428The_Godfather_II_2The%20Godfather273TheGodfather2020305The_Godfather_II_1

Go English

دوشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۹

[aghalyat] ایران در هفته‌ای که گذشت جمعه ۲۶ شهریور ماه

 

ایران در هفته‌ای که گذشت

جمعه ۲۶ شهریور ماه

 

 

پیام صدای دمکراسی شورائی به:
کارگران و زحمتکشان، زنان، جوانان و روشنفکران مترقی
درود های گرم و صمیمانه ما را بپذیرید!

 

 



آگاهی و پختگی سیاسی توده‌های مردم ایران

یکی از شیوه‌های مرسوم مرتجعین برای ایجاد انحراف در مبارزات توده‌های مردم، برانگیختن احساسات کور مذهبی مردم ناآگاه، به قصد قرار دادن دعواهای فرقه‌ای به جای مبارزات طبقاتی و رو در رو قرار دادن توده‌های مردم با یکدیگر است.
آن‌چه که در سراسر این هفته در ایران جریان داشت، تمرکز تلاش جمهوری اسلامی حول این قضیه بود. ماجرا از جایی آغاز شد که یک کشیش مرتجع و ابله آمریکایی اعلام کرد که قصد دارد در سالروز ۱۱ سپتامبر قرآن را به آتش بکشد. این پیام با واکنش منفی مردم آمریکا روبرو گردید که می‌دانند این یک بازی فرقه‌ای برای به جان هم انداختن مردم، زیر عَلَم و کُتَل خرافات مذهبی‌ست. سران طبقه‌ی حاکم آمریکا نیز از زاویه منافع خود در کشورهای به اصطلاح اسلامی، با آن مخالفت کردند. کشیش که از همه سو با واکنش منفی روبرو گردید و تنها مانده بود، سرانجام انصراف خود را اعلام کرد. اما، تنها سران جمهوری اسلامی و گروه‌های اسلام‌گرای طرفدار آن‌ها بودند که از همان آغاز، از ته دل طرفدار آتش زدن قرآن توسط کشیش آمریکایی بودند تا بتوانند از آن در خدمت اهداف کثیف و ضد انسانی خود بهره گیرند. چرا که معتقدین به دین اسلام همانند پیروان ادیان دیگر، از سر ناآگاهی بر این باورند خدایی وجود دارد که آن‌ها را به عنوان بندگان فرمان‌بردار خود آفریده، کتابی برای آن‌ها فرستاده است که مقدس است و نادان‌ترین و ناآگاه‌ترین آن‌ها، که معمولا آلت دست و تابع بی چون و چرای دستگاه روحانیت‌اند، بر سر باورهای مذهبی‌شان سریعاً تحریک و برآشفته می‌شوند. این‌جاست که مرتجعینی از قماش دار و دسته‌های حاکم بر ایران، از آن در خدمت منافع و اهداف ارتجاعی خود بهره می‌گیرند.
به رغم این که پس از اعلام انصراف کشیش آمریکایی قضیه خاتمه یافته بود، اما جمهوری اسلامی دست‌بردار نبود و به دنبال بهانه می‌گشت. روز ۱۱ سپتامبر، خبرگزاری‌ها، فردی را که احتمالاً آن هم یک فرد خرافاتی مذهبی مسیحی باید بوده باشد، یافتند که صفحه‌ای از قرآن را آتش می‌زد. سران جمهوری اسلامی از این اقدام به وجد آمدند. نعره‌ها از هر سو بلند شد. آی، ایهاالناس، مسلمین ایران و جهان چه نشسته‌اید! به مقدسات‌تان توهین کردند! قرآن خدا را به آتش کشیدند! تمام دستگاه تبلیغاتی مرتجعین حاکم بر ایران به کار افتاد، تا مردم را در خدمت مقاصد ارتجاعی خود تحریک کنند. علی خامنه‌ای، این سردسته مرتجعین، بیانیه‌ای خطاب به مسلمین ایران و سراسر جهان صادر کرد. از اقدامی "که دل یک و نیم میلیارد مسلمان را به درد آورده" سخن گفت. وی افزود: اهانت به قرآن، حادثه‌ی تلخی‌ست. "این یک اقدام محاسبه شده از سوی مراکزی است که از سال‌ها پیش به این طرف، سیاست اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی را در دستور کار خود قرار داده و با صدها شیوه و هزاران ابزار تبلیغاتی و عملیاتی، به مبارزه با اسلام و قرآن برخاسته‌اند. این حلقه دیگری از زنجیره ننگینی‌ست که با خیانت سلمان رشدی مرتد آغاز شد و با حرکت کاریکاتوریست خبیث دانمارکی و ده‌ها فیلم ضد اسلام ساخته شده در هالیوود ادامه یافت و اکنون به این نمایش نفرت‌انگیز رسیده است."
در پی این پیام، دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی، سران، کارگزاران و تمام جیره‌خواران رژیم، پیاپی مردم را به راه‌پیمایی و تظاهرات فراخواندند و تمام شیوه‌ها را برای برانگیختن احساسات مذهبی مردم به کار گرفتند. اما خوشبختانه توده‌های مردم ایران که به ماهیت جمهوری اسلامی پی برده و به تجربه دریافته‌اند که دار و دسته حاکم بر ایران و دستگاه روحانیت، مشتی شارلاتان و عوام‌فریب‌اند که هدفی جز اسارت و بدبختی مردم ندارند، کم‌ترین واکنشی از خود نشان ندادند و به این فراخوان‌ها پشت کردند. تنها کاری که برای رژیم باقی مانده بود، بسیج تبلیغاتی مزدوران حکومت بود. تجمع دانشجویان بسیجی کفن‌پوش در مقابل سفارت سوئیس، تجمع حزب‌اللهی‌ها در مقابل مؤسسه تعلیم قرآن در رشت، راه‌پیمایی روحانیون، خانواده شهدا، کسبه و کلیه مسئولان ادارات کارشان، اعتراض استادان بسیجی و روزنامه‌نگاران مسلمان، تجمع طلاب حوزه علمیه قم، دستور وزیر آموزش و پرورش برای آویزان کردن پرچم سیاه بر سردرِ مدارس. جمهوری اسلامی وقتی که دید حتا بازاریان طرفدار رژیم هم اقدامی نکرده‌اند، از طریق انجمن‌های صنفی و اسلامی بازار در تهران و چند تایی از شهرستان‌ها، برای تعطیل یک ساعت در روز چهارشنبه اقدام نمود. اما این نیز مشکلی را از بی‌اعتنایی عمومی مردم حل نکرد. بالاخره، همه‌ی ارگان‌های سرکوب مادی و معنوی رژیم، تمام نیروی‌شان را بسیج کرده و یکی پس از دیگری فراخوان تظاهرات پس از نماز جمعه را صادر کردند، تا شاید کمی از دامنه رسوایی‌شان بکاهند. اما پیشاپیش روشن بود که توده‌های وسیع مردم، پاسخ‌شان منفی‌ست. رژیم، فقط توانست نیروهای وابسته به خود و اندک افراد مذهبی ناآگاهی را که همواره در نماز جمعه‌ها حضور دارند بسیج کند و نه چیزی بیش از آن.
اما اتفاق خنده‌آوری نیز در این میان رخ داد که آن را هم بشنوید. لاریجانی، رئیس مجلس ارتجاع که دید همه‌ی نهادها و ارگان‌های ارتجاع بیانیه صادر کرده و گاه تجمعاتی برپا کرده‌اند، با خود گفت: حالا که مجلس تعطیل است و نمایندگان پی خوش‌گذرانی‌شان هستند و وقت آن را ندارند که کفن بپوشند و بیانیه صادر کنند، ما هم باید کاری انجام دهیم که سر و صدای آن کم‌تر از دیگران نباشد. او هم پیامی به رؤسای مجالس جهان فرستاد و در خواست "تدوین یک منشور جهانی برای جلوگیری از توهین به مقدسات ادیان آسمانی" شد، که دقیقاً به همان‌گونه که در جمهوری اسلامی و دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه، به نام "توهین به مقدسات"، "مغایرت با اسلام" همه آزادی‌های سیاسی و حقوق دمکراتیک مردم را از آن‌ها سلب کرده‌اند، تمام کشورهای جهان یک چنین منشوری را بپذیرند و همه مردم را در سراسر جهان چنان خفه کنند تا دیگر نه فقط کسی جرأت نوشتن "آیات شیطانی" و کشیدن کاریکاتور، ساختن فیلم را به خود ندهد، بلکه مانند جمهوری اسلامی سرهای "خلاف‌کاران" را از بدن جدا کنند، زبان‌ها را ببرند و کم‌ترین مجازات، این که سال‌ها به سیاه‌چال‌های قرون وسطایی بیاندازند.
پیشنهاد رئیس مجلس ارتجاع به تمام معنا مضحک و مسخره بود. او فکر می‌کند که در تمام جهان، دولت‌های دینی بر سر کارند، همه رؤسای مجلس از قماش لاریجانی هستند و همه‌ی مجالس، گوش به فرمان ولی فقیه‌اند. و سرانجام این که گویا مردم کشورهای جهان به طبقات حاکم این کشورها اجازه می‌دهند که همانند جمهوری اسلامی آن‌ها را چنان به بند بکشند که حتا حق نفس کشیدن را از آن‌ها بگیرند. اگر روزی قرار شود که "منشور جهانی برای جلوگیری از توهین به مقدسات ادیان آسمانی" تدوین گردد، در آن صورت باید اذعان کرد که بشریت به ورطه‌ی توحش قرون وسطایی و باستانی عصر برده‌داری سقوط کرده است. اما گرچه زیگزاگ‌های حرکت تاریخ، گاه عقب‌گردهای منفرد هم داشته باشد، آن‌چه که جبر این حرکت تاریخ است، سیر بالنده و مترقی آن می‌باشد و نه واپس‌گرایی. این حرکت تاریخ است که سرانجام، تمام موانع و خس و خاشاک‌های عقب‌مانده و ارتجاعی را جاروب می‌کند و به زباله‌دانی تاریخ می‌سپارد. تمام بحران‌هایی که جمهوری اسلامی در همین لحظه با آن‌ها روبروست، نشانه‌های روشنی از همین حرکت جبری و ناگزیر تاریخ به پیش است.
همین که مردم ایران، آشکارا به قیام برای برافکندن جمهوری اسلامی برخاسته‌اند، خود بهترین دلیل است. این که توده‌های مردم ایران، تمام تبلیغات و هوچی‌گری‌های حکومت اسلامی را بر سر قرآن‌سوزی به هیچ گرفته‌اند، نشانه آگاهی و پختگی سیاسی مردم ایران است.
آن‌چه که در این هفته گذشت، به وضوح نشان داد که توده‌های کارگر و زحمتکش مردم ایران، نه فقط پی به اهداف ارتجاعی رژیم برای استفاده از مذهب، به منظور اسارت مردم پی برده‌اند، بلکه آن بخش از مردم که دارای باورهای مذهبی هستند، دین را امر خصوصی خود می‌دانند و دیگر نمی‌خواهند به ابزاری در دست دولت مذهبی تبدیل شوند. وقایع این هفته نیز تأیید دیگری بود بر این واقعیت که توده‌های وسیع مردم ایران، از دولت دینی جمهوری اسلامی نفرت دارند و خواهان جدایی کامل دین از دولت‌اند. در این هفته مردم ایران یک نه محکم دیگر به جمهوری اسلامی گفتند.

 

 



افزایش نیم میلیونی جمعیت زنان بیکار در طول سه ماه

در این هفته خبری انتشار یافت که ابعاد وحشتناک ستمی را که زنان ایران، تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و نظام سرمایه‌داری حاکم بر ایران با آن روبرو هستند، نشان می‌دهد. در این جا، بحث بر سر پایمال شدن ابتدایی‌ترین حقوق مدنی، دمکراتیک و سیاسی زنان که ظاهراً دیگر هر کس باید در ایران از آن آگاه باشد نیست. خبری که در این هفته انتشار یافت، افزایش نیم میلیون زن، در فصل بهار سال جاری به جمعیت زنان بیکار در ایران در مقایسه با سال ۸۸ است. ظاهراً ممکن است کمی اغراق‌آمیز به نظر برسد که در مدتی به این کوتاهی به یکباره ۵۰۰ هزار زن به جمعیت بیکاران کشور افزوده شده باشد. اما این خبر در سایت‌های خبری رژیم از منابع رسمی، انتشار یافته و واقعیت دارد. اگر جمعیت زنان فارغ‌التحصیل دانشگاه‌ها و مراکز عالی را که در اغلب موارد، اکثریت را تشکیل می‌دهند و دختران دیپلمه‌ای که روانه بازار کار شده‌اند و عموم این نیروهای جویای کار، نتوانسته‌اند در شرایط بحران اقتصادی کاری پیدا کنند، در نظر گیریم، آن‌گاه به خوبی متوجه می‌شویم که رقم واقعی باید چیزی فراتر از نیم میلیون باشد. چرا که اعلام این رقم نیم میلیونی عمدتاً در ارتباط با زنان کارگری‌ست که در فصل بهار اخراج و بیکار شده‌اند. مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری زنان را در سال ۸۸ معادل ۸ / ۱۶ درصد اعلام کرده بود، اما این نرخ بیکاری را در بهار امسال ۲۵ درصد اعلام کرده است. این نرخ بیکاری برای دختران ۱۵ تا ۲۴ ساله، ۵ / ۴۶ درصد اعلام شده است. اما علت اخراج گسترده زنان و افزایش جهش‌وار جمعیت زنان بیکار از دیدگاه کارگزاران رژیم و سرمایه‌داران چیست؟ نایب رئیس کانون عالی شوراهای اسلامی کار، که یک تشکیلات وابسته به جمهوری اسلامی‌ست می‌گوید: بیکارسازی زنان طبیعی‌ست. "به لحاظ این که بنگاه‌های اقتصادی، چون کارهای سنگین و سختی دارند و شرایط برای دختران در این بنگاه‌ها مناسب نیست، بنابراین کارفرماها آن‌ها را در واحدهای خود  به کار نمی‌گمارند. اصلاً بخش خصوصی به دنبال بهره‌وری بیش‌تر است و به همین دلیل افراد با کارآیی بیش‌تر را مد نظر قرار می‌دهند."
دبیر شورای هماهنگی کارفرمایان، علت را در "نامناسب بودن فضای کسب و کار" معرفی می‌کند و می‌افزاید: "این نرخ بیکاری برای فصل بهار بود و در فصل‌های دیگر به صورت سنتی میزان بیکاری بیش‌تری خواهیم داشت. چون دیگر، شغل‌های فصلی ما از بین خواهد رفت و با این روند برآورد می‌کنم، نرخ بیکاری دختران ۱۵ تا ۲۴ ساله به بالای ۶۵ درصد برسد."
روشن است با این ابعاد وسیع بیکاری، زنان کارگر و زحمتکش که همواره در زمره فقیرترین مردمان کشور بوده‌اند، با فقر و شرایط معیشتی وخیم‌تری روبرو خواهند بود. مسبب تمام این فقر و بدبختی در ایران نه فقط نظام سرمایه‌داری حاکم بر ایران، بلکه سیاست‌های ارتجاعی زن‌ستیز جمهوری اسلامی نیز هست. این واقعیتی‌ست که نرخ بیکاری زنان در تمام جهان سرمایه‌داری در مقایسه با مردان بالاست و دلیل آن هم چیزی نیست، جز حاکمیت سود هر چه بیش‌تر در نظام سرمایه‌داری. حتا در کشورهایی که برابری حقوقی زن و مرد به رسمیت شناخته شده است و تبعیض در استخدام جرم محسوب می‌شود، سرمایه‌داران در عمل این برابری ظاهری را نقض می‌کنند. در جایی که استخدام مردان مخارج کم‌تری برای آن‌ها داشته باشد و سود بیش‌تری عاید آن‌هاسازد، به بهانه‌های مختلف از استخدام و اشتغال زنان سر باز می‌زنند و در اغلب موارد دستمزد کم‌تری به زنان می‌پردازند. هر وقت هم که دوران کساد و بحران اقتصادی فرا برسد، قبل از همه، زنان را اخراج و بیکار می‌سازند.
در ایران، اما ستم‌گری و تبعیض از جمیع جهات وحشتناک است. نابرابری رسمی زن و مرد، جوازی‌ست رسمی در دست سرمایه‌داران برای اعمال شدیدترین تبعیض در استخدام زنان و استثمار وحشیانه با پرداخت دستمزدهای ناچیز. بنابراین وقتی هم که به قول دبیر شورای هماهنگی سرمایه‌داران ایران، "فضای کسب و کار نامناسب" یا دقیق‌تر وضع اقتصاد بحرانی باشد، زنان در ابعادی گسترده قربانی بحران و مطامع سرمایه‌داران‌اند. آن‌چه وضعیت اشتغال زنان را در ایران وخیم‌تر از هر جای دیگر ساخته است، البته به تبعیض و بی‌حقوقی رسمی که جمهوری اسلامی در ایران، بر زنان تحمیل کرده خلاصه نمی‌شود. سیاست اقتصادی نئولیبرال جمهوری اسلامی عامل مهمی در بیکارسازی‌های گسترده داشته و دارد. این سیاست، مجوز رسمی دیگری بوده است، برای بیکارسازی گروه کثیری از زنان و مردان کارگر. همین سیاست، بحران اقتصادی را در ایران تشدید کرده و به عامل دیگری برای افزایش بیکاران تبدیل شده است. جمهوری اسلامی بخش بزرگی از منابع کشو را در خدمت اهداف جنگ‌طلبانه و توسعه‌طلبانه و میلیتاریستی خود قرار داده است. پروژه‌های عمرانی بسیار محدود شده است. سرمایه‌گذاری‌های خصوصی و دولتی مدام کاهش یافته است و این نیز به عامل دیگری برای تشدید بحران و افزایش ارتش بیکاران تبدیل شده است. در تمام این موارد، زنان نخستین قربانیان این امواج وسیع بیکارسازی‌ها بوده‌اند. اکنون دیگر اوضاع به چنان مرحله فاجعه‌باری رسیده است که در فصل بهار، نیم میلیون زن کارگر و زحمتکش به صفوف بیکاران پیوسته‌اند.
جمهوری اسلامی به عنوان نظام سیاسی پاسدار سرمایه‌داری، در همه عرصه‌ها فاجعه آفریده و بیش‌ترین تبعیض، بی‌حقوقی، فقر و بدبختی را به زنان کارگر و زحمتکش تحمیل کرده است.



در کشوری که جان مردم بی‌ارزش است

با اطمینان می‌توان گفت که در هیچ کشوری در جهان، جان انسان‌ها برای طبقه مرتجعی که بر مردم حکومت می‌کند، همچون در جمهوری اسلامی ایران بی‌ارزش نیست. آمار انسان‌هایی که در ایران به مرگ غیر طبیعی می‌میرند، چنان بالاست که از این جهت ایران سرآمد همه کشورهای جهان است. در کشوری که کشتار مردم توسط حکومت به سادگی سر بریدن حیوانات است و مدال افتخار رتبه‌ی نخست اعدام، بر گردن جمهوری اسلامی آویخته شده است، در کشوری که به فاصله چند روز هزاران زندانی سیاسی قتل عام می‌شوند، آمار فوق‌العاده بالای انسان‌هایی که به مرگی غیر طبیعی می‌میرند، چندان غیر طبیعی نیست. همه ساله گروه کثیری از کارگران در نتیجه حوادث ناشی از کار جان می‌بازند و یا معلول می‌شوند. هزاران و ده‌ها هزار انسان به علت فقر و گرسنگی و نبود امکانات بهداشتی و درمانی می‌میرند. اما این‌ها به کنار، در ایران هر سال ده‌ها هزار تن از مردم، در حوادث رانندگی جان خود را از دست می‌دهند. از این جهت نیز ایران، در میان تمام کشورهای جهان مقام نخست را به خود اختصاص داده است. در هر سال لااقل ۲۲ هزار تن از مردم ایران بر اثر تصادفات در جاده‌ها جان خود را از دست می‌دهند. در هفته‌ای که گذشت در فاصله ۳ روز، ۴ هزار و ۲۶۴ تصادف رخ داد. ۱۳۹ تن فوراً کشته شدند و ۱۶۴۷ تن روانه بیمارستان‌ها گردیدند. در روز چهارشنبه این هفته نیز تنها در یک مورد، با سقوط اتوبوس به دره، ۲۴ تن در همان جا مردند و ۱۲ مسافر به بیمارستان انتقال یافتند.
رئیس مرکز کنترل ترافیک پلیس راهنمایی و رانندگی، در گزارش خود پیرامون علت این تصادفات و کشتار وحشتناک مردم، به سادگی به عدم رعایت مقررات رانندگی اشاره کرد و درصدِ انحراف به راست، یا چپ، سرعت بالا، بی‌دقتی، سبقت غیر مجاز و خواب‌آلودگی را تحویل مردم داد. اما سال‌هاست که این ارجیف تکرار می‌شود، بی آن که تغییری در جهت بهبود اوضاع پدید آید. بالعکس، سال به سال بر تعداد تصادفات و مرگ و میر ناشی از آن افزوده می‌گردد. علت آن هم پوشیده نیست. هیچ یک از مواردی که پلیس جمهوری اسلامی به آن‌ها اشاره دارد، علت واقعی این وضعیت اسف‌بار نیست. وقتی که در کشوری جاده‌ها و اتوبان‌های مناسب چند باندی وجود داشته باشد، پل‌ها و تونل‌های بی‌خطر ایجاد شده باشد، وسایل دقیق هشداردهنده و کنترل‌کننده در جاده‌ها موجود باشد، قدرت مقاومت ماشین در برابر ضربات بالا باشد، در یک کلام، حساب و کتابی در کار باشد، تعداد تصادفات و مرگ و میر ناشی از آن تا حد بسیار ناچیزی پایین می‌آید. هم اکنون در بسیاری از کشورهای جهان که تعداد ماشین‌هایی که مردم در اختیار دارند و از آن‌ها استفاده می‌کنند، به مراتب فراتر از ایران است، تعداد تلفات در هر سال، ممکن است به صد نفر هم نرسد.
در ایران، اما دولت و سرمایه‌داران برای کسب سود هر چه بیش‌تر، تا توانسته‌اند ماشین‌های غیر استاندارد به مردم فروخته‌‌اند. اما چون فقط در پی سود هستند، کسی هم در فکر آن نبوده و نیست که همراه با آن جاده‌ها و امکانات ایمنی، ایجاد کند. روشن است که در چنین وضعیتی که تعداد ماشین‌ها مدام در حال افزایش است، همراه با آن تصادفات و مرگ و میر نیز در ایران افزایش می‌یابد. در ایران، دولتی هم که با همان معیارهای سرمایه‌داری کمی در فکر جان مردم باشد، وجود ندارد. جمهوری اسلامی فقط در طول دوره زمام‌داری احمدی‌نژاد، حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیارد دلار از بابت فروش نفت و گاز درآمد داشته است. معادل صدها میلیارد دلار از مردم مالیات گرفته است. اما تمام این درآمد هنگفت را صرف هزینه‌های دستگاه انگل نظامی و بوروکراتیک کرده، به جیب سرمایه‌داران سرازیر نموده و یا مستقیماً توسط سران و کارگزاران رژیم به جیب زده شده است. بنابراین دیگر چیزی باقی نمی‌ماند که خرج ایمن‌سازی جاده‌ها برای لااقل کاهش تلفات گردد. چنین انتظاری از جمهوری اسلامی خواب و خیالی بیش نیست. چیزی که برای جمهوری اسلامی و طبقه حاکم بر ایران بی‌ارزش است، جان مردم می‌باشد.

 

 
برنامه رادیو دمکراسی شورایی
برنامه رادیو ۲۸ شهریور ماه
http://www.radioshora.org/mp3/28shahrivar.mp3

( در فرمت MP3) 
 

 

یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۸۹

تفسیرهای خبری

 
وقتی که طاغوت، الگو و مایه افتخار می‌شود!

در ادامه اظهار نظرهای رحیم مشائی، مشاور و رئیس دفتر احمدی نژاد، به ویژه اظهار نظر وی پیرامون مکتب ایرانی که سر و صدا و اعتراضات زیادی را در میان اصول گرایان برانگیخت و با این وجود مورد حمایت قاطع احمدی‌نژاد قرار گرفت، این بار نوبت خودِ احمدی‌نژاد بود که بدون واسطه، گام دیگری اما در همان مسیر بردارد، و آن هم تجلیل و تعریف از کورش پادشاه هخامنشی بود.
داستان از این قرار بود که منشور کورش پادشاه هخامنشی، که محمدرضا شاه، او را شاهِ شاهان می‌خواند، و سالیان سال در موزه‌ای در لندن قرار داشت، معلوم نیست به چه مناسبتی به ایران منتقل می‌شود و شخص احمدی‌نژاد طی یک مراسم رسمی و پر دنگ و فنگ، از آن رونمائی می‌کند. در این مراسم، احمدی‌نژاد، رئیسِ  جمهوری اسلامی، به گردن کوروش نمادین، چفیه می‌اندازد. چفیه شالی‌ست که عموماً نیروهای بسیجی بر گردن خود می‌اندازند و اگر چه در میان برخی از سران حکومتی نیز استفاده از این شال مرسوم است، اما رهبرحکومت اسلامی یعنی خامنه‌ای تنها کسی‌ست که همیشه این شال را بر گردن دارد! در هر حال انتقال این منشوربه تهران، که به احتمال زیاد با درخواست دولت صورت گرفته است و انجام مراسم توسط احمدی‌نژاد و نیز حرف‌هائی که وی درمورد کورش بر زبان راند، در میان اصول‌گرایانِ منتقد احمدی‌نژاد که هنوز پاسخ مناسبی برای پرسش‌ها و انتقادات پیشینِ خود نیافته بودند، موج دیگری از جنجال و ایراد نسبت به مواضع و اقدام رئیس جمهور را در پی داشت.
احمدی‌نژاد سوای آویزان کردن چفیه بر گردن کورش، در مصاحبه تلویزیونی جمعه شبِ خود به تمجید و تعریف از شخصیت وی پرداخت و تمام طرفداران حکومت اسلامی را که به سیاق بنیان‌گزار حکومت اسلامی به شاه و شاهان لقب "طاغوت" داده بودند، متحیر ساخت!
احمدی‌نژاد در این مورد گفت: "٢ هزار و چند صد سال قبل در همین عراق حكومتی دیكتاتور كه مردم را آزار می‌داد... وجود داشت. در ایران حكومت ماد به فساد كشیده شده و یكی از نوادگان آنان حكومت فاسد را كنار گذاشته و حكومت مردمی بر پایه عدالت برپا كرد. مردم بابل تقاضای كمك و عدالت كردند و كوروش بابل را فتح می‌كند و مردم را از دست آن جبار نجات می‌دهد".
وی در ادامه سخنان خود افزود: "وقتی از كوروش تجلیل می‌شود ملی‌گرایی نیست، كار مثبت كرده و باید گفته شود و ما افتخار می‌كنیم كه ایرانی است."
جالب این است بدانیم که احمدی‌نژاد زمانی این حرف‌ها را می‌زند و به اقدامات خود در زمینه حمایت از مشائی یا ادامه همان مسیری که وی آن را آغاز نمود ادامه می‌دهد که روز قبل از آن و صبحِ همان روز نیز از جانب اصول‌گرایان، حال به طور مستقیم یا غیر مستقیم آماج ایرادگیری قرار گرفته بود. برای نمونه می‌توان به سخنان جنتی دبیر شورای نگهبان در نماز جمعه تهران اشاره نمود.
جنتی که ازهمپالکی‌های نزدیک خامنه‌ای است در نماز جمعه تهران، ضمن تقدیر از دولت دهم، در مورد حمایت احمدی‌نژاد از رحیم مشائی خطاب به وی گفت: "ای برادر و دوست عزیز كاری كن كه قابل توجیه باشد و مردم ناراضی نشوند. به عنوان مثال عنصری كه پر مشكل است را بالا بردن و مسوولیت‌ های مختلف به آن سپردن كار درستی نیست."
اما همان گونه که می‌دانیم احمدی‌نژاد نه فقط تا کنون وقعی به اینگونه سخنان نگذاشته است، بلکه علاوه بر مشائی، افراد دیگری را نیز چه به عنوان نماینده و چه به عنوان مشاور در سمت‌های دیگری نیز به کار گمارده است! علاوه بر آن احمدی نژاد با ورود به عرصه تمجید از "عظمت" کورش، شاهِ شاهان و افتخار به ایرانی بودن او، نزاع آغاز شده توسط رحیم مشائی را عملاً به عرصه جدیدتری کشانده است.
وقتی که تقدسات حکومت اسلامی، توسط رئیس جمهور آن زیر پا گذاشته می‌شود، وقتی که از شاه تمجید، و"طاغوت"، مایه افتخار و به الگوی مقدسی تبدیل می‌شود، این دیگر نشان دهنده آن است که بحران سیاسی که پایه اصلیِ کشمکش‌های کنونی‌ست، به مرحله حاد و تعیین کننده‌ای رسیده است، و به معنای این است که شیرازه امور سیاسی رژیم حاکم ازهم پاشیده است!

 



قیمت نان، دو برابر و بهای بلیط اتوبوس  چهار برابر شد

مطابق خبرهای انتشاریافته در سایت‌های حکومتی، قیمت نان در استان گلستان به دو برابر افزایش یافت. افزایش ناگهانی قیمت نان در استان گلستان نارضایتی شدید مردم این منطقه را در پی داشته است. مسئولان غله و خدمات بازرگانی گلستان دو برابر شدن قیمت نان را تأیید نموده اما درعین حال مدعی شدند، نرخ نان، نه در تمام خبازی‌ها بلکه فقط در ۵۹٠ واحد خبازی استان دو برابر شده است. حمید رضا میرآفتاب، مدیر کل غله و خدمات بازرگانی گلستان در این باره چنین ادعا کرد که تنها ٢۹ درصد از نانوائی‌های استان گلستان اقدام به افزایش دو برابری قیمت نان کرده‌اند.
در استان گلستان فقط قیمت نان نیست که  به دو برابر افزایش یافته است. پیش از این نیز قیمت برق مصرفی خانواده‌ها نیز با افزایش روبروشده است به نحوی که مردم استان گلستان، مانند مردم استان‌های مازندران و گیلان، با قبض‌های ارسالی اداره برق مواجه شده‌اند که مطابق آن، مبالغ درخواستی بابت برق مصرفی، به دو برابر و گاه بیشتر افزایش یافته است.
موضوع افزایش بهای برق و نان و سایر خدمات و کالاها به استان‌های فوق خلاصه و محدود نمی‌شود. در تهران و برخی دیگر از شهرستان‌ها نیز مردم شاهد افزایش ناگهانی قیمت‌ها هستند. قیمت بلیط اتوبوس‌های شرکت واحد به چهار برابر افزایش یافته است. گران شدن قیمت بلیط اتوبوس‌ها مدتی است که در خط تندروی شماره ۱ (آزادی- تهران پارس) به اجرا گذاشته شده است و پیش از این نیز در خطوط شماره ۲ (آزادی- خاوران، سه راه افسریه)، شماره ۳ (ترمینال خاوران - میدان رسالت) و شماره ۴ (میدان جمهوری - پل پارک وی) به اجرا گذاشته شده بود. قیمت بلیط خطوط تندرو شرکت واحد تهران از ۲۵ تومان به ۱۰۰ تومان افزایش یافته است که باعث اعتراض شدید مسافرین اتوبوس‌ها گردید ه است. با توجه به این که ، اکثر مسافران اتوبوس‌ها را اقشار کم درآمد جامعه تشکیل می‌دهند، افزایش قیمت بلیط، فشارهای موجود بر دوش این اقشار را سنگین‌تر نموده است.
از شواهد موجود چنین برمی‌آید که  دولت احمدی‌نژاد بدون آن که رسماً تاریخ اجرای قانون حذف یارانه‌ها یا آزادسازی قیمت‌ها را اعلام نموده باشد، اما عملاً اجرای آن را آغاز کرده است. اما عواقب وخیم و تأثیرات مخرب اجرای این قانون بر زندگی توده‌های کارگر و زحمتکش به حدی روشن است که احمدی‌نژاد در مصاحبه زنده تلویزیونی روز جمعه٢۶ شهریور خود با شبکه خبری صدا و سیما، زمان دقیق رسمی اجرای این قانون را هم منتفی دانست. وی درعین حال در مورد افزایش قیمت برق مصرفی و مبلغی  که از مردم بابت مصرف برق گرفته می‌شود، منتّی هم بر سرِ آنان گذاشت و گفت این مبلغ، مبلغِ تمام شده برای دولت نیست. چراکه سوختی که برای تولید برق در نیروگاه مصرف می‌شود، به قیمت روز حساب نشده است، وگرنه قیمت نهائیِ برق چندین برابر می‌شود. احمدی‌نژاد در این مورد گفت: "در قبض‌ها عددی نوشته‌ شده مبنی بر این كه قیمتِ بدون یارانه. یعنی اگر گاز، گازوئیل و سوختی كه به نیروگاه می‌رود به قیمت روز حساب شود آن قیمت نهایی است. در حالی كه ما به آنجا نمی‌خواهیم برسیم و كار را در چند مرحله انجام می‌دهیم و هنوز به آن قسمت نرسیده‌ایم".
بنابراین و همان گونه که از حرف‌های احمدی‌نژاد هم مشخص است، این حد از افزایش قیمت‌ها، این دو برابر شدن قیمت نان و چند برابر شدن بهای برق و بلیط و امثال این‌ها، هنوز آغاز کار است و مقدمه و جزء ناچیزی است از آن چه که دولت می‌خواهد آن را عملی کند و به آن برسد. رژیم مصمم است آزادسازی کامل قیمت‌ها را به مرحله اجرا درآورد. دولت و شخص خامنه ای نیز بر اجرای این قانون با همه عوارضی که ممکن است در پی داشته باشد اصرار دارند. چشم اندار اوضاع به حدی وخیم است که برخی از سران رژیم ازهم اکنون با قطعیت از تنش‌های آینده و از یک دوران سخت و ریاضت که در پیش است سخن می‌گویند. جنتی در نماز جمعه پریروز تهران در مورد حذف یارانه‌ها  گفت: "قطعا اجرای هدفمندسازی یارانه‌ها تنش‌هایی را هم دارد كه لازم است دولت این تنش‌ها و آسیب‌ها به قشر محروم را به حداقل برساند. اما به هر حال قطعا دوران شبه‌ریاضتی را در پیش داریم كه باید از خداوند بخواهیم این راه را هموار كند؛ چرا كه اگر خداوند نخواهد نه دولت، نه مجلس و نه هیچكس دیگری نمی‌تواند كاری بكند."
بنا براین نتایج اجرای قانون آزادسازی قیمت‌ها از هم اکنون روشن است. اقدامات تاکنونی دولت در این زمینه نیز، اگرچه آرام و تدریجی، اما کافی بوده است که مردم زحمتکش ایران چشم‌انداز وحشتناکی را که رژیم برایشان تدارک دیده است، در نظر خود مجسم نمایند. بنابراین مردم باید از همین امروز نسبت به تعرضات و زورگوئی‌های رژیم دست به مبارزه بزنند و در برابر اقدامات ضد مردمیِ آن مقاومت کنند. در چند هفته اخیر نشانه‌های فراوانی از مقاومت مردم  در برابر این زورگوئی‌ها و کلّاشی‌های رژیم و مبارزه با آن دیده شده است. پول‌های اضافی را که رژیم طلب می‌کند نباید داد و از پرداخت مبالغی که در قبض برق، گاز، آب و امثال آن مطالبه می‌شود باید خودداری کرد. وقتی که مردم با هم تصمیم بگیرند و از پرداخت این مبالغ خودداری کنند، از دست رژیم هیچ کاری ساخته نخواهد بود و هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. تردیدی دراین مسأله وجود ندارد که اگر توده‌های کارگر و زحمتکش مردم اراده کنند، اگر به یک مبارزه و مقاومت دسته‌جمعی روی آورند، قادرند سیاست دولت را با شکست روبرو سازند و رژیم را به عقب نشینی وادار کنند.


  

زنده باد آزادی – زنده باد سوسیالیسم

 

 

 


رادیو دمکراسی شورائی
به حمایت مالی شما نیازمند است

با کمک مالی خود، به ادامه کار صدای دمکراسی شورائی، یاری رسانید.
کمک های مالی خود را به شماره حساب زیر واریز نمائید. در صورتی که مایل به درج کد کمک مالی در سایت رادیو دمکراسی شورائی هستید، از طریق ایمیل زیر، کد کمک مالی خود را برای ما ارسال نمائید. پس از دریافت کمک مالی، کد مورد نظر شما در سایت درج خواهد شد.

شماره حساب:

Gironummer 2492097

نام صاحب حساب :

Stichting ICDR

IBAN:

NL08INGB0002492097

BIC: INGBNL2A

Amsterdam, Holland

آدرس ایمیل :

icdr@radioshora.org


مشخصات پخش ماهواره ای برنامه‌های رادیو دمکراسی شورایی 
برنامه‌های رادیو در روزهای یک‌شنبه، سه‌شنبه، پنج‌شنبه و جمعه هر هفته پخش خواهد شد.

پخش این برنامه‌ها هر روز از ساعت ۳۰ / ۲۰ شب به وقت ایران خواهد بود. تکرار این برنامه در ساعت ۲۳ همان شب و نیز ۷ صبح و ۱۲ روز بعد خواهد بود.

در روزهای شنبه، دوشنبه و چهارشنبه تکرار برنامه‌های روزهای قبل پخش خواهد شد.

هم چنین، هر شب از ساعت ٣٠ : ۱٩ (به وقت اروپا) می‌توانید از طریق سایت رادیو دمکراسی شورایی به آدرس " www.radioshora.org " برنامه‌های رادیویی ما را دریافت کنید.

همکاران ما در رادیو دموکراسی شورایی منتظر پیشنهادات، انتقادات، اخبار و گزارش‌های شما شنوندگان گرامی رادیو هستند. با فرستادن اخبار و گزارش و نیز پیشنهادات و انتقادات خود، در هر چه بهتر شدن رادیو دموکراسی شورایی، این صدای کارگران و زحمتکشان، به ما یاری رسانید.

برای دریافت برنامه‌های رادیو دمکراسی شورایی از مشخصات زیر استفاده کنید:
 
نام: Radioshora
ماهواره: Hotbird 6
زاویه آنتن: ۱٣ درجه شرقی 
فرکانس پخش: ۱۱۲٠٠ مگا هرتز 
پولاریزاسیون:  عمودی 
FEC :  ۶ / ۵ 
Symbol rate :  ۲۷۵٠٠ 
 
مشخصات پخش ماهواره‌ای برنامه‌های رادیو دمکراسی شورایی را به خاطر بسپارید و به دیگران نیز بگویید

 

 

 

 


__._,_.___
Recent Activity:
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

CopyRight © 2006 - 2010 , GODFATHER BAND - First Iranian News Portal , All Rights Reserved