وال استريت جرنال زير عنوان "متعصبان بخيل در ايران مانع آب بازی در
پارک" می نويسد مقامات در ايران ديکتاتوری، جديد ترين خطری که جمهوری
اسلامی را تهديد می کند تشخيص داده اند: تفنگ های آبی.
ماموران رژيم ماه گذشته در تهران سراغ اسباب بازی فروشی ها رفته بودند تا
از صاحبان آنها بپرسند آيا اين تفنگ های جعلی از آمريکا وارد شده است.
جواب منفی بود: ساخت ايران است و يا وارد شده از چين.
اين همه جار و جنجال برای چی؟ برای آب بازی جوانانی سر زنده و شوخ در يک
پارک؟.
گرچه جمع شدن ناگهانی جوانان در اماکن عمومی به عاملی جدی برای نگرانی
مبدل شده است - (نظير شورش های اخيردر لندن) - تفريح و سرگرمی هائی نظير
آب بازی، در اغلب نقاط جهان، بخشی از خوش گذرانی های دوران بلوغ محسوب می
شود. اما چنين محاسبه ای در مورد ايران صدق نمی کند که هر گونه تجمعی،
بخصوص آنهائی که با کنش و واکنش زنان و مردان سر کار دارد، می تواند به
عنوان شورشی منحط عليه دولت تلقی شود.
مقامات بخصوص نسبت به وقايعی حساسيت دارند که سايت های اينترنتی شبکه های
اجتماعی ترتيب دهنده آن باشند، چرا که در جريان قيام های های به طرفداری
دمکراسی، موسوم به بهارعرب، جوانانی که از طريق فيس بوک تجهيز شده بودند
دولت ها را سرنگون کردند.
جوانان ايرانی می گويند جريانی که صرفا به قصد تفريح و سرگرمی شروع شده
بود اکنون سياسی شده است. آنها عهد کرده اند با تکراراين جريان زورآزمائی
ها را بيشتر کنند.
اکنون مبارزه ای با استفاده از تفنگ های آبی در سطحی سراسری برای روز
جمعه پس از عيد فطر برنامه ريزی شده است.
بعضی از اسباب بازی فروشی ها فعلا فروش تفنگ های آب بازی را، که بين ۲۵
تا ۳۵ دلار به فروش می رسد، به رغم افزايش تقاضا برای خريد آنها، تا از
بين رفتن سرو صدا ها، متوقف ساخته اند. يک فروشنده اسباب بازی در تهران
می گويد "هر روز دهها جوان می آيند و سراغ تفنگ های آبی را می گيرند.
جوانان ما به آسانی از اين جريان دست بر نمی دارند".
=====================
هشدار فرانسه نسبت به حمله پیشگیرانه به ایران به خاطر جاهطلبیهای
اتمی ونظامی رژیم
"جمهوری اسلامی از مذاکرۀ جدی سر باز میزند و اقدامات تحریکآمیز
تازهای انجام میدهد"
"نیکلا سارکوزی" رییس جمهور فرانسه معتقد است که توسعه برنامه های هسته
ای و موشکی و بلندپروازی های نظامی تهران می تواند به حمله پیشگیرانه به
ایران منجر شود که بحرانی را در منطقه بوجود خواهد آورد.
وی در همایش سالانه سفرای فرانسه اعلام کرد: "بلندپروازی های نظامی، هسته
ای و بالستیکی این کشور (ایران) تهدیدات روز افزونی را باعث شده که می
تواند به حمله پیشگیرانه به تاسیسات هسته ای جمهوری اسلامی منجر شود که
به خودی خود تحریک کننده بحرانی جدی است که فرانسه به هیچ وجه خواستار آن
نیست".
وی توضیحی نداد که چه کسی قصد این حمله را دارد اما تاکید کرد که "جمهوری
اسلامی از انجام مذاکرات جدی امتناع ورزیده و به تحریکات خود ادامه می
دهد".
رییس جمهور فرانسه گفت: "جامعه جهانی اگر یکپارچگی و قاطعیت خود را نشان
دهد و اگر تحریم ها تشدید شوند، می تواند پاسخی شایسته دهد".
==================
منبع حکومتی:آبرو و حیثیت مان را یک افغانی بباد داد
ناراحتی منبع حکومتی از اینکه یك افغانی توانست حیثیت نداشته شبكه ولایت
فقیه را بباد دهد
سایت حکومتی آینده نزدیک به باند رفسنجانی با آه و ناله از بی آبرویی
بیشتر رژیم فقیه نوشت:اقدام بی سابقه دعوت از یك كارشناس افغانی غیر
همراه در شبكه خبر، باعث شد این شبكه كه با هدف تاثیرگذاری بر افكار
عمومی در گستره بین المللی راه اندازی شده و سالها از فعالیت آن می گذرد
با چالش مواجه شود و بعد از بار كردن بدون پاسخ چند اتهام به جمهوری
اسلامی، نهایتا با قطع ارتباط با فرد مذكور، به حیثیت صداوسیما ضربه وارد
شود.
فیلم این افتضاح را در لینک زیر ببینید
http://www.youtube.com/watch?v=qNoXnaibH7k&feature=player_embedded
=======================
473 کشته در سوریه در طی ماه رمضان
گزارش فعالان حقوق بشر حاکی است در جريان سرکوب درگيری ها و اعتراض های
مردمی در ماه رمضان در سوريه، ۴۷۳ تن کشته شده اند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، نيروهای امنيتی و نظامی سوريه هنوز به سرکوب
شهروندان اين کشور مشغول هستند و روز چهارشنبه شماری از فعالان را تهديد
کرده اند که اگر خود را تسليم نکنند، همسر و فرزندان آن ها را به جايشان
دستگير کرده و به زندان خواهند انداخت.
همچنين گزارش شده مقارن با عيد فطر و پايان ماه رمضان، ماموران امنيتی در
يکی از روستاها خانه يکی از مخالفان را آتش زده و مردم شهر را تهديد کرده
اند که اگر به مخالفت ها و اعتراض های خود ادامه دهند، خانه های آن ها را
به آتش خواهند کشيد.
سازمان عفو بينالملل اعلام کرد که بر اساس گزارشهای دريافتی در کمتر از
پنج ماه گذشته «دستکم ۸۸ تن» از جمله «۱۰ نوجوان» که همگی در جريان
ناآرامیهای سوريه بازداشت شده بودند جان خود را در زندان از دست
دادهاند.
=====================
معمر قذافی کجاست؟
اطلاعات تأیید نشدۀ شورای ملی انتقالی لیبی از حضور قذافی در "بنی
ولید"در شمال غرب این کشور در صدو هشتاد کیلومتری طرابلس حکایت می کند
اما روزنامۀ الجزایری الوطن از حضور او در "غدامس" در نزدیکی مرز لیبی و
الجزایر می نویسد.
"عبدالحفیظ غوقه"، معاون شورای ملی انتقالی لیبی، گفت احتمال دارد که
معمر قذافی- رهبر لیبی- در شهر "بنی ولید" باشد اما نمی توان در حال حاضر
این مطلب را تأیید کرد.
عبدالحفیظ غوقه افزود بر اساس اطلاعات شورای ملی انتقالی لیبی، معمر
قذافی از دو روز پیش در "بنی ولید" به سر می برد اما این اطلاعات
اطلاعاتی کاملاً تأیید شده نیست.
باید یادآوری کنیم که اخیراً شایعاتی در مورد فرار قذافی به الجزایر نیز
بر سر زبان ها افتاده بود اما دولت الجزیره این شایعات را رد کرده و
اعلام کرده است که اگر رهبر لیبی به الجزایر برود، دولت این کشور او را
تحویل دادگاه بین المللی کیفری در لاهه خواهد داد.
به نوشتۀ روزنامۀ الوطن، چاپ الجزیره، معمر قذافی تلاش کرده است از طریق
تماس تلفنی با عبدالعزیز بوتفلیقه، رئیس جمهوری الجزایر، برای ورود خود
به الجزایر با او مذاکره کند اما بوتفلیقه حاضر به گفتگو با او نشده است.
الوطن تاریخ این تلاش را ذکر نمی کند اما از حضور معمر قذافی در "غدامس"
در نزدیکی مرز الجزیر خبر می دهد.
این روزنامه این نکته را نیز ناگفته نمی گذارد که این نخستین باری نیست
که رهبر لیبی یا مشاوران او برای مذاکره با الجزایر به منظور جلب وموافقت
این کشور با ورور قذافی به الجزایر تلاش کرده اند.
===============================
زندانیان سیاسی، چند گزارش حقوق بشری
اخراج البرز نورانی دانشجوی بهائی دانشگاه صنعتی شریف
البرز نورانی، دانشجوی ورودی سال ۸۹ دانشگاه شریف، رشتهٔ علوم کامپیوتر
به دلیل «اعتقاد به دیانت بهائی» از این دانشگاه اخراج شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، دسترسی این دانشجو از تاریخ اول
شهریور ۱۳۹۰ به سایت رسمی آموزش دانشگاه شریف «غیر مجاز» اعلام شد و در
پی مراجعات وی به مسئولین دانشگاه به وی ابلاغ شد که «دستور اخراج وی از
مقامات بالاتر» صادر شده است و وی برای پیگیری بیشتر باید به هستهٔ
گزینش دانشجو در وزارت علوم مراجعه کند.
در ادامهٔ مراجعات این دانشجو به بخش گزینش وزارت علوم، آقای دکتر نوربخش
مسئول این بخش، صراحتا علت اخراج وی را «اعتقاد به دیانت بهائی» عنوان
کرده است.
