درود
- زحمت كشيده بفرماييد در كدام برگ از كتاب مجلسي گفته من نميدانم اين احاديث راست يا دروغ هستند تا آنرا بيابم .
- بفرماييد شما كه سايرين را اندرز ميدهيد تا حواسشان به هدف ما باشد ، اهداف ما چه هستند كه شما ميدانيد و به بقيه هشدار ميدهيد ؟
- همانگونه كه گفتم شما چند بار نياز به گفتن داريد با يك بار كار شما راه نميافتد . بفرماييد نامه اي كه در آن گفته شد شيطان شهابسنگ به آسمان پرتاب ميكند را عينا بياوريد تا ياوه گويي شما آشكار گردد . شما حتي نميدانستيد كه چنين آيه اي در قرآن وجود دارد و شروع به دلقك بازي كرديد و گفتيد كه حتما در قرآن شما آمده چون در قرآن ما چنين چيزي نيامده .فراموش كه نكرده ايد ؟!
قبل از اينكه دوباره دهان باز كنيد آيه 1 تا 9 را با ترجمه مكارم دوباره ( دقت كنيد دوباره ) اينجا ميفرستم تا بخوانيد و بدانيد كه شهابسنگها تيرهاي رها شده از طرف خدا براي جنياني هستند كه در آسمان فالگوش ميايستند. البته من اين بار هم اميدي به شما ندارم ، كه از گفتن جملات تكراري خود دست برداريد اما به هر حال :
1- بگو به من وحي شده است كه جمعي از «جن» به سخنانم گوش فرا دادهاند، سپس گفتهاند: ما قرآن عجيبي شنيدهايم
2- كه به راه راست هدايت ميكند، لذا ما به آن ايمان آوردهايم، و هرگز احدي را شريك پروردگارمان قرار نميدهيم
3- اينكه بلند است مقام با عظمت پروردگار ما، و او هرگز براي خود همسر و فرزندي انتخاب نكرده است
4- و اينكه سفيهان ما درباره خداوند سخنان ناروا ميگفتند
5- و اينكه ما گمان ميكرديم كه انس و جن هرگز دروغ بر خدا نميبندند.
6- و اينكه مرداني از بشر به مرداني از جن پناه ميبردند، و آنها سبب افزايش گمراهي و طغيانشان ميشدند.
7- و اينكه آنها گمان كردند همانگونه كه شما گمان ميكرديد كه خداوند هرگز كسي را (به نبوت) مبعوث نميكند.
8- و اينكه ما آسمان را جستجو كرديم، و همه را پر از محافظان قوي و تيرهاي شهاب يافتيم!
9- و اينكه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمانها مينشستيم. اما اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند شهابي را در كمين خود مييابد
بله دقيقا اين ايات مطالبي مسخره و غير علمي درباره شهابسنگها هستند و همانطوري بيان شده اند كه در قرآن امده ، نه تحريفي شده نه سانسوري ، چون سانسور و تحريف كار شماست نه كار من . من برعكس شما هر هدف و نيتي داشته باشم را در همان ابتدا ميگويم چون درست كردارم
بدرود
ب سلام
کتاب های جمع آور شده توسط علامه مجلسی که شامل کتاب بحار الانوار نیز هست تمامی حرفهایی که از جانب ائمه و پیامبر روایت شده آمده است یعنی هرکس که ر حرفی را از آنها نقل نموده راست دروغ برداشت خودش و د حد فهم خودش و... همه آمده است
و علامه مجلسی در اواخر این کتابها خودشون گفته اند که من عمرم کفاف نمیده که درباره راست یا دروغ بودن آنها دیگر تحقیق کنم
ایشون فقط سالهای زیادی زحمات زیادی کشیده اند تا هرآنچه نقل شده را درکتابی گردآوری کنند تا به مرور زمان از دست نرود
و باز در ادامه گفته اند که زحمت تحقیق و تشخیص اینکه چه حدیثی راست و کدامیک مجعول است بر عهده افرادی که بعد از من می آیند چون من دیگه عمرم کفاف نمیده
من خواهش میکنم اعضای گروه توجه داشته باشند که همیشه هتند افرادی که از حقیقت تنها قسمتی از ان را بیان میدارن تا اهداف خود را پیش برند!!!
پس بیاین بی تحقیق هیچ چیز را قبول نکنیم، منابع را بپرسیم بخوانیم سوال کنیم و فکر کنیم که اگر هم چیزی برایمان عجیب است شاید بنا به مقتضیات زمان و مکان و طرز و سطح فکر افراد آمده است
و فراموش نکنیم که هر آنچه ما درک نکردیم دلیل رد آن مطلب نیست
از خودمان بپرسیم که کسی که مطلبی رو بیان میکنه چه هدفی رو دنبال میکنه
خیلی وقتها مشاهده میکنیم که افراد دم از متعصب نبودن میزنن اما همیشه با تصب اصرار دارند تا افکار خاصی رو القا کنند و همیشه در بیان حقایق گزینشی عمل میکنند
مثلا چند وقت پیش تو گروه زده شده بود شهابسنگ ها تیری از سمت شیطان رو به آسمان هستند بحث که ادامه پدا کرد معلوم شد در آیه 9 سوره جن آمده که خدا "برای اینکه جنیان نتوانند آیات قرآن را هنگام نزول بر پیامبر ص استراق کنند "خداوند شهاب میفرستاده به سوی آنها" نه اینکه "شیطان بسوی آسمان شهابسنگ پرتاب کنه
و نکته قابل ذکر اینه که آیه ای رو که درباره وحی و استراق نشدن آن آمده ، طوری بیان شده بود که گویا قرآن مطلبی مسخره و غیر علمی راجع به شهابسنگ آورده
حالا اینکه ما سوال کردیم کجای قرآن این حرفای عجیب زده شده و اینکه چه حرفایی از عصبی بودن و سنگ پای قزوین بودن و احمق بودن مسلمانها و... نثار ما شد بماند
به قول میرزا آقا خان کرمانی:
اگر یک جلد کتاب از 24 جلد کتاب بحار الانوار علامه مجلسی را در هر کشوری انتشار بدهند ، دیگر امید نجات برای آن ملت کم است . حالا تصور کن که هرگاه 24 جلد از این کتاب در میان ملتی منتشر شود !
محض ازدیاد بصیرت, یکی از حدیث های مهم این بحارالانوار را نقل می کنم که مُشت نمونه خروار باشد .
علی علیه السلام در غزوه صفین ، قصد عبور از نهر فرات را داشت ولی معبرش معلوم نبود . به نصیر بن هلال فرمود برود کنار فرات ، واز طرف من ماهیی به نام کرکره را صدا کن ، و از او محل عبور را بپرس . نصیر اطاعت نمود و بر کنار فرات آمد و فریاد برآورد که یا کرکره ، بالفورهفتاد هزار ماهی سر از آب بیرون آوردند ، لبیک لبیک ، چه می گویی ؟
نصیر جواب داد ، مولایم معبر فرات را می خواهد ، هفتاد هزار ماهی آواز برآوردند که ما همه کرکره نام داریم ، بگو این شرف در حق کدامیک مرحمت شده است تا اطاعت کنیم . نصیر برگشت و ماجرا را به عرض مولایش علی رسانید .
فرمود ، برو کرکرة بن صرصره را بخوان . برگشت و ندا داد . این بار شصت هزار ماهی سر برآوردند که ما کرکرة بن صرصره هستیم ، این عنایت در حق کدام شده است ؟
نصیر برگشت و پرسید . فرمودند ، برو کرکرة بن صرصرة بن غرغره را بخوان . نصیر بازگشت و چنین کرد . این بار پنجاه هزار ماهی و ماجرای پیشین تکرار شد .
برگشت و مولا گفت : برو کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة را بخوان . تا اینکه در دفعه هشتم که فریاد برآورد ، ای کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة بن جرجرة بن عرعرة بن مرمرة بن فرفرة !
آن وقت ماهی بسیار بزرگی سر از آب برآورد و قاه قاه خندید که ای نصیر ، به درستی که علی ابن ابیطالب با تو مزاح فرموده است ، زیرا او خودش همه راه های دریا و معبر ها و دجله ها را از ماهیان بهتر میداند ، ولی اینک به او بگو که معبر فرات آنجا است .
نصیر برگشت و صورت حال را عرض کرد .
حضرت فرمودند ، آری من به همه راه های آسمانها و زمین آگاهم . پس نصیر صیحه زده غش کرد . و چون به هوش آمد فریاد برآورد ، شهادت میدهم که تو همان خدای واحد قهاری . و آنگاه حضرت فرمود . چون نصیر کافر به خدا شده ، قتلش واجب است . آنگاه شمشیر از غلاف کشید و گردنش را بزد .
( حدیثی در بحارالانوار علامه مجلسی معتبرترین و بزرگترین منبع مذهبی شیعیان )
خردمند کاین داستان بشنود
به دانش گراید ز دین بگسلد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر