درود
در هر صورت نفاق هم سرپیچی از فرمان سازنده است
مهم این است که خدا ما را ساخته
حال ما دچار نفاق که نوعی اشکال است شده ایم
سازنده در اینجا ما را که ساخته خودش هستیم استهزا می کند
سازنده عرضه نداشته ساخته خود را درست کند انداخته گردن خود مخلوق و او را به استهزا گرفته است
سازنده در قبال ساخته خودش مسئول است و اگر ساخته دستش درست کار نمی کند و نفاق پیشه میکند ساخته خودش است
به جای آنکه او را استهزا کند بهتر بود به هر روشی که خودش بهتر می داند این اشکال را رفع می کرد
بهتر بود جای آنکه مهر می زد به دل برخی که هدایت نشوند مهر از دل آنها بر میداشت
بدرود
From: hami h <fosfor_2006@yahoo.com>
To: S.O.S-----HELP <kia_rambo@yahoo.com>
Cc: andisheye nik <andisheyenik@yahoogroups.com>
Sent: Wednesday, March 30, 2011 10:34 AM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- خدا در گاو
سلام
استهزا در مقابل منافق است نه در مقابل نااگاه یا سرپیچ!!!
استهزا در مقابل منافق است نه در مقابل نااگاه یا سرپیچ!!!
From: S.O.S-----HELP <kia_rambo@yahoo.com>
To: hami h <fosfor_2006@yahoo.com>; "andisheyenik@yahoogroups.com" <andisheyenik@yahoogroups.com>
Sent: Tuesday, March 29, 2011 23:22:53
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- خدا در گاو
درود
گمان می کنم آقای فریمن بهترین پاسخ را دادند
رابطه ما با خدا مانند رابطه دانشجو و استاد نیست
استاد ما را خلق نکرده است
اما خدا ما را خلق کرده است
در این که شکی نیست
حال شما در مقام یک خالق در آیید
دستگاهی اختراع کرده اید
دستگاه در برابر فرمان شما سرپیچی می کند و درست عمل نمی کند
شما چه می کنید؟
الف)آنرا در طغیان و سرپیچی خودش رها می کنید
ب) آنرا استهزا می کنید
ج) به او خدعه و نیرنگ می زنید
د) آنرا درست می کنید
پاسخ شما کدام است؟
دوستی پیام خصوصی داده اند و گفته اند ما نمی خواهیم در بحث شرکت کنیم اما برنامه یا دستگاه از خودش اختیار ندارد در صورتی که انسان اختیار دارد و مثال درستی نیست
اولا طبق گفته چند آیه قبلتر آن سرکشان هم اختیار نداشتند چون خداوند بر دلهایشان مهر زده بوده پس مثال خیلی هم درست است
ثانیا به فرض هم که اختیار داشته باشند . اختیار این انسان های سرکش هم مخلوق خداست . انسان که اختیارش را از تو جوب پیدا نکرده است!! مجموعه ای که ما به آن انسان می گوییم و مخلوق خداست شامل اختیار هم میشود . شما هم فرض کنید یک دستگاه با اختیار اختراع کرده اید و سرپیچی می کند . باز هم آنرا استهزا می کنید؟
این دوست عزیز گفته اند که خطای برنامه یا در اینجا سرپیچی دستگاه ناشی از اشتباه انسان است
این دوست خوب پاسخ خود را خود داده اند
دقیقا همینطور است و سرپیچی انسان هم سه احتمال را در برابر ما می گذارد
اول ، خدا در خلق انسان اشتباه کرده است
دوم ، خدایی وجود ندارد
سوم ، تعبیر قرآن از استهزا کننده بودن خداوند اشتباه است و خداوند هیچگاه مخلوق خود را به دلیل سرپیچی استهزا نمی کند
شما مختارید هرکدام را که دوست دارید انتخاب کنید
بدرود
From: hami h <fosfor_2006@yahoo.com>
To: man from elysian <amanfromelysian@gmail.com>
Cc: andisheye nik <andisheyenik@yahoogroups.com>; S.O.S-----HELP <kia_rambo@yahoo.com>
Sent: Tuesday, March 29, 2011 9:40 PM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- خدا در گاو
سلام
از استادی مثال زدم که به شیوه و تدریس او اطمینان دارم و تسلیم و ایمان من به خودش مطمئن هست،با نظر شما در مورد استهزای بیجا موافقم اما من استثایی را مثال زدم
استاد من اگر قصدش پیشرفت من باشد بعد از تسلیم من من را تنبیه و استهزا میکند...
البته فکر میکنم مثال مجزا از محتوای ایه و صفت خداوند در برابر منافقان هست
استهزا در مقابل منافقان هست،از صفات خداست و عکس العمل خداست نه در حیطه تعریف او
حالا به قول اقای کیارش،میان این صفت رو صدم قرار میدن،مشکل قران نیست،مشکل علماست
من هیچ مساله ای دراین ایه و صفات خداوندی که به عنوان پشتیبان و حمایتگر انتخاب کردم و به او مومنم نمیبینم
به نظر من خیلی هم کار خوبی میکنه و تشویقی برای مومن هست.
توضیحی برای ایه از تفسیر نور در ذیل اوردم
خ
از استادی مثال زدم که به شیوه و تدریس او اطمینان دارم و تسلیم و ایمان من به خودش مطمئن هست،با نظر شما در مورد استهزای بیجا موافقم اما من استثایی را مثال زدم
استاد من اگر قصدش پیشرفت من باشد بعد از تسلیم من من را تنبیه و استهزا میکند...
البته فکر میکنم مثال مجزا از محتوای ایه و صفت خداوند در برابر منافقان هست
استهزا در مقابل منافقان هست،از صفات خداست و عکس العمل خداست نه در حیطه تعریف او
حالا به قول اقای کیارش،میان این صفت رو صدم قرار میدن،مشکل قران نیست،مشکل علماست
من هیچ مساله ای دراین ایه و صفات خداوندی که به عنوان پشتیبان و حمایتگر انتخاب کردم و به او مومنم نمیبینم
به نظر من خیلی هم کار خوبی میکنه و تشویقی برای مومن هست.
توضیحی برای ایه از تفسیر نور در ذیل اوردم
خ
کلمه «یَعمهون» از «عَمَه» مثل «عَمى» مىباشد، لکن «عمى» کورى ظاهرى را گویند و «عمه» کورى باطنى است. امام رضا علیه السلام در تفسیر این آیه مىفرماید: خداوند، اهل مکر و خدعه و استهزا نیست، لکن جزاى مکر و استهزاى آنان را مىدهد. همچنان که آنان را در طغیان و سرکشى خودشان، رها مىکند تا سر درگم و غرق شوند. و چه سزایى سختتر از قساوت قلب و تسلّط شیطان و وسوسههاى او، میل به گناه و بىرغبتى به عبادت، همراهى و همکارى با افراد نا اهل و سرگرمى به دنیا و غفلت از حقّ که منافقان بدان گرفتار مىآیند. منافقان، دوگانه رفتار مىکنند و لذا با آنها نیز دو گونه برخورد مىشود؛ در دنیا احکام مسلمانان را دارند و در آخرت کیفر کفّار را مىبینند. 1- کیفرهاى الهى، متناسب با گناهان است. در برابر «انّما نحن مستهزؤن»، «اللَّه یستهزئ بهم» آمده است. 2- منافقان با خدا طرفند، نه با مؤمنان. (آنها مؤمنان را مسخره مىکنند، ولى خدا به حمایت آمده و پاسخ مسخرهى آنان را خودش مىدهد.) «اللَّه یستهزئ بهم» 3- استهزا، اگر به عنوان پاسخ باشد مانعى ندارد. نظیر تکبّر در مقابل متکبّر. «اللَّه یستهزئ بهم» 4- از مهلت دادن وزیاده بخشىهاى خداوند، نباید مغرور شد. «یمدّهم فى طغیانهم» 5 - سرکشى و طغیان، زمینهاى براى سر درگمىهاست. «فى طغیانهم یعمهون»
From: man from elysian <amanfromelysian@gmail.com>
To: hami h <fosfor_2006@yahoo.com>
Cc: S.O.S-----HELP <kia_rambo@yahoo.com>; andisheye nik <andisheyenik@yahoogroups.com>
Sent: Tuesday, March 29, 2011 16:16:48
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- خدا در گاو
درود
درست نيست . نمونه اي كه آورديد بيخود است . نخست آنكه ريشخند استاد شرط لازم و كافي براي اينكه دانشجو پيشرفت كند ، را ندارد و چه بسا ممكن است به وارونه، دانشجو را كه ريشخند شده از درس و دانشگاه فراري دهد و به ترك تحصيل او بيانجامد .همچنين بياموزيد كه تجارب شخصي تعميم پذير نيستند و مسخره شدن شما بوسيله استادتان قابل تسري به سايرين نيست و درستي چيزي را نميرساند. دوم آنكه رابطه بين خدا و انسان همانند رابطه بين استاد و دانشجو نيست . در ايه 14 از سوره بقره گفته شده كه خدا انسانهاي دورو را به ريشخند ميگيرد و در ايه 15 نيز دوباره انها را ريشخند ميكند و آنها را در طغيان شان فرو ميگذارد تا سرگردان شوند . اين چه خداي بي منطقي است كه آفريده و مخلوق خود را به هر دليلي چه درست چه نادرست ، ريشخند ميكند . مگر او صفات انساني دارد ؟ ريشخند كردنت و استهزا هيچ خايي را نسزد . اگر باور داشته باشيم كه بوجود آورنده همه چيز خداست ، دورويي را نيز او به وجود آورد و در نهاد انسان گذاشت حال چرا بايد چيزي كه خود مسببش بوده را ريشخند كند ؟
بدرود
2011/3/28 hami h <fosfor_2006@yahoo.com>
سلام
بنده فقط اشاره کردم برای شناخت خدای قران به گونه ای دیگر باید تحقیق کرد
ضمنا شرط واژه شناسی در قران همین است چه جامع باشد چه جامع نباشد.و در قرون اخیر واژه شناسی ساده ترین راه رسیدن به حقایق از طریق قران و رفع نقص هاییست که علما به دلخواه و بدون علم به ان وارد کرده اند.
در مورد استهزای خداوند به عنوان مثال بسیار استادانی هستند که با استهزا نه به ان معنایی که شما برداشت میکنید باعث پیشرفت شاگردانشان شده اند!!!
و شاگردی که معنای این استهزا و تنبیه را بداند خوب میداند در چه راستایی به ریشخند گرفته شده
یکی از عوامل تغییر کردن خود من دقیقا برخورد به همین شیوه توسط استادم هست که هر دفعه اینگونه تنبیه میشوم و از انجایی که به تنبیه و روش تدریس ایشان اطمینان دارم باعث تغییرات بسیاری در زمان کوتاهی میشود
و خدا شاید در مقیاس کوچک به مثابه همین مثال باشد و من استهزای به جای اورا در زندگیم بسیار دیده ام و امروز بزرگ شده ام....
والسلام
To: hami h <fosfor_2006@yahoo.com>; "andisheyenik@yahoogroups.com" <andisheyenik@yahoogroups.com>
Sent: Monday, March 28, 2011 13:25:08
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- خدا در گاو
درودمتن زیر تحقیق باشد یا نباشد بر اصول تحقیق استوار باشد یا نباشد برای ما فرقی نداردمهم این است که گزاره هایی که نویسنده از قرآن آورده همگی درست استحتی نویسنده از آوردن این گزاره ها نتیجه گیری هم نکرده است و نتیجه گیری را بر عهده خود خواننده گذاشته استدر هیچ جا هم نویسنده ادعا نکرده است خدای اسلام را شناخته استنویسنده خدای دین اسلام را هم مسخره نکرده استصرفا به شما اطلاع داده است که در کتاب دینی قرآن، الله چنین ویژگی هایی دارددیگر قضاوت با خواننده است ، برای مثال در آیه 15 دقیقا اشاره که الله آنها را استهزا می کندخوب آیا در صفات جلاله خداوند شما استهزا کننده را چپانده اید؟مسلما خیرچون می ترسید ، از واقعیت می ترسیدواقعیت این است که الله استهزا کننده است اما شما برای اینکه بتوانید مردم را در جهل نگاه دارید چنین چرندیاتی را تحویل آنها نمی دهیداما ما آنها را آگاه می کنیمدیگر واضح تر ازین خدا نمیتوانست صفت خودش را به شما بگویدالله یستهزءهمعین آیه است ، حتی اللهم و ربکم و این مشتقات هم نیست دقیقا کلمه الله است که به کار برده شدهشاید منظور خدا عناصر اربعه بوده ، هان؟ نه اون که مال چهار همسری بود
انقدر ماست مالی کنید که دوغ شه ، کره اش هم دربیاددر مورد جامعیتشما جمله نویسنده را درست نخوانده ایدبلندترين سورهي تازينامه است و جامعيتي كه در آن هست ـ به اين ميزان ـ در ديگر سورههاي تازينامه نيست.
جامعیتی که در آن هست در دیگر سوره ها نیستفهمیدید یا باز توضیح دهم؟فکر کنم باید توضیح بدهم
ما خودمان می دانیم که قرآن به هیچ وجه جامع نیست لازم نیست شما به ما یادآوری کنیدجامعیتی که در بقره هست مسلما در سوره ناس نیستاگر یک کلمه "انسان" در 286 آیه بلند نیامده در عوض دهها کلمه در این همه آیه آمده است که در سوره کوچک ناس نیستجامعیتی که نویسنده از آن نام برده جامعیت نسبی بین خود سوره هاستدر ضمن اینکه شما می خواهید قضیه را سخت جلوه بدهید از حربه های قدیمی استاتفاقا شناخت خدا در قرآن به آن سختی که شما می گویید نیست و هر کسی می تواند آنرا بفهمداسلامگرایان همیشه سعی می کنند شناخت اسلام و قرآن را بسیار سخت جلوه دهند انگار که هوا کردن آپولو است! در صورتی که خود قرآن آنرا همواره ساده و رسا ، فصیح و بلیغ معرفی کرده استو در ضمن فراموش نکنید اینها آیاتی است که 1400 سال پیش برای عده ای عرب بیابانگرد نازل شده استاصولا خدا هم در حد فهم و درک همانها سخن گفته است و برای بشر قرن 21 که اتم را هم شکافته است درک معانی قرآن نیاز به علامه هایی چون شما نداردزمانی عموم مردم بی سواد بودند و حتی خواندن و نوشتن هم بلد نبودنددیگر آن زمان گذشته است و بهتر است بدانید که ما می فهمیم و از پس کارهای خیلی سختتر از فهم قرآن برآمده ایمدر مورد اینکه علم نمی تواند خدا را اثبات کند و سخنی که احتمالا از ریچارد داوکینز بودهخدمت شما باید عرض کنم که علم همانطور که نمی تواند خدا را اثبات کند نمی تواند ثور ، ادین و فریا را اثبات کندعلم نمی تواند وجود خون آشام ، هالک ، اسپایدرمن ، آقای هاید و غیره را اثبات کندچون اینها وجود ندارندکسانی که ادعا می کنند اینها وجود دارند باید آنرا اثبات کنندعلم در حیطه خرد و حواس پنجگانه قدرت عمل دارد و امور تخیلی را رد می کندبدرود
From: hami h <fosfor_2006@yahoo.com>
To: S.O.S-----HELP <kia_rambo@yahoo.com>
Cc: andisheye nik <andisheyenik@yahoogroups.com>
Sent: Monday, March 28, 2011 12:19 PM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- خدا در گاو
سلام
متن زیر را که بر اصول بی چون و چرای تحقیق!!!! استوار شده،
(آنهم در کتابی که به عنوان کتاب دینی (به خط عثمان طه بیش از 600 صفحه) )
من را بران داشت تا توضیحی در کنار ان بیاورم:
نویسنده محترم متن بی خبر از نحوه واژه شناسی در قران، با غرور کاذب ونحوه برخوردشان باقران،
از انجایی که فقط قصد تخریب قران حکیم را داشته،به احتمال زیاد به این نتیجه رسیده که خدای دین اسلام را شناخته است
والبته بسیار باعث افسوس و نگرانی اینجانب دراین زمینه شد که ما چه طور معنای کفرو پوشاندن را زنده می کنیم و و در پی انتشار ان هم هستیم و دیگران را که دربند ترس و وحشتی که خدای دین اسلام نصیبشان کرده بااین چنین استدلالاتی به تمسخر میگیریم!!!!
به دليل حجم زياد و تكرارهاي فراوان، تنها سورهي گاو [ماده گوساله(بقره)] را براي اين كار برگزيدهام. دليل بخصوصي هم نداشتهام، شايد به اين دليل كه ?ماده گوساله(بقره)? بلندترين سورهي تازينامه است و جامعيتي كه در آن هست ـ به اين ميزان ـ در ديگر سورههاي تازينامه نيست.
اولا قران بازی ندارد که تکرار و حجم زیاد مانع از شناخت یک موضوع شود و به دلخواه خود بااین کتاب برخورد کنیم
ثانیا جامعیت یک سوره را ما تشخیص نمی دهیم مثلا ما اصلا در مورد انسان آیه ای در سوره بقره نداریم اما در سوره کوچک اخر قران واژه انسان بسیار تکرار شده و نمیتوان نتیجه گرفت بقره جامعیت بیشتری دارد،چون اصلا درمورد مخاطبش سخن نگفته است.
واز انجایی این مطلب پیرو مباحثه در گروه با عنوان خدای دین اسلام بازفرست شده،
بنده فقط خوانندگان محترم را به تحقیق اصولی در این زمینه دعوت میکنم:
اگر بخواهیم فقط در مورد واژه الله که در فارسی به خدا ترجمه شده در قران کریم جستجو کنیم،
(بدون در نظر گرفتن کلماتی مانند رب و ...)
شمارگان لفظ جلاله در صورت مفرد آن:
اللهَ (به فتح آخر): 592. اللهِ (به كسر آخر): 1125. اللهُ (به ضمه آخر): 980.
و شمارگان لفظ جلاله در صورت تركيبي آن:
اِلهَ: 80 شماره. الهاً: 16. الهكَ: 2. الهكم: 10. الهنا: 1. الههُ: 2. الهين: 2. آلهة: 18. آلهتك: 1. آلهتكم: 4. آلهتنا: 8. آلهتهم: 2. آلهتي: 1. اللهم: 5.
ودر مجموع مفردات و ترکیبی و مشتقات این واژه2849 بار تکرار شده
پس لازمه شناخت خدای قران،نگاه همه جانبه به این واژه می باشد،که حتی من ندیدم تا به حال گروهی از علما این تحقیق جامع را انجام داده باشد،(اگر دوستان خبردارند برای بنده ارسال کنند)
ضمنا اینها تعریفی از خدای قران نیست،در اکثر ایات اشاره به انسانهایی شده که خدا انها رابیشتر دوست دارد یا ندارد
یا اینکه به خداوند خوف داشته باشید یا خشیه،بااینکه در معنای فارسی هردوکلمه ترس اورده شده است،
اما در واقع این دو با یکدیگر تفاوت بسیار دارند.
الزاما نگاه به صفات خاص خداوند در قران کریم بدون توجه به کلمات قبل نتیجه مناسبی برای تحقیق نخواهد داشت،مثلا خداوند تواب است،خب توبه چه کسانی؟؟
بخشنده است،درمورد چه کسانی؟؟
و...
اما در خصوص تعریف قران از خدا
قران بارها اشاره کرده لیس کمثله شی
خدایی که به مثابه ومانند اشیایی نیست که در محدوده دید و عقل بشری هستند
لذا تعریف او به دست بشر و اصل گذاری علمی برای تعریف او از توانایی انسان خارج است
در متنی که نوشته یک زیست شناس بود واقای کیارش به گروه ارسال کرده بودند.
در انتهای متن اشاره به همین موضوع کرده بودند
که البته از دید بنده نقطه مشترک خداباوران و ناباواران همین لیس کمثله شی بودن خداست
که بشر را در رد یا تایید علمی خدا ناتوان کرده،
لذا شایداز قران به تعریف مستقیمی از خدا نرسیم،بسیار مطالب ذکرشده برای مومنین و ایمان اورندگان به کتاب است که در نظر خدایشان چه اعمالی پسندیده است وموجب خشنودی خدا می شود وچه چیزهایی نمیشود والبته مومنی که نقشه زندگی اش را قران انتخاب کرد،خود میداند بااین ایات چگونه برخورد کند(ما با غافلین از ایات و مسلمانان موروثی و اسمی کاری نداریم)
گرچه قبلا هم به انواع تشویق و تنبیه انسانی در قران اشاره کردم
و دراخر شاید همه محقیقن در واژه الله به این نتیجه برسند که خدای دین اسلام و قران
مانند یک دوست برای انسان است که قاضی است
دوستی قاضی که ما نه از خود او میترسیم بلکه از جایگاه قضاوت و محدوده اش میترسیم،ترس به همراه امید(خوف و رجا)
ضمنا دوستان عزیز،تمام کسانی که در قران به صورت واژه شناسی تحقیق می کنند قطعا به نتیجه یکسان میرسند.
والسلام
From: S.O.S-----HELP <kia_rambo@yahoo.com>
To: andisheyenik@yahoogroups.com
Sent: Monday, March 14, 2011 23:31:22
Subject: -- AndisheyeNik -- خدا در گاو
خدا در ?گاو?نادره افشارينميدانم در كجا از قول علي شريعتي خواندم كه براي شناختن يك دين، بايد خداي آن دين را شناخت. در اين نوشته نميخواهم وارد بحث كلامي ?خدا شناسي? و ?خود را بشناس تا خداي خود را بشناسي? و داستانهايي از اين دست بشوم. روحانيون و جسمانيون اسلامي آنقدر در اين باب نوشتهاند كه براي همهي خداشناسان و حتا خدا نشناسان زنده و مرده كافي است. اگر كسي950 سال هم عمر نوح افسانهاي را داشته باشد، از پسِ خواندن آن همه نوشته برنميآيد. به همين دليل ميخواهم در اين بحث، خداي محمد را كه در زبان اسلامياش ?الله? خوانده ميشود، از زبان خود محمد و به قول مسلمانان از زبان تازينامه و شخص ?الله? به تصوير بكشم و نشان بدهم كه خداي محمد و علي چگونه خدايي است و رابطهاي كه با انسانها يا در تعريف همين مسلمانان، با بندگانش برقرار ميكند، چگونه است، و او خود را در كجاي سلسله مراتب اداري احترامات جاي داده است و انسانها چه مقامي در اين سلسله مراتب دارند؟!مجبورم براي شناخت ?الله? به كتاب ?تازينامه? مراجعه كنم كه به گفتهي محمد هر رطب و يابسي در آن نوشته شده است و تمام رموز زندگي و تمام قوانين و همهي علوم بري و بحري و فضايي براي همهي پهنهها و همهي زمانها و براي تمامي ملتها با تمامي فرهنگها و تمدنها در آن مستتر است و اگر كسي به اين دين بگرود و اين ?الله? را بپرستد، بار تمام مسئوليتها از دوشش برداشته ميشود و تمام زندگياش خلاصه ميشود در پيروي از احكام اين ?الله? و پيامبر اين ?الله? و اجراي دستورالعملهاي نقل شده در كتاب اين ?الله? يعني تازينامه. پس دست اولترين و مستقيمترين وسيلهي شناخت اين ?الله? مراجعه به همين كتاب است. البته ميشود براي محكمكاري از سخنان قصار محمد و علي و ديگر متوليان و امامان و خلفاي اسلامي هم استفاده كرد؛ اما تا زماني كه ما منبع دست اولي مانند تازينامه را در دسترس داريم، چرا به حاشيه برويم و به متوني مراجعه كنيم كه ممكن است در نقل آنها تاريخ نويسان خست به خرج داده باشند، اشتباه كرده باشند و يا كارهاشان خيلي قابل استناد نباشد!به دليل حجم زياد و تكرارهاي فراوان، تنها سورهي گاو [ماده گوساله(بقره)] را براي اين كار برگزيدهام. دليل بخصوصي هم نداشتهام، شايد به اين دليل كه ?ماده گوساله(بقره)? بلندترين سورهي تازينامه است و جامعيتي كه در آن هست ـ به اين ميزان ـ در ديگر سورههاي تازينامه نيست.سورهي گاو دومين سورهي تازينامه است. 286 آيه دارد. و در مدينه نازل شده است. لازم به يادآوري است كه صفات تكراري را از اين مجموعه كنار گذاشتهام.در سورهي گاو يا ?ماده گوساله(بقره)? الله كسي است كه:بخشنده و مهربان است.مرض را در دل مردم افزايش ميدهد.بر دل و گوش مردم مهر ميگذارد.مردم را مسخره و استهزاء ميكند.روشنايي را از مردم ميگيرد و در تاريكيها رهاشان ميكند.بر كافران احاطه دارد.براي كافران آتش را آماده كرده است.بين مردم تفرقه مياندازد. (2،36)به كافران جهنم و آتش جاويدان را وعده ميدهد. (2،39)بايد به او وفا كرد، تا به شما وفا كند. (2،40)ترسناك است. (40 و41)به مردم دستور ميدهد كه همديگر را بكشند.براي او كشتاري كه انسانها از يكديگر ميكنند، ستوده است. (2،54)بر فرق كساني كه ميخواهند او را ببينند، صاعقه فرو ميفرستد. (2،55)مردگان را پس از مرگ زنده ميكند.براي كساني كه به حرفش گوش نمي كنند، عذاب آسماني ميفرستد.براي همين مردم كه به حرفش گوش نمي كنند، خواري و بيچارگي و قرين شدن با خشمش را مقرر ميكند.مردمي را كه از حد خود تجاوز ميكنند، تبديل به بوزينههايي خوار و خاموش ميكند. (2،65)هر آنچه را كه پنهان است، آشكار ميكند.مردگان را زنده ميكند.از كردار مردمان غافل نيست.كساني را كه كتاب [تازينامه] را با دست مينويسند، تهديد ميكند. (2،79)مردم را به جهنم تهديد ميكند.مردم را در دنيا خوار ميكند و در قيامت به سختترين وجه ممكن شكنجه ميكند.كافران را طرد ميكند.كافران را لعنت ميكند.فضل و كرمش را به هر كه بخواهد ميدهد.كافران را به خواري عذاب ميدهد.كوه طور را بر سر مردم افراشته است.ستمكاران را ميشناسد.زندگي دوستان را تهديد به عذاب ميكند. (2،96)دشمن كافران است.كساني را كه پيمانشان را ميشكنند، رسوا ميكند.كافران را به عذابي دردناك تهديد ميكند.هر آيهاي را كه منسوخ كند، بهتر يا همانندش را ميفرستد.فرمانرواي آسمانها و زمين است.به همهي كردار مردم بيناست.در روز قيامت دربارهي اختلاف بين يهوديان و مسيحيان حكم خواهد كرد.مردم حق ندارند به مسجدها جز با ترس و لرز وارد شوند.برخي از مردم بايد در دنيا و آخرت عذابي بزرگ از سوي او را انتظار داشته باشند.صاحب شرق و غرب است.فرزند ندارد.صاحب همهي زمين و آسمان است و همه هستي فرمانبردار اوست.زمين و آسمانها را او آفريده است.اوست كه اراده ميكند و به چيزي ميگويد: بشو و ميشود.او هر كه را بخواهد هدايت ميكند.بجز خودش، هيچكس مسئول ورود مردم به دوزخ نيست.بني اسرائيل را مجبور ميكند كه از نعمتهاي فراواني كه به ايشان داده است، ياد كنند.مردم را تهديد ميكند كه در آن روز موعود، هيچ فديه و شفاعت و يارياي كمكشان نميكند.با اين كه ابراهيم را خودش به پيامبري مامور كرده است، اما از فرزندان ابراهيم به عنوان ستمكاران ياد ميكند. (2، 124)كعبه را جايگاه امن قرار داده است.كافران را در آغاز كمي برخورداري ميدهد، سپس به عذاب دردناك دچارشان ميكند.از مردم ميخواهد كه تسليمش شوند.به نظر خدا، رنگ او از هر رنگي بهتر است!غافل نيست.صاحب مشرق و مغرب است.هر كه را كه بخواهد هدايت ميكند.خودش مطمئن است كه اهل كتاب از قبلهاي كه محمد اختيار كرده، پيروي نخواهند كرد.پيامبر را تهديد ميكند.همه جا حاضر است.بايد از او ترسيد تا نعمتش را بر كساني كه از او مي ترسند، تمام كند.ناسپاسان را دوست ندارد.شكيبايان را دوست دارد.كشته شدگان در راهش را جزو زندگان منظور ميكند.مردم را با ترس و گرسنگي و بيماري و نقصان در محصولات مرتبا آزمايش ميكند.كساني را كه به دليلي [مثلا عقلي] قبولش ندارند، هم خودش لعنت ميكند و هم وادار ميكند ديگران لعنتشان كنند.كافران را هم خودش لعنت ميكند و هم فرشتگانش.اين افراد را به لعنتي هميشگي گرفتار ميكند. هيچ تخفيفي هم به ايشان نميدهد. حتا يك لحظه هم به ايشان مهلت نميدهد.خيليها را به سختي عذاب ميكند.كردارهاي مردم را مايهي حسرتشان ميكند.كافران را به كر و لال و كور تشبيه ميكند.مردم بايد در حين استفاده از امكانات دنيا، مرتب او را سپاس گويند.پنهان كنندگان كتابش را به عذاب آتش در شكمهاشان وعده ميدهد. در روز قيامت با اين دسته حرف نميزند، فقط عذابشان ميكند.?قصاص? را مايهي زندگي اعلام ميكند.بايد او را به بزرگي ياد كرد. بايد او را سپاس گفت.اگر او را بخوانند، نزديك است و پاسخ ميدهد.فرمان جنگ و كشتار را شخصا صادر ميكند. (2، 190 و 191)باز هم خودش فرمان جنگ ميدهد، تا تنها اسلام در جهان بماند.فرمان دهندهي تجاوز بر ستمكاران است.دوستدار نيكوكاران است.بايد از او ترسيد چرا كه به سختي عذاب ميكند.آناني كه در اين دنيا چيزي از او ميخواهند، در آخرت چيزي نخواهد داد. (2،200)به سرعت به حساب همه ميرسد.فساد را دوست ندارد. خودخواهان را به جهنم وعده ميدهد.با كساني كه جانشان را در راه او فدا ميكنند، مهربان است.از همه اطاعت ميخواهد.شيطان را دشمن مسلمانان ميداند.مرجع همهي كارهاست.دگرگون كنندگان نعمتهايش را سخت عقوبت ميكند.در روز قيامت، خداترسان را بالاتر از كافران قرار ميدهد.به هركس كه بخواهد، بيحساب روزي ميدهد.هركس را كه بخواهد، به راه راست هدايت ميكند.جنگ را بر مسلمانها مقرر داشته است، هرچند كه آن را ناخوش ميدارند.گناه شرك را از قتل بزرگتر ميداند.تباه كنندهي اعمال از دين برگشتگان و كافران است و ايشان را جاودانه در جهنم جاي ميدهد.تبهكاران را از نيكوكاران باز ميشناسد.توبه كنندگان و پاكيزگان را دوست دارد.مردان را برزنان برتري داده است. (2،228)پيروزمند و حكيم است.از او بايد ترسيد.بيناست.بر كارهايي كه مسلمانان ميكنند، آگاه است.به مسمانان چيزهايي را ميآموزد كه نميدانند.غالب و حكيم است.مردگان را زنده ميكند.مسلمانان را به جنگ در راهش فرمان ميدهد.بر [افكار و كارهاي] ستمكاران آگاه است.دوستدار پافشاري كنندگان است (2،249)به وسيلهي كشتار دفع كنندهي برخي بر بعضي ديگر است. از اين راه فضل و كرم خويش را ارزاني ميدارد. (2،250)برخي از پيامبران را بر برخي ديگر برتري داده است.اگر ميخواست مردم با يكديگر قتال نميكردند. او هرچه كه بخواهد ميكند. (2،254)خدايي است كه جز او خدايي نيست.زنده و پاينده است.همه چيز را ميداند.جز به اذن او نميتوان نزدش شفاعت كرد.كرسي او در آسمانها و زمين است.ياور مومنان است.مردم را به جهنمي كه در آن جاويدان عذاب ميكشند، وعده ميدهد. (2،257)ستمكاران را هدايت نميكند.پاداش هر كه را كه بخواهد، چند برابر ميكند.گشايش دهنده و داناست.بي نياز و بردبار است.كافران را هدايت نميكند.هر كه را كه بخواهد هدايت ميكند.رباخواران را به جهنم بشارت ميدهد.كفران كنندهي گنهكار را دوست ندارد.هر كه را كه بخواهد ميآمرزد و هر كه را كه بخواهد عذاب ميكند.بيهمتاست.بهشت را با همهي امكاناتش تدارك ديده است.همهي مردم را پس از مرگ زنده ميكند.همه چيز را بر روي زمين آفريده است.هفت آسمان را آفريده است.نهان و آشكار همه چيز و آسمان و زمين را ميداند.بر همه چيز آگاهي دارد.توبه پذير و مهربان است.دريا را براي قوم بني اسرائيل ميشكافد.بخشندهي گناهان است.توبه را ميپذيرد و مهربان است.بر سر مردمان سايه ميگستراند.من و سلوي [ترنجبين يا شيرخشت و بلدرچين] براي مردم ميفرستد.به مردم از چيزهاي پاكيزه روزي ميدهد.برخي را هم به بهشت بشارت ميدهد.به مومنان بشارت ميدهد و ايشان را راهنمايي ميكند.به كساني كه ايمان بياورند، پاداش ميدهد.به هر كه بخواهد ميبخشد هر آنچه را كه بخواهد.صاحب فضلي بزرگ است.بر همه كاري تواناست.فرمانرواي آسمانها و زمين است.فقط اوست كه ياور مسلمانان است.
__._,_.___
یاهو گروه انديشه نیک برای تبادل اندیشه و انتقال مطالب آموزنده
اجتماعی، فرهنگی، علمی و هنری از شخصی به شخصی دیگر و از نسلی به
نسل دیگر، راه اندازی شده است.
baraye didane in email be surate farsi mitavanid az yeki
az do rahe zir estefade konin:
1-Right clik>Encoding>More>Unicode (UTF-8)
2-Right clik>Encoding>More>Arabic (windows)
اگر این مطلب از طرف دوستان برای شما بازفرست شده است
می توانید در صورت تمایل در این یاهوگروه به نشانی اینترنتی
http://groups.yahoo.com/group/AndisheyeNik
وآدرس ایمیل andisheyenik@yahoogroups.com
،عضو شوید تا همه مطالب فرهنگی و اندیشه ای گروه را دریافت نمایید
لطفا در نظر داشته باشید که مطالب ارسالی از طرف صاحبان اندیشه با نگرشها
و سلیقه های گوناگون را به معنای خط مشی این یاهوگروه قلمداد نکنیم.
شاگردی دقیق، آموزگاری شریف و پرستاری مهربان برای (اندیشه) هم باشیم و بمانیم
مدیریت اندیشه نیک
اجتماعی، فرهنگی، علمی و هنری از شخصی به شخصی دیگر و از نسلی به
نسل دیگر، راه اندازی شده است.
baraye didane in email be surate farsi mitavanid az yeki
az do rahe zir estefade konin:
1-Right clik>Encoding>More>Unicode (UTF-8)
2-Right clik>Encoding>More>Arabic (windows)
اگر این مطلب از طرف دوستان برای شما بازفرست شده است
می توانید در صورت تمایل در این یاهوگروه به نشانی اینترنتی
http://groups.yahoo.com/group/AndisheyeNik
وآدرس ایمیل andisheyenik@yahoogroups.com
،عضو شوید تا همه مطالب فرهنگی و اندیشه ای گروه را دریافت نمایید
لطفا در نظر داشته باشید که مطالب ارسالی از طرف صاحبان اندیشه با نگرشها
و سلیقه های گوناگون را به معنای خط مشی این یاهوگروه قلمداد نکنیم.
شاگردی دقیق، آموزگاری شریف و پرستاری مهربان برای (اندیشه) هم باشیم و بمانیم
مدیریت اندیشه نیک
.
__,_._,___
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر