آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غـرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
از تو نوشتن چقدر سخت است ساجده جان ! تصور می کردم آنان که تو را بردند و بر صندلی بازجویی نشاندند خیلی زود می فهمند که اشتباه کرده و رهایت می کنند اما دریغ که حتی آرامش ، متانت و نجابتت هم آنها را بیدار نکرد.
دخترم ، نمی دانم بازجوها با تو چه رفتاری دارند اما یقین دارم چشم بندی که بر چشمان آرام تو می بندند حائلی است که برای محافظت خود از سرزنش وجدان هایشان به کار می گیرند.
مطمئنم آنها که در این مدت و طی بازجوئی های پی در پی و طولانی، تو را شناخته و ایمانت را در خلوت و مظلومیتت را در انفرادی دیده اند، از شرمندگی و عذاب وجدان نتوانسته اند شبی را بی دغدغه سر بر بالین گذارند مگر اینکه خدای ناکرده مشمول آیۀ "ختم الله علی قلوبهم" شده باشند.
عزیز آرامم !
چه سعادتی خداوند نصیب تو کرده که جرم و گناهت شرکت در دعای کمیل و جلسۀ قرآن بوده و عجبا که برخی مدعیان امروز، خود نیز در گذشته و در زمان ستمشاهی ، همین جرم سنگین را در پرونده شان داشته اند اما اکنون با تکیه بر مسند قضا و جایگاه صدور حکم، دچار فراموشی خواسته یا ناخواسته شده اند.
دلبندم ، کاش آن روز در ملاقات حضوری با مادر مقاوم و صبورت پس از آنهمه دوری، نمی دیدی حیرت و اندوه مادری را که به جای دختر جوان وشادابش زنی فرتوت و رنجور و البته بسیار محکم و قوی را دید و نشناخت.
دختر مظلومم !
شبها هنگامی که قبل از خفتن برای سلامتی تو و دیگر بی گناهانمان آیة الکرسی خوانده و دعا می کنم ، آرامش نگاهت خواب از چشمانم می رباید، پس دیدگانم را می بندم و خدا را به یاری می طلبم برای آرامش دل مادرت که خوب می فهمم حال مادری شکسته دل و منتظر را که با یقین به پاکی و بی گناهی فرزندش، فرشتگان خدا را به بزم دعا می خواند و هر شب با یادآوری وعدۀ خدا برای عقوبت ظالمین، او را سوگند می دهد به مقربان درگاهش که زمینۀ ارشاد و هدایت گمراهان را فراهم آورد قبل از آنکه دیر شود.
تو نیز ساجده جان، در نیایش هایت از خدا بخواه درهای لطفش را به روی کج اندیشان نبندد تا شاید در این فرصت کوتاه دنیوی، آخرت ابدی خود را به این ارزانی نفروخته و راه را به بیراهه وا نگذارند.
«إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتابِ وَ يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً أُولئِكَ ما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيم» (بقره - 174 )
«كسانى كه كتمان مىكنند آنچه را خدا از كتاب نازل كرده، و آن را به بهاى كمى مىفروشند، آنها جز آتش چيزى نمىخورند (و هدايا و اموالى كه از اين رهگذر به دست مىآورند، در حقيقت آتش سوزانى است.) و خداوند، روز قيامت، با آنها سخن نمىگويد و آنان را پاكيزه نمىكند و براى آنها عذاب دردناكى است.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر