428The_Godfather_II_2The%20Godfather273TheGodfather2020305The_Godfather_II_1

Go English

سه‌شنبه، فروردین ۰۹، ۱۳۹۰

Re: [*IRAN*_emrooz] مفتیان ولای

 

خيلي بي ادبي

--- On Fri, 3/18/11, Reza Reyhani <reza_reyhani2003@yahoo.com> wrote:

From: Reza Reyhani <reza_reyhani2003@yahoo.com>
Subject: Re: [*IRAN*_emrooz] مفتیان ولای
To: IRAN_emrooz@yahoogroups.com
Date: Friday, March 18, 2011, 12:50 PM

 

درود بر دوستان
من به کسانی که از مذهب خود با دیگران سخن می گویند و تبلیغ می کنند مخصوصاً وقتی که منظورشان این است که آنها را به دین خود در آورند هیچ اعتقاد ندارم. مذهب و اعتقاد با گفتار نیست بلکه در کردار است و در این صورت عمل هر کس عامل تبلیغ خواهد بود . ماهاتما گاندی







درود بر دوستان 
دیدم بد نیست در این شب جمعه ارمنیها فاتحه ای هم برای شادی روح  امام راحل بخوانیم
فتقبل  الله
وارتان



اماما ! من بر آن سيمای همچون عَنترت ريدم
بر آن ريش و سبيل و صورت بد منظرت ريدم

گرچه دورم با تاسف از حضور انورت لیکن،
من مخلص غياباً بر حضور عَن وَرت ريدم

امامی، رهبری، اما بقدر خر نميفهمی
به ريشت ، بر آن فهمِ هم از خر كمترت ريدم

به توضيح المسائل ، آن اراجيفی كه بنوشتی
به تاليفات بی ارج و بهای ديگرت ريدم

به تسبيح و عَبا و جامه ی تقوی كه پوشيدی
بر آن عمامه ی پيچيده بر دور سرت ريدم

شنيدم گفته ای مسجد بُوَد از بهر ما سنگر
به سرتاپای آن مسجد كه باشد سنگرت ريدم

ز حزب اللّهيان تشكيل نيرو دادی و لشكر
به نيرويت، به حزبت، بر تمام لشكرت ! ريدم

نه تنها بر خودت بل بر طرفــدارانت ای خائن
که بر فرق پسر، دختر، برادر، خواهرت ريدم

نداری چون پدر، من از پدر چيزی نمی گويم
ولی ای بی حيا رهبر به روح مادرت ريدم

عيال مهربانت وقت ريدن شد فراموشم
كنون (با عذرخواهی) بر دهان همسرت ريدم

تو ريدی بر تمــام مملکت منهم پی جبران
ز انگشتان پا بگرفته تا فرق سرت ريدم

تو آن جغدی که بال و پر ترا بخشيد آن کوسه
روا باشــد اگـر گـويـم که بر بال و پرت ريدم

بُوَد گوش تو كر، فرياد ملت بی اثر، ای خر
کنون من ای خر مُظطَر، بر آن گوش كرت ريدم

اگر اسلام اهریمن برایت بوده است آیین
بر الله ت، به قرآنت، بر آن دین سراسر نکبتت ریدم
اگراينست ترا دين وَ گر اينست پِيغمبَر،
به آئينت، به دينت، بر سر پيغمبرت ريدم





 


  
 

 
 
 
 


 

 

 
بزن بریم بهشت***
*هزاران هزار (به تعداد همان حوریان بهشتی) احسنت به این بزرگوارارن و ذهن سالم
وبدون عقده شان دراین تحقیقات عالمانه وسودمند بحال بشریت.
صد البته فقط مردان آنهم از نوع موُمن، بشر وآدمند ولاغیر*



دربهشت توان بدنی انسان درکامیابی از زنان به اندازه صد نفر می گردد. کتاب
کنزالعمال، جلد14، ص 468



بهترین چیزهایی که مردم در دنیا و آخرت از آنها لذّت می‌برند، لذت آمیزش و بهره
برداری از زنان می‌باشد. (کتاب وسائل، جلد14، ص 468)



پیامبراکرم(ص): همانا بهشتیان به چیزی بیشتراز نکاح اشتها ندارند و لذت
نمی‌برند. (کتاب لثالی، ص 503)



حوری از خیمه خود بیرون آید و روی به تخت مؤمن بخرامد و چون به نزد مؤمن می آید
با پانصد سال ازسالهای دنیا همدیگر را بوسه زنند که برای هیچ کدامشان ، خستگی و
ملال حاصل نمی گردد. هرمؤمنی را هفتاد زوجه از حوران می دهند و چهار زن از
آدمیان، که ساعتی با حوریّه صحبت می‌دارد و ساعتی با زن دنیا و ساعتی باخود
خلوت می کند و بر کُرسیها تکیه زده‌اند و بایکدیگر صحبت می‌دارند.
(بحارالانوار،ج 8، ص 157، ح 98)

بیشتر نهر های بهشتی از نهر کوثر است که در کناره آن دختران نار پستان (مانند
گیاه) می‌رویند. در بهشت نهری وجود دارد که در دو طرفش دختران باکره سفید روی و
سفید پوش نشسته‌اند و مشغول تغنی (آواز خواندن) هستند. (بحارالانوار،ج۸،ص۱۹۶)

دوشیزگان با چنان صدایی می خوانند که خلایق تا کنون چنین صدایی را نشنیده‌اند و
این نعمت، بالاترین نعمات بهشتی است این دوشیزگان به تسبیح (ذکر صفات الهی)
تغنی میکنند. (بحارالانوارص۱۲۷)

هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه
معلوم است. از جماع با هر یک ازآن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل
سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد.
(بحارالانوار،ج 8، ح 205)

پس آن مؤمن با قوّت صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد
سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی
او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و
صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف
میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

هیچ مؤمنی داخل بهشت نمی شود مگر آنکه خداوند غنیّ ، پانصد حوری به او عطا
می‌فرماید که با هر حوری هفتاد غلام وهفتاد کنیز نیز می‌باشد که هریک مانند
لؤلؤ منثور و لؤلؤ مکنون می‌باشند. (بحارالانوار،ج 8، ح 205

  **

 پس زنها چي

 
 
 
 

 

 

 

 

 









محمد چگونه تولید مثل شد ؟ ا 

علی پسر ابراهیم از پدرش ابراهیم پسر هاشم از محمد پسر سنان از زیاد پسر منذر از لیث پسر سعد نقل می کند که گفت: کعب نزد معاویه بود که از او پرسیدم: میلاد پیامبر را در کتاب های خود چگونه یافتید و آیا بر خاندان او فضیلتی یافتید؟ کعب رو به معاویه کرد تا نظر او را بداند و خدا به زبان معاویه گذاشت که بگوید: ای ابو اسحق! خدای رحمتت کند، هر چه در این موضوع داری بگو! کعب گفت من هفتاد و دو کتاب آسمانی را خوانده ام و تمام صحف دانیال را نیز خوانده ام و در همه ی اینها مولد عترت پیامبر ذکر شده و اسمش معروف است، در میلاد هیچ پیامبری فرشته نازل نشده است جز عیسی و احمد، و بر هیچ انسانی پرده های بهشتی نکشیده اند جز مریم و مادر احمد. فرشته ای بر زن آبستن گمارده نشده است، جز مریم –مادر مسیح- و آمنه –مادر احمد- و یک نشانه از نشانه های حمل او این بود که در شب حمل او نداکننده ای در هفت آسمان ندا زد:

مژده باد که امشب نطفه ی محمد بسته شد و در زمین ها نیز چنین ندا زده شد تا رسید به دریاها و آن روز جانوری در زمین نماند که می جنبید و پرنده ای که می پرید، جز آنکه میلاد محمد را دانست. در شب ولادت او، در بهشت هفتادهزار کاخ از یاقوت سرخ و هفتادهزار کاخ از لؤلؤ مرطوب بنا شد، با نام کاخ های ولادت و :وبهشت برانگیخته شد و به او گفتند

خرم باش و زیور بپوش که پیامبر دوستانت متولد شده است. آن روز بهشت خندید و تا قیامت نیز خندان است و به من خبر رسیده که یکی از ماهیان دریا به نام "طموسا" که سیّد ماهی ها است و هفتصدهزار دم دارد و هفتصد هزار گاو بر پشت او راه می روند که هر کدام از آنها از دنیا بزرگتر است و هر گاوی هزاران شاخ از زمرد سبز دارد که متوجه ی آنها نیست؛ او از خوشحالی میلاد احمد بر خود لرزید و اگر خداوند –تبارک و تعالی- زمین را حفظ نکرده بود سرنگونش کرده بود.

