428The_Godfather_II_2The%20Godfather273TheGodfather2020305The_Godfather_II_1

Go English

شنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۹۰

Re: -- AndisheyeNik -- پاسخ آقای کیارش درپاسخ آقای گل پسر و کوتاه سخنی با دوستان

 

درود

مااميدواريم كه نگر شما را درك كرده باشيم .

ما سخن درشت و بي فرنود و سخيف و انگ و اتهامات بي پايه و استدلال مغلطه آميز را نشان ميدهيم و با ذكر نشاني ، پاسخ استوار ميدهيم و به راي خود درشتي را با درشتي جواب ميدهيم . پاسخ ما به اينها كه گفتيم جز درشتي چيزي نيست و هر عمل كه روا كنيم خوشايند عده اي نخواهند بود و حكايت ما ميشود حكايت ملا و پسر ملا و خر ملا . كه در پايان از دست جماعت خر را به رودخانه افكندند تا از زبان مردم در امان باشند . اين است كه ما راه خود ميرويم و ميدانيم كه در اين راه عيب جويان بسيارند و هر گونه كه بچرخيم بر ما عيب هاي بني اسرائيلي ميگيرند. بنابراين پاسخ ما به نامه بسيار محترمانه شما اين است كه در نهايت احترام درخواست شما مورد قبول ما نيست و ما راه خود ادامه ميدهيم . اميدواريم كه دلايل محكمتري براي ما بياوريد كه نشان دهد ما بايد روش خويش را اصلاح كنيم.

تلاش ما اين بوده همانگونه كه گفتيد ،سخنان ياوه را با دادن فرنود و دليل نشان دهيم و اگر در اين باره جايي مشكل ديديد و كم كاري و كاستي از ما سر زد به ما نشاني بدهيد تا دلايل خود را بازگو كنيم و سخن خود را تكميل سازيم .

بر خلاف نگر شما ، ما هيچگاه هيچ كس را متهم نكرديم و مثلا به كسي نگفتيم كه طالبان است اما به وارونه اين خود ما بوديم كه بي فرنود ، يهودي و صهيونيست و آمريكايي و طالب قدرت و فاشيست و ..... خوانده شديم و سلاح ما نيز در برابر اين ياوه گويان پتك آهنين است . ما بر خلاف نگر شما با مخالفان خود تا زمانيكه از دايره انصاف و منطق و ادب دور نشوند و انديشه هاي سخيف خود را برتر و والاتر و درست تر از همه نپندارند، پرخاش نميكنيم و آنها را به جد دوست ميداريم و تكريم ميكنيم و اينرا بارها گفته ايم. ليكن چون بيشتر مخالفان ما از جامعه كم خردان و بيماران و خود شيفتگان با انواع ايدئولوژيهاي مزخرف و با انديشه هايي شستشو شده هستند ، با ما مخالفت نميكنند بلكه روي به دشمني مياورند و از روي دشمني و كينه هاي شخصي به ما ميپردازند و باور دارند كه انديشه هاي پريشان آنها بر حق و درست است و ديگران ابله و نادان، لذا ديگر نيازي به بررسي و تحقيق در سخن ديگران در خود احساس نميكنند و توهمات مغزي و آموزشهاي نادرست و ابلهانه دوران كودكي خود را دليلي براي اثبات انديشه هاي نادرست خود ميپندارند .

ما هيچگاه كاري نساختيم كه از بيان نگرها جلوگيري كرده باشيم و به وارونه هميشه استقبال خواهيم كرد ،و بسيار بوده اند كه كاستي هاي خود و انديشه هاي خود را پذيرفته و بي ادعا پاي در ميدان گزارده اند براي آموختن و آموزش دادن ، ليكن مشكل ما با پر مدعاهاي دروغين است كه هنوز غوره نشده ادعاي مويزي ميكنند و بي آنكه آداب و رسوم سخنوري و منطق بياموزند ، بيرق جهاد برميدارند و بي نگاه به سخنان ما ، به ميدان رزم ميايند .

چه بسيار باورمند به زردشت كه در اين گروه سخنان ما شايد بخوانند ، ليكن چند نفر از آنها توانسته اند عطف به سخنان پدربزرگهايشان  ، ادعا كنند  كه علي و فرزندانش چنين و چنان بوده اند ؟ خوب ندانستن اينكه  رسم سخنوري و منطق ، ارجاع به سخن پدربزرگ نيست به تنهايي عيب نيست و  اگر اينگونه بود ما تلاش ميكريم كه راه درست را نشان دهيم ، ليكن ادعاهاي پس از اين و در لفافه اينكه ما زردشتيان راستين و برحق هستيم و چون 3000 سال دوام داشته ايم پس بر حق هستيم و كس نتواند پشت ما به خاك بمالد و چون استاد 50 سال محقق ما گفته كه حسن و حسين و علي گل بودند پس گل هستند و ديگر اينرا انديشه نكنند كه اينان چگونه رحم بر ايراني مجوس مياوردند در حاليكه  بردگان بسيار ايراني داشتند و از فورش آنان مال بدست آوردند و همكيشان خود در نهروان  كشتند كه با بسياري از آنان هم فاميل و قوم و خويش بودند  و كشنده علي را با شمشير دو شقه كردند و  700 نفر اسير تسليم شده و بدون سلاح را سر بريدند .......... آنگاه اينان رحم بر ايراني ميكردند كه به گمان آنان آتش پرست بود و با مادر و خواهر خود ازدواج ميكرد و از همه بدتر لباس رزم عليه اعراب بر تن كرده بودند ؟

ما موي در آسياب سپيد نساختيم و در اين راه پير شديم  و بر خلاف سخني كه گفتيد ميدانيم كه انديشه ما برتر نيست و هيچگاه چنين ادعايي از ما نديده ايد ، و اگر ديده ايد بگوييد كه انديشه ما چيست و جهانبيني و ايدئولوژي ما كدام است كه ما آنها را برتر و والاتر از بقيه ميدانيم ؟ ما باور داريم كه هر گاه سخني برتر از سخن خود شنيديم بدان روي آوريم و از اشتباهات و سخنان نادرست گذشته خويش ، پند گيريم و از آنان روي برتابيم . ما نياز به اين نداريم كه انديشه خود را غالب كنيم و ديگري را مغلوب ،سخنان و استدلاهاي ما آشكار و ساده هستند و لاجرم بر دل نشيند و ما بر اينها وافق هستيم . ليكن اينها برداشت شما و ساير دوستان از سخنان ماست كه گمان به پيروز شدن ما ميبريد و به همين فرنود ما را اندرز ميدهيد كه چنين هدفي داريم . به گمان ما ، هر كس با هر انديشه حق زندگاني و حيات دارد  ليكن ما با آنان كه  حق زندگاني را از آن دگر انديشان نميداند ،و انديشه هايشان بر خلاف نگر خودشان براي انسانيت و بشريت خطرناك است و به ديگران آسيب ميرساند، ستيز ميكنيم . در اين ميان ، اگر هم اينها سبب ميشود بدليل اينكه اينجا يك رسانه ارتباط جمعي است ، رنجشي در بين خوانندگان ايجاد شود ، گناه ما نيست . ما همگان را دوست داريم و تلاش ميكنيم كه هيچ كس از ما دلگير شود ليكن در اين راه ما نميتوانيم خواسته هاي همگان را تحقق بخشيم و همگان را خشنود سازيم چون باور داريم كه ما براي خشنودي هيچ كس اينجا نيستيم  وگرنه  در ميانه راه؛ الاغ را بايد به رودخانه بسپاريم !!!

بدرود



2011/4/13 TOSEE ornottosee <chalangoo@hotmail.com>


 

 

کوروش

مظهـــر خِــرَد و آزادی 

 و مبارزه با جهل و دروغ

 

ba dorood, va poozesh az estefade horoofe latin baray farsi neveshtan. 

doostane hamvatan,  tajrobe sabet karde ast ke gostareshe bish az hadde har moredi, mitavanad be kam shodan va ya az dast raftane kontrole hefazat az esalate mored matrah dar jmea'e montahi shavad.  agar negahi be tarikhe hokoomat haye fiziki va fekri dar farang hye mokhtalefe rooye kore zamin beyandazid, mosallaman motevajjeh khahid shod ke in amr be har dalili tavaneste ast tekrar shavad va az beyn bebarad.  gostaresh dadan kherade bedoone konterl, be daneshe naghe va dar enteha momken ast ke be barjay mandane jahl, va etlafe vaght montahi shavad.   
 
bahs kardane shoma doostan gahi oghat be haman tartib pish miravad, va chon har yek az shoma be moshakhasat khodash moa'taghed va payband ast, mardom zarar mikonand.  chon shoma ba sho-our mibashid, mardom montazerand ke dalayele mohkamtari bebinand ta nazare khodesha ra moror konand va ya avaz konand. mottaham kardane digari, khod yek dalile farhang pasand ehtiyaj darad ta jahl jayash ra be kherad bedahad. 
 
bayad tavajjoh dasht ke behtar boodane yek dalil ya har chize digari, momken ast dar jalbe rezayat ensanha yeksan va moshabeh nabashad.  dar hengame borooze chenin tafavot haei, barresi kardane rize karihaye marboot be shakhe asli mored-matrah-shode ra bayesti ba zekre dalayel, be donbale akhze nazariyate digar ensanha shod va az vared kardane ettehamate be yekdigar khod dari nemood.  shoma agar shakhsi ra motaham konid ke yaveh migooyad, digar nabayad be yave haye ou goosh fara daiid.  vali agar ba hozoore zehn va dalayele motghan be mardom sabet konid ke sokhan dar moredi, yaveh boodeh ast.  mardom nazare khod ra bayan bayan khahand kard va shoma natijeh ei ra ke mikhahid baraye edame dadane bahs migirid va mardm motevajeh mishavand ke ou yave gofteh ast.  va, shoma mardom ra ershad kardeh-eid.   
 
shoma do doost darid be ham parkhash mikonid ke, digari ra ham nazar ba khod bekonid va ya nazare khodetan ra bartar neshan dahid.  shoma faramoosh kardeheid ke farhang irani bayesti noghate zaa'f va ghodrate afkar va goftare shoma ra barresi konad, chon dar yek vasile ertebt jama'i darid tabadole nazar mikonid, nah dar paye yek telefone shakhsi.  shoma darid be farzandane ma aamoozesh midahid. 
 
dar nahayate ehteram khahesh mikonam ke be khater dashte bashid ke ba mardom tarafe sohbat hastid nah faghat ba khodetan.
 
ba sepas az shoma,  bedrood     

 


To: golpesar818@yahoo.com
CC: andisheyenik@yahoogroups.com; fosfor_2006@yahoo.com
From: amanfromelysian@gmail.com
Date: Tue, 12 Apr 2011 13:20:19 +0330
Subject: Re: Fw: Fw: -- AndisheyeNik -- پاسخ آقای کیارش درپاسخ آقای گل پسر و کوتاه سخنی با دوستان

 

درود

 ما نيز به پاراگراف آخر شما ميپردازيم كه بقيه تكرار مكررات و خزعبلات هميشگي است . ياوه گويي شما در اشكار كردن اهداف ما هويدا شده است انگ و اتهامهاي سخيف و كودكانه ضد يهود و ضد و مسيح و ضد خدا و اين چرتو پرتها را پيشتر خوانده ايم . ما خود نميدانيم كه اين اهداف چه هستند ليكن بي خبر از ما ،شما براي ما اهداف كشف ميكنيد و هر بار نيز چون ياوه سرايان ميسراييد و هر تو دهني هم ميخوريد از رو هم نميرويد. ما پيشتر اين كشفيات ماليخوليايي شما را شناخته ايم و بيش از اين بر شما حرجي نيست . ليكن اگر توانستيد و از ما دست كشيديد درباره آخرين جمله شگفت انگيز، با شما گفتگو كنيم .

گفتيد كه قادريد در زماني كه بيدار هستيد چنين كنيد . وقتي ادعا ميكنيد بايد توانايي اثبات آنرا داشته باشيد . لذا اگر آماده هستيد و اعلام آمادگي ميكنيد ،بگوييد تا ما همينجا شرايطي را اعلام كنيم كه شما در حالت بيداري به مكاني دور از دسترس رفته و چيزي را بخوانيد و برگرديد  و بلافاصله آنرا اعلام كنيد . به اين صورت درستي و نادرستي ادعاهاي شما كشف ميشود و در صورت درستي ، ما سخنان خود را پس ميگيريم. اگر آماده بوديد تاريخ و ساعتي را براي انجام اين امر ، خود مشخص كنيد كه ميتوانيد در كنار رايانه آماده بنشينيد و كار خود را بگونه اي كه ميگوييم صورت دهيد .هر كس هم كه مايل است ميبايست اعلام آمادگي كند تا نامه هاي رد و بدل شده بين ما و شما بصورت مستقيم براي آنها نيز ارسال شود .  اين گوي و اين ميدان

اگر هم در پاسخ ما بگوييد اذن اينكار را نداريد ، رسوا ميشويد لذا از اين بهانه هاي سه من صد شاهي نياوريد .

بدرود

 



2011/4/12 khub pesar <golpesar818@yahoo.com>

با سلام

در مورد پاراگراف اولتان مینویسم، زمانی که رسول خدا از خدا خواست تا به او نیز معجزه ای داده شود و از این طریق حقانیت او بر امت ثابت گردد خداوند فرمود که ای رسول ما اگر به تو معجزه هم بدهیم باز اینان ایمان نمی آورند پس به کار خود مشغول باش و رسالتت را انجام ده و ما خود به احوال اینان آشناتریم.

آری من با جرات تمام میگویم که قادرم تا کاری را که خواستید انجام دهم و حتی میتوانم اذن خدا را نیز بگیرم و این کار را انجام دهم ولی زمانی که از خدا نظرش را خواستم با این آیه با من سخن گفت و من نیز به امر او واقفم و خواست او را انجام میدهم. من نه پیامبرم و نه میخواهم که پیامبر باشم ولی در انجام وظیفه ام کوشا هستم. بهر حال این را بدانید که کار نیگو کردن از پر کردن است نیامده میخواهید بروید یا اینکه قصد دارید تا ره صد ساله را یک شبه بپیمایید؟

من آنچه شرط بلاغ بود گفتم خواه از سخنم پند گیر خواه ملال.

ولی در آخر سخنانم باید بگویم که تو خود نیز میدانی که خیلی از این گفتارها حقیقت دارد چون بسیاری از این موارد را تجربه کرده ای و این از نوشتارت هم پیداست که سعی بر این داری تا در این موارد دست به عصاتر بروی ولی اهداف شخصی ات مانع از برملا کردن آنست. این را گفتم تا تنها خود بدانی و خدای خود که او خوب میداند. نه در پی اثباتش هستم و نه نیازی به این کار دارم. این را نیز بدان که حق همیشه پیروز است.

خداوندی که زندگی مشترک را بنا نهاد فکر اینجا را نیز کرده بود که در لحظات خصوصی زوجین چگونه از این لحظات مراقبت نماید تا هر کس و ناکسی نتواند سرک بکشد و این را نیز بدانید که راه رسیدن به این کرامتها خیلی هم سخت نیست ولی پیدا کردن معرفت آن بسیار سخت است و کسی که به این درجه از معرفت برسد بدون اذن خدا کاری انجام نمی دهد تا منجر به سوء استفاده گردد. لازم است تا داستانی را برایتان بازگو کنم. بعد از اینکه امام حسین توسط یزیدیان به شهادت رسید یزید به نزد امام سجاد آمد و اظهار یاس و پشیمانی نمود و از آن حضرت خواست تا برای بخشیده شدن گناهانش کلامی یا دعایی به او بیاموزد تا بتواند از خداوند طلب بخشش نماید و آن حضرت نیز بدون هیچ درنگی به یزید گفت که برود و در بین نماز مغرب و عشا نماز غفیله را بخواند.

حضرت زینب که این موضوع را شنید فورا به آن حضرت اعتراض نمود که چرا چنین کاری کردی و این نماز را به او آموختی و تو میدانی که چقدر این نماز تاثیر گذار است و آیا می خواهی تا از عقوبت کارش نجات یابد. آن حضرت گفت که ما نیز همچون خدا باید راههای رسیدن به خدا را باز بگذاریم و آنچه را که باید یاد دهیم، بیاموزانیم و نباید کوتاهی کنیم و لی این را بدان که این شخص فرصت انجام آنرا نخواهد داشت.

حالا به شما نیز میگویم که برای رسیدن به این کرامات و معرفتها راه برای همه باز است ولی فقط عده ای که فرصتش را داشته باشند به آن میرسند وگرنه به قول شما سنگ روی سنگ بند نمی شد. هر چند، کسانی بودند که با دریافت کرامت از راه تمرین فراوان توانستند چنین کنند ولی با وجود حافظی چون خدا قادر نبودند تا دردسر زیادی برای دیگران ایجاد کنند چون خداوند اذن چنین کاری را نخواهد داد.

ما بر آسمان دست‏يافتيم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهاى شهاب يافتيم (8)

 

وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا ﴿8﴾

و در [آسمان] براى شنيدن به كمين مى‏نشستيم [اما] اكنون هر كه بخواهد به گوش باشد تير شهابى در كمين خود مى‏يابد (9)

 

وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا ﴿9﴾

این آیات نه در ارتباط با شهاب سنگ است و نه در ارتباط با عوامل طبیعی بلکه مربوط به اجانینی است که برای استراق سمع و خبر از آینده و سوء استفاده از این اخبار در نزدیکی عرش گوش فرا میدادند که خدا نیز با گماشتن نگاهبانانی با تیرهایی شهاب گونه آنان را از بین میبرد یا دور میکرد.

برای محافظت از این لحظات نیز فرشتگانی وجود دارند که نه خود مجازند تا بنگرند و نه اجازه میدهند تا دیگران سرک بکشند پس با خیال راحت به امورتان بپردازید.

همانطور که خود نیز گفتید کسانی که به این قدرتها میرسند حتما نباید به ملکوت الهی وصل باشند چون کرامت با تمرین ایجاد میشود ولی برای درست استفاده کردن از این کرامت باید به معرفت آن نیز رسید که در این صورت لازمه آن چنگ زدن به ریسمان الهی است.

حرف شما زمانی قابل قبول است که این اتفاقات فقط در خواب بیفتد ولی اگر در بیداری نیز این اتفاقات بیفتد و به جایی بروید که قبلا نرفته اید و بعد برای کسانی که آنجا بودند محیط را توصیف کنید و حرفهای شما را تایید کنند چه؟ باز این را فلج مغز در بیداری عنوان میکنید؟ هر چند میدانم که در پی اش بوده اید ولی باز پیشنهاد میکنم که تکرار کنید. البته اگر اهدافتان مانع نشوند تا حقیقت را بیان کنید.

در پناه خداوند متعال باشید


----- Forwarded Message ----
From: hami h <fosfor_2006@yahoo.com>
To: man from elysian <amanfromelysian@gmail.com>
Cc: khub pesar <golpesar818@yahoo.com>; S.O.S-----HELP <kia_rambo@yahoo.com>; andisheye nik <andisheyenik@yahoogroups.com>
Sent: Sun, April 10, 2011 7:15:19 PM
Subject: Re: Fw: -- AndisheyeNik -- پاسخ آقای کیارش درپاسخ آقای گل پسر و کوتاه سخنی با دوستان

سلام
فکر می کنم آقای گل پسر،جدا از تعاریفی که از دوران افسردگیشان داشتند،
تعدادی تمرین و روش برای دسترسی به این حالت هم نوشتند،
و خودشان هم توضیح دادند که حالات ایشان جدا از مسایلی است که شما مطرح می کنید!
حالا چه الزامی هست که شما تمام تجربیات ایشان را که صادقانه نوشتند به نوعی فقط به افسردگی
مربوط کنید،نمی دانم!
تحلیل علمی شما قابل پذیرش است اما فقط برای همان فلج خواب که خودتان اشاره کردید،
البته مطلب ایشان دربردارنده مسایل دیگری هم هست ،
اگر که جنابعالی قصد مخالفت ندارید!
حالا که خودتان اشاره کردید،خواهش می کنم کمی در مورد این پروازهای روح بنویسید
و نقض سایتهایی که اشاره کردید.
به نظر می رسد با این جوابیه، نیمی ازعلوم روحی و روح شناسان راکاملا نقض کردید،
اگرچه من خودم با آدمهایی ازین دست از نزدیک آشناهستم که حتی بسیاری از
علومی هم که به آن مسلطند همینطور کسب کردند.
 به طور مثال حسن رهبرزاده (که البته من فقط نامی از ایشان میاورم )و تا حدی در موردشان مطالبی
خواندم و در ایران مشغول به کار هستند.لطفا ننویسید که مغلطه است،مثالی زدم.
والسلام
  



From: man from elysian <amanfromelysian@gmail.com>
To: khub pesar <golpesar818@yahoo.com>
Cc: andisheyenik@yahoogroups.com; S.O.S-----HELP <kia_rambo@yahoo.com>
Sent: Sunday, April 10, 2011 15:07:11
Subject: Re: Fw: -- AndisheyeNik -- پاسخ آقای کیارش درپاسخ آقای گل پسر و کوتاه سخنی با دوستان



درود

شما بشدت ذهنيت گرا شده ايد . تجارت شخصي شما به چيزي ارتباط ندارند و پيوند دادن آنها به ماوراالطبيعه همانگونه كه پيشتر گفتيم بيخود است و اينها بازمانده از دوران بيماري روحي شماست .

چيزهايي كه گفتيد شرحي علمي دارند و به آن فلج خواب يا sleep paralysis ميگويند . فلج خواب چندين نشانه دارد از جمله ناتواني در حركت دادن دست و پا يا فرياد كشيدن ، ديدن سايه ، شنيدن صدا و ........... كه يكي از مهمترين آنها توهمات خواب  يا hypnagogic hallucinations است . در اين حالت ممكن است شما شبح يبينيد ، احساس شناوري در هوا كنيد و يا تجربه خروج از بدن داشته باشيد . اينها همگي رويا هستند و اگر شما بدستاويز چنين چيزهايي ادعاي طي طريق و اثبات روح و انرژي درماني و .........ميكنيد، ساده لوح هستيد .براستي همينها دستمايه آن ادعاهاي فلك كر كن بوده و به شما اينقدر اعتماد به نفس داده كه با سخنان واهي به جدال بياييد ؟!!!

ما خود نيز چند بار دچار چنين حالتي شديم ليكن با خردمندي بدنبال دليل گشتيم ، نه اينكه آنها را به صغرا و كبري و آسمان ريسمان ارتباط دهيم . ما كه پيشتر گفتيم قسمتي از مغز شما آسيب ديده ، كنون كه خود اين اعترافات كرديد ، ما دانستيم كه پيرامون ديگر سخنانتان هم نياز به درشتي با شما نيست .ليكن اين را فهم كنيد كه تجارب شخصي شما و نتيجه گيريهاي شما از اين تجارب همانند كشف عناصر اربعه ، ارتباطي به خدا و ايدئولوژي شما و ارج و قرب شما و نزديكي شما به خدا ندارند.

 دليل بروز چنين پديده اي اين است كه در هنگام خوابيدن در مرحله rapid eye movement ، مغز انتقال سيگنالهاي عصبي بسوي عضلات را به جز عضلات چشم متوقف ميسازد به اين دليل كه شما روياهايتان را انجام ندهيد يعني اگر رويا ميبينيد كه در حال راه رفتن هستيد در حالت خواب از رختخواب بيرون نياييد و شروع به راه رفتن نكنيد .برخي از افراد كه به خوابگردي يا تكانهاي دست و پا در خواب مبتلا هستند دقيقا به همين دليل است كه مغز ارسال سيگنالها به عضلات را مسدود نميكند و افراد همانگونه كه در خواب ميبنند شروع به انجام حركاتي عضلاني ميكنند يا درحالت شديدتر شروع به راه رفتن يا دويدن ميكنند .

به هر حال  وقتيكه قصد بلند شدن از خواب را داريد مغز ارسال سيگنالها را از سر ميگيرد تا شما زندگي عادي خود را از سر بگيريد و از حالت فلج خارج شويد و پس از آن هوشياري خود را ميابيد اما گاهي اوقات پيش از اينكه مغز ارسال سيگنالها را آغاز كند شما هوشيار ميشويد اما كنترلي بر عضلات خويش نداريد چون ارسال سيگنالهاي عصبي آغاز نشده است. در اين هنگام قادر نيستيد حتي از ترس فرياد بكشيد ، يا دست و پا تكان دهيد و توهمات خواب ميتواند روي بدهد و براي اينكه شما باور كنيد كه چنين چيزهايي خزعبلات است و حقيقت ندارد ميتوانيد اينبار كه چنين حالتي براي شما روي داد ، پرواز كنان به نزد ما بياييد و فردا به ما بگوييد كه چه هستيم و چه شكلي هستيم و ريش داريم يا نداريم  و چه بر تن داشتيم . خواهيد ديد كه آنچه واقعيت داشته و با آنچه شما ديده ايد تفاوت دارد و شما دچار توهمات خواب شده ايد يا اينكه شمار حساب ما و رمز آن هميشه در كشوي اول ميز چوبي در كتابخانه منزل ما قرار دارد آنها را بخوانيد و روز پس از آن از حساب ما 1000 تومان خريد اينترنتي كنيد .خواهيد فهميد كه نميتوانيد چنين كنيد و اينها كه ميبينيد رويا هستند كه اگر اينگونه نبود ما امروز يك اتاق عملياتي ويژه براي دستگيري مجرمين ماورالطبيعه در پليس دنيا بوديم كه شبها رمز عبود ميدزدند و روزها بكار ميبندند ! آيا از بين اينهمه انساني كه چنين تجربه اي داشته اند حتي يكي نتوانسته كه رمز گشايي كند ؟!!!!  دقيقا به همين دليل رويا گونه است كه وقتي بلافاصله تصميم به برگشت به بدن ميگيريد ، بيدار ميشويد و از پرواز در آسمان دست ميكشيد چون مغز ارسال سيگنالها را آغاز ميكند و از رويا بيرون مياييد.

در شرايطي كه خود مايل به انجام اينكار باشيد و تمرين كنيد، مغز ميتواند تعداد و زمان انجام چنين حالتي را بيشتر كند اما بياد داشته باشيد كه بروز اين حالت بي خطر در تعداد زياد ،خود نشانه بيماري ديگري است و پزشكان با داروي ضد افسردگي به اين درمان ميپردازند . ما با پافشاري از شما ميخواهيم كه نزد پزشك ديگري برويد و اين حالت فلج خواب و تمام وقايع را براي او بازگو كنيد و به او بگوييد كه پيشتر هم از افسردگي رنج ميبرديد .

اگر اينكار را هم نميكنيد پيشنهاد ميدهم به اين سايتهاي پرواز روح و اشتراك گذاري تجارب خروج از بدن و .... سر نزنيد و آنها را مدتي كنار بگذاريد. دو تا تارنماي درست و حسابي جستجو كنيد و مدتي در آنها بالا پايين برويد و از روش علمي ،پديده اي كه برايتان اتفاق ميافتد بنگريد و كنكاش كنيد . چيزي كه از آن رنج ميبريد و گمان ميبريد كه طناب آسماني است ، يك مشكل اساسي است كه چند تا قرص نياز دارد . اگر هم از روي دشمني با ما سخن ما را نشنيده ميگيريد ، با چند آدم حسابي كه سرشان به تنشان بيارزد و هر شب در آسمان چرخ نميزنند، مشورت كنيد .

خود دانيد.

بدرود



2011/4/7 khub pesar <golpesar818@yahoo.com>
 

با سلام

نوشته اتان را خواندم و مواردی را بیان میکنم

تمامی مواردی که برایتان نوشتم نه تخیلی است و نه خرافه. بلکه براحتی قابل آموختن نیز هست و اگر من گفتم که نمی توانم با روشی که شما می خواهید آنرا اثبات کنم به این معنا نبود که قابل آموختن نیست. بهر حال اگر شما مایل هستید، میتوانم روشی برای درک بهتر این موضوعات به شما یاد دهم. ولی بدانید که زمان به نتیجه رسیدن آن دست خود شماست هر چه قدر علاقه اتان نسبت به انجام آن بیشتر باشد و شرایط وجودی خود را بیشتر و بهتر بشناسید سریعتر به نتیجه خواهید رسید.

ضمنا از یک جمله شما کمی دلگیر شدم چون انتظار گفتنش را از شما نداشتم. شما نوشتید :

خوب از آنجایی که ما هم جوانیم و به اندازه کافی خر هم هستیم پیشنهاد شما را قبول می کنیم

شما به ما راه رسیدن به این قدرت هایی که خودتان هم به آنها رسیدید را نشان دهید

کسی که از خرد خود بگونه ای دیگر استفاده میکند هیچگاه آموختن چیزی را بنا بر، ببخشید خریتش نمی گذارد. من جای شما بودم بجای این کلمه و جمله از عبارت کنجکاوی استفاده میکردم و میگفتم از آنجایی که جوانم و انسان، و انسان نیز جویای حقیقت یا جویای ناشناخته ها است پس پیشنهاد شما را قبول میکنم.

از آنجایی که همه خرد دارند و ما نیز شامل این دسته از افراد هستیم لذا میتوانیم تشخیص دهیم که برای تجربه یا آموختن، چه چیزی به ضرر ماست و چه چیزی به نفع ما. پس تشبیه کردن تجربه خروج جسم دوم از جسم اول با کشیدن حشیش نیز درست نیست.

شما نوشتید که: 

تا یادم نرفته به شما یادآوری کنم که شما اگر زیاد دچار حالت بختک گرفتگی می شوید زمینه آلزایمر و افسردگی شدید دارید

بنابراین تا دیر نشده به فکر باشید و به یک روان پزشک مراجعه کنید . برای من هم زیاد رخ می دهد و همین کار را کردم . این مسئله را جدی بگیرید

این حالت را ناشی از آلزایمر و افسردگی شدید دانستید و من نیز آنرا نفی نمیکنم چون شاید این حالت در موردی که شما گفتید نیز رخ دهد و ممکن است که یک نوع حالت خاص باشد، ولی باید برایتان بنویسم که در دو سال گذشته یعنی از اواسط 87 تا اواسط 89 بعلت وجود مشکلات فراوان و از دست دادن تمام سرمایه ام و از همه مهمتر از دست دادن دو تن از عزیزانم به شدت دچار افسردگی شده بودم و تا حدی پیش رفتم که در یک شب پر از دردسر یک سکته مغزی را نیز رد کردم، ولی بیشتر علائم آن بعلت رد شدن در چشمان و صورت و دستهایم و حتی در ناحیه میانی بدنم کاملا حاکی از این اتفاق بود و وقتی که بعد از یک هفته به دکتر رفتم با تشخیص او متوجه شدم که چه خطری را پشت سر گذاشتم و تمام این گذران شرایط را با سلامتی کامل، مدیون اعتقاداتم هستم که اگر این تمرینات و یاری خدا و یاد او نبود معلوم نبود که الان کجا بودم. آگاهی از بروز سکته از صبح زود آن شبانه روز برایم مشخص شد و به همین دلیل با روشهایی که میدانستم خطرات احتمالی را از خود دور کردم و به همین علت در زمان خواب بخاطر پیشگیری که انجام داده بودم از این سکته مرگ آور فقط آثاری جزئی در من پدیدار شد و به موقع بیدار شدم و با یاد او خودم را به خدا سپردم تا رفع مشکل شود و همینطور هم شد.

بعد از این جریان در شرکت از دکتر روان شناسی دعوت شده بود تا برای آموزش کار خود را شروع کند و من نیز شاگرد او بودم و کاملا بهم ریخته و در عین حال با آرامش نسبی که سریع مورد توجه دکتر قرار گرفتم و چون براحتی با انرژیهای دیگران میتوانم ارتباط بگیرم احسحا کردم که انرژی ایشان برایم کارساز بوده و با روشی بسیار ساده توانستم از انرژی او استفاده کنم و خود را بهبود بخشم و به همین دلیل سرگذشت خود را در ایمیلی برای او ارسال کردم و مطمئن بودم که با خواندن این سرگذشت روند بهبودی من شروع شده و ارتباط انرژی ما برقرار میگردد که همینطور هم شد. بعد از خواندن این ایمیل توسط ایشان، او درصدد این بود که برایم جلساتی را ترتیب دهد تا بطور علمی مشکلات روحی من را درمان کند و از اینکه من زیاد تمایل نشان نمیدادم حتی پیشنهادی داد که اگر بخاطر مسائل مالی است میتوانم بطور مجانی یا با هر مبلغی که خود میخواهم درمان شدن را شروع کنم ولی بعد از مدتی در حدود بیست روز که پیش او رفتم دید که حالم نسبت به قبل خیلی بهتر شده و ماجرا را بیان کردم و از اینکه از انرژیش بی اجازه استفاده کرده بودم عذرخواهی کردم. دکتر از ابتدا با اینگونه ارتباطات یا ربط دادن به مسائل معنوی خیلی موافق نبود و درمان را تحت لوای علوم پزشکی و علمی میدانست و وقتی من حتی زمان برقرای ارتباط انرژی را که ساعت 10:30 الی 11 شب گفتم با کمی تفکر و تعجب گفت که دقیقا در همان موقع ایمیل مرا خوانده بود و چون قرار بود بعد از آن به انجام کاری بپردازد بعلت خواب آلودگی و خستگی ناگهانی به رختخواب رفته بود و خوابیده بود و این برایش عجیب بود که چرا به یکباره چنین حالتی به او دست داده بود. و من نیز علت آن را برایش توضیح دادم و او نیز روند بعدی را به عهده خود من گذاشت تا اینکه در حال حاضر دیگر چنین افسردگی و ناراحتی را ندارم و درمان شده ام بدون اینکه تحت نظر دکتری باشم و یکی دیگر از دلایل آن نیز شناختی بود که نسبت به وجود خود داشتم و به همین علت ارتباط بهتری با خالقم داشته و او نیز براحتی مرا درمان نمود.

این تمرینات در لوای اعتقاداتم بود و توکلی که به خدای خود داشتم که ایشان به این سخنان اصلا اعتقادی نداشت ولی با بیان حالتهایی در زمان های بحرانیم و تکرار کلماتی که باعث رد شدن این سکته شده بود تا حدی کوتاه آمد و گفت که در این مورد بیشتر تحقیق خواهد کرد تا اگر لازم بود این کار، را آموخته تا بر روی مراجعینش تاثیر بیشتری برای بهبود آنها داشته باشد.

هدف از نوشتن این مطلب این بود که در تمام این دو سال من حتی یک بار هم دچار این حالت سنگینی که شما آنرا ناشی از آلزایمر و افسردگی دانستید نشدم و لی الان که دیگر افسرده نیستم چند بار برای اینکه این آمادگی را از دست ندهم با اراده خودم موقع خواب و یکبار هم در وسط روز در بیداری با تمرکز گرفتن جسم دوم را خارج کردم و گشتی به اطراف زدم و به همین دلیل من از شما می خواهم که بجای مردود دانستن این مسائل به دنبال بیدار کردن جسم دوم خود با اراده خود باشید و بجای اینکه آنرا ناشی از آلزایمر یا افسردگی بدانید با نگاهی دیگر به آن بنگرید و سعی کنید تا آنرا تحت اراده خود در آورید. ضمن اینکه انرژی شما نیز همچون انرژی این دکتر با انرژی من سازگار است و بدون اینکه حتی شما را دیده باشم و یا صدایتان را شنیده باشم براحتی انرژیتان را حس میکنم و شاید این حرف من برای شما خنده دار باشد ولی حقیقت دارد و امید وارم که با تمرینات لازم خود به این حقیقت برسید. البته باز هم باید خاطر نشان کنم که تمام این کارها را به اذن خدا انجام میدهم و در بعضی از موارد نیز چون این اجازه را ندارم نمی توانم براحتی ارتباط بگیرم و به همین خاطر انجام این امور را برای زمانهایی میگذارم که واقعا لازم باشد و در راستای بهبود. بگذریم نمی خواهم راجع به مسائلی که من به آن ایمان دارم، چون تجربه کرده ام و شما آنرا قبول ندارید بحث کنم و نحوه تمرین و آموزش خارج کردن جسم دوم را برایتان بازگو میکنم.

برای شروع اول لازم است که از وجود خود شناخت بهتری داشته باشید و این شناخت در خصوص زمان خواب و بیداری و زمانهایی است که شما برای انجام یک کاری روحیه بهتری دارید. شناخت از ترسهایی که دارید و شجاعتهایی که وجود دارد. چگونه بتوانید براحتی ترس یا اضطراب یا بی حالی را از خود دور کنید و چگونه بر خود غلبه کنید. بعد از شناخت این موارد مدام در ذهن خود مرور کنید که اگر بار دیگر دچار این حالت شدید بجای ترسیدن یا عذاب کشیدن خود را رها کرده و اجازه میدهید تا جسم دوم خود هر کاری که لازم دانست انجام دهد. با انجام این تمرینات در بیداری و حتی بعد از بیدار شدن و به یاد آوردن این موضوع شما آمادگی پیدا میکنید تا اگر این حالت برایتان رخ داد سریع متوجه شوید که قرار بوده تا خود را رها کنید و به برخاستن جسم دومتان کمک کنید و این تجربه را داشته باشید. بعد نحوه خوابیدن شماست که بهتر است برای آمادگی بیشتر قفا خوابیده و یکی از دستهایتان را زیر دست دیگر روی شکم بالای ناف قرار دهید و پاهایتان نیز روی هم به حالت دراز کشیده باشد و تا به خواب رفتن به همین شکل تمرین کنید. آنقدر این تمرین را انجام دهید تا این نوع خوابیدن برای شما ممکن شود و بعد که در این حالت نیز دچار حالت بختک گرفتگی شدید و این آگاهی را نیز داشتید دیگر به هر شکل که خوابیدید براحتی حالت مذکور را درک کرده و با اراده خود آن را هدایت میکنید.

این تمرینات را انجام دهید و اگر موردی بود برایم شرح دهید تا هر آنچه را که میدانم برایتان بنویسم.

در مراحل اولیه این کار کمی سخت بوده و باز حالت خفگی و ترس و عذاب را بهمراه خواهد داشت تا اینکه بعد از چند بار متوجه میشوید که با آمدن این حالت نسبت به آن آگاهی بیشتری دارید و به یادتان می آید که قرار بوده تا با کمی همت جسم دوم را از جسم اول خارج کنید. آنقدر این کار را انجام دهید تا زمام امور در دستان شما باشد.

بعد از این مرحله نوبت بلند شدن از حالتی است که شما دراز کشیده اید که کمی سخت تر از مرحله اول است . شما در این مرحله بعد از اینکه متوجه شدید قرار است از جای خود بلند شوید ابتدا به پهلوی چپ یا راست هر کدام که برایتان آشناتر و راحت تر است بچرخید و با فشار دست از جای خود بلند شوید و به حالت نشسته با پاهای دراز شده بنشینید و کمی استراحت کنید. در این موقع است که دوست دارید تا دوباره بخوابید که اگر اینگونه بود سریع بخوابید و زمانی که بیدار میشوید به یاد خواهید داشت که شب قبل چنین کاری کرده اید و این نشانه ای از این است که شما نسبت به اطراف خود آگاه بودید و خواب ندیده اید. در حالت خواب دیدن بعد از بیدار شدن تا لحظاتی انسان نسبت به خوابی که دیده هوشیاری بیشتری دارد چون هنوز کاملا به بعد زمان و مکان وارد نشده و مقداری از جسم دوم در بعد بی زمان و مکان قرار دارد ولی بعد از دقایقی و ساعاتی متوجه می شوید که از خوابی که دیده اید خیلی جزئی در ذهنتان مانده و به مرور آن نیز محو میشود ولی اگر خواب نباشید و جسم دوم را حرکت دهید هر اتفاقی که افتاده باشد را تا مدتهای زیادی به خاطر خواهید داشت چون این اتفاقات در بیداری شما افتاده و براحتی در ذهنتان جای گرفته است و شما در بعد زمان و مکان با جسم دوم حرکت کرده اید و همانطور که گفتید مغز شما خواب بوده و قدرت حرکت نداشته اید ولی با اراده ای که داشته اید جسم دوم را خارج کرده و با آن حرکت کرده اید و با اینکه مغز خواب است چون جسم دوم بیدار است و حرکت میکند و این جسم دوم روان نیز دارد لذا هر آنچه که اتفاق می افتد در ذهن باقی مانده و ازخاطر نمی رود.

آنقدر این عمل  را تکرار کنید تا اینکه بتوانید سرپا ایستاده و راه بروید و به آرامی بعد از اینکه چند قدم از جایی که خوابیده اید دور شدید برگردید و به خودتان که خوابیده اید نگاه کنید. ممکن است در ابتدا اگر آمادگی آنرا نداشته باشید محل خوابیدن خود را سیاه یا تاریک ببینید و نتوانید جسم خوابیده خود را ببینید و علت آن اینست که هنوز از نظر روحی به آن حد نرسیده اید که قادر باشید جسم خاکی را ببینید و نترسید که اگر اینگونه شود احتمال سکته یا مرگ وجود دارد. البته این برای ترساندن شما نیست و فقط برای پیشگیری و آمادگی و تکرار و به خاطر داشتن است که در آن لحظه با حضور ذهن بیشتری اقدام به این کار صورت گیرد.

من نیز برای بار اول که جسم خاکی خود را بدون حرکت دیدم برایم وحشتناک بود و احساس کردم که مرده ام ولی چون از قبل این را میدانستم که قرار است این کار را بکنم فورا به موضوع پی بردم و خودم را یافتم و خیلی از وقتها نیز چنین نمی شود و هیچ اتفاقی نمی افتد ولی بهر حال اگر چندین بار نتوانستید خود را ببینید زیاد ناراحت نشوید و سعی کنید تا ابتدا کمی در این حالت قدم بزنید و حتی اگر به خاطرتان آمد بپرید و ببینید که هر پرش شما تا چه مسافتی شما را خواهد برد. و هر بار این مسافت را بیشتر کنید تا اینکه بعد از مدتی حتی قادر خواهید بود به مسافتهای دورتر نسبت به محلی که زندگی میکنید بروید ولی هیچگاه سعی نکنید تا از معنویت آن خارج شوید که اولا اجازه آنرا نخواهید داشت و ثانیا اگر چنین شد بدانید که با خروج از معنویتِ آن، با از دست دادن قدرت بدست آورده، خوی و خصلت غیر انسانی پیدا کرده و این خوب نیست.

بهر حال این راهنمایی بود که من توانستم با تمرین آن این حالت سنگینی را تحت اراده خود درآورده و از این حالت لذت ببرم. شما نیز مدتی این تمرینات را انجام دهید و بعد اگر توانستید که حتما خواهید توانست بعد راجع به دیدن دیگر موارد اقدام خواهیم کرد.

در خصوص مواردی که کاملا مردود کردید اگر با این تمرین بتوانید جسم دوم را خارج کنید خود بخود بقیه موارد برایتان قابل هضم تر خواهد بود و بهتر خواهیم توانست در این موارد صحبت کنیم.

از شما خواهشی دیگر نیز دارم که در هر بار انجام این عمل اتفاقاتی که برایتان می افتد را برایم بنویسید تا اگر لازم بود با آگاهی بیشتری نسبت به ادامه آن اقدام کنیم.

راجع به حسهای درون نیز مطالبی نوشتید که من نیز اینها را قبول دارم ولی سخن من از درک این حالتها بود و درک این حالتها توسط همان حسهای درون صورت میگیرد و اگر اینگونه نیست پس باید حسهای پنجگانه را نیز بیرون بریزیم چرا که در هر صورت برای درک حس شوری یا تلخی نیز باز در قسمتی از مغز جایی برای آن تعبیه شده مثل جایی که برای احساس شادی و غم وجود دارد و دیگر نیازی به حسهای پنجگانه نیست.

مطلبی دیگر نیز برایتان دارم و آن اینکه اگر واقعا با این همه معلومات و مدارک هنوز بیکار هستید و نتوانسته اید کاری برای خود دست و پا کنید برای من جای تعجب دارد و سوالی برایم بوجود آمده که آیا توقع خاصی نسبت به یافتن کار دارید یا اینکه اگر کاری درخور با حقوقی در حد کسی که زیاد سابق کاری ندارد برایتان یافت شود قبول کرده و نسبت به انجام آن اقدام میکنید؟

چون من نه این مدارک را دارم و نه پارتی خاصی و فقط با گرفتن یک مدرک مهندسی بعد از چند سال معلمی کاری در رشته خود یافتم و الان نیز خدا رو شکر درآمد نه چندان بالا ولی نسبت به خیلی کسان، مناسبی دارم و این را از لطف خدا میدانم که زمانی که به او سپردم خود برایم مهیا کرد.

اگر واقعا بیکار هستید و به کار نیاز دارید برایم پیام بگذارید تا اگر خدا خواست و همت کردیم کار مناسبی نیز برای شما پیدا کنیم.

در پناه خداوند متعال باشید.


----- Forwarded Message ----
From: S.O.S-----HELP <kia_rambo@yahoo.com>
To: "andisheyenik@yahoogroups.com" <andisheyenik@yahoogroups.com>
Sent: Sun, April 3, 2011 2:07:42 PM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- پاسخ آقای کیارش درپاسخ آقای گل پسر و کوتاه سخنی با دوستان

 

درود بر شما
با سپاس از  پاسخ شما
در طول پیام خود بارها اشاره کرده اید که اینها را باید خودت تجربه کنی و اشاراتی به این داشتید که خودم را به دنیایی که شما می گویید نزدیک کنم
خوب من که گفتم اثبات کنید منظورم همین است . من می گویم کدام دنیا؟اینها را که شما می گویید برای من چیزی جز چند واژه نیستند
من هنوز هم مواردی که را که گفتید انکار نکرده ام
ببینید ، شما فرضا یک علمی دارید . نه توانسته اید آنرا توجیه کنید و نه توانسته اید آنرا بیاموزید . خوب این واقعا به چه درد بشریت می خورد؟ بارها گفته اید که نمی توانید آنطور که مرسوم است ادعاهایتان را ثابت کنید و ما باید بیاییم و تجربه کنیم
خوب ، نکته اول
تجربه هر چیزی به صلاح انسان نیست . سخن شما می تواند مانند کسی باشد که حشیش مصرف می کند و از آن بسیار تعریف می کند بعد که به او می گویند حشیش چه فایده ای دارد می گوید : " من نمی توانم اثبات کنم بیا بکش تجربه کن می فهمی چه فایده ای دارد"!!!؛
شاید این چیزی که شما می گویید تجربه بدی مانند حشیش نباشد اما به شنونده این حق را بدهید که از تجربه هر چیزی هراس داشته باشد
عقل و خرد چیزی است که گذاشته اند شما با آن دلیل بیاورید . اگر فرد حشیشی می توانست از فواید حشیش بگوید مسلما می گفت و اثبات میکرد خوب است و همه هم مصرف می کردند
علت اینکه عموما جوانان روی به مواد مخدر می آورند هم همین است . حس تجربه گرایی بالایی دارند
نکته دوم
خوب از آنجایی که ما هم جوانیم و به اندازه کافی خر هم هستیم پیشنهاد شما را قبول می کنیم
شما به ما راه رسیدن به این قدرت هایی که خودتان هم به آنها رسیدید را نشان دهید

در مورد سایر ادعاها
جن
ما نگفتیم چون نمی شود دید پس نیست . ما گفتیم آشکار نیست . آشکار با غیرقابل روءیت متفاوت است
و زحمت کشیدید و کلی مثال از چیزهایی که نمی شود دید زدید که نیازی نبود
ما هم نمی گوییم با دستگاههایی می شود هوا را دید . وقتی پرنده ای پرواز می کند یعنی هوا هست . هواپیما ، هلی کوپتر ، پروانه ، مگس همه اینها نشان می دهد هوا هست و آنرا بر ما آشکار میکند
ما همانطور که گفتیم سه مرحله ادراک برای بشر هست
حواس پنجگانه
خرد
تخیل
برای انسان همه چیز با حواس پنجگانه آشکار نمی شود و خیلی چیزها با خرد اثبات میشود و کافی است انسان کمی فکر کند
مثلا الکتریسیته را که مثال زدید وقتی من الان پشت رایانه نشسته ام و به شما پیام می دهم مرا به الکترسیته می رساند . وقتی فاز متر به سیم فاز می زنم روشن می شود و وقتی به نول میزنم روشن نمی شود
این یعنی یه فرقی بین فاز و نول هست
ما خودمان می دانیم خیلی چیزها هست که نمی شود دید و وجود دارد . سخن ما بر سر آشکار بودن بود نه قابل رویت بودن
ما از طریق خرد هم نمی توانیم به وجود جن برسیم . همانطور که خودتان گفتید نمی توانید آنرا به صورت علمی و منطقی اثبات کنید
خوب ، با حواس پنجگانه هم که آشکار نمی شود
پس تخیلی است
حال شما ادعا می کنید انسان جسم دیگری دارد و رفتید به صورت کاملا غیر علمی بر روی بختک تحقیق کرده اید
دوست عزیز آن حالتی که گاهی رخ می دهد و برای من هم زیاد رخ داده است به این دلیل است که مغز هنوز در آن حالت خواب است
وقتی انسان می خوابد مغز به حالت استراحت می رود . چشمها بسته می شوند در نتیجه داده های مربوط به بینایی وارد مغز نمی شود که پردازش شود
تمرکز مغز از روی حس شنوایی کمتر می شود . بویایی همینطور
این یک استراحت خوب برای مغز است که دائما در حال پردازشهای مختلف هست
جا دارد اینجا به شما که حتما با ریاضیات آشنایی ندارید مفهموم تابع را توضیحی مختصر دهم چون به درد همه می خورد
تابع به دستگاه یا مجموعه ای می گویند که دارای سه قسمت است
قسمت ورودی
قسمت پردازش
قسمت خروجی
داده های خام ورودی برای حس بینایی پرتو های نور هستند که به شبکیه چشم ما وارد میشوند و از طریق عصب ها این داده های خام وارد مغز شده و پردازش می شود و نهایتا خروجی ادراک ما از چیزی است که دیده ایم
به جرئت می توانم بگویم بالای 90 درصد مسائلی که با آنها در ارتباطیم از مفهوم تابع پیروی میکنند شاید هم صددرصد
مغز هم چنین حالتی دارد
خنده و گریه هم نوعی پردازش است که در مغز انجام می شود
شما بیهوده نمی خندید . مثلا یک جوک خنده دار میشنوید (ورودی) در مغز پردازش می شود و شما می خندید (خروجی) و دانشمندان اتفاقا محل پردازش خنده و گریه و احساسات دیگر را نیز در مغز پیدا کرده اند
نوعی گازها هستند که شما بو می کنید و آن قسمت از مغز را تحریک می کند و موجب می شود بی اراده بخندید
قرص هایی هم به همین شکل هست که از آنها با عنوان قرص های شادی آور یاد می شود
بنابراین تمام احساسات و ادراک بشر در حیطه همین تابع است . باید یک ورودی باشد بعد در مغز پردازش می شود و خروجی نشان داده می شود . عشق ، علاقه ، عاطفه ، حس پرستش ، میل جنسی ، میل به خوردن ، بی حوصلگی ، اوقات تلخی و ... همه و همه همینطور اند و هیچ چیز ماورائی در ادراک بشر وجود ندارد
مگر آنکه خودش ماوراء را تخیل کند
مسئله دیگر
نمی دانم
دوست عزیز یک کلمه بیشتر نیست : " نمی دانم" ؛
اما این یک کلمه به حدی به انسان فشار می آورد که از گفتن آن سر باز می زند
شما به جای اینکه درست و علمی روی مسئله بختک تحقیق کنید آنرا به جن و ماوراءالطبیعه ربط داده اید
تا یادم نرفته به شما یادآوری کنم که شما اگر زیاد دچار حالت بختک گرفتگی می شوید زمینه آلزایمر و افسردگی شدید دارید
بنابراین تا دیر نشده به فکر باشید و به یک روان پزشک مراجعه کنید . برای من هم زیاد رخ می دهد و همین کار را کردم . این مسئله را جدی بگیرید
برگردیم سر مسئله مهم " نمی دانم" ؛
خوب ، دوست عزیز زمانی هم بشر آسمان شب را میدید و نمی فهمید شهاب های آسمانی چیستند
و چون کلمه "نمی دانم" را نمی خواست بگوید و برایش سخت بود گفت اینها تیرهایی است که ملائک می زنند تا شیاطین را از بهشت دور کنند
این آیه در قرآن هم هست
اما بالاخره توجیه علمی آن پیدا شد و فهمیدیم شهاب های آسمانی تیر های شیاطین نیستند
اینکه شما می گویید تعدادی کارهای خارق العاده کرده اید و غیب شده اید و غیره - اگر راست باشد - همه توجیه علمی دارد
و روزی اثبات می شود
و من میتوانم برای بسیاری از چیزهایی که شما آنرا به جن و ماوراءالطبیعه و جسم دوم ربط دادید ، توجیه علمی بیاورم
برخی را هم نمی دانم . اما مطمئنم توجیه علمی دارد و ربطی به جسم دوم و غیره ندارد
اگر امروز نمی دانیم فردایی هم هست
جا دارد بدانید ناسا در حال تحقیق بر روی همین مسئله ای که شما طی العرض می نامید هست و در برخی اخبار دو سال پیش من خواندم که در این راه یک نفر را هم کشته است
به هر حال خیلی چیزها هست که انسان نمی داند و نمی تواند توجیه کند . هنوز معلوم نیست این آپاندیس در بدن چه می کند
هنوز بسیاری ژن ها کشف نشده اند
اما در مورد ادعاهای شما
تا جاییکه من تحقیق کردم در مورد قدرت فکر و اندیشه
مغز انسان برای عمل تفکر یا اندیشه نیاز به انرژی دارد
سلولهای مغز از مواد قندی برای فعالیت مصرف می کنند
خوب این مواد قندی که مصرف می شوند چه میشود؟نابود که نمی شود طبق اصل بقای ماده و انرژی و از آنجا که راندمان مغز انسان در حالت عادی در عملیات تفکر کمتر از 1 درصد است این 99 درصد دیگر تبدیل به نوعی انرژی می شوند که این انرژی هم نابود نمی شود و شاید به قول شما به صورت یک ابر بالای سر انسان می ماند . اینرا نمی دانم
به هر شکل این انرژی ساتع شده از مغز را که بسیار هم جزئی است قدرت مغز یا فکر یا اندیشه می گویند
از تابع انرژی که مشتق نسبت به جابجایی بگیریم نیرو بدست می آید
و از تقسیم نیرو بر زمان توان یا قدرت بدست می آید
اینها را دانشمندان بهتر از من محاسبه و توجیه کرده اند و به شما پیشنهاد می کنم روزانه اخبار علمی جهان را پیگیری کنید . من از طریق گوگل نیوز اینکار را می کنم
وارد دنیای علم شوید و دست از خرافات بردارید
علم انسان با سرعت شدیدی در حال رشد است و ما از گردونه به شدت عقب مانده ایم . هر روز که می گذرد ما شاید چندین روز عقب می افتیم
با این تفکرات خرافی نه تنها پیش نمی رویم بلکه به سمت عقب حرکت خواهیم کرد
مرگ من مارو برنگردونید 1400 سال پیش!!!

مورد بعد
ما نگفتیم شما می خواهید خرد و خردگرایی را زیر سوال ببرید . من البته خودم مسئله را بد گفتم
شما گفته بودید عده ای به اسم خرد گرایی نام خرد را لکه دار می کنند
ما گفتیم هیچ کس نمی توان نام خرد را لکه دار کند و خرد داشتن مانند ادب داشتن همیشه نیک است و همه می خواهند خردگرا باشند
ممکن است عده ای نام خود را گروه ادیبان ایران نامگزاری کنند و راه بیوفتند در کوچه و خیابان به همه دری وری بگویند
شما از آن روز به بعد ادب را کنار می گذارید؟
خرد هم همینگونه است و همه حتی بی خردان هم خود را خردمند می دانند

بعدی
شما اشتباه می کنید کسانی را که نمی توانند از خردشان استفاده کنند بی خرد می دانید
من مثال خوبی برای شما زدم .آیا کسی که نمی تواند گیتار بزند بی انگشت است؟
<div style="font-size: 24px; color: rgb(0, 0, 0); font-style: normal; font-family: bookman old style,



__._,_.___
Recent Activity:
یاهو گروه انديشه نیک برای تبادل اندیشه و انتقال مطالب آموزنده

اجتماعی، فرهنگی، علمی و هنری از شخصی به شخصی دیگر و از نسلی به

نسل دیگر، راه اندازی شده است.


baraye didane in email be surate farsi mitavanid az yeki
az do rahe zir estefade konin:

1-Right clik>Encoding>More>Unicode (UTF-8)
2-Right clik>Encoding>More>Arabic (windows)

اگر این مطلب از طرف دوستان برای شما بازفرست شده است

می توانید در صورت تمایل در این یاهوگروه به نشانی اینترنتی

http://groups.yahoo.com/group/AndisheyeNik

وآدرس ایمیل andisheyenik@yahoogroups.com

،عضو شوید تا همه مطالب فرهنگی و اندیشه ای گروه را دریافت نمایید

لطفا در نظر داشته باشید که مطالب ارسالی از طرف صاحبان اندیشه با نگرشها

و سلیقه های گوناگون را به معنای خط مشی این یاهوگروه قلمداد نکنیم.

شاگردی دقیق، آموزگاری شریف و پرستاری مهربان برای (اندیشه) هم باشیم و بمانیم

مدیریت اندیشه نیک
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

CopyRight © 2006 - 2010 , GODFATHER BAND - First Iranian News Portal , All Rights Reserved