این در حالی است که برادر البرز نورانی، سما نورانی دانشجوی اخراجی بهائی
از دانشگاه سهند تبریز در رشتهٔ مهندسی پزشکی است که در حال سپری کردن
حکم یک سال حبس تعزیری خود در بند ۳۵۰ زندان اوین میباشد. سما نورانی در
تاریخ ۱۱ اسفند ۸۸ به دلیل پیگیریهایش در ارتباط با دلایل اخراجش از
دانشگاه و فعالیت در زمینهٔ حق تحصیل بازداشت و به مدت ۵۶ روز در بند ۲
الف سپاه نگهداری شد.
اخراج این دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف از معدود موارد اخراج از این
دانشگاه به دلایل اعتقادی و سیاسی در طی چند سال اخیر به شمار میرود.
..........
بازداشت چهار شهروند کرد در سلماس و خوی
چهار شهروند کرد ساکن روستاهای اطراف شهرستان سلملس و خوی در آذربایجان
غربی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، نادر امینی و آزاد اطمنی اهل روستای دشوان
و شکور تمویی اهل روستای هبلران از توابع شهرستان سلماس و منصور حرمان
اهل روستای راویان از توابع شهرستان خوی طی هفته گذشته (اوایل شهریور
ماه) سال جاری توسط نیروهای امنیتی ایران بازداشت و به مکان نامعلومی
انتقال داده شدهاند.
اتهام نامبردگان از سوی مقامات قضایی هنوز مشخص نشده است هم چنین از محل
نگهداری و وضعیت این شهروندان هیچ اطلاعی در دست نیست.
شایان ذکر است این شهروندان پیشتر نیز به دفعات از طرف مقامات امنیتی
احضار و بازداشت شده بودند.
........
وضعیت وخیم هاشم شاهین نیا در زندان بوشهر
وضعیت هاشم شاهین نیا زندانی سیاسی محبوس در زندان مرکزی بوشهر به دلیل
ابتلا به بیماریهای کلیوی و قلبی وخیم است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا،این زندانی سیاسی در تبعید که به اتهام
تجمع مقابل زندان اوین بازداشت و از سوی قاضی مقیسه به هفت سال حبس در
تبعید محکوم شده است در اسفند ماه سال ۸۶ جهت تحمل حبس در تبعید به زندان
مرکزی بوشهر منتقل شد.
لازم به یادآوریست، شاهین نیا در جریان برگزاری تجمع در برابر زندان اوین
به همراه علیرضا شریعت پناه از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ در سال ۸۵ بازداشت
و پس از یک سال به زندان فوق تبعید شد.
وی پیشتر نیز در سال ۷۸ به اتهام هواداری از یک گروه معاند نظام به تحمل
۳ سال زندان محکوم شده بود که با پایان یافتن دوران محکومیتش از زندان
ازاد شد.
........
ممانعت مسئولین از درمان میثاق یزدان نژاد
میثاق یزداننژاد زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج به دلیل
مخالفت مسئولین قضایی و زندان با درمان بیماری وی، در شرایط وخیم جسمی
بسر میبرد.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، بر اساس توصیههای پزشک قانونی و
کمسیون پزشکی به دادستانی و مسئولین زندان برای انجام عمل جراحی تا به
حال بدون هیچ اقدامی باقی مانده است. سال گذشته نیز بنا بر توصیۀ اکید
کمسیون پزشکی برای انجام عمل جراحی وی به اتاق عمل یکی از بیمارستانهای
خارج از زندان منتقل شد ولی به دلیل نامعلومی این عمل متوقف شد.
لازم به یادآوری است، میثاق یزداننژاد ۲۴ ساله، دنشجوی رشتۀ مترجمی پیام
نور در تاریخ ۱۹ شهریورماه ۱۳۸۶ با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و
توسط قاضی صلواتی به ۱۳ سال زندان به دلیل شرکت در مراسم نوزدهمین سالگرد
قتل عام زندانیان سیاسی سال ۶۷ محکوم شد.
..........
مادر اشکان ذهابیان برای همراهی پسرش دست به اعتصاب غذا می زند
پدر اشکان ذهابیان:« آخر جرم بچه من چیست، او محروم از تحصیل شده، محروم
از فعالیت اجتماعی، مرتب به زندان می رود، اصلا شناسنامه اش را خط بزنید
و بگوید برو بمیر. این که زندگی یک جوان نمی شود. می گویند باید با صداقت
و رفاقت رفتار کنیم ولی آخر کجای کار شما به صداقت و رفاقت مربوط می
شود.»
شروع اعتصاب غذای اشکان ذهابیان و انتقال او به بند انفرادی: «صدای ما را
به گوش رییس قوه قضاییه برسانید»
اشکان ذهابیان، دانشجوی محروم از تحصیل از دو روز گذشته در اعتراض به
وضعیتش در زندان متی کلا بابل دست به اعتصاب غذا زده است. پدر این
دانشجوی زندانی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که ماموران
زندان پسرش را پس از شروع اعتصاب غذایش به بند انفرادی برده اند در
حالیکه به گفته بقیه زندانیان او در حالت اغما بوده است. اشکان ذهابیان
از دو هفته پیش دچار خونریزی معده شده که مسولان زندان به درخواست های او
برای مداوا در خارج از زندان توجهی نکرده اند. پدر این زندانی همچنین
اعلام کرد که مادر اشکان از فردا برای همراهی پسرش دست به اعتصاب غذا می
زند.
حسن ذهابیان درخصوص آخرین وضعیت پسرش گفت:«حال بچه ام وخیم است. ۳۱ روزه
گرفت و به جای اینکه شب برود افطار کند از دو شب پیش دست به اعتصاب غذا
زد. مطلع شدم که از بعدظهر روز گذشته او را به انفرادی منتقل کرده اند در
حالیکه در حالت اغما بوده است.»
حسن ذهابیان درباره علت اعتصاب غذای پسرش گفت: « اشکان از دو هفته پیش
دچار خونریزی معده شد، بارها از مسولان زندان تقاضا کرده بود او را به
مرکز درمانی خارج از زندان منتقل کنند اما آنها مخالفت کرده بودند. من هم
چندین بار پیگیری کردم اما جوابی نگرفتم. اشکان در اعتراض به این وضعیت و
بلاتکلیفی وضعیت پرونده اش دست به اعتصاب زده است. او یک دوم حبسش را
کشیده و اکنون به طور قانونی مستحق عفو مشروط است.»
پدر اشکان ذهابیان با اشاره به عفوهای اخیر گفت:« لطفا صدای من را به گوش
رییس قوه قضاییه برسانید که جان جوانی در استان مازندران در خطر است.سوال
من از رییس قوه قضاییه این است که در استان مازندران به این بزرگی آیا
نباید یکی از زندانیان سیاسی آزاد شود؟ آیا بچه من به عنوان زندانی سیاسی
جایش در کنار زندانیان شرور، قاتل و سارق است؟ علیرغم همه این مسائل
ماهها سکوت کردیم اما دیدم سکوت ما باعث می شود این بچه از بین برود.
گناه بچه من چیست که مجددا محکوم شد، آخر به چه جرمی، اگر به علت
انتخابات بود که او حبسش را کشیده است چرا دوباره محکوم به زندان شد؟»
حسن ذهابیان درخصوص پیگیری هایش برای درمان ناراحتی معده پسرش گفت:« من
چند بار به زندان رفتم و گفتم حال بچه ام بد است ، گفتند ما خودمان اینجا
دکتر داریم، بچه من دیروز خون بالا آورده است، آخرین بار او را یکشنبه
این هفته دیدم که خیلی لاغر شده بود. مسولان فقط من را مثل توپ فوتبال به
این ور و آن ور شوت می کنند، به دادستانی می گویم ، می گوید به اداره
اطلاعات بروم. به آنجا می روم ، می گویند برو پیش قاضی پرونده، قاضی هم
می گوید که مرخصی درمان دست من نیست. خودمان هم مانده ایم که به چه کسی
بگوییم.»
پدر اشکان ذهابیان با شکوه از وضعیت محرومیت از تحصیلی فرزندش و وضعیت
زندان به کمپین گفت:« آخر جرم بچه من چیست، او محروم از تحصیل شده، محروم
از فعالیت اجتماعی، مرتب به زندان می رود، اصلا شناسنامه اش را خط بزنید
و بگوید برو بمیر. این که زندگی یک جوان نمی شود. می گویند باید با صداقت
و رفاقت رفتار کنیم ولی آخر کجای کار شما به صداقت و رفاقت مربوط می
شود.»
حسن ذهابیان در پاسخ به این سوال که آیا پسرش در زندان مورد اذیت و آزار
زندانیان دیگر قرار می گیرد،نیز گفت:«در روزهای اول اذیت شد اما چون من
خیلی پیگیری کردم، شکایت کردم و با دادستان صحبت کردم الان وضعیتش بهتر
شده است. با این حال هر بار که من درباره اوضاعش پرسیده ام، می گوید نمی
تواند درباره اش حرف بزند، می گفت اشکال ندارد شما هم چیزی نگویید. نمی
دانم که واقعا داخل بند چه می گذرد. فقط از رنگ و رخساره اش معلوم است که
تحت فشار است. فقط می گفت بابا من حاضرم دوباره بروم در همان بند انفرادی
بازداشتگاه اطلاعات ساری، اما یک روز هم اینجا نباشم. می گوید آهسته می
روم و می آیم و با کسی حرف نمی زنم آخر هم زبانی هم در زندان ندارد. می
گوید این زندان جای من نیست من باید در کنار بقیه زندانیان سیاسی باشم.»
زمینه خبر:
اشکان ذهابیان، فعال دانشجویی، دانشجوی محروم از تحصیل و عضو شورای دفتر
تحکیم در ۱۲ اردیبهشت ماه سال جاری برای بار سوم در دو سال اخیر بازداشت
و به زندان اداره اطلاعات ساری منتقل شد. وی پس از تحمل ۴۳ روز بازداشت
در انفرادی و فشار های روحی و جسمی برای اجرای حکم شش ماه حبس تعزیری از
پرونده ی قبلی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به زندان متی کلای بابل
منتقل شده است. او به علت فعالیت های دانشجویی ابتدا در سال ۸۷ به مدت یک
ترم از تحصیل محروم شد و تنها ۴ روز پس از انتخابات توسط وزارت اطلاعات
بازداشت شد. در حین دستگیری توسط نیروهای لباس شخصی موسوم به انصارحزب
الله به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. در حوادث ۱۳ آبان (روز دانش آموز)
سال ۸۸ نیز به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به واسطه تشکیل انجمن های
اسلامی شمال کشور برای بار دوم بازداشت شد. در آن زمان دادگاه انقلاب
شهرستان بابل او را به طور غیابی به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرد. در بهمن
ماه سال ۸۸ در حالیکه همچنان در تعلیق از تحصیل به سر می برد، سرانجام
بنا به نظر وزارت اطلاعات از تحصیل محروم و در نهایت در حالیکه ۱۰۹ واحد
را گذرانده و تنها ۲۴ واحد (معادل یک ترم) از تحصیلش باقی مانده بود از
دانشگاه اخراج شد.
========================
خروج يک سازنده ديگر جرثقيل از ايران در اعتراض به اعدام با اين وسيله
ساختمانی
مارکت واچ MARKET WATCH سايت اينترنتی اطلاعات مالی زير عنوان "کانکرينز
KONECRANES به معامله جرثقيل با جمهوری اسلامی پايان می دهد و پنجمين
سازنده ای می شود که در واکنش به درخواست اتحاد عليه ايران اتمی UANI از
ايران خارج می شود" عينا گزارش بيزنس واير(BUSINESS WIRE) از نيويورک در
اين باره را، که حاوی تحسين UANI از تصميم اين کمپانی فنلاندی است نقل
کرده است و می نويسد مارک دی والاس سفير(پيشين) و رئيس (فعلی) UANI می
گويد KONECRANES در اعتراض های UAN به اعدام های بی رحمانه و بسيار در
ايران سهيم است و با خارج شدن از ايران پيامی قاطع می فرستد.
KONECRANES و کمپانی های ديگر به رژيم ايران نشان می دهند که لطمه به
اقتصادش کماکان ادامه می يابد مگر آنکه پيگيری تسليحات اتمی را کنار
بگذارد، نقض فاحش حقوق بشر را متوقف کند و به حمايت از تروريسم پايان
دهد.
کارنامه تکان دهنده رژيم ايران در مورد اعدام های علنی از طريق حلق آويز
کردن افراد به جرثقيل، در کانون کمپين UANI بوده است.
آقای والاس روز ششم ژوئيه در مقاله ای در لس آنجلس تايمز با عنوان"اعدام
های بی شمار در ايران" ضمن مطرح ساختن جزئياتی در باره چگونگی استفاده
رژيم ايران از جرثقيل های ساختمانی ساخت خارج برای اعدام از طريق به
دارآويختن در ملاء عام از کمپانی های جرثقيل سازی خواسته بود با موضع
گيری در اين زمينه، معاملات خود را با رژيم، تا وقتی که در جامعه بين
المللی عضوی متمدن شناخته شود، پايان دهند.
KONECRANES اکنون به کمپانی های تادانوTADANO، ترکس TEREX، يو ان آی سی
UNIC، و ليبهر LIEBHERR ملحق می شود که پيشتر در واکنش به درخواست UANI
به معاملات خود با ايران پايان داده اند.
=========================
وضعیت نگران کننده جاوید هوتن کیان، وکیل دادگستری در زندان تبریز
جاوید هوتن کیان، وکیل دادگستری و از زندانیان سیاسی محبوس در زندان
مرکزی تبریز تحت فشارهای مختلف و در وضعیت بد جسمانی قرار دارد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در
ایران، این وکیل دادگستری که به علت دفاع از سکینه محمدی در ۱۸ مهر ماه
سال گذشته بازداشت شده است پس از گذشت بیش از ۱۰ ماه همچنان به صورت
ایزوله و محروم از حقوق یک زندانی عادی در زندان مرکزی تبریز نگهداری
میشود.
بر اساس گزارشات رسیده به گزارشگران هرانا، این زندانی سیاسی در پی افشای
برخی از جزئیات پروندهاش و شکنجههای اعمال شده توسط وزارت اطلاعات در
زندان تبریز تحت فشار مضاعفی قرار گرفته است.
پس از انتشار این جزئیات که اولین بار از سوی این خبرگزاری منتشر شد
حفاظت اطلاعات زندان (معروف به اتاق ۴۵) وی را جهت بازجویی احضار و مورد
تهدید قرار داده است.
این وکیل دادگستری که از سوی دادگاههای انقلاب تهران و تبریز به ۱۱ سال
حبس تعزیری محکوم شده است به دلیل بیماریهای مختلف جسمی که اکثر آنها
به دلیل عدم رسیدگی پزشکی قابل تشخیص و نامگذاری نیست در رنج است، وی در
طی مدت حبس به کرات دچار افزایش غیر عادی وزن و کاهش مجدد آن شده است و
از سوی دیگر بر اثر شکنجههای جسمی و وضعیت نامناسب بهداشتی از بیماری
دستگاه گوارشی نیز رنج میبرد.
===================
سی و سه سال / سی و سه پُل
در اخبار بود که : سی و سه پل ترک برداشته است .
سی و سه سال
سی و سه سال هزاران درخت گُل بشکست
شگفت نیست گر اینک سی و سه پُل بشکست
سی و سه سال، دل صاف ِ عشق لَک برداشت
عجب مدار که سی و سه پُل تَرَک برداشت
سی و سه سال، صفاهان صفا بُرید از دل
عجب مدار که زاینده رود خُفته به گِل !ـ
سی و سه سال، نمکسود، زخم ِ ایران بود
شگفت نیست اگر اورمیه عطشان بود
سی و سه سال بُریدند و ریشه برکندند
ز دل غرور و نجابت ، زخانه در کندند
سی و سه سال بلا دست بر کمر می زد
درخت را ستم ِ اهل دین تبر می زد
سی و سه سال، سی و سه هزار سال گذشت
عجب نه گر همه در نکبت و زوال گذشت
سی و سه سال، به رنج اندرست جان ِوطن
چنین که رهزنِ دین زد به کاروان وطن
سی و سه قرن گذشته است و ما شهیدانیم
که زخم خورده و مرهم گذار ِ ایرانیم
م.سحر
پاریس . 29.8.2011
=========================
ایران در آستانه یک فرصت تاریخی /الاهه بقراط
اگر در کشورهای عربی، نبرد بر سر دیکتاتوری پیشین و جمهوریهای اسلامی
«دموکراتور» باشد که به نظر من در حال شکلگیری است، اتفاقا در ایران
نبرد بر سر جمهوری اسلامی موجود و نیروهای مدافع دمکراسی است که یک
دیکتاتوری اسلامی را از جمله با ابزار دمکراسی (انتخابات) تجربه کرده
است. در این میان «الگوی ترکیه» نه برای دمکراتها بلکه برای
اسلامگرایان میانهرو چه بسا ایدهآل باشد اما دیر یا زود تناقضهای آن
نیز از جایی، مثلا تغییر قانون اساسی به سود «دین» و انتخاب چندباره
اردوغان بیرون خواهد زد.
******
هفته گذشته از «پندار» جهان غرب و اصرار آنها بر «باید برود...» نوشتم که
ما ایرانیان از آن تجربه تلخی داریم. این «پندار» اما نه تنها در مورد
انقلاب 57 و طمع غرب در محکم کردن «کمربند سبز» به دور «خطر سرخ» هم با
فروپاشی اتحاد شوروی و هم با رژیمی که در ایران به روی کار آمد، با شکست
روبرو شد، بلکه در تجربههای دیگر مانند پشتیبانی از گروههایی چون حماس
در فلسطین، مجاهدین و سپس طالبان در افغانستان و حتا بن لادن که گروه
القاعده را بنیان نهاد، پی در پی با شکست روبرو شد.
حماس برای تضعیف سازمان الفتح و به پشت میز مذاکره نشاندن یاسر عرفات و
با همکاری اسراییل شکل گرفت (منابع آلمانی). نشان به آن نشانی که یاسر
عرفات پشت میز مذاکره نشست ولی حماس به آن نیرویی تبدیل شد که سر صلح و
آشتی ندارد! مجاهدین برای مقابله با شوروی در دوران جنگ سرد و طالبان
برای ادامه کار مجاهدین در افغانستان شکل گرفتند. نشان به آن نشانی که
شوروی از هم فرو پاشید و به جای مجاهدین، طالبان پنج سال خون مردم
افغانستان را در شیشه کردند. بنلادن، رهبر القاعده برای مهار طالبان و
نیروهای سرکش و اعتمادناپذیر پاکستان مورد حمایت غرب قرار گرفت. نشان به
آن نشانی که هر سه دست به دست هم دادند و منطقه را به یکی از ناامنترین
نقطههای جهان از نظر سیاسی، و هم چنین از نظر قاچاق مواد مخدر تبدیل
ساختند.
این همه نشان میدهد در پس «پندار» غرب حتا اگر در نبرد با دیکتاتوریها
باشد، الزاما گل آزادی نخواهد شکفت. یک مثال واقعی برایتان میزنم تا
بیشتر روشن شود منظور من از جمهوریهای اسلامی که قرار است دوست غرب و
حافظ ثبات منطقه و منابع انرژی باشند چیست. شاید فراموش کرده باشید که
اتفاقا ایران این جمهوری اسلامی را همین چند سال پیش تجربه کرده است!
تجربه گذشته ما
با روی کار آمدن حجتالاسلام محمد خاتمی و دوره اصلاحطلبان، آن پندار
غرب که رژیم اسلامی ایران به سوی یک تحول بنیادین در سیاست خارجی میرود،
به شدت تقویت شد. ایرانیان میتوانند به منابع رسانهای غرب در آن دوران
مراجعه کنند تا دوباره به یاد بیاورند که دمکراسی و مسائل حقوق بشر از
جمله سرکوب جنبش دانشجویی و قتلهای زنجیرهای چگونه با سکوت روبرو
میشد. من به این واقعیت دست کم در مورد مجله آلمانی اشپیگل در بررسی
«پنجاه سال خبررسانی در آلمان درباره ایران» به شکل زیر اشاره کردم:
«به هنگام ریاست جمهوری محمد خاتمی درباره جنبش دانشجویی گزارش داده
میشود چرا که سیاستمداران و کارشنان غربی گمان میکردند چنین جنبشهایی
سبب تقویت «اصلاحات» میشوند. اما به محض اینکه معلوم شد که خود
«اصلاحطلبان» مخالف جنبشهایی هستند که سر نخاش در دست آنها نباشد و
دانشجویان و زنان را خطری علیه جمهوری اسلامی به شمار میآورند، قابهای
(فریم) ژورنالیستی در رابطه با رویدادهای مشابه دوباره محدودتر میشوند
به طوری که در پایان تنها «اصلاحطلبان» باقی میمانند که در دوران آنها
آلمان به دومین شریک اقتصادی جمهوری اسلامی تبدیل شد.»
هنگامی که در تابستان سال 2000 خاتمی به آلمان آمد، پلیس آلمان
تظاهرکنندگان ایرانی را در شهر «وایمار» دستگیر کرد و حتا به گفته اشپیگل
«تیراندازها بر روی بامها موضع گرفتند»! نتیجه رژیمهای غیردمکرات «دوست
غرب» این است که آنها فرهنگ سرکوب خود را نیز به غرب صادر میکنند.
ایرانیان دگراندیش و مخالف جمهوری اسلامی حق نداشتند علیه این رژیم که در
آن زمان ظاهرا «دوست غرب» به شمار میرفت، تظاهرات کنند!
پیامد یک جمهوری اسلامی «دوست غرب» در هر کشوری این است که عدم گزارش و
بازتاب اعتراضات و نقض حقوق بشر در آن کشور یا با «نسبیت فرهنگی» توجیه
میگردد و یا اساسا نادیده گرفته میشود. این مسائل همواره هنگامی عمده
میشوند که اختلالی در این «دوستی» به وجود آمده باشد. این اختلال تا
کنون در دو نوع شناخته شده است: یا سرکشی رژیمهای حاکم و یا بروز
اعتراضات و جنبشهای اجتماعی.
تجربه پیش روی ما
فاجعه 11 سپتامبر 2001 که به زودی ده سال از وقوع آن میگذرد، سبب شد که
غرب کمی درباره جمهوری اسلامی حتا از نوع اصلاحطلباش محتاط شود و پس از
آن نیز ماجرای عراق و افغانستان و برنامه اتمی رژیم، این رابطه را حتا در
دور دوم ریاست جمهوری خاتمی، هرگز، دست کم به عیان، به شیرینی دور اول
ریاست جمهوری وی نرساند. این است که در تابستان 1384 وقتی به جای آن کسی
که همه منتظر بودند، یعنی «رفسنجانی»، فرد ناشناختهای به نام احمدینژاد
از صندوقهای رأی بیرون آمد، اغلب تحلیلگران در سلامت عقل سیاسی جمهوری
اسلامی تردید کردند!
اینک نبرد درون جمهوری اسلامی به آنجا رسیده است که به غیر از یک هسته
محدودِ مؤمن به «انقلاب اسلامی» که غربستیزی یکی از بنیادهای فکری آن را
تشکیل میدهد (و این هسته در تمامی رژیمهای ایدئولوژیک تا آخرین لحظه نه
تنها باقی میماند بلکه در شرایط جدید نیز به اشکال مختلف مانند چپ و
راست افراطی و تروریسم به زیست خود ادامه میدهد) بقیه، حتا همان
احمدینژاد و دار و دستهاش، همگی در رقابت این هستند که پیدا و پنهان،
در عمل و گفتار، از جمله در رابطه با اسراییل، ثابت کنند این ما هستیم که
میتوانیم نقش مورد نظر «جامعه جهانی» را در منطقه بازی کنیم. نامههای
احمدینژاد به اکناف جهان و ملاقاتهای پنهان با مسئولان اسراییل و سخن
درباره «دوستی ملتها» را نباید فراموش کرد. البته آن هسته مؤمن و
غربستیز نیز در پی اثبات این نکته هست، لیکن با شرایط خودش، که اسلامی
شدن جهان را هدف بلندمدت خود میداند و آن را به هر شکلی که بتواند اعلام
نیز میکند. همان گونه که بلوک شرق، آرمان کمونیست شدن جهان را در سر
میپروراند و در طول چهار دهه جنگ سرد، دو بلوک شرق و غرب مانند سگ و
گربه به یکدیگر میپریدند و تهدیدهایشان تا پای جنگ اتمی نیز پیش
میرفت. اما نتیجه چه شد؟!
حال نیز درست است که رفتن و سرنگونی دیکتاتورها همواره فرصتی است که
میتوان از آن به سود تحقق یک جامعه آزاد و ساختار دمکراتیک بهره برد اما
این تنها نیروی دمکراسی نیست که با نبود دیکتاتوری فعال میشود. نیروی
ارتجاع نیز که به مراتب ویرانگرتر از دیکتاتوری از میان برداشته شده است،
به شدت فعال شده و تلاش میکند از این فرصت به سود خود استفاده کند. چنان
که در سال 78 و 79 میلادی در ایران و افغانستان روی داد و چنان که هم
اکنون آنچه به «بهار عربی» معروف شده است در مصر و تونس و لیبی و سوریه
با آن دست در گریبان است.
این است که «پندار» غرب تنها زمانی میتواند به واقعیت بپیوندد که در
توازن قوای عملا موجود، اسلامگرایان میانهرو، مانند آیتالله بهشتی و
نهضت آزادی سه دهه پیش، و رفسنجانی و خاتمی و اصلاحطلبان یک دهه پیش، و
اکنون، هم «جریان فتنه» و هم «جریان انحرافی» از وزن سنگینتری نسبت به
«دشمنان غرب» برخوردار باشند.
آن هسته کوچکی از افراطیون در ساختار قدرت جمهوری اسلامی که مخالف هرگونه
رابطه عادی با جهان غرب است و خواست خود را در سخنان خامنهای و اختیارات
بلامنازع او باز مییابد، دیر یا زود با نبودن خامنهای، پشتوانه خود را
از دست خواهد داد. برداشته شدن ولی فقیه از سر راه به شکل طبیعی یا هر
شکل دیگری، در روند حیات جمهوری اسلامی که در هر دو مورد به اندازه کافی
تجربه دارد، دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد!
اما اگر در تمامی کشورهای عربی، نبرد سیاسی بر سر دیکتاتوری پیشین و
جمهوریهای اسلامی (دموکراتوری) باشد که به نظر من در حال شکلگیری است،
اتفاقا در ایران نبرد بر سر جمهوری اسلامی موجود و نیروهای مدافع دمکراسی
است که یک دیکتاتوری اسلامی را در انواع و اقسام آن از جمله با تکیه بر
ابزار دمکراسی (انتخابات) تجربه کرده است. در این میان «الگوی ترکیه»
امروزی البته برای اسلامگرایان میانهرو خوب و چه بسا ایدهآل باشد، ولی
قطعا هدف هیچ دمکراتی نمیتواند رژیم کنونی ترکیه باشد که دیر یا زود
تناقضهایش از جایی، مثلا بر سر تغییر قانون اساسی یا جانشینی و انتخاب
دوباره و چندباره اردوغان، بیرون خواهد زد.
این است که اگر چه بهای دوستی اسلامگرایان با غرب را دمکراتهای کشورهای
مسلماننشین میپردازند (از جمله در ترکیه) ولی ایران چه بسا تنها کشوری
باشد که بیشترین بخش این بها را با انواع تجارب و آزمونها پرداخته است.
این دیگر به نیروهای مدافع دمکراسی بستگی دارد که آیا بتوانند از فرصتی
که به دلیل رویدادهای منطقه در اختیار آنها قرار خواهد گرفت استفاده
بکنند یا نه.
نویسنده:الاهه بقراط
--
دریافت این پیام، به دلیل ثبت نام شما در گروه خبرنامه پارس دیلی نیوز است . شما روزانه ممکن است دو تا سه ای میل از خبرنامه پارس دیلی نیوز دریافت کنید. چنانچه مایل به لغو عضویت خود در این گروه هستید، با ای – میل
info@parsdailynews.com
تماس بگیرید و از مدیریت سایت، لغو عضویت خود را درخواست کنید
http://parsdailynews.com





هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر