Sent to you by دوم خرداد via Google Reader:
این یادداشت در تاریخ 22-6-1389 در روزنامه شرق منتشر شده است.
غولي كه بيدار خواهد شد
چند روز پيش ايميلي ديدم كه دو عكس را در كنار يكديگر گذاشته و بيننده را به مقايسه آن دو دعوت ميكرد. هر دو عكس مربوط به بستهبندي گوشت گوسفند در دو فروشگاه زنجيرهاي بودند. اولي فروشگاهي در ايران و دومي فروشگاهي در يك كشور پيشرفته صنعتي (احتمالاً كانادا) بود. هر دو بسته به لحاظ ظاهر و احياناً كيفيت تفاوتي نداشتند، تنها تفاوت در قيمت بود. بسته ايراني، هر كيلو رقمي نزديك به نوزده هزار تومان و بسته ديگر هر كيلو رقمي نزديك به 10 دلار (حدود ده هزار تومان) بود. به عبارت ديگر قيمت آن گوشت در ايران حدوداً دو برابر قيمت مشابه خود در كشور مذكور بود!
در گذشته از تفاوت قيمت خودرو يا برخي كالاهاي لوكس در ايران و غرب چندان تعجب نميكرديم، اما اينكه وضع اقتصاد به جايي برسد كه حتي مواد خوراكي نيز در ايران گرانتر از كشورهاي پیشرفته غربي شود، قابل انتظار نبود. گوشت نمونه منحصر به فرد نيست، هم اكنون ميوه و حتي برنج و بعضاً نان هم چنين وضعي را دارند، فراموش نكنيم كه در آنجا ممكن است در آخر هفته اين مواد را حراج كنند و مردم كمدرآمدتر با نصف قيمت نيازهاي خود را تهيه كنند، اما در ايران فقط ميتوانيد در گوشتفروشيهاي برخي محلات، گوشت گاو (نه گوساله) و ميش (و نه بره) 10 ساله كاملاً قرمز ديرپز را با كمتر از قيمتهاي مذكور تهيه كنيد. بنابراين تفاوتها بسيار زيادتر از میان رقم 10 دلار و 19000 تومان خواهد بود، و اگر اين ارقام را در كنار دستمزدها قرار دهيم وضعيت كاملاً گويا خواهد بود. در ايران حداقل حقوق ماهانه كارگران، اندكي بيش از سيصد هزار تومان است كه برابر فقط با 20 كيلو گوشت گوسفند است،(هستند کسان بسیاری که از این رقم هم کمتر می گیرند) در حالي كه دستمزد يك كارگر در آنجا حدوداً با قيمت 200 كيلو گوشت در کشورشان برابري ميكند، يعني 10 برابر اختلاف. شايد گفته شود كه قيمت گوشت به تنهايي نميتواند، مبناي قضاوت باشد. ولي مقایسه قيمت سه نياز اوليه یعنی مسكن، خوراك و پوشاك تقريباً ما را به همان نتيجه رهنمون ميكند. حال اين سوال پيش ميآيد كه چرا شاهد اين اتفاق هستيم؟ پاسخ آن، اتكا به درآمدهاي ارزي نفتِ حاصل از بالا بودن قيمت نفت و تثبیت نسبی قیمت ارز در عین بالا بودن نرخ تورم در داخل کشوراست. قيمت كالاها و خدمات داخلي براي مصرفكنندگان از سال 1381 تا 1389، حدوداً سه برابر شده است، يعني چيزي حدود 200 درصد تورم داشتهايم. اما قيمت دلار در اين فاصله از 800 تومان فقط به 1050 تومان رسيده است. به عبارت ديگر اگر در سال 1381 قيمت گوشت گوسفند درجه يك هر كيلو حدوداً هفت هزار تومان بود، معادل 9 دلار می شد كه قاعدتاً اندكي ارزانتر از قيمت گوشت در فروشگاههاي كشورهاي غربي بود، اما اكنون كه قيمت گوشت، به حدود كيلويي 20 هزار تومان رسيده، قيمت هر كيلو گوشت معادل 20 دلار است كه بسيار بيشتر از قيمت آن در كشورهاي غربي است. اين اتفاق به دليل وفور بيش از حد دلارهاي نفتي نزد دولت و عرضه آن با قيمت نسبتاً ثابت ايجاد ميشود. اين وضع چه نتايجي خواهد داشت؟ خيلي ساده است تقاضا براي كالا و خدمات خارجي زياد ميشود. يك نمونه روشن آن گردشگري است. امروزه رفتن به دبي، تركيه و حتي كشورهاي اروپايي، گرانتر از سفرهاي داخلي كشور نميشود. به همين دليل است كه هر روز پيش از پيش تقاضا براي چنين سفرهايي وجود دارد و اگر اخذ ویزا ساده باشد برای سفرهای کوتاه مدت هم مردم به خارج می روند تا مجبور نباشند که 20 ساعت و بیشتر در مسیر تهران شمال معطل شوند. در برابر براي خارجيها هزينه سفر به ايران بسيار گرانتر ميشود و طبعاً تقاضا آنان براي سفر به ايران هم كم ميشود. وقتي كه گردشگري داخلي از سوی مردم ایران و خارجي از سوی سایر مردمان به ایران كم شد، تعداد زيادي از افراد بيكار خواهند شد. مشابه همين اتفاق در ساير بنگاههای تولیدی هم رخ ميدهد، و شاهد رشد بيكاري خواهيم بود، همچنان كه در سالهاي اخير عليرغم صدها ميليارد دلار درآمد ارزي، شاهد افزايش اشتغال نبودهايم. بنابر این با چنین وضعی خرید هر نوع كالا و خدماتي از خارج به صرفهتر از داخل ميشود، حتي صرف ميكند كه مرزنشينان براي خريد نیازهای هفتگی خود به آن طرف مرزها بروند. مثل اوايل انقلاب كه دلار هفت توماني داده ميشد و افراد براي كسب درآمد به سفر خارجي ميرفتند تا جنس بياورند. از اين رو مصرف ارز هر روز بيشتر ميشود.
اين وضع در ادامه خطرناكتر ميشود. اگر طرح هدفمند كردن يارانهها اجرا شود، با تورم بيشتر مواجه ميشويم، و دولت براي جبران آن به واردات بيشتري روي ميآورد و همين امر سبب وخيمتر شدن اوضاع مي شود. تنها راه چاره تغيير در سياستهاي اقتصادي است، اما اين تغيير رخ نميدهد، فقط وقتي كه ارزهاي بيزبان و بادآورده تمام شد، چنين تغييري خود را بر مسئولين تحميل ميكند، زيرا ديگر ارزي براي ادامه اين سياستها باقي نخواهد ماند، و از اين مرحله است كه تورم به صورت افسار گسيخته بالا ميرود، و چون امواج خروشان همه چيز را از سر راه خود برميدارد، سالهاي 1373 و 1374 را فراموش نكنيد. البته در آن زمان شايد بتوان تقصير را برعهده سودجويان و بيگانگان انداخت، اما براي مردم فايدهاي نخواهد داشت. هنگامي كه اين غول بيدار شد، كنترل آن بسيار سخت است، حتي دولتهايي كه از پشتوانه قوي مردمي برخوردارند، قادر نيستند كه از اين گردنه به راحتي عبور كنند، چه رسد به آنكه دولتي در جبهههاي ديگر نيز با چالشهاي متعددي مواجه باشد.
گرچه دود اين وضع در نهایت به چشم همه مردم ایران خواهد رفت اما در كوتاهمدت بيكاران و كارگران بيش از همه ضرر ميكنند، و هنگامي كه ذخيرههاي ارزی ته كشيد و سياستها تغيير كرد، كارمندان و افراد داراي درآمد ثابت ضرركنندگان بعدي خواهند بود. بهتر است پيش از آنكه دير شود و غول مزبور بيدار شود، چارهاي صورت گيرد.
منتسره در سرق 22-6-1389
Things you can do from here:
- Subscribe to آینده - وب سایت شخصی عباس عبدی using Google Reader
- Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites
برای دیدن تصاویر روی Display images below کلیک کنید.
------------
دریافت این پیام بدلیل ثبت نام شما در گروه است گروه Google Groups "Sohrab Arabi".
برای دیدن تصاویر ایکون Display images below را کلیک کنید.
---------
لطفآ اگر پس از اشتراک ایمیل های گروه را دریافت نکردید پوشه اسپم را نگاه کنید
واگر ایمیل های گروه آنجا بود ایمیل ها را از اسپم در بیاورید
Select the box to the left of the emails and
click "Not spam" button on the top.
کار دیگری هم که می توانید بکنید درست کردن فیلتر و استفاده از Label برای پیدا کردن ایمیل های گروه است
---------
برای ثبت نام در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به sohrab-arabi+subscribe@googlegroups.com
---------
جهت ارسال به این گروه، ایمیل را ارسال کنید به sohrab-arabi@googlegroups.com
---------
برای لغو ثبت نام در این گروه، یک ایمیل ارسال کنید به
sohrab-arabi+unsubscribe@googlegroups.com
---------
برای سایر گزینه ها، به این گروه مراجعه کنید در
http://groups.google.com/group/sohrab-arabi?hl=fa?hl=fa
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر