428The_Godfather_II_2The%20Godfather273TheGodfather2020305The_Godfather_II_1

Go English

یکشنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۹

Latest News from Norooz for 01/30/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خداوند مرگ و حیات را آفرید تا شما رابیازماید که کدامیک از شما بهترین عمل را انجام میدهید ؟
هروقت بیاد احمد بورقانی می افتم و به ویژه اینروزها که به سومین سالگرد هجرت او از این دنیای فانی به دیار باقی نزدیک می شویم بیاد این آیه قرانی می افتم و اینکه او دراین آزمایش سرافراز بیرون درآمد و توانست کارنامه عمل خوبی از خود برجای گذارد . به لحاظ لغوی این « لیبلوکم » که دراین آیه بکار رفته است به معنای این است که دنیا همچون کوره ای است که ما انسانها در آن ریخته و پخته و ذوب می شویم تا انسانها با عیار خالص از دیگران جدا شوند و روشن است که انسانهای کمی می توانند از این کوره بصورت خالص بیرون آیند . احمدی که من طی یازده سال مراوده و دوستی شناختم و هرچه اورا بیشتر شناختم بیشتر دریافتم که ناحالصی ندارد . او همچون آب زلال بود و چون آیینه شفاف و چون طلای 24 عیار خالص ، دلیلش اینکه من کسی را ندیدم حتی از مخالفان سرسختش که ایرادی به نوع رفتار و سلوک احمد داشته باشند هرچند با جهت گیری فکری و سیاسی اش سر سازش نداشتند و پس از مرگ اوهم جز یاد خیر از او توسط دیگران ندیدم و نشنیدم و البته آنهایی که با او دمخور و دوست بودند و حتی آنهایی که کمترین برخوردی کاری و عاطفی با وی داشتند جز اظهار آه و حسرت و اندوه نداشتند و یاد اورا گرامی می داشتند .
احمد بورقانی چه در حوزه مسائل فردی و خصوصی اش و چه در عرصه جمع و حوزه عمومی رفتاری یگانه و سرشار از عاطفه و اخلاق و عیارمنشانه داشت و در وجودش ذره ای بدخواهی و حسادت و کینه نسبت به دیگران حتی مخالفین سرسختش نبود و زندگی ایی پاک داشت و ساده زیست به مفهوم واقعی و نه تبلیغاتی اش بود بگونه ای که حتی از امکان قانونی خرید یک ماشین پژو پرشیا به نرخ دولتی در مجلس ششم یا مزایای مشابه استفاده کرد . او از افرادی بود که از هیچ رانتی بهره نبود و بررسی ارتقای کاری اش از یک خبرنگار ساده تا مسئولیت دفتر نمایندگی ایرنا در نیویورک و معاونت مطبوعاتی دقیقا ناشی از کار و تلاشش بود . درخشندگی کارش را بخوبی می توان در دوره مسئولیت معاونت مطبوعاتی ارشاد که بهار مطبوعات پس از انقلاب را رقم زد و بحق لقب معمار توسعه مطبوعات را برای او به ارمغان آورد ، دید . و پاداش این عملکرد رای بالایی بود که مردم تهران به او دادند و مسئولیت سنگین نمایندگی مجلس ششم را بر دوش او نهادند و الحق و الانصاف که او این بار بخوبی بر دوش کشید و برعهد خود که دفاع از حقوق مردم بود به تمامی پایدار ماند .
احمد با اینکه قصد نامزد شدن برای انتخابات مجلس هفتم را بدلائل شخصی نداشت و ثبت نام هم نکرد اما با تمام وجود در جریان اعتراض و تحصن نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم به ماجرای رد صلاحیت گسترده نامزدهای نمایندگی مجلس هفتم حضور و همراهی داشت و تقریبا تمام بیانیه های صادره جمع را نوشته اوست و متنی را که در روز استعفای دسته جمعی نمایندگان معترض توسط دکتر میردامادی و من خوانده شد ، انشای او بود . قلم روان و وسعت اطلاعات و دانش احمد اورا مرجعی برای نوشتن بسیاری از نطق های دوستان نماینده و هم چنین نامه ها و بیانیه های صادره فراکسیون اصلاح طلب مجلس ششم کرده بود که در اسناد این مجلس بخوبی خود را نشان می دهد . در عین حال احمد همیشه یک دفتر یادداشت با خود داشت و رخدادهای مهم روز و مجلس را در آن می نوشت و روزی به من گفت خاطرات روزانه اش در مجلس را قلمی می کند . بعدها بمناسبتی از او پرسیدم که آن دفتر خاطرات چه شد؟ سوگمندانه پاسخ داد که بدلیل برخوردهایی که با او پس از مجلس شد و هر روز به بهانه ای قاضی مرتضوی اورا احضار می کرد و...آن دفتر را نابود کردم چون نگران شدم که محتوای آن اسباب دردسر برای دوستان شود و البته او اینقدر از این برخوردها ناجوانمردانه که تا روز آخر عمرش دوام داشت دلخور و ناراحت بود که نمی خواست هیچ رد پایی از خود برجای گذارد!
احمد از حامیان اصلی شکل گیری انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران بود و از هیچ کمکی به این نهاد نوپا دریغ نداشت بگونه ای که وقتی در مراسم تودیع اش از معاونت مطبوعاتی ارشاد مدیران مسئول نشریات کامپیوتری به او هدیه دادند او پس از مراسم به دفتر انجمن آمد و کامپیوتر را به انجمن داد و باز برای کمک به انجمن پذیرفت نامزد هیات مدیره دور دوم شود که با رای اعضا به عضویت هیات مدیره درآمد که همزمان با دوره نمایندگی اش شد ، و پس ازآنهم تا روزی که زنده بود برای پایداری کار این نهاد از بذل توجه و همراهی دریغ نکرد . از اینرو بود که هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران برای تقدیر و گرامیداشت زحماتش روز 13 بهمن و اولین سالگرد فراقش را بیاد او « روز بزرگداشت از پیشکسوتان مطبوعات » ، که آرزوی و خواست او بود ، نامگذاری کرد واز جمعی از روزنامه نگاران پیشکسوت قدردانی کرد . قرار بود که این مراسم هرسال دراینروز تکرار شود اما چرخ روزگار و طوفان حوادث بر دفتر انجمن هم مهر زد و نهادی را که احمد در پایگذاری آن نقشی بسزا داشت ، از چرخه فعالیت بازداشت و درسال گذشته نتوانست که این یادبود را برگزار کند و گردی از سر روزنامه نگاران پیرسرزمینمان بزداید در حالیکه روزنامه نگاران جوان و میان سال بسیاری نیزآواره و یا گرفتار زندان شده بودند و تصویر اسفناکی از وضعیت روزنامه نگاری درایران برجای مانده و آنرا به بزرگترین زندان روزنامه نگاران جهان تبدیل کرده است . بااینهمه بازهم یاران همدل و باقی مانده در سالگرد احمد بر سرمزار او گرد آمدند و یاد و نامش را گرامی داشتند و نشان دادند هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق .
امسال نمی دانم برنامه دوستان چیست؟ اما من که توفیق حضور بر مزارش را ندارم سخت دلتنگ اویم و دراین روزگار تلخ تر از زهر بیش از پیش غیبت او را با دیوان حافظش حس می کنم که می توانست آرامش بخش باشد ، شاید هم چون او طاقت و تحمل دیدن اینروزها را که بهترین دوستانش پشت میله های زندان قرار گیرد و بر جامعه مان آن رود که می بینیم نداشت پرواز کرد و رفت و ما را دراین کوره دنیا جا گذاشت چون پوست کلفت تریم و هنوز تا خالص شدن فاصله داریم و عیارمان معلوم نیست و...
 


 


جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با حضور در دفتر مجمع روحانیون مبارز به شرح وضعیت عزیزان خود و فشارهایی که خودشان به عنوان خانواده های آنان متحمل می شوند پرداختند.

در این جلسه حاضران به طور مجمل اشاراتی به وضعیت زندانیان سیاسی رجائی شهر، زندانیان بند ۳۵۰ و دوالف و متادون که زنان زندانی سیاسی در آن نگهداری می شوند و نیز بند ۲۰۹ و ۲۴۰ داشتند و از جلوگیری از دادن حقوق اولیه زندانیان سیاسی توسط نیروهای امنیتی و اطلاعات سپاه شکایت کردند.
آنان فشار بر خانواده ها را که به منظور شکستن زندانیان و وادار کردن آنان به شرایط پیشنهادی دستگاه اطلاعاتی امنیتی را محکوم کردند و گفتند ما در درجه اول خواهان آازدی عزیزانمان هستیم و تا رسیدن به آن باید حفوف آنان در زندان رعایت شود و حقوق ما به عنوان خانواده رعایت شود نه این که از شرکت در جلسات قرآن و دعا منع شویم و کمک های هم نوع دوستانه و از سر تکلیف شرعی به برخی خانواده ها که در غیاب سرپرست خانواده در عسروحرج قرار دارند جرم محسوب شده دهنده و گیرنده آن مجرم خوانده شوند.

در ادامه خانواده ها ضمن تشکر از طرح مطالبات حداقلی اصلاح طلبان توسط آقای خاتمی و به ویژه آزادی زندانیان سیاسی از روحانیون خوش سابقه در قبل و بعد از انقلاب خواستند که این مطالبات به طور جدی توسط آنان که نزد مردم وجیه و مقبول هستند هستند و تجربیات ارزشمندی در هر دو دوره دارند، دنبال شود.
حضور آگاهانه خانواده های زندانیان سیاسی در عرصه اطلاع رسانی توسط اعضای کمیته سیاسی مجمع قدر دانسته شد و آنان از همه مصائبی که به اسم اسلام برزندانیان سیاسی و خانواده هایشان می گذرد، ابراز تأسف و شرمندگی کردند و گفتند: چه کسی است که نداند ارتکاب این همه زشتی به اسم اسلام نشانه انحراف از ارزش ها و اصول انقلاب است.
هم چنین گزارش شکنجه ها و فشارهای سنگین بر روی زندانیان که منجر به اعتراف علیه خود و دیگران شده از موارد بسیار دردناک در حوادث اخیر ارزیابی شد که اطلاع رسانی آن موجب اظهار نظرهای مراجع و روحانیت روشن ضمیر و آگاه شده است.
خانواده های زندانیان سیاسی اظهار امیدواری کردند نظرات فقهی مراجع ارجمند شیعه مورد توجه دستگاه قضائی قرار گیرد و بیش از این نسبت به احکام اسلامی بی اعتنایی نشود و روحانیون مبارز را به عنوان کسانی که می توانند این مسئله را با دیگر مراجع بزرگوار در میان گذاشته از آنان بخواهند تا نظرات خود را صریح و شفاف ابراز دارند، بسیار مؤثر دانستند.
لازم به ذکر است یکی از زندانیانی که خانواده اش به شدت نسبت به سلامت جان او نگرانی داشته و آن را همیشه و از جمله در این جلسه ابراز می داشتند، مهدی محمودیان بود که به افشاگر فاجعه کهریزک شهرت دارد.
همچنین اطلاع رسانی های خانواده های زندانیان سیاسی به خصوص نزد مراجع عالیقدر و روحانیت آگاه به شدت خشم کودتاگران و خشونت طلبان را برانگیخته و آنان ای اقدام را موجب ناکارآمد شدن اقدامات خود برای سرپوش گذاشتن بر اقدامات غیرحقوقی و بعضا غیرانسانی و غیرشرعی خود می دانند. همین امر موجب افزایش فشار بر خانواده های زنداینان سیاسی شده است.
 


 


میرحسین موسوی در بیانیه ای ضمن بررسی شرایط حاکم بر خاورمیانه، قیام حق طلبانه مردم در برخی کشورها را در راستای بر هم زدن نظام ظالمانه ای دانست که منطقه را در چنگال خود فراگرفته و آن را ناشی از بی احترامی حکومت ها به حق تعیین سرنوشت مردم خواند. آخرین نخست وزیر ایران، همچنین از جانب ملت ایران به مردم آگاه و مبارز مصر و تونس و اردن و یمن ادای احترام و آرزوی پیروزی کرد.

به گزارش کلمه، متن بیانیه میرحسین موسوی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها خاورمیانه در آستانه ی حوادث بزرگی ست که می تواند سرنوشت این منطقه و جهان و سرنوشت ملت های منطقه را تحت تاثیر خود قرار دهد. مسلما آنچه در حال وقوع است در راستای به هم زدن نظام ظالمانه ایست که سرنوشت ملت های بسیاری را درمنطقه در چنگال خود گرفته است و بدون هیچی شکی نقطه ی آغازین آنچه در خیابان های تونس و صنعا و قاهره و اسکندریه و سوئز شاهد آن هستیم را باید در تظاهرات چند میلیونی ۲۵ و۲۸ و۳۰ خرداد تهران جستجو کرد. روزهایی که مردم با شعار “رای من کجاست؟” به خیابان ها آمدند و مسالمت جویانه، حقوق از دست رفته ی خود را پی گرفتند.

امروز دامنه ی شعار “رای من کجاست؟” مردم ایران، به شعار “الشعب یرید اسقاط النظام” در قاهره و سوئز و اسکندریه رسیده است. برای کشف راز این پیوندها و مشابهت ها لازم نیست جای دوری برویم. کافی است شیوه ی انتخابات اخیر مصر را با انتخابات های خود مقایسه کنیم و اینکه رئیس شورای نگهبان از بی نیازی به آرا میلیون ها شهروند سبز سخن می راند. اگر به نظام های در حال سقوط جهان عرب و خاورمیانه با دقت نگاه کنیم، خواهیم دید؛ در همه ی این نظام ها به یک سان شبکه های اجتماعی وعرصه ی مطبوعات و فضای مجازی مورد حمله قرار می گیرند و به شکل حیرت انگیزی اس ام اس ها و تلفن ها و اینترنت قطع و قلم ها مشابه یکدیگر در هم شکسته و معترضین به زندان ها برده می شوند.

متاسفانه منافع ِ پشت سر ِ ایدئولوژی ِ حاکم در کشور، اجازه نمی دهد واقعیت ها آنچنان که هستند، خود را نشان دهند. خطیبان و تریبون های گوش به فرمان، به عملکرد مفسدانه و جبارانه فرعون مصر که با بازداشت ها، اعتراف گیری ها، پرونده سازی ها وغارت مردم از طریق باندها و اطرافیان، این شرایط انفجاری را در مصر ایجاد کرده اند توجهی نشان نمی دهند. اینان به روز “خشم مردم” مصر اشاره می کنند ولی نمی گویند که روز غضب، نتیجه ناکارآمدی و فساد در بالاترین سطح حکومت و حیف و میل کردن بیت المال و هم چنین بستن دهن ها و شکستن قلم ها و اعدام ها واعدام ها و اعدام ها و بر پا کردن چوبه های دار برای ایجاد خوف در میان مردم است. و نمی گویند اگرحکومت به حاکمیت مردم بر سرنوشت خود احترام می گذاشت و در انتخابات چند ماه پیش مصر آرای مردم را نمی دزدید، کار به شعار “اسقاط نظام” از سوی شعب عزیز مصر نمی رسید. و شاید هم متوجه نیستند که ادامه ی سیاست غلبه به وسیله ی ایجاد خوف، نهایتا در نقطه ای به ضد خود تبدیل و آنگاه آمدن “روز خشم” و روزهای غضب ملی اجتناب ناپذیر می شود. فراعنه معمولا زمانی صدای ملت را می شنوند که بسیار دیر شده است.

ملت ما به انقلاب عظیم مردم شجاع تونس و قیام حق طلبانه ی مردم مصر و یمن و دیگر کشورهای منطقه احترام می گذارد. ما به همه ی مردم دلیر و آگاه و مبارز مصر و تونس و اردن و یمن درود می فرستیم و از خداوند منان پیروزی آنان را در مبارزات حق طلبانه اشان آرزو می کنیم.


 



برخی از سایت های وابسته به دولت در روزهای اخیر نوشته اند که ابوعباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین یک فعال اقتصادی را متقاعد کرده برای تاسیس یک ایستگاه رادیویی برای معترضان پس از انتخابات، میلیون‌ها دلار به میرحسین موسوی کمک کند.

موسوی در یادداشت کوتاهی که در اختیار کلمه قرار داده، ضمن تکذیب دریافت هرگونه کمکی از بیگانگان، بر این موضوع تاکید کرده است که اتکای جنبش سبز و همراهان آن را به مردم کشور جزو افتخارات جنبش می داند.

به گزارش کلمه متن یادداشت میرحسین به شرح زیر است:

بسمه تعالی

پرونده سازان و اعتراف گیران به نقل از گزارشی آشفته تیتر زده اند که ابوعباس فلسطینی به یک مامور امریکائی گزارش داده است که سال گذشته به یک تاجرفلسطینی گفته است «به موسوی در ایران پنجاه میلیون دلار برای تاسیس رادیو کمک کند.»البته مطابق معمول دروغگویان همین خبر کذب را به شکلی تغییر داده اند که گوئی ابوعباس معروف که امروز کوس رسوائی او بر سر هر کوی و برزن زده شده، پنجاه میلیون دلار در این زمینه پرداخت کرده است.

بنده ضمن تکذیب هرگونه و هر مقدار استفاده ازکمکهای بیگانگان، اتکای جنبش سبز و همراهان آن را به مردم کشورمان جزو افتخارات جنبش می دانم. راویان دروغگوی این روایت سراپا کذب شبیه همان خطیب نماز جمعه ای هستند که ادعا کرد امریکا از طریق عربستان یک میلیارد دلاربه سران جنبش سیز کمک کرده وتفرعن او هنوز به او اجازه نداده است که ازاین دروغ توبه کند.

میرحسین موسوی
 


 


در ادامه انتشار پاسخهای سید مصطفی تاج زاده به سوالات مطرح شده از سوی هواداران این فعال سیاسی ، پاسخ سئوالی دیگر از ایشان در مورد انتخابات آزاد در ادامه آمده است .پیش از این پاسخ وی به دو پرسش، یکی در خصوص تقلب در انتخابات و دیگری در مورد روز قدس و آقای جنتی نیز منتشر شد.
پرسش: یک از شبهات اقتدارگرایان به انتخابات آزاد احتمال تصدی پست های حساس کشور توسط افراد نامناسب و بیگانه با آرمان هاو ارزش ها است شما در این باره چه نظری دارید؟
۱٫ در ایامی که مردم با اقدام تاریخی و شعار «رأی من کو؟» پرده ضخیم نظارت نظامی- استصوابی را از صندوق آرا کنار زدند و قدرت خود را به نمایش جهانیان گذاشتند، چشمان من نیز در زندان بر گوشه دیگری از این پرده گشوده شد. به این ترتیب که یکی از بازجوها درباره ضرورت حد و مرزی که انتخابات در جمهوری اسلامی ایران نباید فراتر از آن برود سخن می‌گفت و معترضانه از من پرسید اگر انتخابات آن طور که تو می‌گویی صد در صد آزاد برگزار شود و یک بهایی از دل صندوق آرا درآید، باز هم از انتخابات آزاد دفاع می‌کنی؟ در آن صورت چگونه می‌توانی مدعی حمایت از نظام شوی؟
در پاسخ گفتم اول اینکه اگر بعد از ۳۰ سال حاکمیت جمهوری اسلامی، در یک انتخابات آزاد یک بهایی رأی بیاورد وای بر من و تو که نتوانسته‌ایم رضایت اکثریت این ملت را جلب کنیم. در آن صورت به جای زیر سؤال بردن تصمیم و رأی اکثریت مردم، باید از خود بپرسیم مگر ما در این ۳۰ سال با ملت چه کرده‌ایم که اکثریتشان حاضر نیستند به یک نامزد مسلمان رأی دهند؟ حال آن که مردم در زمان شاه یک مرجع تقلید شیعه را از کنج تبعید برکشیدند و در قلوب خود جای دادند. اکنون کار به جایی رسیده است که مقام بازجوی حافظ نظام از احتمال انتخاب یک بهایی در یک انتخابات آزاد می‌ترسد؟ سپس گفتم همین سؤال و نگرانی تو اعتراف به شکست همه از جمله خود شماست و نمی‌توان دلیلی واضح‌تر از این بر ناکامی جمهوری اسلامی ایران اقامه کرد. بگذریم از اینکه ادعا و در واقع ‌ترس فوق هیچ نسبتی با ادعای ۲۴ میلیونی آرای آقای احمدی‌نژاد ندارد. اگر واقعاً وی می‌تواند بیش از ۵۰ درصد آرای واجدان شرایط را به دست آورد، چه ترسی از رقابت با هر نامزد دیگر وجود دارد؟
دوم این‌که من هرگز تصور نمی‌کنم چنانچه هم اکنون انتخابات واقعاً آزاد برگزار شود یک بهایی رأی بیاورد، اما حتی به فرض صحت نگرانی شما، نمی‌توان به بهانه ترس از روی کار‌ آمدن یک بهایی، تیغ نظارت نظامی- استصوابی را همچنان بر فراز رأی ملت به پرواز درآورد. پرسیدم مگر آقای جنتی تا چند سال می‌تواند در مقابل ملت بایستد؟ مگر تجربه انقلاب اسلامی را فراموش کرده‌ایم که ملت اگر مطالبه واضحی را در دستور کار خود قرار دهد دیر یا زود و بدون سوخت‌و سوز به آن نایل خواهد شد؟ بحث فقط درباره زمان و نحوه رسیدن به این خواست و هزینه‌های آن است.
سوم اینکه اگر بعد از ۳۰ سال عملکرد ما کار را به جایی رسانده است که به قول شما از احتمال رأی آوردن یک بهایی باید ترسید، منطقاً باید گفت تداوم همان مدیریت برای چند سال دیگر، منجر به رای آوردن بیشتر یک «بهایی» خواهد شد! بنابراین اساس این منطق غلط است و نه احتمال یا عدم احتمال روی کار آمدن یک بهایی در یک انتخابات آزاد.
چهارم اینکه سؤالی که هیچ اقتدارگرایی تاکنون حاضر نشده است به آن جواب دهد این است: در شرایطی که در نوع کشورهای مسلمان، ارزش‌ها و هنجارهای اسلامی و نیز طرفداران اشخاص و احزاب مسلمان رو به افزایش‌اند و اگر انتخابات آزاد برگزار شود، در اغلب قریب به اتفاق موارد نامزدها و احزاب مسلمان، دموکرات یا تمامت‌خواه، پیروز میدان خواهند بود و با وجود این که در این کشورها حجاب آزاد است، چرا پوشش اسلامی رو به گسترش است، اما در جمهوری اسلامی ایران عکس این روند مشاهده می‌شود؟ آیا پاسخ این پرسش را نباید در این موضوع دید که برغم تبلیغات ۲۴ ساعته به سود ارزش‌ها و هنجارهای اسلامی، به علت اینکه در هیچ کشوری در جهان به اندازه ایران از اسلام استفاده ابزاری نمی‌شود، نتیجه آن نیز قهراً دین گریزی نسل جوان و تردیدهای جدی در انتخاب آزاد مردم است؟ به بیان روشن استفاده ابزاری از دین و در واقع سوء بهره‌برداری از اسلام در کنار انسداد سیاسی و اجتماعی، بی‌کفایتی مدیریتی و فساد حکومتی موجب شده است که «آزادی» در هر عرصه‌ای به معنای خروج بسیاری از شهروندان از هنجارها یا گزینه‌های اسلامی باشد. بنابراین از نگاه شما چاره‌ای نیست جز این‌که «اسلامی» بودن را در هر حوزه‌ای با «زور» حفظ کنیم و این دور باطل را ارائه دهیم.

به باور من اصل مسأله این است که حزب پادگانی شهامت پذیرش خطا را ندارد و تفاوت اصلی ما و مدعیان حفظ نظام به شیوه نظامی این است. خدا را سپاسگزاریم که به ما شهامت پذیرش خطا را عطا نمود و این نیست مگر اجر پیوند و اتصال با خلق خدا و حساس بودن و هشیاری در قبال انتقادات و اعتراضات مردم. دقیقاً به دلیل همین پیوند و شهامت، یعنی پذیرش اصل خطاپذیری و تن نهادن به پاسخگویی در قبال ملت است که ما هرگز نگرانی‌هایی من درآوردی از قبیل رییس‌جمهور شدن یک فرد بهایی را نداریم. این قبیل سوءظن‌ها در قبال خواست ملت محصول زندگی در یک محیط بسته و در محافل درون‌گروهی است که به دنبال خود، اتخاذ روش‌های قیم‌ مآبانه علیه ملت را می‌آورد و توهم برگزیده بودن گروه خودی و شیطانی بودن جامعه غیرخودی را پوششی «دینی» و «خدایی» می‌دهد. سبزها به دلیل تمرین در یک محیط باز و بی‌‌کران اجتماعی و به دلیل گشوده بودن بر انتقادات مردم و لذت بردن از بمباران سؤال و اعتراض دلسوزانه ملت هرگز دچار آن ترس نیستند که حزب پادگانی را به محاصره درآورده است.

۲٫ شبهاتی که بازجوی من علیه انتخابات آزاد وارد می‌کرد یک بار دیگر و به گونه‌ای دیگر تفاوت بین تعریف و شناخت من از نظام جمهوری اسلامی ایران با «نظام» مورد نظر نظامیان مداخله‌گر در سیاست را به نمایش می‌گذاشت؛ نظامیانی که با زیر پا گذاشتن وصیت نامه امام خمینی، تهاجم نه چندان خزنده خود را به منظور تسخیر عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور آغاز کرده‌اند، هرگز نمی‌توانند «جمهوری اسلامی ایران» را با همه ابعاد اسلامی، ایرانی و جمهوریتی آن به طور یک جا تصور کنند. تصویر آن‌ها از «نظام» که غالباً به همین شکل مبهم «نظام» تلفظ می‌کنند و نمی‌توانند به طور مشخص هرسه وجه جمهوری اسلامی ایران را به سادگی بر زبان جاری کنند، در واقع یک «پادگان» گسترش یافته به سپهر جامعه است و همه ترس‌ها و سوءظن‌ها در قبال آزادی به خاطر مقاومتی است که اکثریت شهروندان در قبال پادگانی‌سازی سیاست، فرهنگ و اقتصاد از خود نشان می‌دهند. جمهوری اسلامی ایران البته بیش از پادگان و دستگاه بازجویی و شعبات قضایی و اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی حزب پادگانی است. همچنان که بارها تأکید کرده‌ام و از تأکید گذاری بیشتر بر آن خسته نمی‌شوم، من و بازجویان در مورد ضرورت حفظ اصل «نظام» اختلافی نداشته و نداریم. تفاوت این‌‌جاست که من گستره نظام را به مراتب وسیعتر از پادگان‌های نظامی می‌دانم و از امامی که به قول شهید مطهری ایمان به خدا را در طول ایمان به ملت قرار داده بود و نیز از تجربه سی سال فعالیت در جمهوری اسلامی، بویژه در عصر اصلاحات آموخته‌ام که اعتماد و ایمان به مردم و قرار گرفتن در زیر ستاره‌ باران اعتراض و پرسش آن‌ها چیزی از عمر نظام کم نمی‌کند، بلکه‌ بر عمر آن می‌افزاید. اگر دستاورد انقلاب اسلامی و رهبری آن را جمهوری اسلامی ایران بدانیم (نه نظریه ولایت فقیه که به عنوان یک نظریه فقهی قبل از امام وجود داشته است و پس از او نیز در میان انواع دیگر تئوری‌های فقهی حضور خواهد داشت) و حقوق مردم را پاس بداریم، دغدغه‌ای در خصوص رأی مردم نخواهیم داشت و حفظ اسلامیت نظام را منافی حفظ جمهوریت و ایرانیت نظام نخواهیم دانست.

۳٫ حقیقت این است که نفس حضور من و امثال من در زندان و نفس واکنش سرکوبگرانه در قبال مطالبه مردم برای شفاف‌سازی آرایشان و برپایی انتخابات آزاد و قانونی، حاکی از آن است که ترس اصلی حزب پادگانی رأی آوردن مفروض یک بهایی نیست، بلکه آنان نظام برخاسته از انقلاب و استمرار یافته در ۲۷ سال ماقبل خودشان را بیگانه با اهداف پادگانی خود می‌بینند و به همین سبب از بهایی- صهیونیستی نمایاندن جنبش مردمی و حتی نخست‌وزیر امام ابایی ندارند. سوءظن در قبال انتخابات آزاد و در قبال ماهیت رأی مردم، یک سوءظن فرضی و معطوف به آینده فرضی نیست، بلکه این سوءظن بنیادی است که نفس صندوق و انتخاب آزادانه مردم را نشانه گرفته است. به همین دلیل نه فقط می‌کوشند فرزندان انقلاب و امام را از گردونه رقابت‌های انتخاباتی حذف ‌کنند، بلکه تلاش وافری مبذول می‌دارند تا آنان را به جرم تلاش برای شرکت در انتخابات و اصلاح مدیریت کشور در زندان‌ها حبس ‌کنند.
این حربه‌ای نخ نماست که در همه رژیم ها کم و بیش به کار می‌رود که هدف از ایجاد محدودیت را ترس از به قدرت رسیدن کسانی می‌خوانند که اکثریت مردم علائق و سلایق آنان را نمی‌پسندند، اما در واقع اشخاصی را از حکومت حذف یا در جامعه سرکوب می‌کنند که همان اکثریت خواهان حضور آنان در عرصه مدیریت میهن و جامعه مدنی هستند.
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

CopyRight © 2006 - 2010 , GODFATHER BAND - First Iranian News Portal , All Rights Reserved