حسین ضیایی، از خادمان فرهنگ ایران، استاد مطالعات ایرانی و اسلامی و مدیر بخش مطالعات ایرانی در دانشگاه کالیفرنیا – لس آنجلس در ۶۷ سالگی درگذشت. (۱۹۴۴ – ۲۰۱۱) دکتر ضیایی لیسانس خود را در رشته ریاضیات و فیزیک از دانشگاه ییل در سال ۱۹۶۷ دریافت کرد و سپس به مطالعه فلسفه در دانشگاه هاروارد پرداخت و درجه دکترای فلسفه اسلامی خود را در سال ۱۹۷۶ از این دانشگاه دریافت کرد. دکتر ضیایی درباره ارتباط ریاضیات و فلسفه در گفتگو با خبرگزاری مهر در سال ۱۳۸۵ گفت: «ریاضیات همواره در اندیشیدن و ساختمان پذیری گزاره های فلسفی راه دارد.... اگر به تاریخ نظر کنیم خواهیم دید اغلب ریاضیدانان صاحب مکتب برای بیان کلیات نظام های خود به بیان فلسفی روی آورده اند.... در قرن بیستم بسیاری از فیلسوفان ریاضیدان نیز بوده اند مانند برتراند راسل و بسیاری از ریاضیدانان نیز مانند ای، آی، جی بروئر فیلسوف بوده اند. در واقع خلاقیت فکری در ریاضیات و فلسفه در نهایت یکی است.» دکتر ضیایی پس از فراغت از تحصیل به ایران بازگشت و در دانشگاه های تهران، شریف (آریامهر سابق) تدریس کرد و سپس در بازگشت دوباره به آمریکا به کار تحقیق و تدریس در دانشگاه های هاروارد، براون و کالج اوبرلین پرداخت و سپس به سمت استادی به دانشگاه کالیفرنیا رفت. دکتر ضیایی از سال ۲۰۰۰ میلادی عضو هیات ویراستاران مجله معتبر ترانسندنت فیلوسوفی نیز بود. از دکتر ضیایی چندین کتاب در زمینه های ریاضی و فلسفه و ده ها مقاله علمی باقی مانده است. بخشی از آثار او از این قرارند: - فلسفه ریاضیات (به فارسی) - رساله انواریه - علم و اشراق - پرتونامه سهروردی - شرح کلمة الاشراق سهروردی - شهرزوری و حکمة الاشراق - - فلسفه اشراق - طبیعت اشراقیه (رساله ابن کمونه ) شاید بتوان گفت دکتر ضیایی نخستین کسی است که به طور گسترده به معرفی و شرح فلسفه اشراق به انگلیسی زبانان پرداخته است. تعدادی از آثار دکتر ضیایی به زبان فارسی ترجمه شده است. از جمله کتاب «اشراق و معرفت در اندیشه سهروردی» که توسط خانم سیما نوربخش که خود استاد و پژوهشگر فلسفه اسلامی است به فارسی ترجمه و منتشر شده است. این کتاب از جمله چهار رساله شیخ اشراق (تلویحات، مقاومات، مشارح و حکمةالاشراق) را مورد بررسی قرار داده و علاوه بر روش شناسی سهروردی، به این موضوع نیز رسیدگی کرده که هر کدام از این رساله ها در چه مقطع زمانی از زندگی شیخ شهید نوشته شده است. دکتر ضیایی علاوه بر طرح موضوع فلسفه اسلامی و به ویژه اشراق در مجامع علمی غرب، بخش هایی از آثار شاعران بزرگ ایران مانند جلال الدین رومی، سعدی، حافظ، نظامی و دیگران را به انگلیسی برگردانده و جنبه های گوناگون این آثار را به دانشجویان معرفی کرده است. دکتر ضیایی اگرچه از سیاست برکنار بود، اما دو سال پیش و در پی حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران، طی نامه سرگشاده ای خطاب به فرهیختگان ایرانی، از خشونت دولتی و عاملان آن در ایران به شدت انتقاد کرد. دکتر حسین ضیایی در گفتگویی با فرید ادیب هاشمی از سایت اینترنتی جنبش راه سبز (جرس) در پاسخ به این پرسش که «چه عواملی شما را به عنوان استاد دانشگاه و کسی که بر مطالعه و تدریس فلسفه اسلامی متمرکز است، به نوشتن این نامه سرگشاده واداشت؟» گفت: «از تابستان امسال تا کنون در ایران چند اتفاق رخ داده که مرا به نوشتن این نامه وا داشت. اولین نکته قابل اشاره در این موضوع، خشونتی است که دولت و عاملان آن، مانند بسیج ، نیروی انتظامی، زندانبانان و غیره، نسبت به عده قابل توجهی از هموطنان ما روا داشتند. فراموش نکنیم که مردم برای بیان خواسته قانونی شان به خیابان ها آمدند و این امری است که قانون اساسی ما صریحا از آن جانب داری کرده است. اما عوامل دولت در برابر این احقاق حق، آنها را زدند و کشتند و چه بسا مورد تجاوز قرار دادند که هر انسانی را عمیقا آزرده می کند. من بر این باورم که همگان در برابر این وقایع باید احساس مسئولیت کنند. اما در این میان مسئولیت کسانی که با اندیشه و تاریخ فلسفه و سیر آرای فلسفی در ایران و اسلام سر و کار دارند، چند برابر است و نباید در برابر چنین رخدادهایی ساکت بنشینند. خطاب من نیز در این نامه به فرهیختگان و کسانی است که با آنان سنخیت فکری دارم، یعنی امید دارم و بر این باورم که موجودیت اهل دانش و اندیشه که در رابطه با صدق و عدالت و نیکویی استوار است، تحقق می پذیرد. عده ای از آنها در ایران و در دولت صاحب منصب هستند، مثلا در دانشگاه رییس دانشکده هستند یا در مجلس ریاست می کنند، بر نهادهای علمی و فرهنگی نظارت دارند و غیره. مسئولیت این دسته افراد فرهیخته و صاحبان دانش و اندیشه در برابر تجاوزی که به جان و مال و ناموس هموطنان ما صورت گرفته، چند برابر است و نباید در این زمان ساکت بنشینند. این نکته را نیز باید اضافه کنم که از سکوت برخی از این فرهیختگان بسیار افسرده شدم. درد و موضوع اصلی ما به عنوان کسانی که با تاریخ اندیشه و اندیشیدن در این مملکت سر و کار داریم ، مساله «راستی» است. بنده وقتی می بینم که راستی تبدیل به دروغ شده، نمی توانم ساکت بنشینم، نسبت به هموطن و تاریخ و موجودیت خودم به عنوان یک انسان، یک انسان ایرانی، مسئولم و مجبور هستم تا آنجا که در حیطه قدرت من است در مقابل چنین ظلمی بایستم. حالا ایستادگی من مانند دیگران نیست که بیایم در خیابان و شعار بدهم ولی نامه که می توانم بنویسم، و باید. از این رو تصمیم گرفتم که نامه ای بنوسیم و اگر لازم باشد به این مسئله نامه نویسی و تحلیل مطالبی که در مملکت می گذرد، ادامه خواهم داد. تکرار کنم، من به عنوان یک ایرانی که زندگانیم با تدریس، پژوهش و نگارش تعریف می شود و معنا می گیرد، مسئولم و در مقابل ستم و دروغ و ظلم و ظلمانیت ساکت نخواهم نشست.» روانش شاد باد! سایت شخصی http://www.nelc.ucla.edu/Faculty/Ziai.htm |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر