ابتدا بابت نامه ای که بدون سلام و درود بوده باید از تمامی عزیزان عذر خواهی نمایم. تا کنون چنین کوتاهی نکرده ام و این را دلیل بر بی ادبی یا ستیزه خواهی من ندانید بلکه در اثر کوتاهی من بوده و فراموش کردم خدمت عزیزان سلام عرض نمایم.
هنوز نامه را نخوانده ام و این عذر خواهی را فقط بابت جمله اول که نوشته بودید نشتم و پی بردم که کوتاهی کردم و لازم دانستم تا رسما پوزش بخواهم. امیدوارم این کوتاهی مرا نادیده بگیرید. ممنون از همه عزیزان و در پناه حق تعالی باشید.
From: man from elysian <amanfromelysian@gmail.com>
To: khub pesar <golpesar818@yahoo.com>
Cc: andisheyenik@yahoogroups.com
Sent: Sun, March 27, 2011 4:27:33 PM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- (unknown)
جويندگان حقيقتي كه دنبال شما و تفاسير شما و ديدگاههاي مفت شما راه بيافتند مانند خود شما هستند و ما به وارونه شما خرسند ميشويم از وجود و حضورتان و هر چه پر شمارتر باشيد بهتر است و دلاليل آنرا نيز در نامه پيشين گفتيم .
دوباره سخن از باطن پليد كرديد و ظاهرا يادتان رفته كه از شما خواستيم كه آنرا اينجا بازگو كنيد و سخنان شما در انگ و اتهامات بي اساس و مضحك درباره ضد يهود بودن و ضد مسيح بودن و صهيونيست مشتي خزعبلات ديگر را فراموش نكرديم .بي استدلال و بي فرنود گفتيد كه منكران دين و ماورالطبيعه بويي از خرد نبرده اند و ما به وارونه ميگوييم باورمندان به عناصر اربعه و ارتباط آن با چهار همسري بويي از خرد نبرده اند . خرد ابزاري نيست كه ياوه گويي چون شما با انواع باوهايي كه داريد و ياوه هايي كه تاكنون گفته ايد بتوانيد از دسترس كسي خارج كنيد.
ما هيچ كجا عقل شما را ناقص ندانستيم بلكه باور داريم كه انديشه هاي شما آسيب ديده است چون شما حتي قدرت تشخيص اين را نداريد كه "خدا" را خود ا " خواندن و خرد و خرد را تفسير كردن و "ي" ريب را برداشتن و به رب رسيدن و نقطه غيب را برداشتن و با عيب رسيدن بازي كردن با كلمات نام دارد و خرد كسي در اين ميان آبكي نشده است جز خودتان كه نشان داديد چقدر در حسرت خردمندان بسر ميبريد و گمان ميكنيد با اينگونه كلمات خردمندي بي خرد ميگردد و چيزي بر شما افزدوه
او اگر ميداند كه ما پند پذير نيستيم چيزي است كه به نخودهايي چون شما مربوط نيست و اگر لياقت داشت به افسار گسيخته هايي چون شما فرمان قتل دگر انديشان را نميداد.
پيرامون ايات شيطاني هم هر چند گمان نكنيم كه در اين اندازه ها باشيد ليكن شما گفتيد كه ميخواهيد پاسخ به ايات شيطاني را بدهيد نه اينكه از ابراز عقيده پدافند كنيد كه خواستيد مخفيانه چنين كنيد .در اسلام هم ابراز عقيده در هر صورتي كه باشد اگر در جهت انتقاد و مخالفت با اسلام باشد ممنوع است و مجازات آن مرگ است و محمد خود با منتقدين چنين كرد و دست به ترور آنان زد و ربطي به نوع حكومت ندارد . افراطيون گوسفند مسلك مسلمان در هلند و آمريكا و هر كجاي گيتي كه نام ببريد صرفنظر از نوع حكومت ، منتقدين را كشته اند و آبشخور آن در اسلام است نه در حكومت . با اين وجود شرحي گفتيد براي افزودن خرد ما !!! هر چند در پايان ما نفهميديم كه شما چه ميخواستيد صورت دهيد ليكن هر گاه احساس كرديد كه ميخواهيد بر خرد ما بيافزاييد خويشتن داري كنيد ، خرد ما با چون شماهايي فزونتر نميگردد .
نگرتان پيرامون رابطه انيشتين و خردمندان را خوانديم و پاسخ داديم . شما راه رفتن خود بياموزيد و كبكان را به حال خود وانهيد . شما به نوع نگرش خود به دنيا و پيرامون خود و به عناصر اربعه و ديدن اجنه و غيب شدن انسان و طي طريق كه برايتان رخ داده بپردازيد لازم نيست كه به نوع نگرش خردمندان بپردازيد . خردمندان اگر زنده باشند خود ميگويند كه چه ميبينند و چه ميانديشند ، اگر وكيل خواستند حتما شما وسط بپريد اما پيش از آن حتما با يك آسيب شناس هم گفتگو كنيد. شما گمان كرديد كه با اين سخنان جفنگ و ادعاهاي واهي و رويدادهاي ماورالطبيعه (كه آن هم تنها براي شما روي داده ) ميتوانيد بشر امروزي را فريب دهيد .
گفتيد كه خدا در اسلام هيچگاه سخني نگفته كه بعدها بخواهد انرا دور بريزد . من بعيد ميدانم كه شما به اين حجم از اطلاعات باسمه اي كه داريد درباره ايات ناسخ و منسوخ چيزي نشنيده باشيد. برداشت ما از كلمه " قتلوا" مهم نيست ما ميتوانيم اين كلمه را به گل و بلبل هم تعبير كنيم . مهم اين است كه كلمه "قتلو " را هم انديشان مسلمان شما چگونه برداشت كنند . خيلي جسارت و وقاحت ميخواهد . دستور به " قتلو" در كتاب اسماني شماست و به همين فرنود فتواي قتل دگر انديشان صادر ميشود ، بعد يقه ما را ميگيريد كه شما شعور نداريد چرا از كلمه "قتلو " برداشت ديگري نميكنيد ؟ ما بايد شعور به خرج بدهيم و برداشت ديگري از كلمه " قتل" كنيم يا شما و هم انديشانتان ؟
داستانهاي كفر و كافر شما هم مانند تكفير و كافر سوزي كليسا است ولي خوب است كه حداقل شما به اين فهم رسيده ايد كه كافر كشي هوده اي بدنبال ندارد و جود اسلام است كه كفر ساز است و اينها تعريف شماست وگرنهما بسيار آدم بيدين ميشناسيم كه نشاني از كفر و سيه روزي در آنها نديدم . ما افكار وحشي و سخيفي در خود سراغ نداريم كه آنها را بدور بريزيم ليكن سپاس از اندرزتان . اگر اشاره شما به دين ستيزي ما است كه ما اينها را انديشه هاي سخيف نميدانيم و نگر شما هم در اينباره براي ما ارزشي ندارد . ما پدافند از چهار همسري را افكار وحشي ميدانيم و اندرزي وارونه به شما ميدهيم .
نوع برخورد ما هم چيزي نيست كه شما را آزار دهد . اسلام توهين كننده ترين دين به انسانهاي دگر انديش است و آنها را خوك و كافر و سگ و بوزينه ميداند و آنها را از نجسات ميداند و خوراك آنها را حرام و دست زدن به انها حكم نجاست را دارد . پيشتر هم گفتيم كه اين نهايت احترامي است كه ما ميتوانيم به باورمندان اين دين بگذاريم . ليكن با اين حال هميشه گفته ايم كه ما هيچگاه در مقابل دينمداراني كه از دايره ادب خارج نشوند از دايره ادب خارج نخواهيم شد و درشتي نيز نخواهيم كرد .
ظاهرا هنوز هم گمان ميكنيد كه قصد بدست گرفتن قدرت را داريم و در حال گردآوري توان و نيرو از اين گروه كوچك هستيم تا بر تخت حكومت جلوس كنيم . براستي برخي انديشه هاي شما شگفت آور و كودكانه است . اسلام را هم ما بايد ببخشيم كه عزيزان ما را از چنگال ما در ربود و ملتها و اقوام بيشماري را براي قرنها مفلوك و تو سري خور و بدبخت نگاه داشت .
بدرود
آقای amanfromelysian: من که شکایتی مبنی بر آنچه شما گفتید از طرف دوستان ندیدم بجز مطالبی که از طرف شما به ظاهر خرد گرا نوشته شده بود و آنهم به دلیل عدم درک درست شما از مفهوم نوشتار من بود. من در این امر مانده ام که شما چه نوع خردی دارید که حتی یک نوشته ساده را نیز نمی توانید درک کنید. در خصوص انتظار شما برای بقیه تفسیر بقره و مثالی که زدید خوب باید بگویم با شناختی که از نوع خرد شما دارم شما با حیوانی مثل الاغ باید راحتتر باشید و من نیز مشکلی باآن ندارم که چگونه میخواهید برداشت کنید. من این مطالب ساده را فقط برای امثال شما نمی نویسم که در صدد جواب گویی برآمدید بلکه برای کسانی می نگارم که خواهان درک حقیقتند تا در راستای این نوشته بخواهند به قرآن به نوع دیگری نگاه کنند و بتوانند قرآن را با شرایط این زمانه درک کنند وگرنه شما از نظر من اصلا وجود ندارید که جوابگوییتان برایم مهم باشد.
آقای کیارش خان زحمت کشیدند و مطالبی را در خصوص نوشته من نوشتند و باید به ایشان عرض نمایم که من هیچگاه خرد را انکار نمیکنم و آنرا نادیده نمیگیرم چون خداوندی که من به او معتقدم همیشه از خرد صحبت کرده است ولی از خردی که این گروه به ظاهر خرد گرا خود را پشت آن مخفی میکنند تا باطن پلیدشان کمتر نمایان شود که باز در این رابطه نیز نتوانسته اند کامل عمل کنند متعجبم و برایم درک این نوع خرد سنگین است. خرد نیز همچون خدا همیشه بوده و خواهد بود و هیچکس نمیتواند آنرا انکار کند یا نخواهد توانست آنرا حذف نماید ولی با قطعیت میگویم که کسانی که در پی انکار دین و خدا و وجود ماوراءالطبیعه هستند اصلا از خرد بویی نبرده اند و تنها برای اینکه جلب توجه کنند خود را به خرد چسبانده اند.
آقای amanfromelysian: من هیچگاه نخواسته ام که همه باید مانند من اندیشه کنند بلکه زمینه ای دادم تا هر کس که خواست برای درک بهتر مفاهیم قرآن و بکار بردن آن در زندگی شخصی خودش نیمه دیگر لیوان را نیز بنگرد و اگر شما به این قائلید که مجانین با موجوداتی سخن میگویند باز خود با این سخن خودتان را نقض کردید که وجود این موجودات را باور ندارید. این را بدایند که هر کسی هر ارتباطی داشته باشد مختص خود او ست و به دیگران ارتباطی ندارد ولی زمانی که شما قصد رد اینگونه موارد را دارید باید به شما بگویم که اگر توانایی ارتباط گیری ندارید لذا حق رد آنرا نیز ندارید. حال میخواهید عقل مرا ناقص بدانید یا نه باز این به میزان درک و توانایی شما بر میگردد که تا اینجا متوجه شده ام که خالی تر از آنید که ادعا دارید. نمونه آن نیز همین دو آیه ای که مثال زدید که واقعا به قول خودتان گودرز به شقایق پیوند دادن بود. شما هنوز این را درک نکرده اید که رفتار غیر انسانی از انسان سر میزند نه از دین و خدا، ولی بخاطر عدم توانایی درک کردن، اعمال انسانی را به گفتار خدایی پیوند میزنید. زیاد از این نیز خوشحال نشوید که در قرآن برای من تناقضی وجود ندارد که زین پس منتظر آشکار شدن آن برای من هستید بلکه این تناقضات برای شماهاست که توانایی درک آنرا ندارید. هر چیزی که از نظر شما تناتقض است برای من مفهومی بسیار عظیم دارد که با درک شرایط زمانه و ارتباط آن در زندگی مفهومی مناسب پیدا میکند که از شما با این نوع خردتان انتظاری برای درک ندارم.
کسانی که همچون شما نتوانند درک کنند، که همین کلمات است که مفهوم را میسازد و از خردی آبکی برخوردارند ارتباط بین این کلمات را بازی دانسته و همچنان خود را در بی خردی غرق خواهند کرد. مطمئن باشید که من به هر زبانی که بودم بخاطر درک خود و خدای خود باز ارتباط کاملی با خالقم برقرار کرده و مشکلی همچون شما پیدا نمیکردم. حال بدانید ، این شما هستید که اگر زبانتان تغییر کند (که البته خیلی زیاد است) بلکه حتی اگر خانه اتان تغییر کند بطور کامل همه چیزتان دستخوش تغییر شده و نابود میشوید و این نیز بخاطر عدم توانایی شما در درک حتی خودتان است.
در خصوص پیدا شدن رسول و رسالت نیز باید بگویم باز خرد خود را زیر سوال بردید چون هنوز درک نکرده اید که تمامی انسانها رسولند اگر به این پی ببرند و نیازی به این نیست که کسی آنها را تایید کند یا به آنها بگوید، ولی چون امثال شما کم نیستند لذا خداوند نیز بناچار لازم میداند که فردی را بعنوان رسول معرفی کند البته او همیشه میداند که در هر صورت شما پند پذیر نیستید. ولی باید بگویم که این رسالت را نه کسی بر دوش کسی میگذارد و نه لازم است تا به تایید کسی برسد بلکه هر کسی با شناخت خودش است که به این درک میرسد و شما بجای اینکه منتظر جواب باشید تا من بگویم که چه کسی این رسالت را بر دوش من گذاشته یا چه کسی آنرا تایید کرده، باید بگویم بهتر است اول در شناخت خود کوشا شوید. شما هنوز نمیدانید که در پی چه هستید و به همین علت تا موضوعی مطرح میشود فورا در صدد جواب بر میآیید که بخواهید خود را مطرح کنید و هنوز یاد نگرفته اید که از موضوعی باید برای رسیدن به هدف درست استفاده کنید نه اینکه رد کنید یا فورا جواب دهید. متاسفانه بعد از این همه مطالعاتی که ادعا دارید و در این زمینه پیر شده اید هنوز درک نکرده اید که مطالب برای استفاده است و پیشرفت، نه اینکه بدنبال ایراد و جواب دهی باشید که شما با این عقیده مشخص است که پیر در آسیاب شده اید نه در مسیر خِرد. دلیلم نیز همین جمله شماست که نوشته بودید (( و شگفت زده شدیم که یک مسلمان مدعی شده برای پاسخ به آیات شیطانی میبایست مخفیانه کار کند)) همین جمله کاملا میزان خرد شما را نمایان میکند که شما هنوز قادر نیستید تا فرق بین دین اسلام و یک حکومت با نام حکومت اسلامی را در این جامعه تشخیص دهید. من این فرق را برای شما نمایان میکنم تا کمی به خردتان افزوده شود. در اسلام مطابق با آیاتی که ادعا دارید بارها خوانده اید، نه در نوع مذهب اجباری گذاشته و همه کسانی را که به سمت خدا در حرکت باشند را مسلمان دانسته است و نه در بیان عقیده کسی را محدود کرده که هر کسی در رعایت احترام حق دارد تا نظر خود را ابراز دارد ولی حق اینکه با این نظر بخواهد تا به کسی آسیب برساند، را ندارد ولی در یک حکومت اسلامی بخاطر حفظ منافع حکومت اگر لازم باشد براحتی هر کسی که بخواهد ابراز عقیده نماید مورد تهاجم قرار میگیرد و این ربطی به اسلام ندارد که آنرا برای مصالح نظام و حفظ آن لازم میدانند. ولی چون شما توانایی درک آنرا ندارید به همین علت اینگونه در پی زدن ریشه خود هستید و آب را در آسیاب این افراد میریزید.
باز دلیلی بر سخیف بودن خردتان ارائه دادید آنهم با نگرتان در خصوص مطالبی که راجع به انیشتین نوشتم. اگر توانایی درک داشتید متوجه میشدید که در این نوشته نوع نگرش شما را در قالب یک مثال در خصوص دین بیان کردم و نوع نگرشتان را با توجه به تامل در مطالب و در مقابل آن ظاهر بینی نشان دادم. نگرش شما ظاهر بینانِ مدعیِ خرد، در خصوص دین، درست مانند نوشته ای بود که من از نگر شما به زندگی این دانشمند بزرگ داشتم. من نیز قبول دارم که یک خردمند هیچگاه چنین سخیفانه سخن نمی گوید ولی شما که خود را خردمند میداند به دلیل اینکه از خرد فقط نام آنرا یاد گرفتید و بویی از خرد نبرده اید گفتن چنین سخنانی دور از انتظار نیست که تا به حال نیز کاملا با نوع گفتار و نوشتارتان در خصوص دین و اسلام و خدا آنرا نشان داده اید.
خدا در اسلام هیچگاه سخنی نگفته که بعدها بخواهد آنرا دور بریزد، بلکه سخنان او بقدری عمیق و کامل است که در هر دوره ای با توجه به در نظر گرفتن شرایط موجود این سخنان باز کاربرد داشته و همیشه مفهوم کلام حفظ شده و در مواردی فقط شکل انجام آن تغییر کرده است. به همین علت است که هیچگاه نمیتوان اجزاء یک دین را از هم جدا کرد و تمامی این اجزاء در کنار هم باعث کامل ماندن دین میشوند ولی از آنجایی که شما قادر به درک کلام و کلمات نیستید لذا همیشه کشتن را به قتل رساندن یک انسان دانسته و نخواهید توانست تا برداشت دیگری از این کلمه داشته باشید. به همین علت لازم میدانم تا باز توضیحی برای درک ناقصتان در این خصوص بدهم. کشتن در جایی کشتن یک فرد انسان است و در جایی کشتن یک موضوعی که باعث نابودی یک فرد انسان است. کافر کسی است که مرتکب کفری شده است و کفر عملی است که کیفری بدنبال دارد. حال مطابق درک ناقص شما کشتن کافر فقط کشتن خود انسان کافر است ولی از نظر من کشتن کافر علاوه بر این میتواند کشتن همان عمل کفر باشد که باعث کیفر میگردد و اگر این کفر بمیرد کافری نیز در انسان مرده و انسان کافر از این به بعد انسانی مسلمان میشود. پس کافری در انسان میمیرد و مسلمانی از این مرگ در اهمان انسان زنده میگردد. حال فهمیدید که چقدر تفاوت بین درک کشتن از نگر شما با نظر من هست؟ شما چون در ضمیر خود این گونه اید برداشت تان نیز اینگونه است ولی اسلام به من آموخته که ضمیرم را مانند یک مسلمان واقعی پرورش دهم تا بجای داشتن خوی وحشیانه و در راستای آن برداشتی اینگونه (وحشیانه)، خویی مخالف داشته و بجای کشتن فرد انسان در پی کشتن عملی باشم که فرد را از مسلمانی خارج میکند و لذا برداشتم نیز طور دیگری خواهد بود. شما نیز سعی در این داشته باشید که ضمیرتان را تغییر دهید و بجای دور ریختن دین، افکار وحشی و سخیف خود را دور بریزید تا پی به مسلمانی و اسلام ببرید. اگر بخواهید مطمئن باشید که خدا نیز خواهد خواست و یاریگرتان خواهد بود.
این نوع نوشتارها در اسلام اگر چه از نگر شما در ابتدا مهربان و آرام به نظر برسد و بعدها که قدرت گرفت خونخوار میگردد ولی از نظر من اینگونه نیست و همیشه آرام و مهربان است ولی در برابر ناآرامی تا آنجا که بتواند با آرامش هدایت میکند و اگر جواب نداد ناآرام شده و قدرت خود را نشان میدهد. ولی شما با این نوع برخورد و نوشتار ثابت کردید که از ابتدا سر جنگ و ستیز دارید و با توهین و بی احترامی به نوع نگرشها و عقاید دیگران و بسیاری موارد دیگر سعی در تخریب و نابودی دارید و اگر اینگونه شروع کنید وای به حال زمانی که به قدرت برسید. باز اسلام محل بازگشت است و هر موقع که بخواهید تا به جرگه مسلمانان درآیید اسلام شما را بخشیده و هدایت خواهد کرد.
جناب آقای کیارش خان: این مطالبی که نوشته بودم از هیچ سایتی نبوده و فقط با توجه به شناختم در این مدت از نوع نگرش خردگرایانه، آنهم از افرادی که متاسفانه خود را خرد گرا مینامند و کلمه خرد و خردگرایی را زیر سوال برده اند، نحوه نگرششان را در خصوص دین با مثالی برای اعضاء بیان کردم و قصد دیگری نیز نداشتم فقط خواستم بگویم که چگونه میتوان یک موضوع را به دو روش کاملا مخالف هم در دید دیگران آورد. حال شما با توجه به اطلاعات بیشتری که نسبت به مسائل ریاضی و فیزیک و اتفاقات آن دارید خواستید ایراداتی بگیرید خود دانید که چه برداشتی از این مطالب داشته باشید.
در مورد مطالبی هم که شما نوشتید و بیشترشان برای حفظ و رعایت حریم همنوعان و یکسان دانستن تمامی انسانها و غیره است من نیز موافق آنها هستم و قرآن و اسلام و خدا نیز این موضوعات را تاکید کرده اند ولی در بعضی ایرادات که نسبت به آیات قرآن و سخنان گفته شده میگیرید و آنها را انسانی ندانسته یا خرافه میپندارید باید بگویم اینگونه نیست و اگر آنها را رد میکنم به این علت است که در شرایطی من به شخصه با بعضی از اینها که خرافه میپندارید در ارتباط بوده ام برای مثال جن و غیب شدن انسان و یا طی الطریق اینها مواردی بوده که برای خود من اتفاق افتاده است و به همین علت نظر شما را رد میکنم. در خصوص غیب شدن انسان باید بگویم که آری جسم فیزیکی غیب نمیشود ولی در شرایطی چشم قادر به دیدن انسان نخواهد بود که شما متاسفانه آنرا غیب شدن خواندید. این موارد را نمیتوان رد کرد و برای قبولش نیز باید آنرا حس کرد یا اینکه برای خود شخص باید اتفاق بیفتد تا آنرا باور کند. لذا پیشنهاد میکنم هر آنچه را که با عقل شما در تضاد است در صدد رد آن بر نیایید. مانند کسانی نباشید که هر آنچه را که با چشم میبینند باور دارند و اگر نبینند رد میکنند. برای درک ماوراالطبیعه و هر آنچه را که رد میکنید باید اول حسهای درونی خود را بشناسید و بعد با این حواس درونی آنها را درک کنید.
والسلام و در پناه خداوند متعال باشید
From: man from elysian <amanfromelysian@gmail.com>
To: khub pesar <golpesar818@yahoo.com>
Sent: Mon, March 14, 2011 6:34:02 PM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- (unknown)
درود
در نوشتن خزعبلات آنقدر همت گماشتيد كه نداي شكايت آميز دوستان خودتان هم برخاست.
پيرامون تفسير شما از سوره گاو ما صبر پيشه ميكنيم تا شما يكي دو آيه ديگر پيش برويد و گامي ديگر برداريد تا ما به شما نشان دهيم كه نوشتار شما از همان جا كه چرايي ناميدن اين سوره به گاو را نوشتيد خزعبلات است چون احتمالا جانور ديگري مانند الاغ ميتوانست جايگزين بهتري براي استدلال شما باشد نه گاو . لذا آنها كه نوشتيد از بيخ و بن نادرست است و همانگونه كه خود گفتيد تراوشات ذهن نه چندان سالم شماست و باز هم مطابق پندار خودتان دليلي وجود نخواهد داشت تا ساير دينمداران مانند شما بيانديشند . به دستاويز همين نوشتارهايتان ما آنان را بسيار مقبول تر و سالم تر از شما ميدانيم .آثار تراوشات ذهني شما جملگي در نوشتارهايتان و در پيوند دادن گودرز و شقايق آشكار است و اينكه اينها را با ارتباط شخصي خود با موجودي ماورالطبيعه بدست آورده ايد فرنودي براي درستي آنها نيست . چون مجانين هم با موجوداتي سخن ميگويند و دستور ميگيرند ، مگر شما پي سخن آنان ميرويد ؟ شما نيز هر ارتباطي داشته باشيد شخصي و مال شماست . نميتوانيد ديگران را مجاب كنيد كه به ورطه آن بيايند و ما خرسنديم كه سمت و سوي اين گرايشات بيمار گونه شما براي دينمداران نيز هويدا شده و به چاهي كه خود در آن گرفتار آمده ايد ، نخواهند آمد ، كه صد البته براي ما مهم نيست .پيرامون نگرتان به سلمان رشدي بايد بگويم قرآن جفنگ و متناقض زياد گفته و شما نيز زياد به نظراتتان تكيه نكنيد كه در همان دنياي اسلام هم به اندازه پشيز ميارزند .براي نمونه ، سوره انفال آيه دوازه و سيزده نظرش مخالف شما است و شما بعنوان يك باورمند به قرآن موظف هستيد كه به ايات قرآن عمل كنيد و با كافران بر خلاف انديشه تان و سخني كه گفتيد رفتار كنيد :
..........به زودى در دل كافران وحشتخواهم افكند پس فراز گردنها را بزنيد و همه سرانگشتانشان را قلم كنيد (۱۲)
اين [كيفر] بدان سبب است كه آنان با خدا و پيامبر او به مخالفت برخاستند و هر كس با خدا و پيامبر او به مخالفت برخيزد قطعا خدا سختكيفر است(13)
البته ما خرسنديم كه ميبينيم شما ساير افراطي هاي اين گروه اندك اندك رفتارهاي ضد انساني را از رفتارهاي انساني تمييز ميدهيد و سخناني چون " كشتن كافري مانند سلمان رشدي درست نيست" ميگوييد ليكن اينها كه شما به تازگي ميفهميد با قرآن منافات دارد و چالشهاي شما با قرآن زين پس اشكار ميگردد.
حَكَم بين ما قرآن است و ما به فرنود همين قرآن شماها را عقب افتاده و جاني و بربر ميدانيم نه بر خلاف شما كه با بازي كلماتي چون خُرد و خِرد و واژگوني اعراب گذاري ،استدلالهاي آبكي ميكنيد و انگ بي خِردي به دگر انديشان ميبنيد . ما نميدانيم كه اگر زبان مادري شما هندي يا پشتو بود و "خِرد" و "خُرد" و "خدا" و "خودآ" بگونه ديگر نوشته ميشد ، چگونه اين استدلالهاي آبكي را ميكرديد .
باز هم يك رسول و يك رسالتي ديگر ،ظاهرا گمان ميكنيد كه رسالتتان هم آغاز شده و ما هم از جانب جميع دگر انديشان آغاز رسالتتان را به شما تبريك و شاد باش ميگوييم .همانند شما افراطيون ، كه هر كدام گمان ميكنند بار رسالتي سنگين را بر دوش دارند و سخنان و تفاسير ديگران را قبول ندارند ، كم نيستند و در بين يهودي و مسيحي و بهايي و زرتشتي هم يافت ميشود و اين دستاويزي ميشود بر اينكه نشانه هاي كافي به ما بدهد تا گمان كنيم تعصب در دين سبب تخريب بخشي از مغز ميشود ،كه شايد نتايج همان "خود شيفتگي ديني" باشد ، با اين وجود ما نميدانيم اين رسالت را كه بر دوش شما گذاشته و اصولا صلاحيت رسالت از سوي شما را چه كسي تاييد كرده؟ و شگفت زده شديم كه يك مسلمان مدعي است براي پاسخ به ايات شيطاني ميبايست مخفيانه كار كند .گفتيد كه مدت زماني نوع نگرش افراد خردمند را بررسي كرده و به نتايجي رسيديد ليكن در ادامه سخناني گفتيد كه نه تنها نشان داديد دروغ گفتيد بلكه نشان داديد صلاحيت انجام دادن اينكار را هم به هيچ عنوان نداريد چون اصولا سواد و دانش اينكار در شما نيست . دين و مذهب در يك اقليم نميگنجند و ايدئولوژي اسماني و علم به هيچ وجه هم سنخ نيستند كه بتوانيد اين دو را قياس كنيد . سخناني هم پيرامون انيشتين از زبان خردمندان گفتيد براستي تراوشات يك ذهن بيمار بود . يك خردمند هيچگاه چنين سخنان سخيفي بكار نميبندد. يك خردمند با اينكه دانش ساختن نيترو گليسيرين در خانه را هم دارد دست به اينكار نميزند و فرمول علمي ساخت آنرا بدور مياندازد يا به آرشيو ميفرستند ليكن ايا ميتوان بخشي از ايدئولوژي آسماني را از بدنه آن جدا ساخت و بدور انداخت يا انرا آرشيو كرد و بدان دست نيازيد و آنها را ناديده گرفت؟ خردمند ممكن است دانش ساخت بمب اتم را ناديده بگيرد اما ايا ميتوان دستور كشتن كافران در قرآن را ناديده گرفت ؟
پاراگراف آخر نامه شما پيرامون دست ياري براي ريشه كني خرسواران بود ، ما نيز با شما همدل هستيم ليكن راه ما جداست . شما قرآن بر سر نيزه كنيد و به جنگ انان بشتابيد ما بي قرآن به ميدان آمده ايم . خاصيتي در اسلام هست كه وقتي قدرت ندارد مهربان و ارام به نظر ميرسد ولي اگر به قدرت برسد وحشي و خونخوار ميشود و اينرا اتاتورك سالها پيش فهميد و ريشه اسلام را از قدرت خشكانيد . ما شما را فرنود ميدهيم به تمام كشورهايي با آيين رسمي اسلام كه مفلوك و بي خاصيتند و حكومت غير مردمي و سركوبگر دارند و مردمي در خفقان . فرقي نميكند كه اين پادشاه باشد يا آن رييس جمهور . مشكل در اسلام است . شاه هم ادعا داشت كه مسلمان واقعي است . در كودكي حضرت عباس او را از روي اسب نجات داده ،احرام ميبست ، در نهايت چه شد ؟وقتي رفت چه شد ؟ افغانستان و عراق چه ؟محمد پيش از قدرت و پس از قدرت چه ؟ اردن و يمن و ....... چه ؟ و بجاي آن شما را فرنود ميدهم به تركيه و قياس آن با دولت عثماني.
اين است كه ما اينها را از چشم آدمها نميبينيم بلكه از چشم اسلام ميبينيم و با اين سخنان فريبنده شما خام نميشويم و اين هم كه "اسلام در فطرت و نهاد هر انسانی حتی خود شما نیز وجود دارد "نيز يكي ديگر از چرنديات ميدانيم .
بدرود
2011/3/13 khub pesar <golpesar818@yahoo.com>
با سلام خدمت دوستان خوبم
جناب آقای مرندی عزیز. مواردی که مربوط به اینجانب ارسال داشتید مطالعه نمودم و
ازاین نکته نگری شما ممنونم و از این به بعد سعی بر این خواهم داشت تا تذکرات شما
را بکار بندم و هر جا که نیاز دیدید راهنمایی نمایید چون به واقعیت قصد ندارم تا
قطعی گویی کنم ولی ممکن است که نوع نوشتار اینگونه باشد. بهر حال ممنونم.
در خصوص ذکر منبع نوشته بودید. باید بگویم که این مطالب منبع خارجی نداشته و
بیشترشان تراوشات درونی است و در خصوص تفسیر قرآن نیز با کمک استادان عرفان و
دوستان توانستیم تا برداشتمان را از قرآن و اسلام و خدا در این زمانه بنویسیم. من
به اینکه قرآن کتاب تمامی زمانها است کاملا معتقدم و این نظر من است و دلیلی
نمیبینم تا دیگران نیز چون من باشند. من با دریافتهایی که از خالق خود داشتم و
ارتباط بسیار خوبی که با او دارم توانستم خود را به او نزدیک کنم تا در این ارتباط
و نزدیکی هر از گاهی از آگاهی او نیز بهره ای ببرم و او نیز دریغ نکرده است و هر جا
هم لازم بداند از آگاهی خود مرا مطلع نمیکند. من به وجود کتاب درون خودم واقفم و هر
بار که بدان رجوع کردم چند سطری را توانستم بخوانم ولی بخاطر مشغولیتهای فراوانی که
در جریان زندگی برای خود ایجاد کرده ام در بیشتر مواقع از این خواندن باز میمانم. و
این از کوتاهی من و بی توجهی من نسبت به خود و خدایم است.
من به این معتقدم که میتوانم و هر انسانی میتواند به درون خود واقف شود و این خیلی
سخت نیست فقط جرات، صبر و صداقت میخواهد که باید با خود صادق بود نه صداقت ظاهری
برای خام کردن دیگران.
تفاسیر بسیاری در خصوص قرآن نوشته شده که من نه آنها را رد میکنم و نه بطور قطع
میتوانم آنها را قبول کنم چون باز هم نسبت به مسائلی که من از قرآن درک میکنم در
تفاسیر دیگر برایم قابل قبول نیست. این نه به این معناست که من از ایشان بهتر درک
میکنم و نه چیز دیگر. فقط به این معناست که من در درون خودم قرآن را اینگونه درک
کردم.
اگر در این بازه شروع به نوشتن کردم شاید این را رسالتی بر خود میبینم که از مدتها
قبل آنرا بر دوش خود حس میکردم. من مدتها در پی فرصتی بودم که در جواب کتابی که با
نام آیات شیطانی معروف شده است جوابی بنویسم ولی متاسفانه بخاطر محدودیتهایی که
ایجاد شده و مسئولیتی که بر گردن من است نتواستم ریسک کنم و آنرا بروز دهم و بناچار
مخفیانه به آن عمل میکردم. من با این موضوع که چون شخصی کتابی بر علیه نظام عقیدتی
من مطالبی نوشته، پس باید کشته شود کاملا مخالفم و همانطور که قرآن فرموده در جواب
سخن باید سخن راند نه عمل دیگری. لذا در این برهه از زمان نیز که مقدمات شروع
رسالتم مهیا شده باید هر آنچه را که دریافت کرده ام بیرون بریزم تا خود را برای
دریافتهای بعدی آماده کنم و به این شکل مفهوم زکات را در قرآن بیان نمایم که زکات
علم یاد دادن و بیان آن است تا خالی شده و علم بیشتری دریافت دارم. حال در این بین
ممکن است تعدادی هم باشند که منتظر سر نخی هستند تا شروع کنند چه برای درست
اندیشیدن یا غیر.
من با این کار هم زکات علمم را میدهم و هم به رسالتم عمل مینمایم. که امیدوارم خدا
نیز این را قبول نموده و هیچگاه من از یادش غافل نشوم و سایه آگاهیش همیشه بر سر من
و تمامی انسانها باشد. که میدانم همیشه هست.
باز هم از توجه شما دوست عزیز ممنونم و هر جا که لازم دانستید مرا آگاه نمایید. در
پناه حق تعالی باشید.
اجتماعی، فرهنگی، علمی و هنری از شخصی به شخصی دیگر و از نسلی به
نسل دیگر، راه اندازی شده است.
baraye didane in email be surate farsi mitavanid az yeki
az do rahe zir estefade konin:
1-Right clik>Encoding>More>Unicode (UTF-8)
2-Right clik>Encoding>More>Arabic (windows)
اگر این مطلب از طرف دوستان برای شما بازفرست شده است
می توانید در صورت تمایل در این یاهوگروه به نشانی اینترنتی
http://groups.yahoo.com/group/AndisheyeNik
وآدرس ایمیل andisheyenik@yahoogroups.com
،عضو شوید تا همه مطالب فرهنگی و اندیشه ای گروه را دریافت نمایید
لطفا در نظر داشته باشید که مطالب ارسالی از طرف صاحبان اندیشه با نگرشها
و سلیقه های گوناگون را به معنای خط مشی این یاهوگروه قلمداد نکنیم.
شاگردی دقیق، آموزگاری شریف و پرستاری مهربان برای (اندیشه) هم باشیم و بمانیم
مدیریت اندیشه نیک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر