428The_Godfather_II_2The%20Godfather273TheGodfather2020305The_Godfather_II_1

Go English

سه‌شنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۹

[Persian Green Movement] Fwd: Posts from Khodnevis for 01/17/2011



---------- Forwarded message ----------
From: Khodnevis <khodnevis@khodnevis.org>
Date: 2011/1/16
Subject: Posts from Khodnevis for 01/17/2011
To: behruzirani@gmail.com


Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



کابوس حریری برای رهبری و غیره
 


سرنگونی بن علی...سرنگونی خامنه‌ای...بیم ها و امیدها

حکومت بیست وسه ساله زین العابدین بن علی، پس از قیامی که بیست وسه روزهم طول نکشید، در میان بهت و ناباوری عمومی سقوط کرد.

بن علی تکنوکرات جوانی بود که پله های ترقی راطی سالهای حکومت احمد بورقیبه طی کردوپس از فراگیری آموزش‌های عالی در زمینه اطلاعات وامنیت در فرانسه و سپس آمریکا، نهایتا بایک کودتای خزنده در سمت نخست وزیر،جایگزین وی شد.

بن‌علی با روی آوری تدریجی به یک حکومت پلیسی-امنیتی وبرقراری یک جو اختناق، رفته رفته محبوبیت نسبی اولیه خویش را از دست داد و رو در روی مردم تونس قرار گرفت.

این روی‌کرد بن علی به کنترل پلیسی جامعه، ابتدائا ناشی از نگرانی‌هایی بود که از بدلیل قدرت گرفتن حاکمیت مذهبی  درایران وگسترش دامنه آن در مغرب وطبیعتا درتونس، احساس می‌کرد.

با ورود لیلا بن علی، همسر وی در اوایل دهه نود به صحنه اقتصادی تونس و دست انداختن خانواده و نزدیکان وی که رفته رفته به یک باند مافیایی قدرتمند تبدیل شده بودند، به بازار وحتی قوت لایموت محروم‌ترین اقشار جامعه، نگرانی دیگری نیز به آن افزوده شد.

فاصله طبقاتی فزاینده،  فقر گسترده وبیکاری جوانان منجر به نارضایتی‌های عمیق و خطرناکی شد که سیستم پلیسی جامعه را به سمت کنترل بیشتر مردم و بویژه جوانان  و محدود کردن آزادی‌های سیاسی سوق می‌داد.

با این وجود بن علی موفق شده بود که از بهره برداری اسلام‌گرایان از این نارضایتی‌ها، و شکل‌گیری نیروی سیاسی همانند جبهه اسلامی صلح  الجزایر در تونس، جلوگیری کند. این امر باعث حمایت ضمنی غرب و بطور خاص فرانسه از حکومت وی می‌شد. این حمایت تا آخرین ساعات حضور بن‌علی در تونس نیز  ادامه یافت.

سقوط بن علی اما، در نگاه اول همزمان شادی‌ها ونیز تاسف‌هایی را  برای ایرانیان به همراه داشت. شادی از اینکه یک دیکتاتور در اثر قیام مردم سقوط کرده و این سقوط بسیار سریع و نسبتاً کم هزینه بوده است. و تاسف از اینکه قیام شجاعانه و گسترده و طولانی مردم ایران که بسیار پرهزینه‌تر نیز بود موفق به سرنگون کردن نظام ولایت فقیه تا این لحظه نشده است.
به راستی چرا؟

پاسخ را تنها در فهم تفاوت‌های جدی این دو قیام میتوان یافت.

قیام تونس برعلیه یک حکومت تکنوکرات نسبتا وابسته که ساختار پلیسی- امنیتی داشت پا گرفت. نیروهای انتظامی از کشتار مردم سر باز می‌زدند و قربانیان قیام اساسا توسط نیروهای ویژه نزدیک به بن‌علی کشته شدند.

حال اینکه قیام مردم ایران بر علیه یک دیکتاتوری مذهبی است که با ریشه‌های هزار و سیصد ساله در قلوب و اذهان مردم و پس از یک انقلاب روی کار آمده است. روی کار آمدن  این حاکمیت ایدئولوژیک به تامین استراتژیک منافع سیاسی و مالی  غرب در  منطقه منجر گردید. قدرت‌های دیگر جهانی نیز از حضور آن بسیار سودمند شده اند. به همین دلیل قیام مردم ایران نه تنها بر علیه یک حاکمیت عمیقا پوسیده بلکه در برابر حاکمیتی است که از حمایت جدی و گسترده جهان خواران شرق و غرب برخوردار  بوده است.

نکته دیگر اینکه تغییر حاکمیت در تونس تاثیر چندانی در صحنه استراتژی جهانی ندارد. نبود یک آلترناتیو متشکل و جدی که ماهیتی ساختارشکن داشته باشد باعث خواهد شد که حاکمیت بعدی در تونس تفاوت چندانی با حاکمیت قبلی نداشته باشد. مگر اینکه دست‌های ارتجاع بتوانند از خلا قدرت سوء استفاده کرده و از آن بهره برداری کنند.

حال اینکه تغییر حاکمیت در ایران چهره جهان را به سرعت تغییر خواهد داد و کلان منافع اقتصادی و سیاسی همه کشورها از آن متاثر خواهد شد.

چرا که وجود آلترناتیو سیاسی کارکشته‌ای که بطور واقعی سی سال تجربه کار عملی در صحنه سیاست بین‌المللی دارد و با برخورداری از کادرهای ورزیده و تشکیلات گسترده و منسجم همواره بر سر میزهای تصمیم‌گیری در عالی‌ترین سطوح حضور داشته و ایفای نقش کرده است. این حضور هرگونه تغییر فرمالیستی در ایران را غیر ممکن می‌سازد.

در نتیجه تغییری که قرار است پس از سرنگونی حاکمیت فعلی در ایران ایجاد شود نه قابل مقایسه با تغییر امروز در تونس، و نه حتی هیچ یک از تغییرات جدی دیگرتاریخ معاصر ایران نخواهد بود.

تنها درصورت درک دقیق این تفاوت‌هاست که میتوان قیام مردم ایران را به گونه‌ای شایسته ارج نهاد و از قیام مردم تونس برای ادامه راه  امید گرفت.

از همین‌جا نیزباید به کمبود و مانع اصلی پیشرفت قیام مردممان، یعنی عدم حضور موثر تشکیلات سازمانده قیام  در خاک ایران، بیشتر پی برد.
...

توضیح خودنویس: خط پایانی این نوشته به خاطر تبلیغ یک گروه سیاسی حذف شده است.


 


عوامل تاثیر بر خواننده


عواملِ شکلیِ تاثیر نیز به اندازه‌ی عوامل محتوایی اهمیت دارند. مثلاً نوشته‌ی انباشته از اصطلاحات فنی، تاثیری بر خواننده‌ی غیرمتخصص نخواهد گذاشت. نوشته‌ی انباشته از شعار و احساسات، تاثیری بر خواننده‌ی متخصص نخواهد گذاشت. نوشته‌ی بلند بر خواننده‌ی کم‌حوصله و گرفتار تاثیر نخواهد گذاشت. و عوامل دیگری از این قبیل میزان تاثیرگذاری نوشته بر خواننده را کاهش می‌دهند که می‌توان صفحات زیادی در باره‌ی آن‌ها نوشت.

صِرفِ دانستنِ عواملِ تاثیر نمی‌تواند نوشته‌های ما را موثر کند. این به آن می‌ماند که ما اوزان عروضی را به خوبی بشناسیم و کم و زیاد آن‌ها را تشخیص دهیم ولی این دانستن از ما شاعر نخواهد ساخت. یا این‌که به یک زبان خارجی تسلط کامل داشته باشیم و زبان مادری را نیز خوب بدانیم، و این دانستن از ما مترجم نخواهد ساخت. به عبارتی تاثیرگذار کردن یک نوشته به شکل مکانیکی امکان‌پذیر نیست و آن‌چه مهم است عمل خودبه‌خودی و خلاقانه‌ی عوامل تاثیر است که ربطی به عمل خودآگاه نویسنده ندارد.

عوامل تاثیر را می‌توان آموخت ولی باید توجه داشت که کاربُردِ افراطی آن‌ها می‌تواند به جای تاثیر مثبت، تاثیر منفی بر خواننده بگذارد. آن‌چه هم که محتوایی‌ست به خُلقیات و رفتار و زندگی نویسنده مربوط است که در کوتاه مدت قابل تغییر نیست و وابسته به هویّتی‌ست که طی سال‌ها به دست آورده است.

خودنویس جایگاهی‌ست برای عرضه‌ی انواع و اقسام نوشته‌ها و ارزیابی تاثیرگذاری آن‌ها. نویسنده‌ای که صادقانه می‌نویسد، نویسنده‌ای که نوشته‌اش با شیوه‌ی زندگی‌اش انطباق دارد، نویسنده‌ای که می‌داند در کجا و برای که قلم می‌زند، می‌تواند در این‌جا به بهبود شکل نوشته‌هایش و افزایش تاثیر آن‌ها بپردازد و میزان اثرگذاری آن‌ها را بر خوانندگان ارزیابی کند.


 


آیا خامنه‌ای متهم به قتل رفیق حریری است؟

روزنامه فرانسوی لوموند اعلام کرده است که نتیجه تحقیق دادگاه بین‌المللی رسیدگی به قتل نخست‌وزیر پیشین لبنان شماری از اعضای حزب‌الله این کشور را متهم به دست داشتن در قتل «رفیق حریری» کرده است. پس از اعلام کیفرخواست، حکم تعقیب متهمان و یا احضار آنان به دادگاه نیز صادر خواهد شد.


پیش از این روزنامه لبنانی  «النهار» به نقل از پایگاه خبری آمریکایی «نیوز مکس» اعلام کرده بود که دادگاه بین‌المللی رسیدگی به قتل رفیق حریری، رهبر جمهوری اسلامی را متهم نموده که دستور قتل رفیق حریری را در سال ۲۰۰۵ صادر کرده است. آن‌گونه که این رسانه‌ها اعلام کرده‌اند، این فرمان به وسیله سردار قاسم سلیمانی - فرمانده سپاه قدس - به عماد مغنیه، فرمانده پیشین نظامی حزب‌الله لبنان منتقل شده است. مغنیه خود سه سال پیشدر دمشق به قتل رسید. البته سایت دست راستی نیوزمکس از سوی خیلی از رسانه‌های حرفه‌ای جدی گرفته نمی‌شود، اما اگر این خبر واقعیت داشته باشد، باعث افزایش اعتبار این رسانه خواهد شد.


پیش از این حزب‌الله لبنان و جمهوری‌اسلامی ایران سرویس‌های اطلاعاتی اسراییل را عامل این ترور معرفی کردند. این در حالی است که «نیوزمکس» نوشته است مسوولیت سازمان‌دهی تیم‌های ترور نخست‌وزیر پیشین لبنان را عماد مغنیه و یکی از بستگان وی مصطفی بدرالدین برعهده داشته‌اند و قتل رفیق حریری با هماهنگی کامل میان حزب الله لبنان و سپاه پاسداران صورت گرفته است.


گفته می‌شود بشار اسد، ریس‌جمهور سوریه و آصف شوکت، رییس سرویس اطلاعاتی سوریه، که از بستگان نزدیک بشار اسد است، نقش کلیدی در قتل رفیق حریری داشته‌اند. روزنامه النهار اضافه کرده است که از نظر رهبر جمهوری‌اسلامی، آیت‌الله خامنه‌ای، رفیق حریری مامور عربستان در لبنان بوده و کشته شدن وی می‌توانسته زمینه به قدرت رسیدن حزب‌الله در لبنان را فراهم سازد.


رسانه‌های لبنانی اعلام کرده‌اند که علت استعفای وزرای وابسته به حزب‌الله از کابینه سعد حریری در روزهای گذشته که منجر به سقوط حکومت در لبنان شد، نتایج تحقیق دادگاه بین‌المللی رسیدگی به قتل رفیق حریری بوده است که قرار است در روزهای آینده منتشر شود. 

البته تا زمان انتشار نتیجه تحقیق دادگاه بین‌المللی باید منتظر ماند. ممکن است اسامی دیگری نیز در گزارش بیاید و اثری از برخی نام‌های طرح شده در رسانه‌ها به عنوان متهم در آن وجود نداشته باشد.


 


مینوی خرد: برای علیرضا پهلوی


    در بحبوحه بکش بکش‌های جنگ، پس از انقلاب ایران، بردار کوچکم که در ۶ سالگی می‌خواست به جنگ با دشمنان اسلام برود می‌پرسید، بهشت چه جور جایی است؟ و وقتی‌ جواب‌های بی‌ سرو ته پدر و مادرم او را قانع نمی‌کرد که می‌گفتند بهشت همینجا در نزدیکی ماست، می‌پرسید پس چرا برای رفتن به آنجا باید کشته شد؟ چرا باید مرد؟

    و حالا با خودم فکر می‌کنم آیا شاهزادهٔ ایرانی‌ می‌خواست به بهشت برود؟ چرا مرگ او را به چالش کشید؟

    چه می‌شد اگر در پهنهٔ سیاست دل‌مردهٔ ایران، شاه‌زاده مرگ را انتخاب نمی‌کرد، و به نیروی جوانی‌ و خردی که می‌گویند داشت (که حتما داشت) زندگی‌ را انتخاب می‌کرد، و پا در جای پای آنهایی می‌گذاشت  که ایستاده مردند.

    راستی‌ چه می‌شد اگر خاکستر آن عزیز، به جای دریایی که دیگر از آن ما نیست بر پهنهٔ کویرهای ایران پراکنده می‌شد، بلکه به برکت آن، این خاک سترون، می‌رویید، سبز می‌شد و به بار می‌نشست...


...

آدم با خاطراتش زندگی‌ می‌کند.

...


    سال‌ها پیش در جمع چند دوست در پاریس بود که برای نخستین بار علیرضا پهلوی را ملاقات کردم.

    آن موقع در زمینه‌ی سیاست، پرت‌تر از الان‌ام بودم. رفتار متواضع این آدم باعث شد عنوان شاهزاده‌ای او کلا فراموشم شود، و ضمن صحبت‌های بی‌تکلفی که داشتیم از او بپرسم چند سال است از ایران خارج شده.

    امروز همچنان به این سوال خود می‌خندم اما او خیلی‌ راحت جواب داد: «قبل از انقلاب».

    در آن زمان علیرضا پهلوی دانشجوی تاریخ ایران بود در آمریکا. در جمع او را سه بار بیشتر ندیدم.

      بیش از ۲۰ سال  از آن تابستان می‌گذرد. طی‌ این سال‌ها به جز چند خبر شایعه‌وار و چند عکس در نشریات  فرانسه زبان، که اخبار خانواده‌های سلطنتی جهان را منتشر می‌کرد خبر دیگری از او نبود، بر عکس بردار بزرگش که  با فعالیت‌های سیاسی، حضوری کمابیش پررنگ داشت.

    از جمله کسانی‌ که با علیرضا پهلوی در تماس بود آن هم به دلایل آکادمیک، تورج دریائی بود دکتر تاریخ در دانشگاه یو سی ال ای. دکتر دریائی نخستین باری که علیرضا را ملاقات کرد بود سال ۱۹۹۵ بود در نیویورک.

    تورج دریائی نیز که هیچ فعالیت سیاسی ندارد طی گفتگوی تلفنی که با او داشتم از علیرضا پهلوی به عنوان یک انسان متواضع، متین و خاکی یاد می‌کند.

    تورج دریائی در سال ۱۹۹۸ هنگامی که دورهٔ تز خود را در دانشگاه کالیفرنیا می‌گذراند کنفرانسی را پیرامون دورهٔ ساسانیان برگزار می‌کند و از تنها ۴ ایرانی‌ که در این رشته در آمریکا تحقیق میکردند از جمله علیرضا برای شرکت در این کنفرانس دعوت می‌کند.

    دکتر دریائی می‌گوید در این رشته‌ها،  کنفرانس‌های دانشگاهی معمولا مخاطبین کمی‌ را به خود جلب می‌کند، اما از قرار معلوم آن روز بیش از ۴۰۰ ایرانی‌ پشت در سالن در انتظار ‌دیدار از «شاهزاده» پهلوی بودند. دکتر دریائی اضافه می‌کند که در آن روز لیلا خواهر کوچک علیرضا نیز در میان جمع حاضر در سالن نشسته بود و برادرش را با چشمانی خوشحال نگاه و ستایش می‌کرد. اما علیرضا می‌خواست برای کارهای تحقیقاتی‌اش شناخته شود، نه به عنوان پسرشاه.

    تورج دریائی میگوید: «او هیچ وقت اداهای شاهزاده‌ای در نیاورد».

    تز دکترای علیرضا پهلوی در مورد یکی‌ از متون پهلوی به نام «مینوی خرد بود» که متنی است «اندرز»ی درباره‌ی باورهای ایرانیان در زمان ساسانیان. اما به گفتهٔ دکتر دریائی، علیرضا هیچ‌گاه تز خود را که باید در سال ۲۰۰۱ فایل میکرد به اتمام نرساند، و در نتیجه از نظر آکادمیک نیز هیچ اثر یا آثاری از او در دسترس نخواهد بود. تورج دریائی اضافه می‌کند که در چند جلسه‌ای که علیرضا را ملاقات کرده بود   متوجه هیچ نشانی‌ از افسردگی در او نشده.

    از خودم می‌پرسم آیا شاهزاده با کشتن خود به طرف «مینوی خرد» رهسپار شد یا اینکه در جنگ درونی‌اش برای رسیدن به آن بهشت شکست خورد.

     شاید اگر متن وصیت‌نامهٔ او منتشر شود، به بسیاری از پرسش‌ها پاسخ داده شود.
 
راستی‌  آدم با خاطراتش زندگی‌ می‌کند


 


آزادی  ریحانه طباطبایی، بازداشت همسر نسرین ستوده

آزادی ریحانه طباطبایی در حالی رخ داده است که مقام های قضایی برای سه عضو بازداشتی روزنامه شرق وثیقه تعیین کرده بودند. میزان این وثیقه‌ها برای کیوان مهرگان دبیر سرویس سیاسی و فرزانه روستایی دبیر سرویس بین الملل روزنامه شرق مبلغ ۱۰ میلیون تومان و برای ریحانه طباطبایی عضو سرویس سیاسی نیز مبلغ ۶۰ میلیون تومان بود که تاکنون ریحانه طباطبایی از زندان آزاد شد.

این سه نفر حدود یک ماه و نیم پیش در حمله نیروهای امنیتی به روزنامه شرق به همراه احمد غلامی سردبیر و علی خدابخش سرمایه گذار این روزنامه بازداشت شده بودند.

از سوی دیگر آن‌گونه که وب‌سایت «هرانا» اعلام کرده است، رضا خندان، همسر نسرين ستوده، صبح امروز بر طبق احضاريه‌ای که هفته پیش دریافت کرده بود، به دادسرای زندان اوین مراجعه کرده و بازداشت شد. به گفته اعضای خانواده وی قرار ۵۰ میلیون کفالت برای آزادی وی صادر شده، اما کفالت خواهر خانم ستوده برای آزادی خندان پذيرفته نشده است.

گرچه هنوز اتهامات رضا خندان مشخص نیست، اما گمان می‌رود که مصاحبه‌های وی درباره وضعیت همسرش، دلیل اصلی بازداشت او بوده است.

نسرین ستوده وکیل و فعال حقوق بشر روز ۱۳ شهریورماه سال جاری بازداشت شد و طی حکمی به ۱۱ سال حبس، ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و وکالت محکوم شده است.


 


سکوت ما از ترس است
 


سرکوب نرم، به روش اصلاح‌طلبان و رسانه‌های مدافع

 در واقع، این بحث‌ها دارد می‌گوید مردم به دنبال اصلاح‌طلبان رفتند چون نظراتشان را قبول داشتند، پس نتیجه اینکه جمهوری اسلامی سر جایش است! اما نه اینطور نبود. این برداشت، بر تحلیلی اشتباه استوار است. این بحث کاملا دست راستی و چیزی شبیه ولایت‌مداری شمردن مردم از سوی طیف اصول‌گرای رژیم اسلامی است که مخصوصا بعد از تظاهرات ساندیسی ۹ دی بر آن تاکید دارند.

 

ولی واقعیت چیست؟

نگاه کنید به وقایع سال گذشته. یک رویداد عظیمی در ایران اتفاق افتاد. مردم شعارهای سرنگونی طلبانه می‌دادند. همان روز ۲۵ خرداد توده میلیونی مردم به سمت میدان آزادی می‌رفتند، طرفداران موسوی [فریاد] می‌کشیدند که مردم برگردید خانه تمام شد. درست جلوی دانشگاه صنعتی شریف. ولی مردم چه کردند؟ هنوز طنین صدای زندانی سیاسی آزاد باید گردد توی گوشمان هست که از تقاطع شادمان تا جلوی درب پایگاه سپاه مقداد سر داده می‌شد. همانجا مردم خشمگینی بودند که به درب اصلی پایگاه حمله‌ور شدند و از ان طرف سربازان و لباس شخصی‌ها ملتمسانه از مردم می‌خواستند دست بر دارند و بر گردند. حمله جوانان به پایگاه‌های بسیج در میدان آزادی  را یادمان هست. از خود پرسیده‌اید اینها چه ربطی به انتخابات و اصلاحات داشت؟ یا روز ۳۰ خرداد، با اولین حمله بسیج به مردم در بلوار کشاورز، مرگ بر خامنه‌ای و مرگ بر جمهوری اسلامی از هر سویی شنیده می‌شد. واقعا این حرکت مردم چه ربطی به انتخابات و اصلاحات داشت؟

 

اما مدیای غرب از بی‌بی‌سی تا صدای آمریکا، پشت سر امثال موسوی و کروبی صف کشیدند و گفتند اعتراض مردم به انتخابات است. واقعیت را کتمان کردند. دروغ گفتند و تلاش کردند گفتمان شکست‌طلبانه و حافظ نظام اسلامی اصلاح طلبان و پاسدار ولترهای مدافع حقوق بشر شده خارج از کشور نشینشان را تا آنجا که می‌توانند از طریق تلویزیون و رادیو و اینترنت به سمت مردم پرتاب کنند. اگر روزگاری، خمینی را نه از نجف و قم و در راس خيل ملاهاى خر سوار ...، بلکه از پاريس و با پرواز انقلاب به تهران آوردند، [افرادی]  چون موسوی و کروبی را هم با شعار تغییر ولی با بازگشت به قانون اساسی و دوران طلایی امام از دل تهران تحت دیکتاتوری اسلامی یک شبه رهبر یک جنبش عظیم انسانی و نوین کردند. خواستند هيولاى مخلوق خودشان را که به آخر خط رسیده است به عنوان محصول طبيعى جامعه شرقى و اسلامى و درخور مردم جهان اسلام يکبار ديگر مشروعيت بخشند. میدان جنگی ساختند که مردم نه فقط در خیابان آماج باتوم و گلوله و گاز اشکاور، که در خانه و پشت مانیتور و تلویزیون هم آماج حملات نرمی بودند که آنها را از رسیدن به مقاصدشان باز می‌داشت. رسانه‌های غربی اصلاح‌طلبان را زیر نور افکن بردند نه به این خاطر که بین مردم محبوبیتی داشتند، به این خاطر که نقش نیروهای رادیکال را کمرنگ کنند. پتانسیل درون حکومتی اصلاح‌طلبان و دسترسی گسترده آنها به رسانه ها یک عامل تایین کننده در به انحراف کشانیدن اعتراضات مردم بود.

 

اگر نیروهای رادیکال در خیابان‌های تهران، هنگام طرح شعارهای رادیکال خود مورد حمله لباس شخصی‌های دست مال سبز به دست قرار می‌گرفتند، اپوزیسیون از سوی چماقداران قبلی و حالا قلم بدست رژیم عوضی خطاب می‌شدند، اینطرف هم رسانه‌های مدافع اصلاح طلبان و حافظ رژیم اسلامی، دوربینهای‌شان را به سمت اصلاح‌طلبان گرفتند و از گفتن حقایق امتناع کردند. شعارهای محدود و مهندسی شده طرفداران موسوی را پخش می‌کردند. مطالباتی چون آزادی پوشش، آزادی زندانی سیاسی، آزادی بیان و... مطرح شده توسط جوانان در اعتراضات را کمتر پوشش می‌دادند و به انتشار اخبار مربوط به طرفداران موسوی و کروبی بسنده می‌کردند. از اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی تعريف کردند، مردم را تحقير کردند و بعضی جاها وقیحانه گفتند برخی نیز علیه حاکمیت شعارهای تندی دادند!

 

و حالا؟

این وضعیت را باید در هم شکست. اصلاح‌طلبان از مردم شکست خوردند و فریبکاری‌شان دیگر حنایی ندارد. رسانه‌‌های غربی که از در دفاع و حمایت از آنها وارد شده بودند، خود را در مقابل جوانانی دیدند که حاضر نبودند خیابان را ترک کنند چون آزادی می‌خواستند و رهبران جنبش سبز پلی واقعی به سوی این آزادی نبودند و نیستند. باید عملکرد رسانه‌های غربی را که اصلاح‌طلبان را علم کرده و آنها را با نام [...] رهبران جنبش سبز به مردم حقنه می‌کنند، با فعالیت‌های رسانه‌ای خود بی‌اثر کنیم. یک هدف رسانه‌های آزادی چون خودنویس همین است. برای همین، این روزها مورد حمله عناصر سرکوب‌گر اصلاح‌طلبان قرار گرفته است.


 


آیا بازگشت به دورانِ «تفخيذ»، همان بازگشت به دوران طلائی است؟

مساله ۱۲ از بخش آداب نکاح و طلاق اثر آیت الله روح الله خمینی(ره) :
 - كسيكه زوجه اى كمتر از نه سال دارد وطى(۱) او براى وى جايز نيست چه اينكه زوجه دائمى باشد، و چه منقطع ، و اما ساير كام گيريها از قبيل لمس بشهوت و آغوش گرفتن و تفخيذ(۲) اشكال ندارد هر چند شيرخواره باشد، و اگر قبل از نه سال او را وطى كند اگر افضاء(۳) نكرده باشد بغير از گناه چيزى بر او نيست ، و اگر كرده باشد يعنى مجراى بول و مجراى حيض او را يكى كرده باشد و يا مجراى حيض و غائط او را يكى كرده باشد تا ابد وطى او بر وى حرام مى شود، لكن در صورت دوم حكم بنابر احتياط است و در هر حال بنا بر اقوى بخاطر افضاء از همسرى او بيرون نمى شود در نتيجه همه احكام زوجيت بر او مترتب مى شود يعنى او از شوهرش و شوهرش از او ارث مى برد، و نمى تواند پنجمين زن دائم بگيرد و ازدواجش با خواهر آن زن بر او حرام است و همچنين ساير احكام ، و بر او واجب است مادامى كه آن زنده است مخارجش را بپردازد. هر چند طلاقش داده باشد، بلكه هر چند كه آن زن بعد از طلاق شوهرى ديگرى انتخاب كرده باشد كه بنابر احتياط بايد افضا كننده نفقه او را بدهد، بلكه اين حكم خالى از قوت نيست ، و نيز بر او واجب است ديه افضا را كه ديه قتل است بآن زن بپردازد اگر آن زن آزاد است نصف ديه مرد را با مهريه ايكه معين شده و بخاطر عقد دخول بگردنش آمده به او بدهد، و اگر بعد از تمام شدن نه سال با او جماع كند و او را افضاء نمايد حرام ابدى نمى شود و ديه بگردنش نمى آيد، لكن نزديكتر به احتياط آن است كه مادامى كه آن زن زنده است نفقه اش را بدهد هر چند كه بنا بر اقوى واجب نيست.

 

 
۱ - وطی: آمیزش جنسی
۲ ـ تفخیذ: مالیدن آلت جنسی به ران
۳ ـ  افضاء: يكى شدن مجراى حيض و غائط


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

--
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده اید که در گروه Google Groups "Persian Green Movement" مشترک شده اید.
جهت پست کردن مطلب به این گروه، ایمیلی به newourvotes@googlegroups.com ارسال کنید.
جهت لغو اشتراک از این گروه، ایمیلی به newourvotes+unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه های دیگر، از این گروه در http://groups.google.com/group/newourvotes?hl=fa دیدن کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

CopyRight © 2006 - 2010 , GODFATHER BAND - First Iranian News Portal , All Rights Reserved