428The_Godfather_II_2The%20Godfather273TheGodfather2020305The_Godfather_II_1

Go English

سه‌شنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۹

Re: -- AndisheyeNik -- ازدواج در ايران باستان

تعدد زوجات در آیین زرتشت
در دوره ساسانی چیزی که بیش از همه دستخوش تغییر، توسط موبدان گردید " حقوق شخصی " است. مخصوصا احکام نکاح و ارث‏ به اندازه ای پیچیده و مبهم بود که موبدان هر چه می‏خواستند می‏کردند و در این زمینه اختیاراتی داشتند که در هیچ شریعتی به روحانیان نداده‏اند (تاریخ اجتماعی ایران، جلد 2، صفحه 34). تعدد زوجات در دوره ساسانی جاری و معمول بوده است. زردشتیان عصر اخیر درصدد انکار این اصل هستند، ولی جای انکار نیست، همه مورخین‏ نوشته‏اند، از هرودوت یونانی و استرابون در عصر هخامنشی گرفته تا مورخین‏ عصر حاضر: هرودوت درباره طبقه اشراف عهد هخامنشی می‏گوید: هر کدام از آنها چند زن عقدی دارند ولی عده زنان غیر عقدی بیشتر است (مشیرالدوله، تاریخ ایران باستان، جلد ششم، چاپ جیبی، صفحه‏ 1535). استرابون درباره همین طبقه می‏گوید: آنها زنان زیاد می‏گیرند، و با وجود این زنان غیر عقدی بسیار دارند (همان ماخذ، صفحه 1543).  ژوستن، از مورخان عصر اشکانی، درباره اشکانیان می‏گوید: تعداد زنان غیر عقدی در میان آنها و به خصوص در خانواده سلطنتی از زمانی متداول شده بود که به ثروت رسیده بودند، زیرا زندگانی صحرا گردی‏ مانع از داشتن زنان متعدد است (همان ماخذ، جلد نهم، صفحه 2693 ). آنچه در ایران باستان در میان طبقه اشراف معمول بوده است چیزی بالاتر از تعدد زوجات، یعنی حرمسرا بوده است. و به همین جهت نه محدود به حدی بوده است، مثلا چهارتا یا بیشتر یا کمتر، و نه مشروط به شرطی از قبیل عدالت و تساوی حقوق زنان و توانایی مالی یا جنسی، بلکه همان طور که نظام اجتماعی یک نظام طبقاتی بوده است نظام‏ خانوادگی نیز چنین بوده است. کریستن سن محقق دانمارکی در کتاب ایران در زمان ساسانیان می‏گوید: اصل تعدد زوجات، اساس تشکیل خانواده به شمار می‏رفت. در عمل عده‏ زنانی که مرد می‏توانست داشته باشد به نسبت استطاعت او بود. ظاهرا مردان کم بضاعت به طور کلی بیش از یک زن نداشتند.
رئیس خانواده ( کذگ خوذای = کدخدا ) از حق ریاست دودمان ( سرادریه دوذگ = سرداری دودمان‏ ) بهره مند بود. یکی از زنان، سوگلی و صاحب حقوق کامله محسوب شده و او را " زن‏ی پادشاییها " ( پادشاه زن ) یا زن ممتاز می‏خوانده‏اند، از او پست‏تر زنی بود که عنوان خدمتکاری داشت و او را زن خدمتکار " زن‏ی‏ چگاریها = چاکر زن " می‏گفتند. حقوق قانونی این دو نوع زوجه مختلف بود. .. شوهر مکلف بوده که مادام العمر زن ممتاز خود را نان دهد و نگهداری‏ نماید. هر پسری تا سن بلوغ و هر دختری تا زمان ازدواج دارای همین حقوق‏ بوده‏اند اما زوجه‏هایی که عنوان چاکر زن داشته‏اند فقط اولاد ذکور آنان در خانواده پدری پذیرفته می‏شده است، در کتب پارسی متاخر پنج نوع ازدواج شمرده شده است. ولی ظاهرا در قوانین ساسانی جز دو قسمتی که‏ ذکر شد قسم دیگری نبوده است (ایران در زمان ساسانیان، صفحه 346 - 347 ). در عهد ساسانی شوهر بر اموال زن ولایت داشت و زن بدون اجازه شوهر حق نداشت در اموال‏ خویش تصرف کند، به موجب قانون زناشویی فقط شوهر شخصیت حقوقی داشت (ایران در زمان ساسانیان، صفحه 352، و تاریخ اجتماعی ایران، جلد 2، صفحه 46) شوهر می‏توانست به وسیله یک سند قانونی زن را شریک خویش سازد، در این صورت زن شریک المال می‏شد و می‏توانست مثل شوی خود در آن تصرف کند، فقط به این وسیله زوجه می‏توانست معامله صحیحی با شخص ثالث به عمل آورد (همان مأخذ).
 هرگاه شوهری به زن خود می‏گفت: از این لحظه تو آزاد و صاحب اختیار خودت هستی، زن بدین وسیله از نزد شوهر خود طرد نمی‏شد، ولی اجازه‏ می‏یافت به عنوان " زن خدمتکار " (چاکر زن) شوهر دیگری اختیار کند... فرزندانی که در ازدواج جدید در حیات شوهر اولش می‏زایید از آن شوهر اولش بود یعنی زن تحت تبعیت شوهر اول باقی می‏ماند (ایران در زمان ساسانیان، صفحه 353). شوهر حق داشت یگانه زن خود را یا یکی از زنانش را (حتی زن ممتاز خود را) به مرد دیگری که بی آنکه قصوری کرده باشد محتاج شده بود بسپارد (عاریه بدهد)، تا این مرد از خدمات آن زن استفاده کند، رضایت زن‏ شرط نبود. در این صورت شوهر دوم حق دخل و تصرف در اموال زن را نداشت‏ و فرزندانی که در این ازدواج متولد می‏شدند متعلق به خانواده شوهر اول‏ بودند و مانند فرزندان او محسوب می‏شدند... این عمل را از اعمال خیر می‏دانستند و کمک به یک همدین تنگدست می‏شمردند (ایران در زمان ساسانیان، صفحه 354، و تاریخ اجتماعی ایران، جلد 2، صفحه 45).

--- On Tue, 8/3/10, sara nami <sara_673@yahoo.com> wrote:

From: sara nami <sara_673@yahoo.com>
Subject: -- AndisheyeNik -- ازدواج در ايران باستان
To: AndisheyeNik@yahoogroups.com
Date: Tuesday, August 3, 2010, 4:33 AM



در دين زرتشتي تعدد زوجات روا
نيست و گفته شده همانگونه که يک زن نمي‌تواند در يک زمان بيش از يک شوهر
داشته باشد مرد نيز نمي‌تواند در آن واحد دو يا چند زن داشته باشد. اختيار
زن دوم در شرايطي خاص و سخت که در آيين نامه زرتشتيان آمده جايز است نظير
اينکه زن اول فوت شده باشد.. در ايران باستان تنها در صورتي فرد زرتشتي
مي‌توانست با وجود زن اول زن ديگر اختيار کند که زن اول به تشخيص پزشک
عقيم بوده و خود موافقت خويش را براي اين کار اعلام کند و رضايت داشته
باشد هدف از اين عمل نيز بقا نسل و پرورش فرزنداني نيک براي دين و دنياست.

در مورد انواع
پيوند زناشويي در ايران باستان گفتني است که زن و مرد زرتشتي به 5 صورت و
تحت عناوين پادشاه زن- چاکر زن- ايوک زن- ستر زن- خودسر زن پيوند زناشويي
مي‌بستند که هر يک جداگانه به شرح زير است:

1-پادشاه زن:
اين نوع ازدواج به حالتي گفته مي‌شد که دختري پس از رسيدن به سن بلوغ با
موافقت پدر و مادر خود با پسري ازدواج مي‌کرد و پادشاه زن از کاملترين
حقوق و مزاياي زناشويي برخوردار بود و کلا" همه دختراني که براي نخستين
بار و با رضايت پدر و مادر ازدواج مي‌کردند، پيوند زناشويي آنان تحت عنوان
پادشاه زن ثبت مي‌شد..

2-چاکر زن:
اين نوع ازدواج به حالتي اطلاق مي‌شد که زني بيوه به عقد و ازدواج با مرد
ديگري در مي‌آمد. اين زن با زندگي در خانه شوهر دوم خود حقوق و مزاياي
پادشاه زن را در سراسر زندگي مشترک دارا بود، ولي پس از مرگ آيين کفن و
دفن و ساير مراسم مذهبي اش تا سي روزه توسط شوهر دوم يا بستگانش برگزار
مي‌شد. ولي هزينه هاي مراسم بعد از سي روزه به عهده بستگان شوهر اولش بود،
چون معتقد بودند در دنياي ديگر اين زن از آن نخستين شوهر خود خواهد بود و
به همين علت پيوند دوم او تحت عنوان چاکر زن ياد مي‌شد.
حال براي
برخي ناآگاهان پيوند زناشويي از نوع چاکر زن را اختيار کردن زن صيغه اي
توسط پدران ما در گذشته قلمداد کرده و پادشاه زن را زن عقدي بيان مي‌کنند
که صحت ندارد.

3-ايوک زن:
اين نوع ازدواج زماني اتفاق مي‌افتاد که مردي دختر يا دختراني داشت و
فرزند پسر نداشت و ازدواج تنها دختر يا کوچکترين دخترش تحت عنوان ايوک ثبت
مي‌شد و رسم بر اين بود که اولين پسر تولد يافته از اين ازدواج به فرزندي
پدر دختر در مي‌آمد و به جاي نام پدرش نام پدر دختر را بعد از نامش
مي‌آوردند و اين نوع ازدواج باعث شده که برخي افراد غير مطلع برچسب ازدواج
با محارم را به زرتشتيان بزنند و اظهار کنند که پدر با دختر خود ازدواج
مي‌کرده است. اينک اشتباه افراد ناآگاه کاملا" مشخص شد و اتهام ازدواج با
محارم کاملا" مردود است.

4-ستر زن:
وقتي که فرد بالغي بدون ازدواج در مي‌گذشت، پدر و مادر يا خويشان اين فرد
موظف بودند به خرج خود و به ياد فرد درگذشته دختري را به ازدواج پسري در
مي‌آورند. شرط اين نوع ازدواج آن بود که دختر و پسر متعهد مي‌شدند که در
آينده يکي از پسران خود را به فرزند خواندگي فرد درگذشته بدون زن و فرزند
درآورند

5- خودسر زن:
اگر دختري و پسري پس از رسيدن به سن بلوغ برخلاف ميل والدين خود خواستار
ازدواج با يکديگر مي‌شدند و مصر بر اين امر نيز بودند، با وجود مخالفت
والدين ازدواج آنها منع قانوني نداشت و زير عنوان خودراي زن ثبت مي‌گرديد
و در اين بين دختر از ارث محروم مي‌شد، مگر اينکه والدينش به خواست خود
چيزي به او مي‌دادند يا وصيت مي‌نمودند که بدهند.

اين نوع ازدواج ها در ايران باستان انجام مي‌شد امروزه ازدواج ها تحت اين عناوين ثبت نمي‌شود.
گفتني است که طلاق در آيين زرتشتي مطرود و منفور است و تحت شرايطي ويژه و در
مواردي نادر و خاص طبق آيين نامه زرتشتيان مجوز داده مي‌شود.

 

 
 






 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

CopyRight © 2006 - 2010 , GODFATHER BAND - First Iranian News Portal , All Rights Reserved