بنا به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: این فعال دانشجویی برای اولین بار در تاریخ 18 تیر 1388 همزمان با درگیری نظامیان و نیروهای لباس شخصی در کوی دانشگاه تهران با دانشجویان، در منزل پدری بازداشت شد. خانواده وی پس از بی خبری مطلق می پنداشتند که او هم یکی از کشته شدکان حوادث بعد از انتخابات است.
پس از مدتی روشن شد که آرش صادقی در بند 2 الف سپاه نگهداری می شود و در هنگام بازداشت انواع و اقسام شکنجه ها را تحمل کرده است. آرش صادقی شکنجه های اعمال شده را به شرح زیر اعلام کرده است:
_آویزان کردن وی از یک پا به سقف به مدتهای طولانی و نزدیک 5 ساعت.
_زدن سیلی ها متوالی به مدت 2 الی 3 ساعت به نحوی که موجب آسیب دیدن عصب های بینایی چشم و پاره شدن پرده گوش وی شد.
_مجبور کردن وی به لیسیدن کاسه توالت و نجاست موجود در آن.
_ادرار کردن بر سر وصورت ومخصوصا باز نگه داشتن دهان وی توسط یکی از بازجویان.
_عدم اجازه استحمام و نظافت باوجود شرایط مذکور.
_پرتاب کردن از ارتفاع 2 تا 3 متری به سمت پایین به نحوی موجب آسیب دیدن تاندون های پای وی شد.
_کشاندن وی بر روی آسفالت داغ و آسیب دیدگی جدی از ناحیه پوست.
_وارد کردن ضربات متوالی باتوم به گردن که موجب آسیب دیدن مهرهای گردن وی شد.
باز جویان از آرش صادقی می خواستند تا به داشتن ارتباط با سازمان مجاهدین خلق اقرار کرده و تن به اعتراف های ساختگی در مقابل دوربین بدهد. او به دلیل خودداری وی از پذیرش خواسته های بازجویان، متحمل این شکنجه ها شد اما پس از تحمل 50 روز انفرادی و شکنجه های طاقت فرسا و ناکامی بازجویان از اخذ اعترافات ساختگی، وی را در حالتی بی هوش در شرق تهران از خودرویی به پایین پرتاب کردند.
آرش صادقی برای دومین بار در تارخ 6 دی 1388 همزمان با حوادث عاشورا در تهران دستگیر شد و در فروردین 1389 با قید وثیقه 500 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
در اردیبهشت 1389 نیز دو بار بازداشت های کوتاه مدت را تجربه کرده و مجددا آزاد شد.
در تاریخ 19 آبان ماه 1389 که محکومیت این فعال دانشجویی در دادگاه تجدید نظر، از 6 سال زندان و 74 ضربه شلاق به پنج سال حبس تعزیری تخفیف یافت، ماموران امنیتی در ساعت 4 بامداد ، بدون ارسال احضاریه و یا اعلام قبلی از سوی دادگاه و بخش اجرای احکام، برای دستگیری او به منزل یورش بردندکه در اثر برخوردهای ناصواب آنها، مادر آرش صادقی دچار شوک قلبی شده و پس از چهار روز بستری شدن در بیمارستان فوت کرد.
پس از این حادثه، که آرش صادقی دچار ناراحتی و افسردگی ناشی از درگذشت مادرش شده بود، در مصاحبه ای اعلام کرد "خانواده ام من را مسبب مرگ مادرم می دانند. زندگی برایم جهنم شده است و می خواهم به زندان برگردم".
پس از آنکه آرش صادقی به مناسبت 16 آذر، روز دانشجو، بیانیه ای به بیرون از زندان ارسال کرد، توسط بازجویان به سلول انفرادی بند 209 وزارت اطلاعات در اوین منتقل و مورد ضرب و شتم شدید واقع شد، به نحوی که کتف وی دو بار دچار شکستگی شده و پاهایش توان خود را از دست دادند.
این فعال دانشجویی در اعتراض به این شکنجه ها 14 روز در اعتصاب غذا به سر برد و متعاقبا به بند عمومی منتقل شد. اما شکنجه های اعمال شده آنقدر شدید بود که به گفته همبندانش، او توانایی ایستادن ندارد و امکان آنکه کتف وی از کار افتاده باشد نیز زیاد است. همچنین عوارض ناشی ار اعتصاب غدا موجب خونریزی معده و عفونت در ناحیه ریه شده است.
شرایط سخت زندان و فشارهای روحی ای که بر آرش صادقی وارد شده است وی را دچار افسردگی شدید و بیماری روحی کرده است. ولی متاسفانه تا کنون اقدامی در خصوص معرفی وی به پزشک و گذراندن دوره های بازیابی سلامت روانی و جسمی صورت نگرفته است.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی با تهیه این گزارش و ارائه شرحی از آنچه بر او گذشته است، خواستار آن است که او فورا آزاد شود و تحت درمان قرار گیرد.
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسي
از هر كران، بانك رحیل اید به گوشم ** بانك جرس برخاست، وای من، خموشم
فرمان رسید این خانه از دشمن بگیرید! ** تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید
آهنگ رفتن كن، كه ما را چاره فرد است ** واماندن از این كاروان، درد است، درد است
باید خطر كردن، سفر كردن، رسیدن ** ننگ است امروز اين رمیدن، آرمیدن
وادی به وادی، سینه باید سود، بر راه ** منزل به منزل رفت باید تا سحرگاه
گر خاره و خارا و گر دور است منزل ** حكم جلودار است، بربندیم محمل
براي ارسال مطلب به اين گروه مطالب خود را به yahoo.ir@gmail.com ارسال كنيد.
براي امكانات ديگر يا لغو عضويت به آدرس گروه مراجعه نماييد. http://groups.google.com/group/jelodar?hl=fa
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر