428The_Godfather_II_2The%20Godfather273TheGodfather2020305The_Godfather_II_1

Go English

یکشنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۹

[Persian Green Movement] مهدی محمودیان در نامه ای به خاتمی، موسوی و کروبی: به هیچ قیمت از مواضع به حق و اصولی خود دست برندارید + ساير خبرها


مهدی محمودیان در نامه ای به خاتمی، موسوی و کروبی: به هیچ قیمت از مواضع به حق و اصولی خود دست برندارید

جرس: مهدی محمودیان در نامه ای با حمایت از رهبران جنبش سبز، خاتمی، موسوی و کروبی از تحرکات علیه آنان انتقاد کرده و خطاب به آنان نوشته است" از اهداف و آرمانهای آزادیخواهانه و عدالت جویانه مردم خداجوی ایران پاسداری کرده اید کماکان ادامه داده و به هیچ قیمتی از مواضع به حق و اصولی خود دست برندارید .

متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفت به شرح زیر است:


با سلام خدمت آقایان سید محمد خاتمی،میرحسین موسوی و مهدی کروبی

روزها و ماه ها از جفایی که در خرداد 88 بر مردم،قانون اساسی و جمهوریت نظام ما رفته است میگذرد و اینک یاران و فرزندان معنوی این ملت توسط کسانی آماج تهمت وابستگی به ضد انقلاب و صهیونیزم و آمریکا و هم سو بودن با آنها قرار میگیرند که پیش از انقلاب و در اوج مبارزات نه تنها در کنار ملت نبودند بلکه به زعم خود دامنشان را از ننگ سیاسی بودن پاک نگه میداشتند یعنی همان به اصطلاح ولایتی ها که خون به دل ملت و امام کردند.

در جریانات بعد از انتخابات صدها نفر از فرزندان این مرز و بوم کشته یا زخمی شدند و به دلایلی که میدانیم و میدانید عده ای تظاهرات اعتراضی و آرام مردم را به خشونت کشیدند و در این میان کسانی هم که با انقلاب و اسلام میانه ای نداشتند هیزم کش معرکه شدند تا جریان اصلاح طلبانه مردم را دچار انحراف و بد نامی کنند.جالبترین نکته در این بین همصدایی هر دو جریان خشونت طلب و ضدمردمی داخلی و خارج نشین بر هتاکی و تخطئه و تکفیر شما فرزندان راستین انقلاب است که هر روز در رسانه هایشان فزونی میگیرد.در این جریانات هزاران نفر در زندانهای قلنونی و غیر قانونی و بازداشتگاههای پیدا و نهان از کهریزک و اوین و رجایی شهر تا زندانها و بازداشتگاههای سایر شهرستانها مورد انواع آزار و اذیت از شکنجه های روحی و روانی تا ضرب و شتم و هتاکی های بیشمار قرار گرفتند.همه اینها هزینه ی درخواست پاسداشت حقوق ملت و پای فشاری بر سر آن است.

همه این دردها،فشارها و شکنجه ها را به همراه میلیونها ایرانی که به خیابانها آمده بودند تحمل کردیم تا در ایران و نظام جمهوری اسلامی انتخابات آزاد با اعمال قدرت و هدایت نهادهای آشکار و پنهان به انتصابات تبدیل نگردد و جمهوری اسلامی به معنای واقعی با جمع بین جمهوریت و اسلامیت آن پاس داشته شود.این روزها ملت شاهدند که مخالفین جمهوریت و اسلامیت در واکنش به حقارتها و شکست هایشان در برابر اراده ملت آزادیخواه ایران از طریق تریبونهای رسمی و غیر رسمی که غصب کرده اند چگونه پایگاهی برای هتاکی به فرزندان راستین ملت و انقلاب و آرمانهای آزادیخواهانه ی آنها ایجاد کرده اند.این روزها به جای شنیدن تمامی سخنان برحق اصلاح طلبان در خصوص برگزاری انتخابات قانونی و آزادی احزاب و تشکل های سیاسی و اجتماعی به راحتی به فرزاندان این ملت به خصوص شما سه عزیز تهمت و افترا میزنند و برخلاف تمام موازین عقلی،شرعی و قانونی در رسانه های عمومی که از طریق بیت المال اداره میشود مردم آزادیخواه ایران و در راس آنها شما فرزندان معنوی ملت،انقلاب و امام را مورد آماج شدیدترین تهمتها و هتاکی ها قرار میدهند تا شما عزیزان را به سکوت و تسلیم در برابر ظلم و جدایی از ملت وادار سازند.

عزیزان گرامی من به عنوان یک ایرانی مسلمان که چندی است در دستان ناقضین جمهوریت و اسلامیت نظام اسیرم از شما تقاضا دارم به حرمت خون شهدای انقلاب از آغاز تا امروز و به حرمت گریه ها و دلتنگی های مادران، پدران،همسران و فرزندان شهدا و اسرای جنبش سبز و به حرمت شکنجه دیدگان کهریزک،209بند و 2-الف و سایر زندانها و بازداشتگاههای پیدا و پنهان دیگر همانطور که تاکنون از اهداف و آرمانهای آزادیخواهانه و عدالت جویانه مردم خداجوی ایران پاسداری کرده اید کماکان ادامه داده و به هیچ قیمیتی از مواضع به حق و اصولی خود دست برندارید و مبادا هیچگونه فشاری از هر سو سبب گردد تا دستیابی به خواسته های فرعی همچون آزادی ما اسرای دربند شما را از تاکید و پافشاری برخواسته های اصلی باز دارد زیرا در چنین حالتی حتی در صورت دستیابی به این خواسته تان تمامی زحمات ما و سایر کسانی که در این مدت متحمل انواع هزینه ها شده اند از بین خواهد رفت.عزیزان همانطور که ما از گذشتگان خود پرسیدیم که برای تحقق آزادی،عدالت و مردم سالاری دینی چه کرده اند فرزندان ما نیز چنین پرسشهایی را از ما خواهند پرسید پس کاری کنید که هم شما و هم ما بتوانیم در برابر پرسش آیندگان و وجدان بیدار بشری پاسخگو و سرفراز باشیم.

نصرمن الله و فتح قریب

مهدی محمودیان- دیماه هشتاد و نه- زندان رجایی شهر کرج

===================================================

ارومیه، حسنی: سانحه هوایی ارومیه یك امتحان الهی بود

امام جمعه ارومیه با تجلیل از مجموعه عوامل استانی بخاطر تلاش مضاعف در سانحه هوایی و پیشگیری از افزایش تلفات به خصوص مردم ارومیه گفت: همكاری و مسوولیت پذیری مردم ارومیه بخصوص روستاییان در این سانحه ستودنی و تحسین برانگیز بود.

غلامرضا حسنی در خطبه های نماز جمعه ارومیه، سانحه هوایی ارومیه را یك امتحان الهی دانست و اظهاركرد: برای ما تكلیف است كه در مقابل این فاجعه صبر پیشه كنیم، زیرا انچه كه ازجانب خداست باید با آغوش باز پذیرفت.

امام جمعه ارومیه با بیان اینکه "یكی از اعضای خانواده جانباختگان این سانحه گفته بود با شنیدن خبر فوت اعضای خانواده ام سجده شكر به جای آوردم"، اظهار عقیده کرد "داشتن چنین اعتقادی می تواند انسان را در آن دنیا در ردیف انبیای الهی قرار دهد. "

مشهد، علم الهدی: نوک تیز پیكان فتنه بعد از انتخابات پارسال، متوجه جان رهبری و ولایت فقیه بود

امام جمعه مشهد می گوید: بصیرت مردم نسبت به ترفندهای معاندان و عوامل آنها ، ضامن بقاء و تداوم انقلاب است.

احمد علم الهدی امروز در خطبه های نماز جمعه مشهد گفت "تا مردم مومن و انقلابی از بصیرت و دشمن شناسی برخوردار هستند، حفظ انقلاب تضمین شده است و بصیرت نیز میراث گرانبهای حضرت زینب است، كه در حساس ترین مواقع، بالاترین خطرات را به جان خرید و در برابر طاغوت زمان ایستاد ."

 این عضو مجلس خبرگان افزود "ملت ایران به خوبی تشخیص دادند كه نوک تیز پیكان فتنه بعد از انتخابات پارسال، متوجه جان رهبری و ولایت فقیه است و به خوبی تشخیص دادند كه این فتنه تنها سیاسی بازی و فرصت یابی تعدادی افراد فرصت طلب نیست بلكه هدف اصلی دست اندركاران اصلی فتنه براندازی نظام اسلامی است. "

==========================================

گزارش ویژه‌ی کلمه از بند ۲۰۹ زندان اوین: آنجا که بازجوها خدایی می‌کنند

کلمه – عاطفه امیری: زندانیان بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات این روزها در شرایط سختی به سر می برند و شرایط غیر استاندارد حاکم بر این بند در فصل زمستان شرایط بسیار دشواری را برای زندانیان این بند ایجاد کرده است. این در حالی است که بند زنان مستقر در بازداشتگاه ۲۰۹ شرایط بسیار غیر استاندارتر و سخت تری نیز دارد، به همین دلیل در این گزارش تمرکز بیشتری بر زندانیان زن شده است

بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات که بازداشتگاه موقت این نهاد امنیتی به شمار می رود در دو طبقه واقع شده است. این بازداشتگاه دو بند دارد: بند مردان و زنان.

طبقه دوم بند ۲۰۹ نیز یازده راهرو دارد که هر راهرو شامل ۱۰ سلول انفرادی است که در مجموع نزدیک ۱۲۰ سلول را شامل می شود.این بازداشتگاه در بخشی از محوطه زندان اوین قرار دارد.طبقه اول بیشتر محل اسقرار کارمندان و بازجوهای این نهاد است.بارها بسیاری از حقوقدانان و فعالان حقوق بشر اعلام کرده اند که وجود چنین بندی با قوانین جمهوری اسلامی نیز تعارض دارد. نمایندگان مجلس ششم به ویژه کمیسیون اصل نود در این مجلس بارها در باره غیرقانونی بودن این بند هشدار دادند، هشداری که هرگز مورد توجه واقع نشد.

فضای فوق امنیتی حاکم بر این بند شرایط دشواری را برای زندانیان مستقر در آن به وجود آورده است و زندانیان اینجا، تنها در سلول های خود حق دارند بدون چشم بند به سر ببرند. زندانیان این بند حتی مجبورند برای رفتن به دستشویی و یا بهداری نیز از چشم بند استفاده کنند.

فضای فوق العاده امنیتی این بند موجب شده که از تعداد دقیق زندانیان این بند بی اطلاع باشیم. اما تقریبا همه زندانیان سیاسی تجربه حضور در این بند را دارند و حداقل چند ماهی از عمرشان را در سلولهای این بند گذرانده اند تا سپس به بندهای عمومی منتقل شده یا به قید وثیقه از این بازداشتگاه به طور موقت و تا زمان برگزاری دادگاه شان آزاد شده اند.

زندانیان حوادث پس از انتخابات همگی تجربه حضور در این سلولها را داشته اند.اما اکنون در بند زنان ۲۰۹ نسرین ستوده وکیل دادگستری، نازنین خسروانی روزنامه نگار، ساجده کیانوش راد فعال سیاسی، زهرا حاتمی معلم زندانی، فرزانه روستایی روزنامه نگار، نگهداری می شوند. هانیه فرشی نیز که چند ماه پیش به دلیل فعالیت های فیس بوکی بازداشت شد، از زندان تبریز به این بند منتقل شده است. منابع کلمه، از زندانی بودن دختر جوان دیگری با نام لادن مستوفی در بند زنان ۲۰۹ خبر می دهند.

همچنین منابع خبری سایت کلمه در زندان اوین، از وجود تعداد دیگری از زندانیان زن در این بند خبر می دهند. خواهرانی به نام نشاط و اعظم و همچنین حمیده قهرمانی و تعدادی دیگر از زنان که به جرم مسیحی بودن دستگیر شده اند، اکنون در این بند نگهداری می شوند.

این منابع همچنین خبر می دهند که ریحانه طباطبایی، دیگر روزنامه نگار زندانی در بند ۲ الف سپاه نگهداری می شود.

در بند مردان بازداشتگاه ۲۰۹ وزارت اطلاعات شخصی به نام "سید حسن جلالی " که گفته می شود از نیروهای قدیمی وزارت اطلاعات در زمان خاتمی بوده سالهاست که دراین بند امنیتی نگهداری می شود. او دو سال را در سلول های انفرادی این بند گذرانده است و برای رهایی از این وضع در دوران انفرادی خود بارها دست به خودکشی زده بود. بازجوهای وزارت اطلاعات بدون مجوز قاضی تا هر وقت که بخواهند زندانیان خود را در انفرادی نگه می دارند و جلالی تنها یکی از افرادی است که بعد از دو سال به سر بردن در انفرادی، آن هم بدون هیچ گونه ملاقات با خانواده اش، اخبار کمی از او به بیرون درز کرد. وی پس از چهار سال، همچنان در این بند امنیتی به سر می برد. احتمال اینکه زندانیان دیگری نیز در این بند باشند که بعد از سالها خبری از آنها به بیرون منتقل نشده باشد،زیاد است.

دوبار ملاقات در ماه، فضای فوق امنیتی و سلول های انفرادی

زندانیان بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات تنها بعد از پایان بازجویی ها و با اجازه بازجوی پرونده شان می توانند با خانواده هایشان دیدار کنند. در این زمان هم آنها تنها دو بار در ماه اجازه دارند با خانواده ملاقات کنند. این در حالی است که در سایر بندهای زندان اوین زندانیان حق ملاقات هفتگی با خانواده هایشان را دارند.

در این بند بازجوهای وزارت اطلاعات هستند که فرماندهی می کنند، آنها می توانند به زندانی ملاقات بدهند یا ندهند! می توانند او را از حق استفاده از تلفن محروم کنند یا نکنند! این بازجویان تا جایی قدرت دارند که وقتی خانواده ها از قاضی پرونده و یا حتی دادستان تهران برای ملاقات با زندانی شان اجازه می گیرند و نامه کتبی از سوی آنها به ماموران ارایه می دهند، آنها بی اعتنا به این نامه ها از ملاقات زندانی با خانواده اش ممانعت می کنند. این بازجوها قادرند زندانیان را تا مدتها در سلول های انفرادی نمور و کوچک بدون استفاده ازحق هواخوری نگه دارند و کسی هم نیست که از آنها بپرسد چرا! زندانیان زیادی در این بند زندانی بوده اند که تا روزها و حتی ماه ها در این سلولها نگهداری شده، بدون اینکه از حق هواخوری استفاده کنند.

در ملاقات های دو هفته یک بار خانواده ها با زندانیان نیز همیشه مامورانی حضور دارند که به حرفهای زندانیان و خانواده هایشان گوش می دهند. گاه در زمان ملاقات همراه یک زندانی چند مامور فرستاده می شود تا همه صحبت هایشان را کنترل کند و بنابراین خانواده ها در این ملاقات ها نیز هیچ گونه راحتی را احساس نمی کنند. در ملاقاتهای حضوری که به ندرت به خانواده ها داده می شود نیز ماموری با یک ضبط صوت همه مکالمات خانواده با زندانی را ضبط می کند.

سلول های سرد و زندانی های بدون لباس گرم

سلولهای بند ۲۰۹ که سلولهایی کوچک و دربسته هستند در فصل زمستان بسیار سرد و در فصل تابستان بسیار گرمند. زندانی های این بند در فصل زمستان هم مانند دیگر فصل های سال مجبورند بر کف زمین بخوابند و هیچ کدام اززندانی ها در این بند تخت ندارد. فعلا فقط زندانی های آمریکایی در این بند تخت دارند. در این فصل سال این سلولها بسیار سردند و بیشتر شوفاژهای سلولها نیز خرابند و زندانبانها نیز به خواسته زندانیان مبنی بر تعمیر آنها توجهی نمی کنند. با همه این مشکلات مسئولان زندان نیز از دادن پتوی بیشتر به زندانیان خودداری می کنند و حتی لباسهای زندانیان را که توسط خانواده هایشان به زندان برده می شود به آنها تحویل نمی دهند.

زندانیان سیاسی این بند مجبورند بر کفپوش سرد سلول روزهایشان را به شب برسانند. در سایر بندهای زندان اوین در هر فصل سال خانواده ها لباسهایی را برای زندانیان می برند و مسئولان آن را به زندانیان تحویل می دهند اما مسئولان ۲۰۹ خود با در اختیار قرار دادن لباسهای زندان که مناسب نیستند از پذیرفتن لباس بیشتر از خانواده ها خودداری می کنند.

مسئولان زندان که چنین فضای نامناسبی را برای یک زندانی در فصل زمستان به وجود آورده اند، حتی از دادن مایعات گرم به میزان لازم نیز به زندانیان خودداری می کنند و چای معمولا یک بار در روز و گاهی دو بار در روز به زندانیان داده می شود.

اغلب مقامات جمهوری اسلامی به جز دادستان تهران و برخی مسئولان قوه قضاییه حق بازدید از این بند را ندارند و حتی نمایندگان مجلس نیز که بارها خواسته اند از این سلولها بازدید کنند با ممانعت نیروهای امنیتی مواجه شده اند. بازجوهای وزارت اطلاعات این بازداشتگاه را قلمرو فرماندهی خود می دانند و کسی را به این راحتی ها به آن راه نمی دهند. شاید همین عدم نظارت موجب شده تا بازجویان وزارت اطلاعات این قلمرو را مناسب تر از هرجای دیگری برای اعمال خلاف قانون خود تلقی کنند. اما آیا این قلمرو همیشه همین قدر محصور در حصارهای امنیتی خواهد ماند و متولیان آن هرگز مورد پرسش افکار عمومی قرار نخواهند گرفت؟

============================================

نامه ی جمعی از همراهان زهرا حاتمی در امور خیریه به مسئولان قضایی

زهرا حاتمی، از دبیران با سابقه ی آموزش و پرورش است که نزدیک به دو ماه پیش توسط وزارت اطلاعات بازداشت و در انفرادی های ۲۰۹ نگهداری می شود. وی تاکنون فقط یک بار توانسته با خانواده ی خود تماس داشته باشد. عدم ارائه ی حق تماس و مرخصی و در کل بی خبری از وضعیت وی از طرفی، شایعات و خبر سازی های رسانه های وابسته به دولت، مبنی بر وابستگی به گروهک منافقین، از سوی دیگران خانواده و اطرافیانی که آشنایی کامل با وی دارند را نگران کرده است. جمعی از دوستان و همراهان زهرا حاتمی، در فعالیت های خیریه، در نامه ای سرگشاده به مسئولان قضایی کشور می گویند: متعجبانه می شنویم؛ می خواهند او را به گروهک خائن و وطن فروشی چون منافقین، وصل کنند که سال هاست مردم کشور و او که معلم دلسوز آنان است از آنان تبری جسته اند.

متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته است به شرح زیر می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

یک هفته هم از اربعین به اسارت رفتن معلمی مهربان و مادری دلسوز گذشت و ما همچنان منتظر خبری از سلامتیش، چشم به راهیم.

این روزها خانه ی زهرا حاتمی میزبان مستمندان با آبرویی ست که دو ماه است دیگر کمک های ماهیانه شان قطع شده، می آیند و ساکت می نشینند و شرمسارند که محبت سال ها را راهی برای جبران نیست جز همین سر زدن های گاه و بی گاه و همدردی های در سکوت. زهرا حاتمی، که این روزها خانه اش میزبان میهمانانی ناشناسند، نه از جنس سیاست، بلکه آن گروه از همراهان همیشگی که در دل شب از این خانه به آن خانه برای ایتام و زنان خوراک و لباس تهیه می کردند، مبادا در این وانفسای بحران زده کودکی سر گرسنه بر زمین بگذارد..

ما جمعی از دوستان و همراهان وی در امور خیریه که سال هاست عطای سیاست را به لقایش بخشیده ایم و راه دیگری برای کمک به هموطنان خود برگزیده ایم همینجا و در محضر خدای باریتعالی که خودش شاهد و ناظر تمام اعمال و رفتار ما و دوست عزیزمان زهرا حاتمی بوده و است، متعجبانه می شنویم؛ می خواهند او را به گروهک خائن و وطن فروشی چون منافقین، وصل کنند که سال هاست مردم کشور و او که معلم دلسوز آنان است از آنان تبری جسته اند، فقط به جرم داشتن اقوامی که هوادار آنان بوده اند. و این در حالی ست که همه می دانند بسیاری از مسئولان طراز اول حکومت نیز چنین وابستگانی داشته و دارند و این دلیل بر طرفداری از منافقین نبوده و نیست. خدای ما و زهرا حاتمی شاهد است که دعای خیر یتیمانی که این روزها یاور و پشتیبان خود را در اوین می بینند پشت اوست. پس چه باک که این دوران هم می گذرد.

ما به نمایندگی از شاگردان و همراهان وی، همین جا و در حضور مردم، از مسئولان قضایی کشور درخواست اجرای قانون و آزادی زودتر این مادر فداکار و دلسوز میهن را داریم، که خدا نکند روزی کودکانی که دست زهرا حاتمی چون مادر بر سرشان کشیده می شد آهی بکشند و آتش آن دامنگیر فرداهای کودکان بی گناهی شود که این روزها بی خبر بر سر سفره ی ظلم و حق کشی بازجویان و سناریو نویسان این روزها نشسته اند. که معتقدیم خدا همچنان در جایگاه حق نشسته و ابرها با وزش اولین باد کنار می روند و خورشید دوباره با تابش بی دریغش گرم خواهد کرد دل های یخ زده را.

==================================================

خانواده محسن امین زاده ازملاقات با وی محروم شدند

روز پنج شنبه خانواده محسن امین زاده به دلیل انتشار نامه تظلم خواهی به مراجع عظام قم و نجف از ملاقات با وی محروم شدند. این درحالی است که خانواده وی پس از ماه ها چشم انتظاری برای ملاقات حضوری ایشان، بنا به وعده ای که به آنها داده شده بود قرار ملاقات داشتند، اما در پی تماس تلفنی به آنها گفته شد به علت انتشار نامه از ملاقات منع شده اند.

به گزارش تحول سبز، محسن امین زاده در ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ بازداشت شد و پس از تحمل هشت ماه زندان در بند ۲-الف سپاه که چهار ماه از آن را در انفرادی گذراند، به مرخصی آمد. وی مجدداً در ۴ مرداد ۱۳۸۹ بازداشت شد و تا هم اکنون در بند ۳۵۰ اوین به سر می برد.

بازداشت دوم ایشان در پی انتشار شکایتی که با شش نفر دیگر از یاران اصلاح طلب در بند ۲-الف سپاه از سردار مشفق و همکاران کودتاگرش انجام داده بودند، صورت گرفت. پس از گذشت ماه ها از شکایت این هفت نفر نه تنها به آن رسیدگی نشد، بلکه پنج نفر از آنها به زندان بازگردانده شدند و در این مدت از بسیاری از حقوق اولیه خود محروم بوده اند.

روز ۱۷ دی ماه خانواده های شاکیان سردار مشفق که اکنون در زندان به سر می برند، تظلم نامه ای را در ملاقات حضوری با مراجع عظام به آنان تقدیم کردند و نیز برای بزرگوارانی که موفق به دیدارشان نشده بودند، ارسال کردند و انتشار این تظلم نامه متأسفانه بهانه ای برای نیروهای امنیتی سپاه و مسئولان قضای شد که مانع اعطای این حق قانونی دکتر امین زاده معاون وزیر امور خارجه دولت اصلاحات و خانواده اش شد.

خانواده محسن امین زاده که پس از ماه ها چشم انتظاری، روز ۲۳ دی ماه وعده ملاقات با ایشان را داشتند، در پی تماس تلفنی مطلع شدند که به دلیل انتشار نامه تظلم خواهی از دیدار وی محرومند. این محدودیت ها در حالی صورت می گیرد که زندانیان بند ٣۵٠ ماه هاست که از حقوق اولیه خود مانند تماس تلفنی، ملاقات حضوری، مرخصی و حتی حضور در مراسم ختم و ترحیم عزیزانشان محرومند. این دومین واکنشی است که اخیرا نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، سپاه و مسئولان قضایی به ملاقات خانواده های زندانیان سیاسی با آیات عظام و علما نشان می دهند و بدین وسیله درصددند مانع ارتباط بیشتر و اطلاع رسانی بی قانونی ها و رفتارهای غیرقانونی و غیرشرعی و غیرانسانی نسبت به بی گناهان دربند شوند

================================================

آیت‌الله امجد: نباید علی گو و معاویه خو باشیم / منبر و محراب، دلیل صداقت نیست

آیت‌الله امجد معتقد است که "منبر و محراب دلیل صداقت و حقیقت نیست، گول نخورید؛ اینقدر از روی این منبر‌ها به ته جهنم رفته‌اند که حساب ندارد." او می‌گوید: لا اله الا الله، یعنی این که خداپرست بشویم. دروغ و حقه بازی و هزاران کثافت کاری دیگر در اعمال ما نباشد؛ و می‌افزاید: خیلی از بزرگان واولیا بودند که رفتند و هنوز جایشان پر نشده، آنها با یک لبخند مشکلات مردم را حل می کردند و رمز موفقیت هایشان "صداقت"بود، صداقت با خلق و خالق.

به گزارش کلمه، پایگاه اطلاع رسانی استاد محمود امجد، بخشهایی از اظهارات این استاد سرشناس اخلاق در خصوص اهمیت صداقت و پرهیز از دروغگویی و فریبکاری را منتشر کرده است که در ادامه می‌خوانید:

اگر علامه دهر باشی و صداقت نداشته باشی؛ مردم تو را نمی خواهند. اما اگر سیوطی خوان باشی و حتی سیوطی را بلد نباشی ولی صداقت داشته باشی، مردم حتی کفش تو را می بوسند و می گویند: او سرباز امام زمان است.

منبر و محراب دلیل صداقت و حقیقت نیست. اینقدر سخنران‌ها رفتند جهنم که حساب ندارد، اینقدر از روی این منبر‌ها به ته جهنم رفته‌اند که حساب ندارد. منبر و محراب دلیل نیست. گول نخورید. صداقت می‌خواهند. حقیقت می‌خواهند.

لا اله الا الله، یعنی این که خداپرست بشویم. دروغ و حقه بازی و هزاران کثافت کاری دیگر در اعمال ما نباشد و زبان به لا اله الاالله داشته باشیم. این که اسلام نیست.

اگر در پرتو انوار قرآن قرار گیریم، همه چیز عوض خواهد شد. اگر قرآن از طاقچه ها به دست ها و چشم ها سپرده شود، پدرها و مادرها به نور خواهند رسید، خانه ای که براساس آموزه های قرآنی مدیریت شود، فرزندان آن خانواده هم از روشنایی بهره خواهند برد تا اگر فصل سخن گفتن رسد، به «جادلهم بالتی هی احسن» خواهد رسید. اگر کلام شکل گرفت هرگز جز به صداقت نخواهد بود. اگر دست ها را نگاه کنی پاکی را خواهی دید، چنان که در دیده و دلشان هم جز پاکی نیست. مکتب ما، درس قرآن ما، مشق اسلام ما، آموزه های اهل بیت ما جز این نیست، خوبی و خوبی و باز هم خوبی.

مکتب ما مکتب گذشت و انسانیت است. مکتب آقایی و خوبی مکتب علی(ع) می باشد. هر چه بدی است در مکتب معاویه است. . . یا باید زیر پرچم علی(ع) باشیم یا زیر پرچم معاویه. . . نبایستی علی گو و معاویه خو باشیم . . .

انشالله تعالی شما باید آنقدر پیشرفت و ترقی بکنید که عالم را پر کنید از نور خودتان. خیلی از بزرگان واولیا بودند که رفتند و هنوز جایشان پر نشده، آنها با یک لبخند مشکلات مردم را حل می کردند و رمز موفقیت هایشان "صداقت"بود، صداقت با خلق و خالق.

اصل و اساس اخلاق، تقواست حالا اگر کسی می خواهد که در این کار ممارست کند و تقوی در وجودش پیاده شود خطبه همام را از خطبه های معروف امام علی (ع) در نهج البلاغه که به خطبه متقین هم معروف است زیاد بخواند. این همان خطبه ای است که امام علی (ع) خواند و همام پس از شنیدن عاشقانه جان داد. کتب زیادی هم در مورد آن نوشته شده است. در این خطبه می گوید آدم با تقوی زبان خودش را نگه می دارد، خودش را متهم می داند، دیگران را تخطئه نمی کند. یکی می گفت خطبه متقین را وقتی می خوانم می بینم که هیچ چیزش علائم و نشانه های اهل تقوا که می گوید در من نیست این نشان شناخت و صداقت است اما منافق وقتی می خواند می گوید همه اش در من است برای رسیدن به تقوا نیز باید نفس را مهار کرد و مدام هم مراقب بود تا مهار پاره نکند و بیچاره مان نسازد. این که از زبان پیامبر اکرم (ص) در دعا می خوانیم «الهی لاتکلنی علی نفسی طرفة عین ابدا» نشان از این دارد که چشم به هم زدنی غفلت آدمی را از اوج به حضیض می کشاند و کم هم نبودند آنانی که به دمی غفلت، دنیایی از عبادت را از دست دادند و از پله های بالای نردبان فرو افتادند و در هم شکستند.

ز بس که پرده عصیان گرفته چشم مرا/ تو در کنار منی من تو را نمی بینم. امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) الان از نظر فیزیکی یا کربلاست یا نجف یا مشهد و یا مدینه. امروزه خیلی ها دکان باز کرده اند و می گویند مثلا در مکه با امام زمان فالوده و بستنی خورده ایم. اینها دروغ است. مگر می شود هر کسی با سرّ الله آشنا شود. خود پیغمبر خدا در بین مردم بود، ابولهب و ابوجهل او را می دیدند. امیر المومنین « علیه السلام » را ابن ملجم هم می دید. امام حسین « علیه السلام » را شمر هم می دید. اما خداوند یکی را سرّ الله قرار داده است و مخفی کرده است. آنوقت من بیایم و به راحتی با اسرار آشنا شوم. ما الان ظرفیت نداریم. رهبر اینجا بیاید شلوغ می کنیم. خود امام زمان فرمودند : دوست من باشید، من خودم سراغ شما می آیم. سید پینه دوزی بود که همه علمای تهران قبولش داشتند. حضرت روزی خارج از نوبت به او فرمودند این کفش را بدوز. سید پینه دوز به ایشان گفت : نوبت این آقاست حضرت دوباره فرمود. سید باز هم گفت نوبت دیگری است. حضرت باز هم تکرار کرد و سید بلند شد و حضرت را بغل کرد و گفت : آقا اگر یک دفعه دیگر حرف بزنید به همه می گویم آن آقایی که دنبالش می گردید اینجاست. بعد حضرت خندید و گفت بارک الله. حضرت انجام وظیفه می خواهد و آنها از ما فقط صداقت و وظیفه می خواهند. امام داشتند او را امتحان می کردند.

 

آقای‌ سیبویه‌ وقتی‌ بچه‌های‌ سیّد پای‌ منبر ایشان‌ می‌آمدند، از منبر پایین‌ می‌آمده‌ است‌، آنها رامی‌بوسید و صلوات‌ می‌فرستاد و همه‌ را بلند می‌کرد، این‌ کارها به‌ ما نمی‌آید، ایشان‌ یک‌ عمرنوکر اهل‌ بیت‌ بود و صداقت‌ داشت‌. (و جعلنی‌ فی‌ کل‌ّ الاحوال‌ متواضعاً) خدایا این‌ کبر و حسد و کینه‌ و خودخواهی‌ وخودپرستی‌ که‌ بدترین‌ لحن‌ است‌ را از ما بگیر. هر قبله‌ که‌ ببینی‌ بهتر ز خودپرستی‌ است‌. بوش‌، خودپرست‌ است‌. خدایا خودپرستی‌ را از ما بگیر.

سیر و سلوک گردن کج کردن و چپ و راست رفتن و این بازی ها نیست سیر و سلوک اینست که آدم خلاف نکند. آدم های ناقصی در جامعه افتاده اند و شده اند استاد و بچه ها را کج و کوله بار می آورند نمی دانم ( به جوانان می آموزند) که چند هزار تا انا انزلنا بخوانند تا (در امتحان نمره بگیرند) برو درس ات را بخوان معصیت نکن اگر مردی زبانت را نگه دار، ز کذب و غیبت و بهتان و آزار. نیازی نیست گردنت را کج کنی خدا گردنت رو صاف آفریده و راضی نیست انسان بازی درآورد ولی سعی کن متکبر نباشی جامعه بی سرپرست همین است گله بی چوپان همین است تمام سیر و سلوک و همه درس اخلاق فقط یک کلمه است، مرد میدان هست؟ بسم الله ! خلاف نکنیم. نماز شب اش ترک نمی شود ولی آبرو و حیثیت مردم را از بین می برد! تهمت، ایمان عابد را آب می کند. ما می خواهیم با این حرفهایمان به خدا برسیم؟ ما می خواهیم عارف شویم؟ هزاران سال عبادت بکنیم باز هم پایمان لنگ است خدایا هدایتمان کن خدایا به ما صداقت بده. صداقت با خلق و خالق می خواهند و بس.

=============================================

سند همکاری مشترک حوزه علمیه و آموزش و پرورش در حال تنظیم است

با گذشتِ چندی از اظهاراتِ مشاور وزیر و دبیر ستاد همکاری‌های آموزش و پرورش و حوزه علمیه مبنی بر اینکه "پس از بررسی‌های بسیار به این نتیجه رسیده‌ایم که مشکلات تربیتی دانش‌آموزان با حضور روحانی مدارس رفع می‌شود"، مسوول امور حوزه های علمیه سراسر کشور اعلام کرد: سند همکاری مشترک برای همکاری پنج ساله بین حوزه علمیه و وزارت آموزش پرورش در حال تنظیم است.

به گزارش ایرنا، عبدالکریم فرحانی، شامگاه پنجشنبه طی گفتگویی خاطرنشان کرد "ستادی مشترک و ده نفره با حضور وزیر آموزش و پرورش برای تقویت و برنامه ریزی به منظور حضور طلاب در آموزش پرورش تشکیل شده است. "

وی اضافه کرد: تدوین منشور همکاری حوزه های علمیه و وزارت آموزش و پرورش با توجه به تاکید رهبری در تربیت نسلی آگاه و اسلامی تاثیر گذار است.

مسوول امور حوزه های علمیه سراسر کشور تصریح کرد: حضور روحانیون در مدارس نباید محدود به اقامه نماز جماعت شود بلکه باید از علم روحانیون فاضل به شکل اساتید، معلمان دروس دینی و عربی و معلمان تربیتی موثر در مقاطع مختلف تحصیلی بهره گرفت.

وی اظهار داشت: تعلیم و تربیت از سنین پایه توسط روحانیون نقش موثری در اخلاق و روحیات دانش آموزان می گذارد.

فرحانی اعلام کرد: نقشه اجرایی استفاده از طلاب فاضل در آموزش و پرورش برای سال آینده ارایه می شود.

وی همچنین در پاسخ به پرسشی مبنی بر "نقش حوزه علمیه در تقابل با جنگ نرم" اظهار داشت: حوزه علمیه در جهت تولید علم نقش موثری در مقابله با جنگ نرم دشمنان نظام دارد.

وی افزود: هم اکنون برنامه ریزی های مناسبی برای فعال کردن حوزه هم در راستای تولید علم به خصوص علوم انسانی و هم در جهت تبلیغ و توزیع علوم تولید شده صورت گرفته است.

گفتنی است چندی پیش مشاور وزیر و دبیر ستاد همکاری‌های آموزش و پرورش و حوزه علمیه از اجرای طرح روحانی مدرسه در مدارس سطح کشور خبر داده و گفته بود: این طرح در صورت اعلام آمادگی ائمه جماعات مدارس اجرا می‌شود. در این طرح "روحانی مدرسه" به نوع تربیت دانش آموزان توجه دارد و تربیت دینی دانش آموزان را در مدارس مدیریت می کند.

علی ذوعلم، با اشاره به جزئیات جدید طرح این وزارتخانه برای حضور مستمر و دائمی روحانیون در مدارس، اعلام کرده بود: در حال حاضر پس از بررسی‌های بسیار، به این نتیجه رسیده‌ایم که مشکلات تربیتی دانش‌آموزان با حضور روحانی مدارس رفع می‌شود، که در حال حاضر متاسفانه عدم هماهنگی عوامل مدرسه با یکدیگر مشکلاتی را ایجاد کرده است که امروزه نماز جماعت بریده‌هایی از این زنجیر است و حضور طلبه و روحانی در نماز جماعت مدارس یک حضور حداقلی است.

وی با بیان اینکه متاسفانه در برخی مدارس نماز جماعت با حضور تعدادی انگشت‌شمار از دانش‌آموزان برپا می‌شود، گفته بود: کار ما صوری و زوری نیست و تلاش می‌کنیم که حضور حداقلی امام جماعت به حداکثر برسد.

==============================================

خطر استبداد دینی، نظام را تهدید می‌کند

سید جواد ورعی

نهضت مشروطه به رغم پیشتازی روحانیت و نیروهای مذهبی با هدف «برقراری عدالت» به انحراف کشیده شد و به خاطر سرسپردگی روشنفکران و نفوذ بیگانگان با شکست روبرو شد و در نهایت استبدادی به مراتب بدتر و کریه تر از «استبداد قجری» بر کشور حاکم گشت و دودمان پهلوی پنجاه سال بر مملکت مسلط شده و «استبداد» و «سرسپردگی» را یکجا بر این مرز و بوم تحمیل کرد.

سه ربع قرن طول کشید تا بار دیگر ملت رنجدیده به رهبری روحانیت قیام کند و نظام سیاسی جدیدی را پایه ریزی نماید. این بار به منظور جلوگیری از تکرار مشروطه، همه نیروهای مذهبی متحد شده و با تدابیری چون «تفکیک قوای مملکت» و «تقسیم قدرت»، «به شورا سپردن امور» و «واگذاری قدرت به افراد شایسته» و گنجاندن اصل «ولایت فقیه» در قانون اساسی از نفوذ دوباره روشنفکران وابسته و به انحراف کشیده شدن نهضت اسلامی و استبداد پیشگان ممانعت کردند.

تجربه سی سال گذشته در دفع هجوم چند بارة این طیف، موفقیّت این الگو را نشان داد و معلوم شد که تشخیص تدوین کنندگان قانون اساسی در این زمینه کاملا صحیح و حسابشده بود.

از روزی که روحانیت در این کشور به قدرت رسید و اصل ولایت فقیه تصویب شد، مهم ترین و شایع ترین اتهامی که در قالب های گوناگون مطرح شده، اتهام «استبداد و دیکتاتوری روحانیت» است. مطبوعات و نوشته های سال ۵۸ مملوّ از این اتهام و خطر است. روحانیت و بیش از همه امام خمینی به حق آن را «تهمتی ناروا» شمرد؛ چرا که روحانیت برای نجات کشور از «استبداد» و «استعمار» مبارزه کرده و خود از آنها زخم ها بر تن داشت و ممکن نبود که خود همان روش را در اداره امور کشور در پیش بگیرد.

بخصوص که این اتهام از سوی کسانی مطرح می شد که نه از اسلام و روحانیت دل خوشی داشتند و نه در زمینه مخالفت با استبداد و استعمار سابقه درخشانی؛ چون یا روشنفکرانی بودند که با رژیم استبدادی پهلوی همکاری داشتند یا نیروهای چپ مارکسیستی که در قبله آمالشان، استبداد امری نهادینه و رایج بود.

هشدارهای امام خمینی

در عین حال امام خمینی بارها روحانیت را از این خطر برحذر می داشت، خطری که این بار «نظام نوپای دینی» و مهم تر از آن «کیان روحانیت» و «اساس دین» را تهدید می کرد، خطری که از جهاتی بسیار خطرناک تر از انواع دیگر آن است و آن «اختلاف علما در موضع قدرت» و «برخورد نادرست با جوانان و بدبین کردن آنان به روحانیت» و خطر «استبداد دینی» بود.

ملت ایران با ذهنیتی که از خیانت های روشنفکران وابسته داشت، بعید بود که بار دیگر به آنان اعتماد کند و قدرت را به آنان سپارد. برعکس با اعتمادی که به روحانیت داشته و این قشر را پناهگاه خود می دانسته، این بار امانت را به ایشان سپرده و در همه صحنه ها نیز از هیچ نوع فداکاری دریغ نورزیده است.

از آن جا که «انحراف و سوءاستفاده از قدرت» از انسان هایی که دارای مقام عصمت نباشند، ممکن است، نمی توان حکومت دینی و رهبران مذهبی را از این قاعده مستثنا کرد، هر چند احتمال انحراف آنان به خاطر برخورداری از «تقوا و عدالت» کمتر از دیگران باشد؛ اما اهمیت موضوع و پیامدهای خطرناکی که در پی دارد ما را بر آن می دارد که از این خطر برحذر بوده و راهکارهای لازم را برای در امان ماندن از آن پیش بینی کنیم.

امام خمینی که بنیان این نظام را پایه ریزی کردند، هشدارهایی در این زمینه داده اند. ضمن آن که فلسفه وجودی اصل ولایت فقیه را «جلوگیری از استبداد» دانسته و حتی یادآور شدند که فقیه در صورتی که استبداد پیشه کند از ولایت ساقط می شود، در عین حال از مسئولان و روحانیت خواستند که خطر «استبداد دینی» را جدی بگیرند.

نباید گمان کرد که این خطر تنها ارباب کلیسا را بر زمین زد و رسوای عالم نمود؛ روحانیت اسلام نیز در معرض این خطر است. مگر «روحانیان و آخوندهای درباری» ـ که این همه در روایات ما نکوهش شده و رهبر فقید انقلاب نیز در زمان خود از آنان نالیده و در سرزنش آنان داد سخن داده ـ در گذشته تاریخ اسلام چه کردند؟ جز خدمت به دستگاه های استبدادی اموی و عباسی، و حکومت های استبدادی قجری و پهلوی؟

امام خطاب به علما و روحانیان می فرمود:

« استبداد دینى خود تهمتى است که از کنارش نباید گذشت. رادیوها مرتب از آن سخن مى‏گویند و ما را به خودکامگى متهم مى‏کنند. روحانیون نباید کارى کنند که شاهد دست دشمن بدهند.»( صحیفه امام، ج‏۱۹ ، ص۴۳ )

روحانیت با شعار مبارزه با «استبداد» و «استعمار» و «احیای دین خدا» مردم را به صحنه آورد و قیام کرد و با «وحدت کلمه» پیروز شد. اگر خود در دام «اختلاف و تفرقه» و «استبداد دینی» بیفتد و این بار مردم طغیان کنند ، نه تنها نظام دینی شکست خواهد خورد ، بلکه مردم از روحانیت نیز رویگردان شده و در نتیجه دین خود را از دست خواهند داد و گناه آن بدون شک بر عهده روحانیت است.

امام بارها و بارها این خطر را یادآور شد که اگر این نظام شکست بخورد اسلام تا قرن ها نمی تواند تجدید حیات کند. امروزه مردم بیش از آن که ببینند روحانیت «چه می گوید؟»، نظاره گر آنند که روحانیت «چه می کند؟».

آیا شعارهای دیروز را همچنان به یاد دارد یا فراموش کرده است؟!

آیا از حقوق اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم دفاع می کند یا نه؟!

آیا در برابر متجاوزان به حقوق مردم به دفاع از ایشان می پردازد یا نه؟!

آنچه بر سر ارباب کلیسا آمد باید عبرتی برای روحانیت اسلام باشد. گرچه اسلام با مسیحیت تحریف شده تفاوت ها دارد و «تعالیم اسلام» با «تعالیم کلیسا» قابل قیاس نیست، اما راهی که ارباب کلیسا پیمودند و با تعالیم نادرست و تبلیغ «غیرقابل جمع بودن دین با حقوق و آزادی های اجتماعی و سیاسی»در عرصه نظریه پردازی، و «استبداد پیشگی» در مقام عمل، زمینه روگردانی مردم را از دین و مذهب فراهم نمودند و قرن های متمادی دین از صحنه زندگی و اجتماع خارج شد، از درس های تاریخ است.

چه بسا آنان که دارای روحیه دیکتاتوری بوده و به دنبال قدرت اند، در پی ایجاد اختلاف میان روحانیت یا استفاده ابزاری از آنان باشند و علما بی آن که متوجه شوند در این دام افتاده و با انگیزه و نیّت خیر از مردم فاصله بگیرند؛ در نتیجه مردم از «اینان» روگردان شده و «آنان» به امیال و آرزوهای خود برسند.

مبادا عملکرد نادرست بعضی از روحانیان و نیروهای مذهبی زبان و قلم «روشنفکران غربزده» و «مارکسیست های وابسته» را که در اوائل انقلاب با «قانونی شدن نقش روحانیت در قانون اساسی» با اتهام «استبداد دینی» مخالفت می کردند، به شماتت بگشاید و مردم را از نظام و روحانیت جدا سازد؟!


مبادا مردم احساس کنند که روحانیت به هر دلیلی مدافع «قدرت طلبان و سیاست بازان حرفه ای» شده و مردم را فراموش کرده است؟!


بروز چنین احساسی حتی اگر ناروا باشد، موجب فاصله گرفتن مردم از «روحانیت» شده و در نتیجه به باورها و اعتقاداتشان لطمه خواهد زد.

خطر اصلی

نویسنده بر این باور است که امروز نظام مقدس جمهوری اسلامی از ناحیه «سکولارها و روشنفکران وابسته» و «حامیان خارجی» آنان با خطر جدّی روبرو نیست، چرا که آنان جایگاهی در بین مردم ندارند،

بلکه آن چه امروز نظام و دین را تهدید می کند، گفتار، رفتار و کردار «طیفی مذهبی ولی ناآگاه و سطحی نگر» است که به خاطر جهالت و ساده لوحی شان ابزار دست «قدرت طلبان و سیاست بازان» قرار می گیرند. اینان با تعصبی کور در برابر هر کسی و هر گروهی که بر آنان خرده بگیرد و با انحرافاتشان مخالفت کند، می ایستند.

سندی که در سال های گذشته منتشر شد و نشان می داد سازمان های جاسوسی استکبار از طریق دو گروه «روحانیان کم سواد» و «مداحان بی سواد» به دنبال منحرف ساختن و خنثی کردن عوامل اقتدار شیعیان یعنی «مهدویت»، «عاشورای حسینی»، و «مرجعیت شیعه» هستند، امروز کاملا قابل لمس است.

آن چه در سال های اخیر در زمینه سه محور یاد شده رخ داده، بدون شک در راستای مبارزه با عناصر حیاتبخش مکتب تشیع و تباه کردن و بی خاصیت نمودن آن ها به دست عناصر جاهل و قدرت طلب است.

«هتک حرمت مرجعیت» از سوی افراد ظاهر الصلاح و به ظاهر انقلابی و مدّعی ولایتمداری در سال های اخیر خواسته یا ناخواسته، حرکت در جهت پیاده کردن نقشه شوم دشمنان اسلام و تشیع است.

«ترویج خرافات و مطالب سخیف و خواب و خیال»، و «رشد قارچ گونه مدعیان ارتباط با امام زمان»، و «دادن وعده های پی در پی ظهور قریب الوقوع حضرت» در سال های اخیر که جز سست کردن عقائد مردم ثمری نداشته و ندارد، عرصه دیگری از عملیاتی کردن نقشه دشمنان انقلاب و نظام بوده است.

چنان که «تنزّل سطح مراسم کهن و ریشه دار عزای حسینی» و آلودن آن با مادیات از یک سو، و با گناه و فرهنگ وارداتی از سوی دیگر، و هتک حرمت شخصیت های مذهبی، اجتماعی و سیاسی از سوی سوم، از جمله آفاتی است که با نقش آفرینی دو گروه یاد شده در حال اجراست.

 

به اصل بحث باز گشته و این نوشته را با نقل دو جمله از بنیانگذار جمهوری اسلامی خطاب به روحانیت به پایان می برم.

« شما، سنخ روحانیت – ایّدهم اللَّه تعالى- اگر کارهایى خداى نخواسته انجام بدهید که از چشم ملت بیفتید، و لو در دراز مدت، آن روز است که فانتوم لازم نیست دیگر، خود ملت شما را کنار مى‏زند. و ملت هم بى‏هادى نمى‏تواند کارى انجام بدهد .» (صحیفه امام، ج۱۳، ص ۱۸ )

ایشان در یکی از نامه های خود به مدرسین حوزه نوشتند:

«شما دوستان اگر خیال کنید همه در مسائل اعتقادى ، باید آنچه را شما قبول دارید قبول داشته باشند والا منحرف هستند، بدانید که راه درستى نمى‏روید . بحمداللَّه در حوزه‏هاى علمى یکى از مسائل حل شده که سابقه تاریخى بیش از هزار ساله دارد ، اختلاف آراء در زمینه‏هاى مختلف است. طلاب جوان ….. اگر داراى اعتقاداتى باشند که با آنچه شما بدان اعتقاد دارید ، جور نباشد اشکالى ندارد.» (صحیفه امام، ج۲۱، ص ۶۱۵)

منبع: www.varaei.com

================================================

تشدید فشار و سخت گیری بر زندانیانی که خانواده هایشان عرض حال به نزد مراجع می برند 

تحول سبز: اظهارات روز پنج شنبه  مادر نازنین خسروانی در ارتباط با شرایط بد فرزندش در سلول بند ۲۰۹ و نیز نحوه تشکیل دادگاهش بدون اطلاع خود او و خانواده و وکیلش شائبه تشدید فشار بر او به دلیل پی گیری ها و اطلاع رسانی های مستمر خانواده و بویژه دیدار با مراجع و تقدیم نامه و شکواییه به آنان را افزایش می دهد.

 بنا به گزارش رسیده به تحول سبز از منابع خبری در قم ، گفته می شود بعضی از بیوت و دفاتر مراجع عظام به خانواده ها گفته اند اطلاع رسانی دیدارهایشان با این بزرگواران به ضررشان است چون در موارد قبلی متاسفانه به جای بهبود وضعیت عزیزان دربند، سخت گیری ها بیشتر شده است.

وضعیت وخیم زنان زندانی در بند ۲۰۹ اطلاعات و بی اطلاعی از زنان زندانی در بند دوالف سپاه موجب نگرانی خانواده ها و مردم شده است اما هیچ مقامی در این زمینه پاسخ گو نیست و سازمان زندان ها هم در مورد آن ها مسئولیتی برعهده نمی گیرد.

رفتار غیرانسانی با زندانیان اسیر در چنگ اطلاعات و نیروهای امنیتی، از جمله عدم پذیرش لباس گرم و ندادن ملاقات و ممنوعیت تماس تلفنی با ادعاهای مقامات قضایی مبنی بر رعایت حقوق زندانیان کاملا مغایرت دارد و شخص دادستان باید در این زمینه پاسخ گو باشد که متاسفانه علیرغم پی گیری خانواده ها پاسخی برای این همه رفتارهای خلاف قانون از جانب ایشان وجود ندارد.

همچین روز پنجشنبه خانواده محسن امین زاده به دلیل انتشار نامه تظلم خواهی به مراجع عظام قم و نجف از ملاقات با وی محروم شده اند.

لازم به ذکر است طی روزهای گذشته  جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی، با ارسال نامه ای به گروهی از مراجع عظام تقلید، با برشمردن گوشه ای از مظالم و بی عدالتی های صورت گرفته بر زندانیان سیاسی و خانواده های آنان، خواستار صدور تقاضای رسیدگی به وضعیت زندانیان و حل مشکلات آنان از طرف مراجع شدند و تصریح کردند که ظلم های وارده به زندانیان سیاسی، بی حرمتی به احکام شرع و نفی کرامت انسانی است

================================================


--
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده اید که در گروه Google Groups "Persian Green Movement" مشترک شده اید.
جهت پست کردن مطلب به این گروه، ایمیلی به newourvotes@googlegroups.com ارسال کنید.
جهت لغو اشتراک از این گروه، ایمیلی به newourvotes+unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه های دیگر، از این گروه در http://groups.google.com/group/newourvotes?hl=fa دیدن کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

CopyRight © 2006 - 2010 , GODFATHER BAND - First Iranian News Portal , All Rights Reserved