وال استريت جرنال زير عنوان "متعصبان بخيل در ايران مانع آب بازی در
پارک" می نويسد مقامات در ايران ديکتاتوری، جديد ترين خطری که جمهوری
اسلامی را تهديد می کند تشخيص داده اند: تفنگ های آبی.
ماموران رژيم ماه گذشته در تهران سراغ اسباب بازی فروشی ها رفته بودند تا
از صاحبان آنها بپرسند آيا اين تفنگ های جعلی از آمريکا وارد شده است.
جواب منفی بود: ساخت ايران است و يا وارد شده از چين.
اين همه جار و جنجال برای چی؟ برای آب بازی جوانانی سر زنده و شوخ در يک
پارک؟.
گرچه جمع شدن ناگهانی جوانان در اماکن عمومی به عاملی جدی برای نگرانی
مبدل شده است - (نظير شورش های اخيردر لندن) - تفريح و سرگرمی هائی نظير
آب بازی، در اغلب نقاط جهان، بخشی از خوش گذرانی های دوران بلوغ محسوب می
شود. اما چنين محاسبه ای در مورد ايران صدق نمی کند که هر گونه تجمعی،
بخصوص آنهائی که با کنش و واکنش زنان و مردان سر کار دارد، می تواند به
عنوان شورشی منحط عليه دولت تلقی شود.
مقامات بخصوص نسبت به وقايعی حساسيت دارند که سايت های اينترنتی شبکه های
اجتماعی ترتيب دهنده آن باشند، چرا که در جريان قيام های های به طرفداری
دمکراسی، موسوم به بهارعرب، جوانانی که از طريق فيس بوک تجهيز شده بودند
دولت ها را سرنگون کردند.
جوانان ايرانی می گويند جريانی که صرفا به قصد تفريح و سرگرمی شروع شده
بود اکنون سياسی شده است. آنها عهد کرده اند با تکراراين جريان زورآزمائی
ها را بيشتر کنند.
اکنون مبارزه ای با استفاده از تفنگ های آبی در سطحی سراسری برای روز
جمعه پس از عيد فطر برنامه ريزی شده است.
بعضی از اسباب بازی فروشی ها فعلا فروش تفنگ های آب بازی را، که بين ۲۵
تا ۳۵ دلار به فروش می رسد، به رغم افزايش تقاضا برای خريد آنها، تا از
بين رفتن سرو صدا ها، متوقف ساخته اند. يک فروشنده اسباب بازی در تهران
می گويد "هر روز دهها جوان می آيند و سراغ تفنگ های آبی را می گيرند.
جوانان ما به آسانی از اين جريان دست بر نمی دارند".
====================
حضور همزمان ناوهای جنگی جمهوری اسلامی و اسرائیل در دریای سرخ
رژیم جمهوری اسلامی از اعزام ناوهای جنگی به دریای سرخ و خلیج عدن خبر
داد.
ارتش اسرائیل هم روز سه شنبه اعلام کرد دو کشتی جنگی این کشور در دریای
سرخ مستقر شده اند. یک سخنگوی ارتش اسرائیل این خبر را در گفتگو با
خبرگزاری رویترز اعلام کرد اما از ذکر دلیل اعزام این کشتیها خودداری
کرد.
حضور همزمان ناوهای جنگی جمهوری اسلامی و اسرائیل در دریای سرخ
پس از آنکه نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که یک زیردریایی
و یک ناو جنگی خود را عازم دریای سرخ کرده، ارتش اسرائیل خبر داد که این
کشور نیز دو ناوچۀ پرتابگر موشک خود را برای انجام یک مأموریت کاملاً
عادی عازم آب های این منطقه می کند.
دریاسالار حبیب الله سیاری فرماندۀ نیروی دریایی جمهوری اسلامی گفته است
که این کشور یک زیردریایی و یک ناو جنگی خود را برای آزمایش توانایی های
خود در آب های دور دست به دریای سرخ فرستاده است. در ژوئیه گذشته نیروی
دریایی جمهوری اسلامی ایران گفته بود که قصد دارد حضور خود در آبهای بین
المللی و حتا در اقیانوس اطلس را افزایش دهد. دریاسالار سیاری گفته بود
که یکی از اهداف حضور نیروی دریایی ایران در آبهای بین المللی مبارزه با
دزدان دریایی است. در فوریه گذشته، جمهوری اسلامی ایران دو ناو جنگی خود
را از طریق دریای سرخ و کانال سوئز به دریای مدیترانه و سپس برای یک توقف
به بنادر سوریه فرستاده بود که با هشدار و آماده باش نیروی دریایی
اسرائیل روبرو شد.
ناوهای جنگی جمهوری اسلامی به دریای سرخ اعزام می شوند
ارتش اسرائیل هم روز سه شنبه اعلام کرد دو کشتی جنگی این کشور در دریای
سرخ مستقر شده اند. یک سخنگوی ارتش اسرائیل این خبر را در گفتگو با
خبرگزاری رویترز اعلام کرد اما از ذکر دلیل اعزام این کشتیها خودداری
کرد.
سیاستهای نیروی دریایی جمهوری اسلامی از زمان انتصاب حبیب الله سیاری به
عنوان فرمانده این نیرو در سال 1386 بر حضور در آبهای آزاد متمرکز شده
است.
اعزام ناوهای جمهوری اسلامی به آبهای آزاد در چند ماه گذشته با جنجال
همراه بود. در زمستان سال گذشته دو ناو جنگی جمهوری اسلامی به نام الوند
و خارک پس از عبور از کانال سوئز و دریای مدیترانه در بندر لاذقیه سوریه
لنگر انداختند. این برای اولین بار پس از انقلاب بود که ناوهای ایرانی از
کانال سوئز که زیر نظر دولت مصر است عبور می کردند.
پهلو گرفتن ناوهای جمهوری اسلامی که با تشدید ناآرامیها در سوریه همزمان
بود نگرانی اسرائیل را به دنبال داشت و این کشور اعزام ناوهای ایرانی را
«تحریک کننده» خواند، اما فرمانده نیروی دریایی جمهوری اسلامی این اقدام
را کاملا «غیرسیاسی» دانست.
آقای سیاری حدود سه ماه قبل گفته بود که نیروی دریایی جمهوری اسلامی قصد
اعزام ناو به اقیانوس اطلس دارد. اقیانوسی که بین دو قاره اروپا و آمریکا
واقع است.
آمریکا حضور جمهوری اسلامی در آبهای آزاد را «تهدید» خوانده است. وزارت
دفاع آمریکا پیش تر اعلام کرده بود که فعالیتهای ناوهای ایرانی را از
نزدیک زیر نظر می گیرد.
بر اساس کنوانسیون ملل متحد در مورد حقوق دریاها، آبهای آزاد به هیچ کشور
خاصی تعلق ندارد و کشتیرانی در آنها برای همه کشورها آزاد است.
====================
خامنه ای : آخوند های منبر دار از انتخابات مانند نعمت الهی پاسداری
کنند
خامنه ای در نماز عید فطر به همه چیز پرداخت به جز مشکلات و معضلات مردم
ایران
خامنه ای با بیان اینکه انتخابات در پیش است؛و انتخابات یک پشتوانه برای
رژیم منفورش است گفت:نباید اجازه دادانتخابات به چالشی برای "امنیت ملی"
تبدیل شود ، مسئولان باید با وحدت به گوش باشند تا به دور از مشکلات
داخلی نقش خود را به درستی ایفا کنند.
وی گفت: ما از وضع بحرین بسیار نگرانیم. به ملت بحرین ظلم میشود. ملت
بحرین ملت مظلومی است، البته هر اقدامی وقتی برای خداست، به طور قطع به
پیروزی خواهد رسید.
خامنه ای با اشاره به وقوع قحطی و خشکسالی در سومالی گفت: غصه بزرگی که
امروز در دل ما سایه افکنده، غصه مردم سومالی است. خوشبختانه ملت ما
کمکهای خوبی کردند. مردم و مسئولین بازهم هر چه میتوانند کمک کنند تا
خداوند این مشکل را حل بفرماید.
به گزارش آفتاب، خامنهای با توصیه به آخوند ها یادآور شد: منبرداران
سیاسی مراقب و مواظب باشند و از انتخابات مانند نعمت الهی پاسداری کنند.
وی گفت: حرفهایی درباره انتخابات داریم که در زمان خود مطرح خواهیم
کرد.
======================
شعری جدید از مقام عظما در مورد انتخابات پیش رو !
آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی ايران، روز چهارشنبه در مراسم
نماز عيد فطر خواستار «دور ريختن کدورت ها، بد دلی ها و بدجنسی ها» ميان
مسئولان نظام جمهوری اسلامی ايران شد و درباره انتخابات نهم مجلس شورای
اسلامی تاکيد کرد که اين انتخابات نبايد به چالشی برای امنيت ملی تبديل
شود.
مرا ترسیست بدل زین انتصخابات
که بار دیگر برهم زند از ما حسابات !
آن بار با هزار دوز و کلک و کشتار
توانستیم مردم نماییم مهار !
با این کدورت و بد دلی و بد جنسی که در ماست
گویی سرنوشتمان از حال پیداست !
زین رو من اینبار خیلی نگرانم
نگران سر نوشتی چون دگرانم !
بن علی رفت ، مبارک رفت ، معمر رفت ، اسد هم در راه
ترسم که من هم با این قافله شوم همراه !
هرچند سفارش داده ایم ما به چین
بسازند سوراخ موشی یک دوجین !
که در آن خود قایم نماییم
تا چند روزی بیشتر زندگی نماییم
دست از قدرت کشیدن بر ما گران است
لکن سیل مردم بی امان است !
باید از بهر آن چاره ای جست
هر طور شده باید از خطر جست !
خطر در بیخ گوشمان لانه کرده
خوف از آن ما را دیوانه کرده
آیا بود بر هم زنیم ما این انتصخابات
که رها شویم ما از این خیالات !
یا که این سرنوشت است
که این ملت از بهر ما نوشته است !
علی آشناگر
==========================
آخوند حکومتی:خطر ماهواره از بمب اتم بیشتر است !
مقایسه ماهواره با بمب اتم در اصفهان
آیتالله مظاهری، رییس حوزه علمیه اصفهان در خطبههای نماز عید فطر این
شهر گفته که حضور ماهواره در خانههای مردم در راستای جنگ نرم دشمن است.
وی افزوده که ماهواره باعث بروز فساد اخلاقی و فحشا در بین جوانان
میشود. آیتالله مظاهری تاکید کرده که در زمان حاضر خطر ماهواره از بمب
اتم بیشتر است. وی استفاده از تلفن همراه را نیز موجب فساد دانسته و از
جوانان خواسته که با تلفن همراه اقدام به دوستیابی نکنند.
====================
وزیر ارشاد : به 3 شبکه ی ماهواره ای مجوز داده شده
وزیر ارشاد جمهوری اسلامی گفت: اعطاي مجوز به سه شبکه ماهوارهاي فارسي
زبان ICC، پرشين TV و ايرانيان مشروط و بدون هيچگونه فشار گروههاي
سياسي و انحرافي صورت گرفت و تصميم نهايي براي حضور دفاتر نمايندگي آنها
در حال بررسي است.
به گزارش انتخاب، سيد محمد حسيني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در خصوص
ارائهي مجوز موقت به سه شبکه ماهوارهاي ICC، پرشين TV و ايرانيان عنوان
کرد: ارائه مجوز به اين سه شبکه ماهوارهاي مربوط به 6 ماه پيش است که
به اين سه شبکه ماهوارهاي مجوز موقت داده شده است.
وي افزود: دفتر يکي از اين شبکهها راهاندازي نشد، شبکه ديگر به دليل
مناسب نبودن برنامه ادامه فعاليتش قطع شد و فعاليت سومين دفتر نيز در حال
بررسي براي تصميمگيري نهايي است.
حسيني تصريح کرد: مجوز موقت براي تشکيل و راهاندازي دفتر در تهران براي
اين شبکه ها جهت تأمين برنامههاي تلويزيوني براي ايرانيان خارج از کشور
صورت گرفت و پوشش داخلي را کمتر مدنظر داشت.
==================
آمریکا سه تن از مقامات برجسته سوریه را تحریم کرد
ایالات متحده آمریکا شامگاه سه شنبه 30-11-2011 در چارچوب افزایش فشار بر
حکومت بشار اسد برای متوقف کردن کشتار معترضان، وزير امور خارجه سوريه را
به همراه دو مقام بلندپايه ديگر این کشور تحريم کرد.
به گزارش العربیه وزارت خزانه داری آمريکا اعلام کرده است "وليد المعلم"
وزير امور خارجه سوريه به همراه "بثينه شعبان" مشاور سیاسی وسخنگوی بشار
اسد، و "علی عبدالکريم علی" سفير سوريه در لبنان تحریم شده اند.
خزانه داری آمریکا اعلام کرد علاوه بر بلوکه شدن اموال این سه نفر در
آمریکا، این افراد از داشتن هرگونه حساب بانکی یا معامله تجاری در این
کشور نیز ممنوع هستند.
ديويد کوهن، معاون وزارت خزانه داری آمريکا در این رابطه گفته است، تحريم
ها به منظور اعمال فشار بر مقام های بلندپايه دولت سوريه که از حامیان
اصلی سياست های سرکوب گرانه بشار اسد هستند، صورت گرفته است.
وی افزود مجازات اقتصادی و تحریم ها موثرترین ابراز فشار از سوی ایالات
متحده علیه رژیم بشار اسد است تا کشتار معترضان متوقف شود.
ناظران سیاسی می گویند ایالات متحده می خواهد با تحریم شخصیت های سیاسی
موثر در رژیم سوریه آنها را مجبور کند تا حساب خود را از بشار اسد جدا
کنند.
آمریکا از تجربه اختلاف با رژیم صدام حسین در گذشته نه چندان دور تجارب
زیادی به دست آورده است و این مساله در تعامل با رژیم سوریه می تواند
مفید باشد.
ولید المعلم اکنون نقشی را در محافل بین المللی بازی می کند که زمانی
طارق عزیز وزیر خارجه سابق عراق توان سیاسی و تسلط به زبان انگلیسی را
برای دفاع از رژیم صدام حسین در محافل بین المللی بازی می کرد.
همچنین ایالات متحده امریکا با این اقدام می خواهد به همه نشان دهد که
سرکوب گران رژیم و مدافعان سیاسی آن را یکی می داند و عملکرد همه آنها را
با یک دیدگاه بررسی می کند. زیرا به نظر ایالات متحده همه دست اندرکاران
رژیم بشار اسد در سرکوب مردم شریک هستند.
المعلم وبثینه شعبان در سفرهای سیاسی خود دیگر قادر نیستند از حساب های
بانکی ویزا کارت یا مسترکارت استفاده کنند وحتما بایستی پول نقد به همراه
داشته باشند چون بانک ها با آنها معامله نمی کنند.
اما ولید المعلم که از سال 1990 تا سال 1999 سفیر سوریه در آمریکا بود
دارای روابطی بسیار خوب با برخی ازسیاستمداران آمریکا بوده است.
در زمان مسئولیت وی رویداد های مهمی در روابط آمریکا و سوریه رخ داد.
اشغال کویت توسط عراق وهمکاری سوریه با آمریکا در آزادسازی کویت و همچنین
همراهی وی با فاروق الشرع در کنفرانس صلح مادرید وملاقات تاریخی او با
ایهود باراک در آن سالها از نظر آمریکا کارنامه خوبی برای المعلم به حساب
می آید اما دفاع بی چون وچرای او از بشار اسد وهمراهی او در سرکوب سوری
ها کارنامه او را تباه کرده است.
علی عبد الکریم سفیر سوریه در لبنان از مقامات برجسته اطلاعاتی سوریه است
که آمریکا با تحریم او تلاش دارد تا رژیم بشار اسد را از به کارگیری بانک
های لبنان برای پول شویی و معامله دولت بشار اسد با کشورهای خارجی
جلوگیری کند.
دولت لبنان بیشتر از 50 میلیارد دلار در بانک های آمریکا سرمایه گذاری
کرده است ونمی خواهد به خاطر رژیم سوریه اعتبار بانکی خود را به
خطراندازد.
پیشتر بانک لبنان – کانادا به دلیل پول شویی برای کمک به حزب الله از طرف
خزانه داری ایالات متحده مورد تحریم قرار گرفت و زیان های فراوانی متحمل
شد .
این در حالی است که نیروهای ارتش سوریه برای سرکوب مخالفان بار دیگر به
محلههایی از شهر" حما "یورش بردند.
شاهدان عینی به العربیه گفتهاند که سه شنبه شب و بامداد چهارشنبه
محلههایی از شهر "حما" در شمال دمشق هدف حملات نیروهای ارتش سوریه
قرارگرفت.
بر اساس همین گزارش نیروهای ارتش با تانکها و خودروهای زرهی وارد
محلههای شرقی شهر "حما" شدند.
====================
یورش نيروهای امنيتی سوريه به خانه های معترضان در شهرهای حمص و حما+فیلم
فعالان حقوق بشر در سوريه می گويند، نيروهای امنيتی دولت سوريه روز
چهارشنبه، عمليات جست و جوی خانه به خانه برای بازداشت معترضان را در
مناطق مرکزی اين کشور آغاز کرده اند.
به گفته اين فعالان سوری، نيروهای دولتی سوريه به همين منظور به شهرهای
حُمص و حَما يورش برده اند.
روز گذشته نيز در پی هجوم نيروهای دولتی به معترضانی که پس از اقامه
نمازعيد فطر، از مسجد خارج می شدند، دست کم هفت نمازگزار کشته شدند.
سازمان ملل متحد می گويد از زمان آغاز اعتراضها در سوريه در اسفندماه
گذشته تاکنون بيش از ۲ هزار و ۲۰۰ نفر در آن کشور کشته شده اند.
http://www.youtube.com/watch?feature=player_embedded&v=n9P8hEPhD9o
===================
حالا که بشار اسد محکوم به نابودی است، رژیم:حمایت مطلق از سوریه درست
نبود
حالا که ارسال تیراندازان سپاه برای کمک به کشتار مردم بی دفاع سوریه و
واریز میلیارد ها دولار پول مردم ایران به جیب شریک خوانخوار خامنه ای
بشار اسد و سرکوب وحشیانه مامورانش نتوانسته صدای آزادیخواهی مردم سوریه
را خاموش کند، و دیکتاتور خونخوار بشار اسد محکوم به نابودی است، یک عضو
رژیم منفور جمهوری اسلامی اعلام کرد:حمایت مطلق رژیم ازسوریه درست نبود.
خبر آنلاین نوشت:عضو کمیسیون امنیت ملی گفت: دستگاه دیپلماسی در ارتباط
با تحولات سوریه میتوانست موضعگیری قویتری داشته باشد.
سیداحمد آوایی در گفتوگو با خبرآنلاین در ارزیابی از عملکرد وزارت
خارجه درباره تحولات سوریه و لیبی، با بیان اینکه "وضعیت سوریه با دیگر
کشورهای منطقه متفاوت بود" گفت: نقطه اشتراک سوریه با دیگر انقلابهای
منطقه این بود که آزادی و انتخابات واقعی در این کشور وجود ندارد و اقلیت
بر اکثریت حکومت میکند.
وی نقطه افتقراق سوریه از دیگر کشورهایی که دچار انقلاب شدهاند را
مستقل بودن حکومت آن دانست و گفت: سوریه در هیچ دورهای وابسته به
قدرتهای منطقهای یا بینالمللی نبوده و حتی در دوران اوج قدرت اتحاد
جماهیر شوروی، متحدژ روسها بود نه وابسته. ضمن اینکه سوریه در بین
کشورهای عربی تنها حکومتی است که تا کنون در مقابل رژیم صهیونیستی کوتاه
نیامده و از حزبالله دفاع کرده است.
نماینده دزفول با تأکید بر اینکه بهترین گزینه برای سوریه اصلاحات داخلی
در این کشور است، گفت: ولی متأسفانه حکومت سوریه دیر وارد اصلاحات شد.
آنان خیلی زودتر از اینها باید اعتراضات مردمی را میشنیدند. چراکه
انتقادها از حکومت این کشور در ابتدا با هدف اصلاحات بود و اگر سوریه
زودتر از اینها با مردم کنار میآمد به این وضعیت نمیرسید.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی اظهارات اخیر وزیر امور خارجه در
خصوص تحولات این کشور را مثبت دانست و گفت: واقعیت این است که حمایت مطلق
ما از سوریه کار درستی نبود. چراکه مردمی که در این کشور علیه حکومت
تظاهرات میکردند مردم متدینی بودند و حرکتهای اعتراضی خودجوش بود.
وی در عین حال ادعا کرد: آمریکا و غرب معرتضان را تحریک کرده و برای
آنها سلاح ارسال کردهاند.!
وی در خصوص عملکرد وزارت خارجه رژیم در خصوص تحولات لیبی هم گفت:جمهوری
اسلامی قصد همکاری(دخالت) با انقلابیون لیبی را داشت ولی خود آنها این
همکاری را نپذیرفتند. بنابراین معتقدم که عملکرد وزارت خارجه در موضوع
لیبی معتدل بود.
===================
کویرغیرقابل سکونت!
از زنده یاد احمد کسروی نقل شده که: «مردم ایران یک حکومت به آخوندها
بدهکارند». به انگیزه کسروی در بیان این نظر نمی پردازم. به اشاره می
گویم و می گذرم که در چند صد سال پس از استقرار حاکمیت صفویه، جز دوره
های کوتاه مدّت مانند سلطنت نادرشاه افشار و رضاشاه پهلوی، آخوندها
همواره عملا شریک در حکومت ها بودند و بنابراین گواهی بدهکاری مردم ایران
به آخوندها توسط کسروی چندان توجیه پذیر نیست. با توجه به کارنامه
راستگویی و پاک اندیشی کسروی، شاید بتوان گفته او را اینگونه تعبیر کرد
که در آن طنزی تلخ و ملامت گر نهفته است و می خواهد بگوید که مردم ایران
با چندقرن سرفرود آوردن دربرابر جعلیات و خرافه پراکنی های آخوندها، چنان
از نظر ذهنی وامدار آنان شده اند که پرداخت این بدهکاری جز از راه سپردن
زمام حکومت به آنان میسّر نیست! شاید هم می خواسته بگوید که استبداد
سلطنتی دربرابر استبداد حکومت آخوندی هیچ است و مردم ایران اگر بخواهند
طعم استبداد واقعی را بچشند باید برای مدّتی تن به استبداد آخوندی بدهند!
این تفسیرها درست باشند یا نباشند، به نظر من دهه های پایانی قرن بیستم و
آغاز قرن بیست و یکم بدترین زمان ممکن برای پرداخت آن – به نظر کسروی –
بدهکاری بود."بدترین زمان" از این نظر که پرداخت بدهکاری در سال ها و دهه
هایی انجام شد که هرروز عقب ماندن از کاروان پرشتاب نوآوری و پیشرفت دنیا
می توانست زیان و خسارت هایی گزاف داشته باشد که داشت و این زیان و خسارت
ها همچنان ادامه دارد. اگر بدهکاری که کسروی می گوید واقعیت داشت، شاید
بهترین زمان پرداخت آن آغاز جنبش مشروطیت می بود. اگر در آن زمان
"مشروعه" شیخ فضل الله نوری قدرت را دردست می گرفت، با آنکه مردم ایران
از چاله سلطنت استبدادی درنیامده، به چاه حکومت "مشروعه" مراد و مرشد آیت
الله خمینی می افتادند، امّا در مدّت سه-چهار دهه پس از آن با شناخت
ماهیت فریبکار و فاسد حکومت آخوندی، سرانجام به خود می آمدند و شرّ آنرا
از سر خود کم می کردند. به این ترتیب، پرداخت "بدهکاری" در آن زمان به
مراتب ارزانتر از امروز تمام می شد و دست بالا احداث راه آهن، دانشگاه،
رادیو، کشف حجاب و... – که هواداران سلطنت پهلوی این همه منّت آنرا برسر
مردم می گذارند – مدّتی به تعویق می افتاد و سرانجام پس از مدّتی تأخیر
مانند مردم بنگلادش و بورکینافاسو که رضاشاه نداشتند و دارای راه آهن و
دانشگاه و رادیو شدند، به این موهبت ها دست می یافتند. دلیل دیگر برای
این که مردم ایران "بدترین زمان"را برای پرداخت بدهکاری خود به آخوندها
انتخاب کردند، این است که حکومت آخوندی که بی لیاقتی و ناکارآمدی ویژگی
اصلی اش است، و می کوشد که جای خالی این ناتوانی ها را با شیّادی و
دروغگویی و فریبکاری پرکند، زمانی روی کار آمد که حتی عقب مانده ترین
کشورهای دنیا نیز ناگزیر بودند در ساختار حکومتی خود درصدی از خردگرایی و
فن سالاری را به کار گیرند. این "بی لیاقتی و ناکارآمدی" از همان روزهای
نخست به قدرت رسیدن خمینی چهره خود را نشان داد و نخستین جلوه هایش
برخورد بین تکنوکرات های پیرامون دولت موقّت مهندس مهدی بازرگان و
آخوندهای قدرت طلب پیرامون خمینی بود. آخوندهای طعم قدرت چشیده، انتظار و
توقع داشتند که کاردانان تکنوکرات چشم بر نادانی و ندانم کاری های ایشان
ببندند و کورکورانه و دست به سینه از آنان اطاعت کنند. طبیعی است که آن
فن سالارانی که لیاقت، کاردانی و شخصیتی مستقل داشتند، زیربار اطاعت و
فرمانبرداری محض از آخوندهای نادان و ندانم کار نمی رفتند و آنهایی که به
این ذلّت و خفّت تن می دادند نیز طبعا حاصل کارشان جز نابسامانی و
پریشانی امور نمی توانست باشد. جنگ فرصت مناسبی برای سرپوش گذاشتن بر این
"بی لیاقتی و ناکارآمدی" ها بود زیرا در بلبشو و غباری که برانگیخت فرصتی
برای تشخیص سره از ناسره نبود و اگر هم بود آخوندهای مکار با رجزخوانی
واقعیت ها را وارونه جلوه می دادند. واقعیت ها و ژرفای "بی لیاقتی و
ناکارآمدی" آخوندها در سال های پس از سرکشیدن جام زهر و مرگ خمینی خود را
نشان دادند. باوجود خالی بندی ها و ادعاهای پوچ هاشمی رفسنجانی – که از
سوی مسعود بهنود به "سردار سازندگی" ملقّب شد و بعدها این لقب از سوی
مردم به "سردار چاپندگی" بدل گردید – با گذشت 22 سال از جنگ، حکومت
آخوندی از تأمین نیازهای اوّلیه ای مانند تأمین آب آشامیدنی مردم خرمشهر
و آبادان نیز ناتوان بوده است. در سی و سه سال گذشته، زیان و خسارتی که
مردم خوش حساب ایران بابت پرداخت "بدهکاری" خود تحمل کرده اند منحصربه
حدود هزار میلیارد دلار درآمد حاصل از فروش نفت نیست و باید زیان و خسارت
های ناشی از "بی لیاقتی و ناکارآمدی" در زمینه های زیست محیطی – که
شوربختانه مانند خسارت های مالی قابل جبران نیستند – را نیز به آنها
افزود. هفته گذشته یکی از آتش فشان های ناشی از ناکارآمدی حکومت در زمینه
محیط زیست سربازکرد و گدازه های آن به شکل تظاهرات خشم آمیز مردم شجاع
ارومیه، تبریز و چند شهر دیگر آذربایجان علیه خشک شدن دریاچه ارومیه و
عملکرد نامناسب مجلس شورای اسلامی در ردّ دو فوریت چاره اندیشی برای این
فاجعه زیست محیطی، فوران نمود. درپی این تظاهرات، که ابتدایی ترین حق
شهروندانی است که از پیامدهای فاجعه زیست محیطی زیان می بینند، حکومت
سرکوبگر و ناکارآمد آخوندی به تنها شیوه ای که می شناسد و به زعم خود در
آن توانمند است، یعنی سرکوب وحشیانه دست زد و با دستگیری بیش از سیصد نفر
کوشید از تظاهرکنندگان زهرچشم بگیرد. در این زمینه، حکومت آخوندی به پزشک
نماهای بهداری زندان های اوین و رجایی شهر شباهت دارد که برای همه بیماری
ها از سرطان گرفته تا دیسک کمر و از ضعف اعصاب گرفته تا عفونت های حاد،
تنها قرص مسکّن تجویز می کنند. برای حکومت نیز فرق نمی کند که تظاهرات
برای عدم پرداخت 28 ماه حقوق کارگران فلان کارخانه، اعتراض به تقلب در
انتخابات یا خشک شدن فاجعه آمیز دریاچه ارومیه باشد. پاسخ همه اینها همان
گاز اشک آور، همان ضرب و شتم های وحشیانه و همان بازداشت های غیرقانونی –
حتی براساس قانون اساسی حکومت- و خودسرانه است. ژرفای فاجعه زیست محیطی
خشک شدن دریاچه ارومیه تا حدّی است که نه تنها هیچ ایرانی مسئول و آگاهی
نمی تواند بی تفاوت از کنار آن بگذرد، بلکه حزب سبزهای آلمان، که یوشکا
فیشر رهبر حزب و وزیر امور خارجه پیشین این کشور، که استاد ساخت و پاخت و
زدوبند با حکومت آخوندی بود را نیز به واکنش و اعتراض واداشته است. به
گزارش خبرگزاری حکومتی "فارس"، محمد باقر صدوق، معاون سازمان محیط زیست
می گوید: «اگر دریاچه ارومیه خشک شود، شش میلیون نفر مردم ساکن این منطقه
با مشکلات جدّی مواجه خواهند شد». روزنامه "قدس" نیز که در گزارشی به
بررسی پرونده دریاچه ارومیه پرداخته می نویسد: «قانون برنامه پنج ساله
چهارم و پنجم هردو به صراحت دریاچه ارومیه را بحرانی و در معرض خطر توصیف
کرده اند و از دولت خواسته اند براساس مصوبه قانونی برای حل بحران در
قانون، بودجه لازم را برای نجات این زیست بوم منحصر به فرد ایران منظور
کند. امّا با پایان برنامه چهارم و تمدید یکساله آن و گذشت ماههای متمادی
از برنامه 5 ساله پنجم، هنوز کار میدانی چندانی برای حل مشکل این دریاچه
استثنایی صورت نگرفته و متأسفانه نفس این دریاچه درمقابل دیدگان کسانی که
سالها درکنارش زندگی کرده اند، به شماره افتاده است». در همان گزارش
روزنامه "قدس" آمده است: «دریاچه ارومیه با عنوان دوّمین دریاچه شور جهان
و زیست بوم با ارزش حیاتی در سطح ملّی و بین المللی است. با این وجود طرح
دوفوریتی احیای آن چند روز پیش از سوی مجلس رد شد و این نشان دهنده آماده
شدن دولت و مجلس برای وداع با دریاچه زیبای ارومیه است». دکتر مسعود
باقرزاده کریم، مشاور سازمان محیط زیست نیز به روزنامه "قدس" می گوید:
«وقتی نماینده ای می گوید آب شور دریاچه ارومیه به چه درد مردم می خورد،
نشان دهنده این است که پارلمان به عنوان مهم ترین مرجع قانونگذاری، از
درک زیست محیطی و اهمیت این دریاچه برای اکوسیستم شمال غرب کشور اطلاع
کافی ندارد». آقای دکتر باقرزاده کریم توقعی نابجا دارد زیرا بنابر ضوابط
شورای نگهبان که نماینده براساس آنها به مجلس راه می یابد،باید بیش و پیش
از هرچیز دیگر التزام عملی به ولایت فقیه داشته باشد و نه "اطلاع کافی"
از اهمیت دریاچه ارومیه! دکتر باقرزاده کریم، دلیل عمده فاجعه خشک شدن
دریاچه ارومیه را چنین بیان می کند: «با توجه به سدهای فراوانی که در
زیردست دریاچه ارومیه احداث شده، این دریاچه آبریز و ورودی طبیعی خود را
از دست داده و با ادامه این روند طی چندسال آینده تبدیل به کویر غیرقابل
سکونت خواهد شد». خشک شدن دریاچه ارومیه تنها فاجعه زیست محیطی و میراث
تاریخی ناشی از ناکارآمدی و ندانم کاری کارگزاران حکومت آخوندی نیست. به
عنوان مشت نمونه خروار به 3 مورد اشاره می کنم:· به نوشته روزنامه "شرق":
«مترو پرحاشیه اصفهان عاقبت کار خود را با پل تاریخی و 400 ساله اصفهان
کرد و سقف سی و سه پل شکاف برداشت. این ترک که در دهانه ششم از ضلع جنوب
غربی پل دیده می شود، پیش از این وجود نداشت و عبور دستگاه حفار مترو از
زیر پایه های پل تکانه هایی به آن داده است که به نظر می رسد اصلی ترین
عامل بروز شکاف در این بخش باشد». یکی از مسئولان مترو اصفهان خبر ترک
برداشتن سی و سه پل را تکذیب کرد ولی با توجه به عیار راستگویی کارگزاران
حکومت آخوندی، می توان با جرئت گفت که خبر واقعیت دارد.· خبرگزاری حکومتی
"مهر": «مهدی سنایی نایب رییس فراکسیون محیط زیست مجلس گفت: حجم بالای
تخریب جنگل ها در ایران، کشورمان را در رده پنجم رتبه بندی کشورهای تخریب
کننده جنگل در جهان قرارداده است... وی حجم تخریب جنگل های کشور را 33
درصد خواند و گفت در دو دهه گذشته حجم جنگل های کشور از 18 میلیون هکتار
به 12.4 میلیون هکتار رسیده است».· دکتر جلال ایجادی در مقاله ای مشروح و
مستدل می نویسد: «خشک شدن تدریجی زاینده رود به عنوان بزرگترین رودخانه
مرکز ایران و تنها منبع آبی فلات مرکزی از سال 1387، ویرانی بیشه ها و
پوشش گیاهی بخش های مهمی در کناره این رودخانه را افزایش داد». نمونه های
دیگر نیز آنقدر پرشمار و فراوانند که در آینده – روزی که شمار تعیین
کننده ای از مردم ایران به این نتیجه گیری قطعی برسند که "بدهکاری" خود
به آخوندها را پرداخت کرده اند – و با همدلی و دست به دست هم دادن –
مانند نمونه های لیبی و سوریه – حکم اخراج آخوندها را کف دستشان بگذارند،
پژوهش گران درباره آنها دهها و بلکه صدها کتاب خواهند نوشت. مساحت کشور
لیبی با 6 میلیون جمعیت بیشتر از ایران است اما همین جمعیت کم نیز در بخش
های کوچکی از این کشور، عمدتا سواحل دریای مدیترانه، سکونت دارند. تفاوت
عمده ایران با لیبی در تنوع محیط زیست و پراکندگی جمعیت آن است. اگر
حکومت آخوندی بیش از این دوام یابد، با تکرار فاجعه هایی چون خشک شدن
دریاچه ارومیه و زاینده رود، دور و دیری نمی پاید که بخش عمده ای از
سرزمین ایران نیز به گفته دکتر باقرزاده کریم "تبدیل به کویرغیرقابل
سکونت" خواهد شد
شهباز نخعی
Shahbaznakhai8@gmail.com
--
دریافت این پیام، به دلیل ثبت نام شما در گروه خبرنامه پارس دیلی نیوز است . شما روزانه ممکن است دو تا سه ای میل از خبرنامه پارس دیلی نیوز دریافت کنید. چنانچه مایل به لغو عضویت خود در این گروه هستید، با ای – میل
info@parsdailynews.com
تماس بگیرید و از مدیریت سایت، لغو عضویت خود را درخواست کنید
http://parsdailynews.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر