اصولا همه ما در طول زندگي بر اساس شيوهاي که زندگي ميکنيم به يک سري عادات خوب و بد مبتلا ميشويم. شايد در گذر سالهاي زندگي، خود ما متوجه رفتارهاي عادتي بدمان بشويم و يا به خاطر بازخورد اطرافيان آن را بفهميم که مثلا: «تو خيلي زود عصبي ميشوي!»، «خيلي بيش از حد حساسي!» و... تا وقتي که باور نکنيم و نپذيريم که اين عادت بد در ما وجود دارد، موفق به ترک آن نميشويم. برخي افراد به علت عدم واقعبيني و يا به خاطر ترسهاي شخصيتي خود، شهامت مواجه شدن با خودشان را ندارند و نميتوانند از سيکل معيوب اين عادتها رها شوند. قدم اول براي رفع عادتهاي بد، آگاهي يافتن است. خيلي سخت نيست، فقط کافي است وقتي ديگران مکرر در مکرر به ما ميگويند که فلان عادت را داري، آن را باور کنيم و در خلوت خود بگوييم که مگر ميشود اين همه آدم از روي دشمني چنين بازخوردي به من بدهند؟ بهتر است خودم را توجيه نکنم. راست ميگويند من بيش از حد حساسام يا بيش از حد عصبي ميشوم و اين يعني ميل داشتن به ترک عادت. بعضيها معتقدند فلان عادت بد را دارند اما اين رفتار يا عادت خاص به قول خودشان کارراهانداز است.
برخي ميگويند که من خودم ميدانم که خيلي حساسام و مته به خشخاش ميگذارم اما اين موضوع هميشه به نفع من است و ديگران در رفتار با من بيشتر مراعات ميکنند. همسر خانم مريم هم چون در گذر هفت سال زندگي مشترکش بازخورد خوبي از اين عادت بدش گرفته، قطعا تمايلي به ترک آن ندارد. هميشه به ياد داشته باشيد اگر يک رفتار بد تقويت شود، تکرار هم ميشود. خانم مريم در بخشي از نامهشان (که در خلاصه «قصه از کجا شروع شد» قيد نشده) اشاره کرده بودند که در اوايل زندگي، وقتي همسرم فحش ميداد و از کوره در ميرفت، يک بار به اين لجباري و شي پرت کردنش خنديدم؛ همين خندهاي که خانم مريم شايد ناخواسته و شايد هم از روي تعجب داشتهاند ميتواند زمينه تقويت آن عادت بد را ايجاد کرده باشد.
حواسم باشد به نقطه جوش نرسم که اگر ميزان آدرنالين خون من بالا برود، مديريت خشم از کنترلم خارج خواهد شد. بهتر است يک ليوان آب بخورم يا از فضاي موجود خارج شوم.»
متاسفانه امروزه رايجترين عادت بد در ميان مردم عدم مديريت خشم است. راهحل براي رفع اين عادت بسيار بد آن است که شما به عنوان طرف مقابل (همسر، دوست و يا حتي همکار چنين شخص بددهني) بايد هر بار که چنين الفاظي را ميشنويد، بگوييد: «مودب باش!» و حتي اگر ثانيهاي بعد دوباره فحش جديدي به نشانه شوخطبعياش داد، بگوييد: «لطفا مودب باش!» انگار که مثلا سوزن دستگاه گرامافون روي اين جمله قفل شده باشد و او از شما فقط همين جمله را ميشنود. مطمئن باشيد گام به گام به سمت شکلدهي رفتار مثبت و ترک اين عادت سوق داده ميشود. اگر شما به اين باور رسيدهايد که يک عادت بد مثلا از کوره رفتن داريد ميتوانيد طي چند مرحله آن را ترک کنيد. پس از شهامت مواجه شدن و سپس ميل ترک عادت، قدم سوم آن است که بدانيد نابرده رنج گنج ميسر نميشود و بايد خود را براي تحمل يک دوره سخت آماده کنيد. ما هميشه در زندگي براي رسيدن به يک چيز خوب مجبوريم سختي و تلخي رسيدن به آن را تجربه کنيم. بايد براي ترک عادت بد و لذت بردن از زندگي سالم و اصلاح روابط خود با ديگران آماده تحمل تنگناها شويد.
قصه از کجا شروع شد؟
سالهاست که دارم با اين مرد عصبي زندگي ميکنم. هر بار که به يک دليلي عصبي ميشود بايد خودم را از جلوي چشمش مخفي کنم تا مورد اصابت فحشها و اشيايي که پرت ميکند قرار نگيرم. جالب اينجاست که بعد از اين توفان خشم، مرا صدا ميکند و با خونسردي ميگويد: «چرا اخم کردي؟ چي شده؟ هر کسي يک عادتي دارد. من هم 10 دقيقه يا يک ربع عصبي ميشوم و بعدش خوب ميشوم. اين مدت دور و بر من نباش تا آرام شوم.» جالب اينکه اصلا مسووليت رفتارش را نميپذيرد. من واقعا خسته شدهام. به نظر شما وقتي پسرم بزرگتر شود، از يک چنين پدري چه
گويي خواهد گرفت؟ وظيفه من به عنوان يک مادر چيست؟
به راستي چگونه ميتوانيم عادتهاي بدي را که به آن مبتلا هستيم از زندگي خود پاک کنيم؟ اين سوالي است که با دکتر بدريالسادات بهرامي در ميان گذاشتهايم و پاسخ را از او گرفتهايم.
چگونه از کوره در نرويم؟!
1- در کمينگاه خشم خود بنشينيد تا بتوانيد نسبت به کمترين ميزان حس خشمتان حساس شويد. با تمرين ميتوان از روي حالات خود و تغييرات جسمي متوجه شد که در حال عصبي شدن هستيم و با خود بگوييم: «اين موضوع داره حرص منو درميآره! آدرنالين خونم به من ميگويد که به تپش قلبم و نفس کشيدنهاي تندتند و حتي سفت شدن ماهيچههاي بدنم توجه کنم! حواسم باشد به نقطه جوش نرسم که اگر ميزان آدرنالين خون من بالا برود، مديريت خشم از کنترلم خارج خواهد شد. بهتر است يک ليوان آب بخورم يا از فضاي موجود خارج شوم.»
2- براي ترک اين عادت بايد موضوعاتي را که موجب برانگيختن خشمتان ميشود بشناسيد و طوري رفتار کنيد که از کشيده شدن به سمت آن موضوعات پيشگيري شود. مثلا اگر پاشنه آشيل شما صحبت در مورد مادرتان است، ميتوانيد در صورت صميميت با طرف مقابل به او بگوييد من راجع به مادرم کمي حساسام. در صورتي که چنين صميميتي بين شما نيست يا حس ميکنيد از اين صحبت شما سوءاستفاده کنند خودتان به طريقي بحث را به جايي بکشيد که از آن موضوع ناراحت کننده دور شويد و به اين طريق درجه خشم شما فروکش کرده و دوباره به صفر و يا درجهاي که کنترل آن را داريد خواهد رسيد.
موضوعاتي را که موجب برانگيختن خشمتان ميشود بشناسيد و طوري رفتار کنيد که از کشيده شدن به سمت آن موضوعات پيشگيري شود.
3- بعضي چيزها ميتوانند به شما کمک کنند و کارتان را آسان نمايند؛ مثلا موقعيتهاي زماني، موقعيتهاي مکاني و حتي ارتباطي مي تواند شرايط را براي تمرين آرامش آسان کند درمورد ارتباط خود ميتوانيد به منظور تسهيل کار، مدتي را با يک آدم صبور يا با کسي که احساس ميکنيد قدرت کنترل رفتارش شما را مجذوب کرده طرح دوستي بريزيد. قطعا او ميتواند اين تغيير عادت را براي شما راحتتر کند. فضاي ارتباطي جديد و ترک افرادي که نه تنها اين عادت بد شما را بد نميدانستند، بلکه به گونهاي مشوق شما بودهاند، ميتواند بسيار موثر باشد.
4- در مواقع عصبانيت با اندکي تامل علت تحريک پذيري را کشف کنيد. گاه بايد مقداري زمان بگذاريد و از ميان عوامل مختلف علت واقعي و اصلي را پيدا کنيد. پس از تامل ميزان خشم را با ميزان و اهميت علت آن تطابق دهيد . و به اين نتيجه برسي که با تغيير نگرش و يا تفسير هاي ذهني مي توان خود را آرام تر نمود . و علت خشم به اين اندازه ارزش خشم موجود را ندارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر