جنتی خود خداست؟ دوستی از رد صلاحیت شدگان خبرگان رهبری، در کرامات شیخ احمد جنتی مطالبی می گفت که حیف دیدم خوانندگان سایت از کرامات شیخ محروم شوند، می گفت به هزار زحمت موفق به ملاقات شیخ شده بود، تائب و نادم از غیبت شیخ، از او حلالیت می طلبد و می گوید: یا شیخ من جاهل شما را نشناخته بودم و در حق آن مقام الهی جسارت و اسائه ادب کردم، مرا حلال کنید! شیخ کوچک اندام و کوته فکر به وجد می آید و سراپا گوش می شود تا این تواب بیشتر از او و مقام الوهیت او بگوید! و او می گوید: « آمدهام از غضب شیخ در حق خود سپاسگزاری کنم؛ این غضب، موجب تنبه و استبصار این حقیر سرا پا تقصیر و تفطن این عبد فانی بهکوتاهی در معرفت حضرت شیخ اجل شده است.» شیخ از این مستبصر پرسید: «چگونه ردصلاحیت موجب استبصار تو شده است؟» مستبصر گفت: " آزرده بودم و افسرده، دلگیر از جفای شیخ و نا امید ازوفای شاب، به قرآن پناه بردم، ازب بسم الله تا تای تمت تامل کردم، خواندم و تفکر کردم، دیدم که ای شیخ؛ تو خود خدایی! آه؛ من چه غافل بودم که شرط بندگی بجا نیاوردم، خشم و غضب تو را جفا پنداشتم، اینک آمده ام تا ای خدا، توبه مرا بپذیری و در زمره مقربان درگاهت قرار دهی! شیخ پرسید: «چگونه از قرآن بهاین نکته بدیع دست یافتی؟!»
مستبصر گفت:«با تدبر در قرآن دریافتم که اوصاف ذات اقدس الهی بر تو صادق است و کسی که این اوصاف بر او صادق باشد بیتردیدخودخداست!» شیخ مات و مبهوت ، خود را وراندازی کرد و خواستار توضیح بیشتر شد.
مستبصر گفت: این اوصاف خدا در قرآن است: 1. «حَيّ لا يَمُوتُ ؛ خداوند زنده است و نمیمیرد.» و تو نیز ای شیخ، زنده هستی و نمیمیری! 2. «يَفعَلُ اللهُ مَايَشاءُ وَ لايَفعَلُ مَايَشاءُ غَيرُهُ؛ خدا آنچه را بخواهد ميکند و غير او آنچه را بخواهد نميکند.» و تو نیز ای شیخ، هر آنچه بخواهی میکنی و غير تو نميتواند کاري کند! 3. لايُسئَلُ عَمّا يَفعَلُ وَ هُم يُسئَلُونَ؛ «او سؤال نميشود از آنچه ميکند و مردم سؤال ميشوند.(خدا در مقابل کسی پاسخگو نیست) و تو نیز ای شیخ، در مقابل کسی پاسخگو نیستی! 4. «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ؛ دست خدا بالاترین دستهاست.» و تو نیز ای شیخ، دستت بالاترین دستهاست! 5. قرآن خدا را اینگونه معرفی میکند: «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ بگو: بار خدايا، تويى كه فرمانفرمايى، هر آنكس را كه خواهى، فرمانروايى بخشى و از هر كه خواهى، فرمانروايى را باز ستانى و هر كه را خواهى، عزت بخشى و هر كه را خواهى، خوار گردانى همه خوبيها بهدست توست، و تو بر هر چيز توانايى.» و تو نیز ای شیخ، اینگونه هستی؛ حکومت و ملک از آن توست. اگر اراده کنی رفتگر را حاکم و حکیم را خانهنشین میکنی، هر كه را خواهى، عزت میبخشى و هر كه را خواهى، خوار میگردانى، و تو بر هر چيز توانايى!
6. «وَ لَقد خَلَقنا الاِنسانَ وَ نَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُهُ وَ نحنُ اَقربُ اِلیهِ مِن حَبلِ الوَرید؛ و ما انسان راآفريدهايم و ميدانيم كه نفس او چه وسوسهاي ميكند و ما از شاهرگش به او نزديكتريم.» و تو نیز ای شیخ، تنها کسی هستی که از وساوس درون انسانها آگاهی و درصد ولایت و تقوای آنان را با نیروی ولایتسنج و تقواسنج میسنجی! و بهاسناد سیا و کمکهای سری آنان بهسران فتنه آگاهی، در حالی که سران فتنه خودشان هم از این موضوع بیاطلاعند! 7 - ..... مستبصر می گفت و می گفت که شیخ توبه وی پذیرفت و در سلک مقربان درگاهش درآورد و گفت: چه کمند کسانی که توفیق استبصار نصیبشان میشود! و او امیدوار که دوره بعد در هیات رئیسه خبرگان باشد! بگذریم، ما هم باید برویم و مستبصر شویم...
89/6/14 دکتر مهدی خزعلی
|
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر