428The_Godfather_II_2The%20Godfather273TheGodfather2020305The_Godfather_II_1

Go English

دوشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۹۰

-- AndisheyeNik -- شعری که زندگي ست

آه اي زندگي منم كه هنوز
با همه پوچي از تو لبريزم

نه به فكرم كه رشته پاره كنم
نه بر آنم كه از تو بگريزم


همه ذرات جسم خاكي من
از تو، اي شعر گرم، در سوزند

آسمانهاي صاف را مانند
كه لبالب ز بادة روزند


با هزاران جوانه ميخواند
بوتة نسترن سرود ترا

هر نسيمي كه ميوزد در باغ
ميرساند به او درود ترا


من ترا در تو جستجو كردم
نه در آن خوابهاي رؤيائي

در دو دست تو سخت كاويدم
پر شدم، پر شدم، ز زيبائي


پر شدم از ترانه هاي سياه
پر شدم از ترانه هاي سپيد

از هزاران شراره هاي نياز
از هزاران جرقه هاي اميد


حيف از آن روزها كه من با خشم
بتو چون دشمني نظر كردم

پوچ پنداشتم فريب ترا
ز تو ماندم، ترا هدر كردم


غافل از آنكه تو بجائي و من
همچو آبي روان كه در گذرم

گمشده در غبار شوم زوال
ره تاريك مرگ ميسپرم


آه اي زندگي من آينه ام
از تو چشمم پر از نگاه شود

ور نه گر مرگ بنگرد در من
روي آئينه ام سياه شود


عاشقم، عاشق ستارة صبح
عاشق ابرهاي سرگردان

عاشق روزهاي باراني
عاشق هر چه نام توست بر آن


ميمكم با وجود تشنة خويش
خون سوزان لحظه هاي ترا

آنچنان از تو كام ميگيرم
تا بخشم آورم خداي ترا


فروغ فرخزاد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

CopyRight © 2006 - 2010 , GODFATHER BAND - First Iranian News Portal , All Rights Reserved