نیز به من خبر رسیده در آن روز کوهی نماند، جزآنکه دوست خود را بشارت داد، در حالی که می گفت "لا اله الا الله" و همه ی کوهها برای احترام محمد به ابوقیس کرنش کردند و درختان چهل روز با انواع شاخ و برگ خود به شادی ولادت او تسبیح گفتند و میان آسمان و زمین هفتاد عمود از نور زده شد که هیچکدام شبیه به هم نبود.

به من خبر رسیده است که کوثر در بهشت لرزید و به هیجان افتاد و هفتادهزار کاخ دُرّ و یاقوت برای نثار میلاد محمد از خود ریخت، شیطان را بد گفته و زنجیر کردند و چهل روز به زندانش انداختند و تختش را چهل روز غرق کردند و همه ی بت ها سرنگون شدند و فریاد کشیده و نالیدند و از کعبه آوازی شنیده شد که می گفت:

ای خاندان قریش! برای شما بشیر آمد، برای شما نذیر آمد که عزت ابدی و سود بزرگ با اوست و او خاتم پیامبران است و در کتاب های ماست که خاندانش بعد از او بهترین مردم هستند، و همیشه مردم از عذاب در امانند تا روزی که از عترتش خلقی باشند که بر روی زمین راه بروند.

معاویه گفت: ای کعب! عترت او چه کسانی هستند؟ گفت: فرزندان فاطمه! معاویه چهره در هم کشید و لب به دندان گزید و با ریشش بازی میکرد.

کعب گفت: ما وصف دو فرزند پیامبر را یافتیم که شهید خواهند شد و آنها دو جگرگوشه ی فاطمه هستند و بدترین مردم آنها را خواهند کشت.

گفت: چه کسی آنها را خواهد کشت؟ جواب داد: مردی از قریش! در اینجا معاویه برخاست و گفت: شما هم اگر خواستید برخیزید، و ما نیز بلند شدیم.


امالی شیخ صدوق، برگهای 943- 945ـ

یاوه نامه زندیق










!شاش شتر

در مكارم: از امير المؤمنين عليه السّلام كه فرمود: شيرهاى گاو دواء باشند. (3) 7- و پرسيدندش عليه السّلام از شاش گاو كه كسى بنوشد؟ فرمود اگر براى دواء نياز دارد باكى ندارد. (4) 8- و از جعفريست كه شنيدم ابو الحسن عليه السّلام ميفرمود: شاش شتر به از شير آنست و خدا شفاء را در شير آن نهاده .


آسمان و جهان- ترجمه كتاب السماء و العالم بحار، مجلسی، مترجم: محمد باقر كمره‏اى‏،ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، چ اول‏:1351 ش‏. جلد6، برگ75.







اگر چشمت به يك شخص ذمى افتاد




:از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه اگر چشمت به يك شخص ذمى افتاد بگو
«الحمد للَّه الّذي فضّلني عليك بالإسلام دينا، و بالقرآن كتابا، و بالكعبة قبلة، و بمحمّد صلّى اللَّه عليه و آله نبيّا، و بعليّ إماما، و بالمؤمنين إخوانا»
«سپاس خداوندى را كه از جهات مختلف مرا بر تو برترى بخشيد، از جهت دين اسلام، و كتاب آسمانى بودن قرآن، قبله بودن كعبه، پيامبر بودن حضرت محمد صلّى اللَّه عليه و آله و سلم، امام بودن حضرت على عليه السلام، و برادرى مؤمنان»

الآداب الدينية للخزانة المعينية ،شيخ طبرسی،مترجم:احمد عابدی،ناشر: زائر،قم‏، چ اول‏:1380.برگ 262













نتیجه شطرنج بازی

نگاه کردن به فرج زنان
  النظر الی فروج النساء يورث العمی
نگاه کردن به آلت تناسلی زن باعث کوری ميشود! ا
من لا يحضره الفقيه -جلد ۳ ص۵۵۶

حضرت صادق علیه السلام فرمود: کسی که به شطرنج یا نرد نگاه کند چنان است که به فرج مادر خود نظر کرده باشد.
مجمع المعارف و مخزن العوارف

نتیجه منطقی : شطرنج باعث کوری میشود.




To:Adabestan-Kaveh-Ahangar@yahoogroups.com




ليس فی بول الائمه استخباث
در ادرار ائمه آلودگی نيست 

انوار ولايه، آيت الله آخوند ملا زين العابدين گلپايگانی.ص ۴۴۰






طویلة العلم






طویلة العلم

قال رسول الله (ضرت): ا

اَنَا طَویلَةُ العِلمِ وَ عَلیُّ گاوها

من طویله دانشم و علی گاو آن طویله است

کنز الادیان فی معارف بند تنبان
فصل یکم- 2525








To:Adabestan-Kaveh-Ahangar@yahoogroups.com




مدینة العلم

در صحیح بخاری نفتی آمده است ابوطالب بن گرمکی (رضی الله عنه) روایت می کند یکی از یهودیان بنی قراضه (لعنة الله علیهم اجمعین) از امیرالمومنین پرسید: آن شهر دانش محمد کدامست که تو دروازه اش باشی.
فرمود: بپرس تا بدانی.
گفت: آفرینش انسان بالاخره از تراب (خاک) بود یا طین (گل) یا صلصال (گل خشک شده) یا نطفه (تخم) یا علقه (چسبنده) یا مضغه (تکه گوشت)؟
فرمود: همه
گفت: یعنی چگونه؟
فرمود: خداوند تبارک و تعالی با مضغه اش مشغول بود که نا گهان نطفه اش که علقه بود بر روی تراب ریخت و طین شد. سپس آفتاب برآن تابید و صلصال گردید. پس از آن در وی دمید، پس آدم خلق شد.
گفت: پس حوا چه؟
فرمود: حوا هم همانطور.
گفت: پس چرا شکلشان با هم فرق دارد.
فرمود: آن گل هایی که خداوند ساخته بود ابتدا یک شکل بودند، اما شیطان (لعنة الله علیه الی قیام یوم الدین) درست پیش از فوت الهی، آن تکه از حوا را برداشت و چسباند به تکه آدم تا ابزاری برای فساد و گناه بشر پدید آید.
گفت: اما این بی عدالتی در حق حواست.
فرمود: خیر، چون در عوض این کار، خداوند مقدر فرمود تا قیام قیامت آدم به دنبال حوا بدود تا سهم به ناحق گرفته را به وی پس دهد و از همین روست که رسول الله که برگزیده بندگان خداست، شب و روز می کوشد تا این سهم را بین "حوا" های بیشتری تقسیم کند.
گفت: چه پیامبر دادگری!
فرمود: آری، و او در این "مهرورزی" از پیرزن (خدیجه) تا کودک خردسال (عایشه) همه را مورد "مهر" قرار می دهد.
گفت: آیا این مهرورزی خاص محمد است؟
فرمود: خیر، این در اهل بیت و سلاله شان موروثی است و آیندگان این خاندان نیز همگی از این گونه "مهرورزی" بسیار خواهند کرد. اما این حسن ما پدرسوخته خیلی به جدش رفته! ولی هیچکدام به پای حسین نمی رسند که در این راه جمعی را در بیابان به گا (بخوانید: فیض شهادت) خواهد داد و او پیروان بسیاری خواهد داشت که آن ها نیز همگی گروه بسیاری از اصحاب را در راه "مهرورزی" به گا خواهند داد. (این ها را حضرت با علم لدنی شان از آینده خبر می دادند)
گفت: پس شما چه؟
فرمود: ما بیشتر به گردن زدن و قمه کشی مشغولیم ولی شبها به عنوان اضافه کاری به یتیمان و ماردانشان مهر می ورزیم.
گفت: آفرینش کاینات چگونه بود؟
فرمود: این که معلوم است دیگر، درست مثل خیمه ای که خودمان می زنیم. خداوند زیلویی بر دوشش بود. آن را پهن کرد و زمین خلق شد:
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا
و پس از آن زمين را با غلتانيدن گستردوَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا
و خدا زمين را براى شما فرشى [گسترده] ساخت.
و چهار گوشه اش را با کوه ها لنگر کرد تا تکان نخورد.
وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا
و كوهها را لنگر آن گردانيد
سپس آسمان را سقف خیمه قرار داد
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا
سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد.
و آن را با ستاره هایی زینت کرد.
وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ
و در حقيقت آسمان دنيا را با چراغهايى زينت داديم
البته تنها فرقش این است که ستون های این خیمه دیدنی نیستند.
اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا
خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت
گفت: آیا این ستاره ها غیر از تزیین فایده دیگری هم دارند؟
فرمود: بلی، کار اصلی ستارگان این است که حاجیان را در بیابان و دریا راهنمایی کند.
وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ
و اوست كسى كه ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسيله آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا راه يابيد
گفت: آیا این سقف دری هم دارد؟
فرمود: بلی، اما کلیدش دست الله، محمد و اهل بیت است.
إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء
در حقيقت كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و از [پذيرفتن] آنها تكبر ورزيدند درهاى آسمان را برايشان نمى‏گشايند
گفت: پس وحی الهی از همین در می آید.
فرمود: آری
گفت: پس اگر کسی پشت این در بایستد می تواند وحی الهی را بشنود؟
فرمود: آری، اما خداوند فکر همه چیز را کرده. اگر کسی بخواهد دزدیده گوش دهد فرشتگانی هستند که بسویش تیر می اندازند.
إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ
مگر آن كس كه دزديده گوش فرا دهد كه شهابى روشن او را دنبال مى‏كند
پس از شنیدن این سخنان، یهودی نعره ای زد و بیهوش شد


کنز الادیان فی معارف بند تنبان
فصل سوم– 32







To:Adabestan-Kaveh-Ahangar@yahoogroups.com




باقرالعلوم

قراضه بن حلبی نقل می کند روزی در محضر امام محمد باقر (عر) بودیم اعرابی ای رسید و از ایشان پرسید:ا
مردک! تو به کدام دانش دست یافتی؟ کدام عنصر را کشف کردی؟ کدام فرمول ریاضی را ابداع کردی و چه چیزی اختراع نمودی که نام مستعار شکافنده دانش ها بر خود نهادی؟ ا
امام فرمود: کی گفته من شکافنده دانش هایم؟ ا
ابله! "باقر" از بقره می آید همچنان که فاضل از فضله
و معنی آن "گاو نما" است. یعنی کسی که از دانش به اندازه گاو نمی فهمد. ا
کنز الادیان فی معارف بند تنبان
فصل هفتم– 43







محسن مخملباف-یکی‌ دیگر از پروژه‌های جمهوری اسلامی‌برای فریب مردم و برای ادامه حک......ومت اسلامی ( و مزدور سازمان سیا و چند سازمان اطلاعاتی‌ دیگر مانند انگلیس- آلمان و فرانسه) بازجو و شکنجکه گرا زندان اوین - مسول توّاب سازی زندانیان سیاسی در اوین ( با شکنجه و کتک و تحقیر) - دست راست اسد الله لاجوردی - ( مخمل باف مسول تحویل زندانیان به لاجوردی برای اعدام بود) - به اقرار خود محسن مخمل باف او یک پاسبان را در زمان کودتای انگلیسی‌ آمریکایی اسلامی سال ۱۳۵۷ ( تازی فراری) با چاقو به شکم و قلب او کشته است)-محسن مخمل باف در ساخت چند فیلم خود ( با بودجه وزارت ارشاد اسلامی) ماند سفر قندهار - از چند تروریست و آدم کش اسلامی از جمله یک سیاه پوست مسلمان آمریکایی که یکی‌ از مخالفن جمهوری اسلامی را در شهر واشنگتن دی سی‌ آمریکا کشت و اکنون در ایران زندگی‌ می‌کند-استفاده کرد
هم میهنان - این افراد مزدوران - حقوق بگیران جمهوری رو به مرگ اسلامی در بیرون از ایران هستند (این میهن فروشان اسلامی در ستوه مختلف اجتماعی قرار دارند از مزدور درجه سه و عقب مانده ذهنی‌ مانند علی‌ بیگدلی تا فیروز نادری یکی‌ از مدیران سازمان ناسا ولی‌ همه در یک نکته مشترک هستند و آن هم میهن فروشی و جاسوسی و مزدور برای حکومت انگلیسی‌ آمریکایی اسلامی است)‬
ادامه ...
آخوند‌ = یک ابله احمق عقب مانده که فقط مزخرف میگه بچه آخوند‌ = ابله تر و احمق تر از آخونده چون بچه یک آخوند‌ ابلهه محمد = سفلیسی (بچه باز) تازی خاتم و ان بیا = سوراخ کون دین = مزخرف، خرافات، نکبت، آدم کشی، جنایت، انسان ستیزی، دشمن علم و دانش مذهب =سرطان بش...ریت، یک کلاه برداری، کللاشی، سر تا سر مزخرف، و چرند هست که یک سری دزد و کلاه بردار قالب ملت کردند برای چندین هزار سال اسلام = ضد بشریت، ضد انسانیت، ضد آزادی، زن ستیزی، چرند، مزخرف، لجن، کثافت بتمام معنی‌. یگانه دینی است که ستون دینش به یک گوز بسته است قرآن = گوهنامه، برای آتش زدن یا کون شوری باید استفاده شود. آتش بزن برگ برگ این گوه نامه (قران) را که سر تا سر لجن و نکبت هست به تمام معنی‌. مسلمان=مزدور=احمق=ابله=عقب مانده=تجاوزگر=زن ستیز=لواط کار= کودک آذر=تروریست=ضدّ بشریت=ضد آزادی=ضد انسانیت=دزد=دروغگو ریدم به ایه ایه و برگ برگ قران و آلت سگ تو کون حضرت محمد دوستان اسلام یعنی سنگسار و اعدام و کشتار و تجاوز و و بعد اسلام بر پایه شریعت است و نمیتواند از سیاست جدا باشد پس باید رید به چنین دینی و برگ برگ قران را باید پاره کرد و تو توالت ریخت مسلمانان خواهشن: اين حرف مرا در دفترچه خاطراتتان بنويسيد. سگان من ریدند به اون امام زمان شما احمقها "نابودی اسلام کثافت تنها راه برای آزادی ایران" "مرگ برآخوند کثیف خائن حرامزاده" "مرگ برکلیت و تمامیت رژیم اسلامی اشغالگر" "مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی" "مرگ برکلیت و تمامیت اسلام کثیف و حکومت اسلامی" "حکومت اسلامی نابود باید گردد" "مرگ بر حکومت آخوندی" "مرگ بر اصل ولایت فقیه" "ریدم تو قبر محمد سفلیسی (بچه باز) تازی و آل محمد" "ریدم تو قبر علی (سگ کش) تازی و دوازده امام کثیفشان" "ریدم تو قبر حسین (زن باز) تازی کثیفشان" "مرگ برالله تازی عرب کثیفشان" "مرگ برگوه نامه (قران) عربی کثیفشان" "تا آخوند کشی شروع نشه ایران ما آزاد نشه" "آخوند خوب آخوند مرده است" "هر کی وطن فروشه باید کفن بپوشه"ادامه ...

روز جهانی زن به تمام شیر زنان از جمله بانوان ایران زمین خجسته باد


داستان جالب و پند آموز موشی که درخانه تله موش دید

موشی درخانه تله موش دید

به مرغ وگوسفندو گاو خبردادهمه گفتند:
تله موش مشکل توست بما ربطی ندارد.
ماری درتله افتادو زن خانه راگزید،از مرغ برایش سوپ درست کردند، گوسفند رابرای عیادت کنندگان سربریدند؛ گاو رابرای مراسم ترحیم کشتندوتمام این مدت موش درسوراخ دیوار مینگریست ومیگریس



میلیاردها سال از عمر جهان می گذرد و زندگی بشر به گونه ای شگفت انگیز توسعه یا...فته است در علم و تکنولوژی پیشرفتهای قابل توجهی کرده است اما هنوز نیاموخته است که حق گرفتن جان دیگر انسانها را ندارد.آدمی به طور خودکار و در قوانین جهان هستی بر اثر کهولت سن بیماری و بلایای طبیعی جان می سپارد ولی این کار بشر خیلی عجیب است از یک سو دانشمندان سعی می کنند با استفاده از روشهای گوناگون علمی عمر انسانها را افزایش دهند و آنها را در اثر ابتلا به بیماری یا در حوادث نجات دهند که برای آن هزینه و صرف وقت بسیاری می کنند اما از طرف دیگری دانشمندان دیگری با هزینه های بسیار هنگفتی می کوشند تا با اختراع و نوآوری سلاح ها پیشرفته ای را برای کشتن انسانها بسازند با این هدف که در زمان کمتر انسانهای بیشرتی را با سهولت از بین ببرند این دو عمل بشر به شدت در تناقض بوده و هرگز قابل توجیه نیست.


پایان دادن به مرگ انسان توسط انسان
هیچ قتلی، هیچ اعدامی و هیچ جنگی

کاسپین ماکان
ادامه ...


امروزه
اگر الله ( محمد) هواپیماها و سفینه های فضاپیمای کافران را می دید در
ناباوری اینکه هنوز بسیاری این ( اسلام) را میپرستند, به حرف خود نمی
خندید!!
(سوره النّحل آیه79 أَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ
...مُسَخَّرَاتٍ فِي جَوِّ السَّمَاءِ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ= آیا
نمی بینید پرندگان, آسمان را تسخیرکرده اند هیچکس غیراز الله نمی تواند پرندگان را در آسمان نگاه دارد


من خویشاوند هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمی‌کند. نه ابرو درهم می‌کشد ...نه لبخندش ترفند تجاوز به حق نان و سایه‌بان دیگران است. من یک لر ِ بلوچ ِ کردِ فارسم، یک فارس‌زبان ترک، یک افریقایی اروپایی استرالیایی امریکایی ِ آسیایی‌ام، یک سیاه‌پوستِ زردپوستِ سرخ‌پوستِ سفیدم که نه تنها با خودم و دیگران کمترین مشکلی ندارم بلکه بدون حضور دیگران وحشت مرگ را زیر پوستم احساس می‌کنم.
من انسانی هستم میان انسان‌های دیگر بر سیارهٔ مقدس زمین، که بدون حضور دیگران معنایی ندارم. ترجیح می‌دهم شعر شیپور باشد، نه لالایی.

احمد شاملو
ادامه


انیشتن : شما مطلقا مختارید هر قدرتی را که بدان ایمان دارید خدا بنامید. من نمی توانم هیچگونه عقیده خداپرستی را که براساس ترس از زندگی یا ترس از مرگ و یا ایمان کورکورانه متکی باشد بپذیرم. من نمی توانم به شما ثابت کنم که خدایی نیست، اما اگر هم از وجود او صحبت کنم دروغگو خواهم بود.
 از او پرسیدند آیا چیزی هست که انسان بتواند بدان ایمان ...داشته باشد، انیشتن گفت: مسلما من به برادری افراد و یگانگی انسان، ایمان دارم

نمی‌توانی هیچ کس را "مجبور" به انجام کاری کنی
"مجبور" به داشتن حسی.
در ‌‌نهایت به جایی می‌رسی که می‌فهمی هرکس دلیل خودش را دارد
و فقط می‌توانی امیدوار باشی تا دلیل کسی شوی
و دلیل کسی بمانی
.

خدایا برایم پیامبری بفرست تا به خودم ایمان بیاورم
من به سیبی خوشنودم

هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود،که یکی بود،دیگری هم بود.همه با هم بودند.و ما اسیر این قصه کهن،برای بودن یکی،یکی را نیست می کنیم.
از دارایی،از آبرو ،از هستی.انگار که بودنمان وابسته به نبودن دیگریست.هیچ کس نمیداند جز ما. هیچ کس نمی فهمد جز ما. و آن کس که نمی داند و نمی فهمد،ارزشی نداردحتی برای زیستن و این هنری است که آن را... خوب آموخته ایم هنر نبودن دیگری!

اگر مردم زبان «مقاصد» يكديگر را مي فهميدند، اختلاف از ميان برداشته مي شد
(گوته)

کاشکی‌ توان داشتم که پیش از طلب همدردی، همدردی کنم. پیش از آنکه مرا بفهمند، دیگران را درک کنم. پیش از آنکه دوستم بدارند، دوست بدارم. زیرا در عطاکردن است که می ستانیم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم و در مردن است که حیات ابدی می یابیم.








سوره مبارکه زرشک
جلد دوم کلام الله مجید 
کاتب وحی  حاج سنبلعلی الموسوی


اَعوُذُ بالنُّعُوظِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّحیم
بِسمِ الله الکَمبَادِ الحَجیم

فارت (1) تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَ یورقَانٍ مُّبِينٍ (2) وَ لَقَدْ يَسَّرْنَاهُ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّذَّكِرٍ (3) لَکِن بَعضَ النَّاسَ هُمُ السُّفَهاءِ (4) وَ تَظِنُّوا باَنَّ اِذَا نَقُولُ یَسَّرنَا اَو عَرَبيّاً مُبیناً (5) اِنَّهُم قَادِرُونَ بِفَهمِ آیَاتِنَا الخُسشَرینَ (6) لَقَد اِنَّنَا لَا نَعلَمُ مَا نَقُول اَیضاً (7) مَثَلُنَا کَمَثَلِ الحِمَارَ یُعَرعِرُ وَ هُوَ لَا یَعلَمُ مَا تَقُولُ (8) اِنَّ اللَّه خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الاَرضِ (9) کَالاَعرَابیَّ یُقیمَ الخَیمَةِ (10) وَ یُفَرِّشُ بَسَاطِهِ بالدَّحو (11) ثُمَّ یٌلقِیَ الاَوتَادَ فِیهِ اَن تَمیدُ بهِ (12) ثُمَّ یَرفَعُ سَمَکَهَا وَ زَیِّنهَا بالمَصابِیحِ (13) َلَکِنَّ هَذَا الاَوتَادَ لَق لَقُوا بَعضِی الاَوقَاتِ (14) وَاللَّهُ عَلیِمٌ بِاَیِّ لَقًّا وَ شَقًّا (15) فَاَنظُر اِلَي لَقٍّ جَعَلنَاهُ شَقًّا وَ رَقًّا (16) وَ فِیهِ لَآیَاتٍ لِقَومٍ یَعقُلونَ (17) لَکِنَّ اَنتُم لَا تَفقَهُونَ (18) وَ خَلَقنَا الاِنسَانَ مِنَ الترُّابٍ اَو الطّینٍ اَو صَلصَالٍ اَو نُطفَةٍ اَو مَاءٍ دَافِقٍ اَو عَلَقٍ اَو اَیُّ غَایَطٍ اَرَدنَا (19) تَظُنُّونَ اِنَّکُم تَفهَمُون مَا نَقُول (20) اِنَّنَا لَا نَعلَمُ مَا نَقُول وَ اَنتُم اُسکُلوُنَ (21) وَ اَمَّرنَا بالشَّیطَانَ اُسجُدُ الآدَمَ فَقَالَ زرشک (22) فَقُلتُ اِستَغفِر بِرَبِّکَ الاَعلَی (23) وَ قَالَ بُرو بینیم بَا (24) فَقُلتُ یَا ابنَ الکَلبِ وَلَدِ زِنَا (25) تُقِیمُ کَالدَسته خَر مُقَابلِ الخُدا (26) وَ لَکِنَّ مَا قَادِرٌ بِاَیِّ شَيءٍ سَوَا (27) فَقُلتُ اوکِی بیخیال بَا(28) فَقال ضَلنِی و َیَضِّلُ بَنِی آدَمِ فِی الدُّنیَا (29) هَکَذَا اَنزَلنَا الرُّسُلِ لِهدَایَتِ النَّاسِ (30) بَعضُهُم خُلاً وَ بَعضُهُم حَشَریّاً (31) وَ لَکن مَا قَادِروُنَ بهدَایَتِ البَشَریّاً (32) وَ هُوَ الشَّیطَانُ سَبَّقنَا فِی الاُمُورِ یکنَفَریّاً (33) 


از شیطان مهربان به چیز راست شده پناه می برم
به نام خداوند کم باد حجیم

فارت (1) این آیات کتاب و یورقان روشنگر است (2) و قطعا آن را براى پندآموزى آسان كرده‏ ايم پس آيا پندگيرنده ‏اى هست (3) اما برخی مردم نادانند (4) و گمان می کنند آنگاه که می گوییم آسان کردیم [و آنگاه که گفتیم ] عربی آشکار است (5) ایشان به درک آیات خسشر [** شعر] ما توانایند (6) همانا ما خودمان هم نمی دانیم چه می گوییم (7) داستان ما به سان داستان خری است که عرعر می کند و نمی داند که چه می گوید (8) براستی که خداوند آسمان ها و زمین را آفرید (9) مانند اعرابی [بیابان گردی]که خیمه بر پا می دارد (10) و فرشش را [با غلتانیدن] می گسترد (11) سپس میخ هایی بر آن [فرش] می زند تا نجنبد (12) سپس سقف آن را برپا می دارد و با چراغهایی آن را تزیین می کند (13) اما این میخ ها گاهی شل می شوند (14) و خداوند به آن چه شل و سفت است آگاه است (15) پس بنگر به آنچه شل بود و ما آن را سفت گرداندیم (16) و [براستی که] در آن نشانه هایی است برای گروهی که اندیشه می کنند (17) ولی شما [جان به جانتان کنند] نمی فهمید (18) و انسان را از خاک یا گل یا گل بدبو یا نطفه یا آب جهنده [ای که از پشت مرد و استخوان های سینه زن بیرون می آید] یا خون بسته یا هر گهی که دلمان خواست آفریدیم (19) شما می پندارید که می فهمید که ما چه می گوییم (20) [اما] ما [خودمان هم] نمی فهمیم و شما [همگی] اسکلانید (21) و فرمان دادیم به شیطان سجده کن بر آدم پس گفت هرگز [از روی حسادت] (22) پس گفتم توبه کن به درگاه خداوند والا مرتبه ات (23) و [شیطان با بی اعتنایی] گفت برو بینیم با[با] (24) پس گفتم ای آفریده ناسپاس من [پدر سگ حرامزاده] (25) [آیا] مانند نافرمانان [دسته خر] در برابر خدا می ایستی (26) اما نمی توانستیم کار [غلط] دیگری بکنیم (27) پس گفتم باشد از خطایت در می گذرم (28) پس گفت مرا گمراه کردی و من [نیز] فرزندان آدم را در دنیا گمراه خواهم کرد (29) اینگونه شد که پیامبران را برای راهنمایی مردم فرستادیم (30) که برخی از آنان خل [دانشمند] بودند و برخی شان حشری [و مردم دوست] (31) اما در راهنمایی بشر ناتوان بودند (32) و شیطان یک تنه از ما [و پیامبرانمان] پیشی گرفت (33)


معجزات سوره مبارکه زرشک


معجزه عددی:

- این سوره از 33 آیه و 797 حرف و با "بِسمِ اللّه الکَمبَادِ الحَجیم" جمعا 818 حرف و 212 کلمه ساخته شده است. (تقارن اعداد)

- 3 آیه اول جمعا از 52 حرف ساخته شده که برابر با یک دست پاسور (غ) است.

حکموا و حکم اللّه والله خیر الحاکمین – حکم باختید و خدا حکم باخت براستی که خدا بهترین حکم بازان است.

- "بِسمِ اللّه الکَمبَادِ الحَجیم" از 20 حرف ساخته شده است که نشان می دهد خداوند قاطر متبال چقدر کارش 20 است.

- 4 آیه اول جمعا از 72 حرف ساخته شده که برابر با 72 تن یاران امام حسین است .

- 6 آیه اول جمعا از 133 حرف ساخته شده است.

- 10 آیه اول جمعا از 234 حرف ساخته شده است.

- 13 آیه اول جمعا از 300 حرف ساخته شده است.

- 20 آیه اول جمعا از 499 حرف ساخته شده است که با بسم الله جمعا 520 حرف می شود که برابر با ده دست پاسور (غ) است.




دنیایمان را ملتهب کرده‌اند اما قانون طبیعت، التهاب و نگرانی را به خودشان باز می‌گرداند

در انتظار خوابم و صد افسوس خوابم به چشم باز نمی آید اندوهگین و غمزده می گویم شاید ز روی ناز نمی آید چون سایه گشته خواب و نمی افتد در دام های روشن

   اولین درخت مومن







 پيغمبر اكرم (ص) فرمود: بادنجان زياد مصرف كنيد، كه اول درختى است كه بخدا ايمان آورده است

 مكارم الأخلاق‏، جلد‏1، برگ: 349




 
   مگس در کاسه غذا








ابوحریره روایت کرده است:
پیامبر گفت: "وقتی مگس در کاسه غذای شما افتاد ،آن را اول بین آن آب (یا هر مایع نوشیدنی دیگر) فرو برده سپس مگس را بیرون آورید، بنوشید زیرا یک بال آن مرض و بال دیگر آن شفا است "
صحیح بخاری  ۷.۷۱.۶۷۳







سنگ سخنگو




سنگ سخنگو

هنگاميکه امام حسين به شهادت رسيد بين امم سجاد و محمد ابن حنفيه فرزند علی(ع) بر سر امامت اختلاف افتاد ...محمد ابن حنفيه به امام سجاد گفت تو خودت بهتر ميدانی که من تو لايق تر هستم و امام سجاد در جواب گفت پاسخ تو را حجر الاسود ميدهد ! و دعوت کرد که به آنجا بروند ..آنگاه محمد ابن حنفيه حجر الاسود را صدا زد و هيچ جوابی نشنيد اما تا امام سجاد حجر الاسود را صدا زد حجر به صدا در آمد و گفت امامت مال علی ابن الحسين است و نزديک بود حجر الاسود از جا کنده شود!

اصول کافی - جلد يک ص ۳۴۸
اعلام الوری للطبرسی  ۳۸۵





ارتباط معنوی رسول الله و خر مبارکش









ارتباط معنوی رسول الله و خر مبارکش
روايت از علی (ع) ..اولين حيوانی که پس از رسول خدا(ص) از دنيا رفت عفير خر رسول خدا بود! اين خر با رسول خدا صحبت کرده بود ! و گفته بود پدر و مادرم فدای تو! پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ..نقل کرد که او خری بود که نوح (ع) در کشتی گذاشت! و آنزمان نوح به جد من گفت ای مردم از نسل اين خر خری متولد ميشود که رسول خدا بر او سوار ميشود ! و من خوشحالم که آن خر هستم
عن امير المومنين علی قال ان اول شيی من ادواب توفی هو عفير حمار رسول الله ذالک الحمار کلم رسول الله فقال بابی انت و امی
اصول کافی جلد ۱ ص ۱۸۴ کتاب الحجه باب ما عند الائمه من سلاح رسول الله






 تزهای بیولوژیکی امام رضا









تزهای بیولوژیکی امام رضا
از حضرت امام موسی منقول است : حیواناتی که مسخ شده اند ، دوازده صنفند: اما فیل پس از آن پادشاهی بود که زنا و لواط میکرد و خرس اعرابی بادیه نشینی بود که دویتی میکرد و خرگوش زنی بود که با شوهر خود خیانت میکرد و غسل حیض و جنابت نمیکرد و شب پره خرمای مردم را می دزدید و سهیل بردی بود که در یمن عشاری میکرد و زهره زنی بود که مردم میگویند هاروت و ماروت از او فریب خوردند و میمون و خوک جماعتی بودند از بنی اسراییل که در روز شنبه شکار کردند و اما سوسمار و چلپاسه گروهی بودند از بنی اسراییل که در زمان حضرت عیسی چون مائده از آسمان نازل شد ، ایمان نیاوردند. و مسخ شدند ، پس یک گروه ایشان به دریا رفتند و دیگر به صحرا و اما عقرب مرد سخن چینی بود و اما زنبور که از ترازو دزدی میکرد.

در روایت دیگر منقول است : خرس مردی بود که مردم با او عمل قبیح میکردند و سوسمار اعرابی بود که مال حاجیان را میدزدید و عنکبوت زنی بود که از برای شوهر خود سحر میکرد و دعموص مرد سخن چینی بود که در میان دوستان جدایی می انداخت و مار و ماهی دویت بود و شب پره خرما از سر درخت می دزدید و میمون یهودانند که ماهی در شنبه شکار کردند و خوک جماعتی اند که ایمان به مائده آسمانی نیاوردند.

از حضرت امام رضا منقول است : موش گروهی از یهود بودند که خدا بر ایشان غضب کرد و پشه شخصی بود که استهزا به پیغمبران می کرد و شپش از حسد مسخ شد و روزی پیغمبری از پیغمبران بنی اسراییل نماز میکرد و یکی از بی خردان بنی اسراییل آمد در برابر او استهزا به او میکرد به صورت شپش مسخ شد و چلپاسه جماعتی از بنی اسراییل بودند که فرزندان پسغمبران را دشنام میدادند و با ایشان دشمنی میکردند . در حدیث دیگر منقول است : خار پشت مرد کج خلقی بود.

حلیه المتقین_ ملا محمد باقر مجلسی ، انتشارات جمهوری ،چاپ اول ، برگ :  ۴۱۶،۴۱۷ 






 ویژگیهای جغرافیایی و بهشتوگرافی حوض کوثر










ویژگیهای جغرافیایی و بهشتوگرافی حوض کوثر
ساقى حوض كوثر
وصف حوض و منزلت امير مؤمنان عليه السلام در كنار آن

شيخ صدوق رحمه الله گويد:اعتقاد ما درباره حوض آن است كه آن حق است،و پهناى آن به فاصله ميان أيله و صنعاء (1) است،و آن حوض پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است و در آن جامهايى به تعداد ستارگان آسمان قرار دارد،و سرپرست و مسئول آن در روز قيامت امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام است كه دوستانش را از آن سيراب و دشمنانش را از آن دور مى‏سازد،هر كه جرعه‏اى از آن بنوشد هيچ گاه تشنه نخواهد گشت (۲) .
۱ـابو ايوب انصارى گويد: نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بودم و از آن حضرت درباره حوض سؤال شد،فرمود: اينك كه درباره حوض از من پرسيديد شما را از آن خبر دهم: حوض چيزى است كه خداوند از ميان پيامبران مرا بدان گرامى داشته است،عرض آن به فاصله ميان ايله و صنعاء است، دو نهر از آب در آن مى‏ريزد، آبش از شير سفيدتر و از عسل شيرين‏تر، بسترش از مشك خوشبوست و سنگريزه‏هايش در و ياقوت است. پروردگارم شرط كرده است كه كسى به آن‏وارد نشود مگر آنان كه داراى نيتهايى درست و دلهايى پاكند،آنان كه در حال توانگرى و فراخ دستى حقوقى را كه بر عهده دارند مى‏پردازند و در حال نياز و تنگدستى حق قانونى خود را نمى‏گيرند،و پس از من تسليم وصى من خواهند بود. آن گاه وصى من غير شيعيان خود را از آن دور مى‏كند همان گونه كه آدمى شتر گر را از ميان شترهاى خود دور مى‏سازد. (۳)
۲ ـ عبد الله بن عباس گويد: چون سوره كوثر بر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد،على بن ابى طالب به آن حضرت گفت: اى رسول خدا، كوثر چيست؟ فرمود: نهرى است كه خداوند مرا بدان گرامى داشته است.على گفت: اى رسول خدا، اين نهر شريفى است، آن را براى ما توصيف كن.فرمود: آرى اى على، كوثر نهرى است كه در زير عرش خدا جارى مى‏شود، آبش از شير سفيدتر،از عسل شيرين‏تر و از كره نرم‏تر،سنگريزه‏هايش زبرجد و ياقوت و مرجان، گياههايش زعفران و خاكش مشك خوشبو، و اساس و بنيانش زيرعرش خداست.آن گاه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دست بر پهلوى على امير مؤمنان عليه السلام زد و فرمود: اى على، اين نهر از آن من و تو و از آن دوستان تو پس از من است. (۴)
۳ـ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در حديثى طولانى فرمود: اى على،تو نخستين كسى هستى كه با من از زمين بيرون مى‏آيى ‏[و تو نخستين كسى هستى كه با من برانگيخته مى‏شوى‏]،و تو نخستين كسى هستى كه با من از صراط مى‏گذرى،و پروردگار بزرگ من به عزت خود سوگند خورده كه كسى از گردنه صراط عبور نكند مگر آن كه سند ولايت تو و ولايت امامان از اولاد تو را همراه داشته باشد، و تو نخستين كسى هستى كه بر حوض من وارد مى‏شوى، دوستانت را از آن‏سيراب مى‏سازى و دشمنانت را از آن مى‏رانى، و تو يار و همراه منى آن گاه كه در مقام محمود (مقام شفاعت) بايستم،ما درباره دوستانمان شفاعت مى‏كنيم و شفاعت ما درباره آنان پذيرفته مى‏شود.و تو نخستين كسى هستى كه داخل بهشت مى‏شوى در حالى كه پرچم مرا به دست دارى و آن لواى حمد است كه هفتاد شكاف دارد و هر شكافى پهناورتر از خورشيد و ماه است،و تو صاحب درخت طوبى در بهشت هستى كه تنه‏اش در خانه تو و شاخه‏هايش در خانه شيعيان و دوستان توست . (۵)
۴ـ ابو الأسود دئلى از پدرش روايت كرده كه گفت:از امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام شنيدم كه مى‏فرمود:به خدا سوگند كه با همين دو دست كوتاه خود دشمنانمان را از حوض رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دور مى‏سازم، و دوستانمان بدان در مى‏آيند. (۶)
۵ـ و نيز فرمود: من با رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم و خاندانم بر سر حوض قرار داريم، پس هر كه خواستار ماست بايد گفتار ما را بگيرد و مانند ما عمل كند،زيرا هر خاندانى برگزيده‏اى دارد و ما را نيز برگزيدگانى است،و ما را شفاعتى است و دوستان ما را نيز شفاعتى است،پس براى ديدار ما بر سر حوض با هم رقابت كنيد،كه ما دشمنانمان را از آن مى‏رانيم و دوستان و اولياى خود را از آن سيراب مى‏كنيم،هر كه جرعه‏اى از آن بنوشد هرگز تشنه نخواهد شد،دو نهر از بهشت در حوض ما سرازير مى‏شود،يكى از تسنيم و ديگرى از آب زلال و گوارا،بر لبه آن زعفران روييده و سنگريزه‏اش لؤلؤ است و آن كوثر نام دارد. (۷)
۶ـ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اى على،تو برادر،وزير و صاحب لواى من دردنيا و آخرت و صاحب حوض من هستى،هر كه تو را دوست بدارد مرا دوست داشته،و هر كه تو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است. (۸)
۷ـ عبد الرحمن بن قيس رحبى گويد: با امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام بر در قصر (دار الاماره) نشسته بودم كه نور خورشيد آن حضرت را وادار كرد تا در سايه ديوار قصر پناه گيرد،همين كه برخاست تا داخل شود مردى از قبيله همدان دامن حضرتش را گرفت و گفت :اى امير مؤمنان،مرا حديثى جامع گو تا خداوند مرا بدان سودى رساند.فرمود:مگر درباره من حديث بسيارى وجود ندارد؟ (۹) يا: مگر اين سودمندى در احاديث بسيارى نيست؟) گفت: چرا،ولى مرا حديثى گو كه خداوند بدان سودم رساند.
فرمود:دوستم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مرا فرمود كه:من و شيعيانم وارد حوض مى‏شويم و سيراب و روسپيد بيرون مى‏شويم،و دشمنانمان تشنه لب و روسياه وارد مى‏گردند .اين را داشته باش كه مشتى از خروار است،تو با همان كسى كه دوستش مى‏دارى خواهى بود و همان را كه به دست آورده‏اى خواهى داشت،اى برادر همدانى رهايم ساز.اين را فرمود و داخل قصر شد. (۱۰)
۸ـ مردى از منافقان به حضرت رضا عليه السلام گفت:برخى از شيعيان شما بى‏باكانه در كوچه و بازار شراب مى‏خورند! و ديگرى سر راه بر حضرت گرفت و گفت: برخى از شيعيان شما شراب مى‏خورند !چهره حضرت از روى شرم عرق كرد،سپس فرمود:خداوند گرامى‏تر از آن است كه گرمى شراب را با دوستى ما خاندان در دل مؤمن جمع آورد،آن گاه لختى صبر كرده و فرمود: و اگر يكى از آنها بدين نكبت گرفتار شد و چنين كرد بى شك پروردگارى مهربان، پيامبرى‏دلسوز،اما� �ى شناسا بر سر حوض و سرورانى براى شفاعت ايستاده را براى خود خواهد يافت. (۱۱)
۹ـ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:پنج چيز درباره على به من داده شده كه از دنيا و هر چه در آن است نزد من بهتر است:ـ او در برابر خدا دور دارنده (يا:در برابر خدا به رو در افتاده) است تا خداوند از حساب آفريدگان فارغ شود.-ـ لواى حمد به دست اوست و از آدم گرفته به بعد همه در زير آن قرار دارند.ـ او بر سر حوض مى‏ايستد و هر كه را از امت من‏[به ولايت‏]بشناسد سيراب مى‏سازد.ـا وست كه‏[پس از مرگ‏]عورت مرا مى‏پوشاند و مرا به خداوند مى‏سپارد.ـ من هيچ بر او بيم ندارم كه بعد از ازدواج دامن بيالايد، و پس از ايمان به كفر گرايد. (۱۲)
۱۰ـ از على عليه السلام روايت است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: تو نخستين كسى هستى كه به بهشت مى‏روى.گفتم:اى رسول خدا،پيش از شما به بهشت مى‏روم؟ فرمود: آرى،زيرا تو در آخرت پرچمدار منى چنانكه در دنيا پرچمدار من هستى، و هميشه پرچمدار پيشاپيش حركت مى‏كند.سپس فرمود: اى على،گويى تو را مى‏بينم كه پرچم مرا كه لواى حمد است به دست دارى و داخل بهشت شده‏اى،و از آدم گرفته به بعد در زير آن قرار دارند. (۱۳)
پى‏نوشتها:
۱ـآيله شهرى است در ساحل بحر قلزم،و صنعاء نام دو جاست يكى در يمن و ديگرى در دمشق.بايد دانست كه اين تعبير براى نشان دادن بزرگى آن است نه اندازه دقيق آن.
۲ـبحار الانوار ۸/۲۷ به نقل از رساله اعتقادات صدوق.
۳ـبحار الانوار ۸/۲۸
۴ـ همان/ .۱۸
۵ـبحار الانوار ۳۹/۲۱۱
۶ـ همان/۲۱۲.و نظير آن:همان/ .۲۱۶
۷ـتفسير صافى ۵/۳۰۱
۸ـبحار الانوار ۳۹/۲۱۶
۹ـبنا بر نسخه‏اى ديگر:مگر احاديث بسيارى در اختيار ندارى؟
۱۰ـامالى شيخ طوسى ۱/۱۵۰
۱۱ـعلم اليقين ۲/ .۶۰۲
۱۲ـبحار الانوار ۳۹/ .۲۱۹
۱۳ـهمان/۲۱۷.و در ص ۲۱۳ از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آورده است كه:آدم و همه خلق خدا در روز قيامت در سايه پرچم من قرار دارند.
امام على بن ابى‏طالب(ع) ص ۵۶۷
احمد رحمانى همدانى






درود بر شما

ما سخنان شما را فراموش نکردیم

پاسخ شما را هم دادیم و گفتیم لطفا سوالتان را به گروه بفرستید که هم همه دوستان در جریان قرار بگیرند هم نظرات سایرین را متوجه شویم

هدف من دوست گرامی از این به اصطلاح روشنگری ها - اگر باشد - زدودن غبار جهل از ذهن برخی از هموطنان است

خوشبختانه با کمک و یاری یاران نیک اندیش و فراهم آوردن چنین عرصه ای توسط مدیر گروه آقای بردیا من گمان می کنم پیشرفت خوبی هم داشته ایم

در ضمن در قبال این بحث و گفتگوها چیزهای بسیاری یاد می گیرم

من که خوشحال میشوم نظرات و تجربیات شما را نیز بدانم . سایر دوستان هم تا جایی که من شناخت پیدا کرده ام همینطور اند

لطفا سوالاتتان را در حضور گروه مطرح کنید . اینجا من از همه کوچکترم و اگر هم هدف روشنگری باشد ما دست پرورده همین یاران هستیم

خرد یاور همه ما



بسیار می شنویم از اسلامگرایان و حتی بسیاری افراد دیگر که جایگزین شما برای اسلام چیست؟

یا سخنان دیگری مانند اینکه پرنده را که از قفس رها می کنید راه خانه را هم به او نشان دهید

خوب من خودم به دنبال جایگزین برای اسلام نیستم . چون همانطور که گفته ام بارها ما که نمی خواهیم اسلام را نابود کنیم که برایش جایگزین بیاوریم .  احکام جاهلانه از آن حذف یا اصلاح شود ما دیگر مشکلی با اسلام نداریم

بسیاری مسائل هم جایگزین نمی خواهند

مثلا برده داری که جایگزین ندارد . یا جای کودک آزاری چه جایگزینی بیاوریم؟

برای سنگسار و قصاص و غیره می توان جایگزین آورد اما برای آنها نمی شود

اما به طور کلی از آنجا که بسیاری از هموطنان ما جز اسلام و احکام آن سایر مکاتب را نمی توانند به راحتی بشناسند من به زودی چند سری از مکاتبی که می تواند جایگزین اسلام شود را هم ارسال می کنم

البته من مطلبی در مورد مدرنیسم به گروه ارسال کردم اما ندیدم . هر دو را با هم می فرستم

البته پیشاپیش گفته باشم ، من توصیه به جایگزینی نمی کنم . راه هدایت از باطل مشخص است و اسلام تنها راه هدایت نیست

خرد یاور همه ما


-----------------

چگونگی حامله شدن مریم در سه دین سامی " اسلام"، "مسیحیت" و "یهودیت"!



1-    همانگونه که اسلام می‌گوید خود الله در فرج مریم دمید، این دمیدن الله بود که باعث انعقاد نطفه‌ی عیسی گردید و هیچ چیزی دیگری (اسپرم)  نیز در کار نبود.
2-    همانگونه که در انجیل‌ متی نوشته شده است مریم دارای نامزدی به نام یوسف نجار بود، ولی پیش از اینکه این دو با هم آمیزش جنسی داشته باشند، او در حالیکه باکره بود از روح القدس حامله شد، البته نامزدش " یوسف نجار" از این کار مریم خیلی ناراحت شد، از آنجائیکه او انسان صالحی بود نخواست مریم را تنیه کند و او را رها نمود، ولی (از آنجائیگه مریم را خیلی دوست داشت)  همواره فرشتگانی در خواب بر او ظاهر می‌شدند و می‌گفتند که ای یوسف! از تحویل گرفتن مریم بعنوان زن خود مترس، زیرا آنچه (عیسی)که در (فرج) او قرار گرفت از روح القدس بود(نه اسپرم).
3-     همانگونه که یهودیان می‌گفتند او فاحشه‌ای بود که آن کار دیگر کرد.



From: smit <seyed_heshmat@yahoo.ca>
To: IRAN_emrooz@yahoogroups.com
Sent: Tue, February 22, 2011 5:34:26 AM
Subject: Re: [*IRAN*_emrooz] مفتیان ولای

 

Ba salam dostan az golestan ta bostan awalan bayad arz shwad dar quran wa islam velayat
bi manist wa vejode khareji nadarad magar dar mazhab shii wa an baraye farib az din hagh
ke tamame adiyan bar haghand wa ehteramo eetegha bae ensanha laze chon yek ghanoon 
cheragh sabz o zard o ghermez thanks

Best Regards,


Seyed Hosseini
Managing Director
SKY MARINE & OIL SDN.BHD 783381-D
1601 &1602 Central Plaza, 34 Sultan Ismail,
50250 Kuala Lumpur
Tel:Fax: 603 4042 2610
Mobile: 012-2104104, 017-7779197 
Email: seyed_heshmat@yahoo.ca

--- On Tue, 2/15/11, karim <karimsahabi@yahoo.com> wrote:

From: karim <karimsahabi@yahoo.com>
Subject: [*IRAN*_emrooz] مفتیان ولایت؛ توجیه گران وسیله [1 Attachment]
To: karimsahabi@yahoo.com
Received: Tuesday, February 15, 2011, 2:52 AM

 

 

با سلام
مقاله‌ای در خور تحقیق و تفحص به تمام دوستان تقدیم میگردد.
به اعتقاد بنده نویسنده تلاش کرده است، تجربیات چند دهه خود را در قالب این متن به ما انتقال دهد. به نکات ریز و ظریفی‌ اشاره شده است، که هر نکته آن میتواند برای صاحبان اندیشه یک موضوع جدید تحقیقاتی‌ باشد.
به امید استفاده کامل از این تجربیات
موید باشید

-----------

 

صراط؛ پلی است بین د ین داری ود ین فروشی , باریکترازمو, برنده ترازشمشیر.

 

 

 نتیجه وخلاصه چند نکته ازمتن.

 

باورانسان به توحید, باور به استعدادها وظرفیت های والای خود است .

 

. متاسفانه امروزنام "اسلام" بصورت نام مستعاروسرپوش مجهولاتی درآمده است که آدرس دقیقی ازآن بدست نمیاید.

راستی با این روش های ماکیاولیستی "فتوا ابزار"چه حقانیت ومعنویتی برای ادیان الهی باقی میماند؛ وقتی آنها را درحد ایدئولوژی های ابزاری معطوف به قدرت قرن بیستمی فروکاهیم که بنا را بر"هدف وسیله را توجیه میکند" نهادند؛ بنائی که ازخون انبوه بیگناهان رنگین شد وننگین شد؛  امروزبنای  نظام جمهوری اسلامی چه رنگی دارد؟!

 

تاریخ ادیان گواه است که با پایان یافتن رسالت هرنبی ودرغیاب وحی؛ دین واحد به مذاهب متعدد؛ فرومیکاهد که ازبرداشت ها؛ سلیقه ها وتفاسیرجانبدارانه برکنار نمیماند ودررقابت بین آنها؛ ماشین تولید احا دیث وروایات بی مبنا؛ ازکار بازنمیماند وهرآینه این مذاهب درحد مانیفست حاکمیت؛  سقوط کنند رژیم هائی سرکوب نظیر: عباسیان؛ صفویه ؛ سعودی ؛فاشستی اسرائیلی؛ طالبان و ولایت فقیهی انتصابی؛ سربرمیاورند که کرامت وآزادی انسان واعتماد جمعی درپای آنها قربانی میشود.

 

درصدر اسلام معاصران پیامبر, محمد را با دوچهره میشنا ختند؛ به هنگام اتصال وحی؛ محمد رسول الله بود وکلامش مصون ازخطا ودرمواقع دیگرمحمدابن عبدالله ؛ که بین او وسایرین فرقی نبود, گاه سخنی میگفت که مخاطبانش از اوسئوال میکردند کلام خداست یا سخن خوداو؟ ودرصورت دوم, کسی خودرا ملزم به پذیرفتن آن نمیدانست.

 

وگروه دوم آیاتی که گریبان محمد را گرفته واورا زیر سئوال برده است  ونه تنها به مواردی پرداخته که درنظرها آشکارند, بلکه آنچه را هم که درلایه های پیچیده درون پیامبر؛ نهان است وکسی را برآن راه نیست بطورشفاف برملاساخته است؛ به باورمن این یکی ازشگفتی های قرآن است و هیچ متنی با آن قابل قیاس نیست؛ حتی اگر نظرکسانی را بپذیریم که آیات قرآن را حاصل تجربه شخصی پیامبر وبرساخته خود او میدانند؛ همچنان جای سئوال است که آن کدام مولف است که درحین تالیف متنی, با صراحت ودرجا, به نقد کنش ومنش ونهان خود پردازد؟ آن هم متنی ماندگارکه برای همیشه روی سخن به جهانیان دارد وتجدید نظرهم درآن جا ندارد. درعین حال هریک ازنقد ها,پیام آموزنده خاص خودرا هم برای مومنین داراست.

 

بنیان وخاستگاه "فساد" برقربانی کردن ضابطه درپای رابطه استواراست؛

 

شرط دگرگونی هرپدیده دراین "جهان متکثر" بویژه انسان؛ وابسته به عوامل بسیارزیاد (ازآن جمله شرایط توارثی , خانوادگی , تربیتی , معاشرتی و...) است وراهنمائی پیامبران هم فقط درحد یک عامل ونه بیشتر؛ میتواند دخیل باشد

 

برداشت های نادقیق ازمفهوم امامت؛ عصمت وشفاعت؛ موجب شکل گیری اعتقادی توهم آمیز؛ بروجود نسل ونژادی: مقدس؛ نورچشمی وعزیزکرده خدا؛ شده است که توسل وسرسپردگی به آنها؛ تنها چاره ساز تمام ناهنجاری های زندگی دردنیا ونجات ازعذاب آخرت؛میشود ؛ روشن است که این توهم؛ با گذشت قرون؛ بیشترین آسیب را به کرامت انسان وتکیه بر استعدادها وظرفیت هایش واردآورد وفرمنگ اتکائی؛ دریوزگی وچاپلوسی را دراوجایگزین میسازد

 

فقط دریک مورد؛ یعنی در آیه پنجاه ونه سوره نساء؛ اطاعت ازکارگذاران جامعه به آن اضافه شده است که ترجمه آن؛ چنین است :"ای آنانکه ایمان آورده اید؛ اگربه خدا وآخرت ایمان دارید؛ خدا ورسول واولیای امر"خود"را اطاعت کنید واگر برچیزی نزاع داشتید به خدا ورسولش ارجاع دهید, این بهترونکوتراست در فرجام".

همین آیه است که تبلیغات ولایت فقیه؛ با مثله کردن آیه وترجمه نادقیق؛ به آن استناد میکنند بدین معنا که  دراکثر موارد فقط به بخش نخست آیه توجه میشود وازذکربخش دوم؛ سهوا ویا عمدا؛ غفلت میشود؛ نتیجه آنکه بر سه نکته مهم ومنظوراصلی آیه سرپوش گذاشته میشود تا حاکمیت ولایت فقیه نظر خاص خودرا به منظور تحمیق مردم به آیه تحمیل کند.

نکته اول اینکه جمله "اولیای امر"؛ جمع است وشامل تمام متصدیان امورمیشود وچرخش آن به مفرد"ولی امر" که به فرد خاصی اطلاق شود انحرافی آشکاراست؛.

 نکته دوم اینکه درآیه جمله اولیای امرهمراه ضمیر"منکم" ازخود شما" آمده است؛ یعنی متصدیان امورشما تفاوت وامتیازی برشما ندارند.  وسوم ومهمتراینکه آیه تائید میکند بین شما واولیای امورامکان پیش آمدن اختلاف وجدال وجود دارد, دراین صورت آنرا به "کتاب خدا" و"روش پیامبر", به عنوان ملاک ارجاع دهید وبدین ترتیب قرآن حق انتقاد واعتراض به متصدیان را برای حکومت شوندگان به رسمیت شناخته است .

با چنین بیان روشنی ازقرآن که رفتار کارگزاران مردم باید باملاک قرآن وسنت پیامبرسنجیده شود ومردم مجاز باشند ازآنها مسئولیت بخواهند؛ انتقاد کنند ودرصورت لزوم با اوبه جدال برخیزند؛آیا ولایت فقیه ونوع مطلقه آن وصله ناجوری به اسلام ؛ نیست.؟!



TV dinner still cooling?
Check out "Tonight's Picks" on Yahoo! TV.




__._,_.___
Recent Activity:
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

CopyRight © 2006 - 2010 , GODFATHER BAND - First Iranian News Portal , All Rights Reserved