با سلام و درود.
دوست عزيزی در مورد سختیهايی که در زندگی متحمل شدهاند تا پاسخ برخی از سوالاتی را که در مورد خدا و اسلام داشتهاند بيابند، مواردی را عنوان کردند.
روزی روزگاری در عالم ديگری زندگی میکردم. ناگهان به طريقی از آن عالم به اين عالم خاکی وارد شدم. ابتدا در مادهای بدبو از ميان ميليادها اسپرم، من با DNA مشخص انتخاب شدم. طی مراحلی بصورت روح در جسمی دميده شدم. عمری را در رحم بدور از مشکلات خاصی که ممکن بود داشته باشم و ازش اطلاع خاصی نداشتم طی کردم و تکامل يافتم. در هنگام تولد، صاحب رحم دردی را در حد مرگ تحمل کرد تا من بدنيا بيايم. مثل اين که صاحب رحم ديوانه من بود که حاضر بود تا حد مرگ زجر بکشد، اما من سالم بدنيا بيايم. همه چيز دست به دست هم دادند تا من ناخواسته متولد شوم.
پس از تولد، در کانون گرم خانواده بزرگ شدم. من، پدرم، مادرم و پدربزرگم زندگی خوبی داشتيم. من در عالم کودکی تحت حمايت پدر و مادرم بزرگ شدم. هوش بالايی داشتم، و سطح فهم من از سطح درک هم سن و سالانم بيشتر بود. در زمانی که خيلی از بچهها برنامههای کودکانه تلويزيون را میديدند، من کتابهای صادق هدايت رو میخوندم. پدر، مادر و پدربزرگم وقتی میديدند من بزرگتر از سن خودم فکر میکنم، خيلی خوشحال بودند و حتی حاضر بودند هر کاری رو برام انجام بدند تا من به تکامل برسم. در حالی که تکامل من لزوما باعث تکامل آنها نمیشد. مثل اين که آنها ديوانهوار عاشق من بودند تا من به سوالاتی که دارم برسم و تکامل پيدا کنم. سوالات ذهن من هر روز رشد پيدا میکردند و والدين و پدربزرگ مرحومم بيشتر تلاش میکردند. زمانی که من به سجده میافتادم و از خدا میخواستم خودشو به من بشون بدهد، آنها با نگرانی نظارهگر من بودند و دعای خيرشون پشت سر من بود. آنها واقعا عاشقم بودند؛ بدون اين که اين عشق نتيجه مستقيمی براشون داشته باشه. من واقعا مديون اونا و عشقی هستم که در وجودشون يه عاشق کاشته بود. یه عاشق، یه دوست و یه نگهدار. من بدور از هرگونه سونامی و زلزلهای که در زندگی وجود دارد، تحت حمايت عشق رشد کردم و بدنبال تکامل پيش رفتم.
دوست خوبم. شما اگه میخواهی خدا رو بشناسی اول بايد خودت رو بشناسی. چشماتو باز کنی و اطرافتو درست نگاه کنی. با گوشه عزلت اختيار کردن و سجده کردن تنها نمیتونی خدا رو بشناسی.
برو مکه، روبروی کعبه بايست و بگو ای خدای کعبه خودتو به من نشون بده.(البته قبل از اون توصيه میکنم کتاب دکتر شريعتی رو که در مورد حج نوشته مطالعه کنی).
يا برو مدينه و روبروی حرم پيغمبر بايست و بگو ای پيامبری که گفتی «اگه خورشيد رو در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارید هرگز دست از رسالت خود بر نمیدارم»؛ من در خواندن کتاب آسمانی که بر تو نازل شده، سردم گم شدهام. کمکم کن.
يا برو کوفه روبروی ضريح علی بن ابی طالب بايست و بگو ياعلی. تو که قبل از مردن گفتی :«چندی بيشتر پيش شما نيستم. هر سوالی داريد از من بپرسيد». سوالات مرا پاسخ بده.
يا برو بقيع روبروی قبر حسن بن علی بايست و بگو: يا حسن. تو که برای دفاع از اسلام حکومت را به معاويه سپردی. اسلام رو به من بشناسون.
يا برو روبروی حرم حسين بن علی بايست و بگو: یا حسين. تو که بر سر نيزه قرآن میخوندی: «و سيعلم الذين ظلموا ای منقلب ينقلبون». من در قرآن سردرگم شدهام خودت راهنماييم کن.
موفق و پيروز باشيد.
اجتماعی، فرهنگی، علمی و هنری از شخصی به شخصی دیگر و از نسلی به
نسل دیگر، راه اندازی شده است.
baraye didane in email be surate farsi mitavanid az yeki
az do rahe zir estefade konin:
1-Right clik>Encoding>More>Unicode (UTF-8)
2-Right clik>Encoding>More>Arabic (windows)
اگر این مطلب از طرف دوستان برای شما بازفرست شده است
می توانید در صورت تمایل در این یاهوگروه به نشانی اینترنتی
http://groups.yahoo.com/group/AndisheyeNik
وآدرس ایمیل andisheyenik@yahoogroups.com
،عضو شوید تا همه مطالب فرهنگی و اندیشه ای گروه را دریافت نمایید
لطفا در نظر داشته باشید که مطالب ارسالی از طرف صاحبان اندیشه با نگرشها
و سلیقه های گوناگون را به معنای خط مشی این یاهوگروه قلمداد نکنیم.
شاگردی دقیق، آموزگاری شریف و پرستاری مهربان برای (اندیشه) هم باشیم و بمانیم
مدیریت اندیشه نیک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر