be masi zir beravid:
View > Encoding > Unicode (Utf-8)
داستان خواندني شيطان
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد.. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او بلند شد،
ادامه اين داستان بسيار زيبا :
--
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده اید که در گروه Google Groups "melody" مشترک شده اید.
جهت پست کردن مطلب به این گروه، ایمیلی به marjan_melody@googlegroups.com ارسال کنید.
جهت لغو اشتراک از این گروه، ایمیلی به marjan_melody+unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه های دیگر، از این گروه در http://groups.google.com/group/marjan_melody?hl=fa دیدن کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر