مدینة العلم
در صحیح بخاری نفتی آمده است ابوطالب بن گرمکی (رضی الله عنه) روایت می کند یکی از یهودیان بنی قراضه (لعنة الله علیهم اجمعین) از امیرالمومنین پرسید: آن شهر دانش محمد کدامست که تو دروازه اش باشی.
فرمود: بپرس تا بدانی.
گفت: آفرینش انسان بالاخره از تراب (خاک) بود یا طین (گل) یا صلصال (گل خشک شده) یا نطفه (تخم) یا علقه (چسبنده) یا مضغه (تکه گوشت)؟
فرمود: همه
گفت: یعنی چگونه؟
فرمود: خداوند تبارک و تعالی با مضغه اش مشغول بود که نا گهان نطفه اش که علقه بود بر روی تراب ریخت و طین شد. سپس آفتاب برآن تابید و صلصال گردید. پس از آن در وی دمید، پس آدم خلق شد.
گفت: پس حوا چه؟
فرمود: حوا هم همانطور.
گفت: پس چرا شکلشان با هم فرق دارد.
فرمود: آن گل هایی که خداوند ساخته بود ابتدا یک شکل بودند، اما شیطان (لعنة الله علیه الی قیام یوم الدین) درست پیش از فوت الهی، آن تکه از حوا را برداشت و چسباند به تکه آدم تا ابزاری برای فساد و گناه بشر پدید آید.
گفت: اما این بی عدالتی در حق حواست.
فرمود: خیر، چون در عوض این کار، خداوند مقدر فرمود تا قیام قیامت آدم به دنبال حوا بدود تا سهم به ناحق گرفته را به وی پس دهد و از همین روست که رسول الله که برگزیده بندگان خداست، شب و روز می کوشد تا این سهم را بین "حوا" های بیشتری تقسیم کند.
گفت: چه پیامبر دادگری!
فرمود: آری، و او در این "مهرورزی" از پیرزن (خدیجه) تا کودک خردسال (عایشه) همه را مورد "مهر" قرار می دهد.
گفت: آیا این مهرورزی خاص محمد است؟
فرمود: خیر، این در اهل بیت و سلاله شان موروثی است و آیندگان این خاندان نیز همگی از این گونه "مهرورزی" بسیار خواهند کرد. اما این حسن ما پدرسوخته خیلی به جدش رفته! ولی هیچکدام به پای حسین نمی رسند که در این راه جمعی را در بیابان به گا (بخوانید: فیض شهادت) خواهد داد و او پیروان بسیاری خواهد داشت که آن ها نیز همگی گروه بسیاری از اصحاب را در راه "مهرورزی" به گا خواهند داد. (این ها را حضرت با علم لدنی شان از آینده خبر می دادند)
گفت: پس شما چه؟
فرمود: ما بیشتر به گردن زدن و قمه کشی مشغولیم ولی شبها به عنوان اضافه کاری به یتیمان و ماردانشان مهر می ورزیم.
گفت: آفرینش کاینات چگونه بود؟
فرمود: این که معلوم است دیگر، درست مثل خیمه ای که خودمان می زنیم. خداوند زیلویی بر دوشش بود. آن را پهن کرد و زمین خلق شد:
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا
و پس از آن زمين را با غلتانيدن گستردوَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا
و خدا زمين را براى شما فرشى [گسترده] ساخت.
و چهار گوشه اش را با کوه ها لنگر کرد تا تکان نخورد.
وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا
و كوهها را لنگر آن گردانيد
سپس آسمان را سقف خیمه قرار داد
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا
سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد.
و آن را با ستاره هایی زینت کرد.
وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ
و در حقيقت آسمان دنيا را با چراغهايى زينت داديم
البته تنها فرقش این است که ستون های این خیمه دیدنی نیستند.
اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا
خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت
گفت: آیا این ستاره ها غیر از تزیین فایده دیگری هم دارند؟
فرمود: بلی، کار اصلی ستارگان این است که حاجیان را در بیابان و دریا راهنمایی کند.
وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ
و اوست كسى كه ستارگان را براى شما قرار داده تا به وسيله آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا راه يابيد
گفت: آیا این سقف دری هم دارد؟
فرمود: بلی، اما کلیدش دست الله، محمد و اهل بیت است.
إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاء
در حقيقت كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و از [پذيرفتن] آنها تكبر ورزيدند درهاى آسمان را برايشان نمىگشايند
گفت: پس وحی الهی از همین در می آید.
فرمود: آری
گفت: پس اگر کسی پشت این در بایستد می تواند وحی الهی را بشنود؟
فرمود: آری، اما خداوند فکر همه چیز را کرده. اگر کسی بخواهد دزدیده گوش دهد فرشتگانی هستند که بسویش تیر می اندازند.
إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ
مگر آن كس كه دزديده گوش فرا دهد كه شهابى روشن او را دنبال مىكند
پس از شنیدن این سخنان، یهودی نعره ای زد و بیهوش شد
کنز الادیان فی معارف بند تنبان
فصل سوم– 32
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر