428The_Godfather_II_2The%20Godfather273TheGodfather2020305The_Godfather_II_1

Go English

پنجشنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۹۰

آدینه - 11 شهریور - ای - میل - اول

خامنه ای انتخابات را تهدید امنیتی رژیم دانست

علی خامنه ای، ولی فقیه و رهبر رژیم استبدادی مذهبی حاکم روز گذشته
(چهارشنبه) نماز مراسم عید فطر را خود برگزار کرد. امسال هم همچون دو سال
گذشته، به دلیل عدم استقبال مردم از این مراسم حکومتی، رژیم استفاده از
مصلا را به کناری نهاد و با کشاندن تعدادی از افراد نزدیک به خود به
دانشگاه تهران سعی کرد تا این نمایش حکومتی را پر جمعیت جلوه دهد. منهای
ورشکسته بودن این نمایش به دلیل عدم استقبال، علی خامنه ای در سخنرانی
خود حرفهایی زد که بیش از همیشه ترس و نگرانی او را از مضحکه انتخابات
مجلس که در تدارک آن هستند، بیان کرد.

رژیم و سردمداران آن به ویژه علی خامنه ای تا کنون به دنبال برگزاری هرچه
رنگین تر مضحکه انتخاباتهای قلابی رژیم بودند و آنرا منبع مشروعیت و
مقبولیت رژیم قلمداد می کردند. اما این بار علی خامنه ای بر خلاف گذشته
گفت: "انتخابات هميشه در كشور ما تا حدودى يك حادثه‌ى چالش‌برانگيز
است.... مراقب باشيد اين چالش به امنيت كشور صدمه نزند."

او نه تنها به منبع مشروع بودن انتخابات اشاره ای نکرد، بلکه شرکت
حداکثری که همیشه ترجیح بند توصیه های او بود را کنار گذاشت و نشانه
مقبولیت و مردمی بودن رژیم هم فراموش شد. او انتخابات را "چالش" خواند و
از همه بدتر این چالش را "امنیتی" دانست. به همین دلیل گفت: "انتخابات که
مظهر حضور مردم است، باید پشتوانه امنیت ما باشد و نباید اجازه داد که
این چیزی که ذخیره امنیت است، پشتوانه امنیت است، به امنیت ما صدمه وارد
کند."

و اینگونه او ترس خود از انتخابات را بیان کرد و نشان داد که دیگر حتا به
مهندسی انتخابات که در دالانهای امنیتی رژیم طراحی می شود، اعتماد ندارد.
او تعریفی امنیتی از انتخابات ارایه می دهد و آنرا نه منبع مشروعیت و
مقبولیت رژیم بلکه، صدمه زننده به امنیت آن بر آورد می کند. او از به
میدان آمدن مردم به هر دلیلی وحشت دارد و به همین دلیل می گوید: "بايد
همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. آحاد مردم، مسوولان گوناگون، منبرداران
سياسى، كسانى كه مي‌توانند با مردم حرف بزنند، همه مراقب باشند، مواظب
باشند."

همه هشدارهای او به "مسوولان و منبرداران سیاسی" آنست که با مردم حرف
بزنند. به زبان دیگر او ترسش از مردم را بیان می کند و با صدای بلند به
دیگران هشدار می دهد. از همین روست که او درباره انتخابات می گوید: "اما
بالاخره يك چالشى است؛ مردم را متوجه مي‌كند. مراقب باشيد اين چالش به
امنيت كشور صدمه نزند."

او از متوجه شدن مردم هراسان است. همه این ترسها و نگرانیها نشان دهنده
آنست که خامنه ای دیگر حتا به اهرمهای کنترل کننده خود هم بی اعتماد است.
به نظر او شورای نگهبان و سیاسی عقیدتیها و فیلترهای دیگر کار ساز
نیستند. صف بندیهای داخلی رژیم در مقابل هم بیشتر به آمادگی گرگها برای
دریدن یکدیگر شبیه است تا مبارزه انتخاباتی. احتمال از کنترل خارج شدن
این جریانات وجود دارد و اگر بار دیگر مردم میدان پیدا کنند، این خامنه
ای است که همچون گذشته لگدمال جوانان خواهد شد.

این است که او با صدای بلند چاره کار را نیروهای امنیتی و دستگاههای
نظامی– امنیتی می داند. زیرا "انتخابات چالش است"، "مردم را متوجه می
کند" و "به امنیت رژیم صدمه وارد می کند". برای جلوگیری از این صدمات
امنیتی انتخابات دیگر شرکت حداکثری مردم مهم نیست، باید ابزار لازم برای
اینگونه مواقع را آماده کرد.


http://parsdailynews.com/88782.htm

نویسنده:جعفر پویه
=========================
مواضع مزورانه رژیم در برابر تحولات لیبی

تحولات در کشورهای عربی که از تونس آغاز و مصر را در نوردید و پس از آن
به سرنگونی قذافی انجامید، عدم تحقق راهبرد بنیانگذار ولایت فقیه در شکل
گیری اتحاد جماهیر اسلامی به رهبری ولی فقیه را به ثبت رساند. گر چه
پابوسان درگاه ولایت فقیه در سیر رویدادهای بهار عربی از همه چسبهای ممکن
جهت وصل کردن جنبشهای مردمی این کشورها به جمهوری اسلامی استفاده می
کنند، اما این تلاش ارتجاعی موفقیت جدی نداشته است.

احمد خاتمی، خطبه خان نماز جمعه روز 4 شهریور، رویدادهای بهار عرب را بر
شکل گیری خاورمیانه جدید را با «محوریت اسلام» ارزیابی کرد. وی شکل گیری
اتحاد جماهیر اسلامی را در آینده ای نزدیک وعده داد. بدیهی است که از
نگاه عوامل ولی فقیه، محوریت اسلام با محوریت ولی فقیه حاکم بر ایران
معنی و مفهوم دارد.


تا زمانی که قذافی در حکومت بود، پایوران رژیم، از مخالفان قذافی نه تنها
هیچ دفاعی نکردند، بلکه با برجسته کردن دخالت نیروهای خارجی، اساس جنبش
علیه دیکتاتوری قذافی را زیر سوال می بردند. همان طور که جنبش مردمی علیه
بشار اسد در سوریه را کار دشمنان خارجی می دانند. موضع رژیم در قبال این
رویدادها از یک طرف به دلیل این که خود بازیگر آن نبود و از طرف دیگر به
این دلیل که سقوط هر دیکتاتور می تواند تهدیدی برای رژیم باشد، به نفع
مردم نبوده است.

با سقوط قذافی و شناسایی شورای ملی انتقالی لیبی از طرف بسیاری از
کشورها، رژیم با تاخیر موضع گرفت و بر خلاف کشورهای دیگر فقط به تبریک
گفتن بسنده کرد و این شورا را تا کنون به رسمیت نشناخته است. موضع
گیریهای پس از سقوط دیکتاتوری قذافی، نمونه ای از فرصت طلبی خامنه ای و
ایادی او در باره تحولات آینده این کشورها است. واکنشهای ضد و نقیض چد
روزه گذشته روشنگر مواضع مزورانه پایوران رژیم است.

علی اکبر صالحی وزیر خارجه رژیم روز یکشنبه 6 شهریور، ادعا می کند که با
«گروههای معارض» در لیبی ارتباط داشته و به آنها مواد غذایی رسانده است.
صالحی در مصاحبه اش با جام جم آنلاین، طوری وانمود می کند که با مخالفان
قبل از سقوط قذافی ارتباط داشته و حتا در سرنگونی آن هم نقش داشته است.

سایت تابناک متعلق به پاسدار محسن رضایی در روز دوشنبه 7 شهریور در مطلبی
نوشته است:«در حالی که انقلابیون در لیبی به صورت نسبی بر کشور مسلط شده
اند، با این وجود اخبار و اطلاعات رسیده از لیبی حکایت از این دارد که
وزارت خارجه رژیم ایران هنوز نتوانسته است به صورت موثری مجاری ارتباطی
برای ایجاد رابطه با این انقلابیون پیدا کنند.»
========================
قطع برق توسط رژیم سوریه باعث مرگ نوزادان زودرس در بیمارستان حماه شد
+فیلم

نیروهای امنیتی به درخواست مردم برای کمک پاسخ ندادند.

فعالان سوریه روز پنچ شنبه 1-9-2011 بر روی شبکه یوتیوب فیلم جدیدی را
منتشر کردند که در آن مردم حماه در حال دفن چند نوزاد هستند که به دلیل
قطعی برق توسط نیروهای امنیتی در یکی از بیمارستان های حماه دچار خفگی
شده ، جان خود را از دست دادند.


اين حادثه تنها یک روز پس از گزارش سازمان عفو بین الملل درباره جان
سپردن 10 کودک سوری بر اثر شکنجه نیروهای امنیتی در بازداشتگاه های این
کشور اتفاق می افتد.


این فیلم نوزاد هفت ماه ای به اسم محمد حمید صابع نشان می دهد که به علت
قطعی برق در بیمارستان حورانی در حماه دچار خفگی شده جان خود را از دست
دادند.


هنوز مشخص نیست که چه تعداد از این نوزادان بستری در این بیمارستان در پی
قطعی برق توسط نیروهای امنیتی سوریه جان باخته اند .


این در حالی است که فعالان حقوق بشری سوریه گفته اند تمامی کودکانی که در
بیمارستان حورانی در حماه نگهداری می شدند ، به دلیل قطعی برق دچار
اختناق شده و جان باخته اند.


نوزادان زودرس که در بیمارستان ها نگهداری می شوند به مقادیر زیادی
اکسیژن و دستگاه هایی ويژه ای که در آنها قرار داده می شوند ، نیاز دارند
و در صورت قطعی برق مرگ آنها حتمی است .


محمد كحال یکی دیگر از نوزادان زود رسی است که به دلیل قطعی برق در
بیمارستان حورانی و نبود اکسیژن کافی در دستگاه محل نگهداری وی ، جان
باخته است.


فعالان سوری گفته اند که نیروهای امنیتی درخواست آنها جهت کمک به
بیمارستان حورانی و رساندن برق به این مجتمع درمانی را بی پاسخ گذاشتند.


شایان ذکر است که نیروهای امنیتی سوریه هنوز به محاصره شهر حماه و سرکوب
مخالفان ادامه می دهند.

فیلم ها در لینک خبر
http://parsdailynews.com/88802.htm
===========================
فیگارو: الجزایر، آخرین حامی قذافی

فیگارو: سران اپوزیسیون لیبی از اینکه دولت الجزایر "شورای ملی انتقالی"
را بعنوان نماینده ملت لیبی به رسمیت نشناخته وهمسر و سه تن از فرزندان
سرهنگ معمر قذافی، دیکتاتور فراری لیبی را در خاک کشور خود پناه داده است
سخت خشمگین گشته اند.

فیگارو بنقل از رهبر شورای ملی انتقالی لیبی، مصطفی عبدلجلیل، که عملأ
نقش دولت موقت این کشور را ایفا میکند، مقامات دولت الجزایر را متهم کرده
است که از آغاز جنبش مردمی لیبی همواره حامی معمر قذافی، دیکتاتور فراری
اینکشور بوده و در برابر اراده ملت لیبی موضع گرفته است.


بگفته مسئولین اپوزیسیون لیبی، در طول ماه های گذشته این دولت الجزایر
بود که مزدوران حقوق بگیر دیکتاتور لیبی را از کشورهای آفریقائی وارد خاک
لیبی میکرده است. از جمله، طی ماه های فوریه و مارس گذشته حداقل هفت
فروند از هواپیماهای الجزایر در حمل مزدوران معمر قذافی به لیبی شرکت
داشته اند.


بنا به اظهار مصطفی عبدلجلیل، دولت الجزایر با ادامه حمایتهای فعالانه از
قذافی و موضع گیری آشکار خود علیه ملت لیبی، در حال ارتکاب اشتباه سیاسی
بزرگیست.
==================
"امنیتی‌شدن منطقه" در پی اعتراض‌ها به خشک‌شدن دریاچه ارومیه

در تظاهرات پنجم شهریور ۱۳۹۰ در ارومیه و تبریز، شعارهای غیر سیاسی در
رابطه با "نجات دریاچه ارومیه" سر داده شد. اما شاهدان عینی از سرکوب
شدید گزارش می‌دهند. آن‌ها می‌گویند که منطقه اکنون کاملا امنیتی شده
است.

دویچه وله:بیش از ۲۲ نماینده آذری زبان برای نخستین بار با نوشتن نامه‌ای
به هیات رئیسه مجلس خواستار رسیدگی جدی و قانونی به بحران دریاچه ارومیه
و پاسخگویی دولت در قبال تبعات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ناشی از روند
خشک شدن دریاچه ارومیه شدند.


گرچه طرح دو فوریتی آن‌ها برای نجات دریاچه ارومیه رد شد، آما آن‌ها
توانستند مشکل دریاچه ارومیه را به صحن مجلس بکشاندند. بنابه گفته‌ی
فعالین مدنی آذربایجان، انتشار خبرعدم موفقیت نمایندگان سبب خشم و
نارضایتی مردم آذربایجان شد. به‌دنبال آن، روز پنجم شهرویورماه ۱۳۹۰ مردم
ارومیه و تبریز درست به تظاهرات اعتراضی زدند.


شاهدان عینی به دویچه وله گفته‌اند که اعتراض‌های مسالمت‌آمیز مردم
وحشیانه از سوی نیروهای ضد شورش سرکوب شده اشت. از دید فعالین زیست محیطی
و مدنی آذربایجان مشکل زیست محیطی ارومیه اکنون ماهیت سیاسی و امنیتی
پیدا کرده است.


دریاچه ارومیه مسئله‌ی داخلی نیست

مسئله خشک شدن دریاچه‌ی ارومیه از ابعاد داخلی فراتر رفت و حتی حزب
سبزهای آلمان نیز در این رابطه بیانیه‌ای صادر کرد و نظر دولت آلمان را
به این معظل زیست محیطی ایران معطوف کرد. این حزب "فاجعه‌ی زیست محیطی
ارومیه" را مسئله‌ی داخلی ایران نمی‌داند.

علی محجوبی رئیس دفتر کلاودیا روت، رئیس حزب سبزها در گفت‌وگو با دویچه
وله گفت: «عکس‌های ماهواره‌ای نشان می‌دهد که دریاچه چقدر عقب نشینی کرده
و شوره‌زار چقدر بزرگ شده و چه مساحتی زیر لایه‌های نمک خوابیده است. این
واقعیت‌ها جمهوری اسلامی را مجبور می‌کند موضع بگیرد و استدلال‌هایی که
طرف مقابل را به دروغگویی و جدایی خواهی متهم می‌کند، دیگر گوش شنوایی
پیدا نمی‌کند. ابعاد این فاجعه چنان است که محدودیت منطقه‌ای ندارد و
بادهای نمکین و طوفان‌هایی که حجم عظیمی از نمک را در منطقه پخش خواهد
کرد، حوزه‌ی بسیاربزرگی را در بر می‌گیرد. این‌ها چیزهایی است که
سیاست‌های بین‌المللی را باید به چالش بکشاند و از این نظر دریاچه ارومیه
موردی هست که فقط و فقط به سیاست داخل ایران و به یک منطقه‌ی کوچک مربوط
نیست«.


واکنش آذربایجانی‌ها به بیانیه سبزها


فاخته زمانی، دبیر "انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان ایران" که
گزارش‌های مربوط به "کارزار نجات ارومیه" را منتشر کرده، به دویچه وله
گفت: «یکی از مهمترین فعالت‌های ما جلب کردن نظر دولت‌ها، سازمان‌ها،
احزاب و کلا خارجی‌ها به مسئله‌ی نجات دریاچه ارومیه است. مخصوصا در
اروپا اگر نظری داده شود و یا اظهارنظری شود دولت ایران بیشتر آن را جدی
می‌گیرد«.

فاخته زمانی در کانادا زندگی می‌کند و در پارلمان کانادا و کنگره‌ی
آمریکا هم پیرامون مسائل آذربایجانی‌ها صحبت کرده است. به گفته او، هدف
انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان طرح فاجعه زیست محیطی دریاچه
ارومیه در سطح مجامع بین‌الملل است. زمانی تاکید می‌کند که به دلیل
دستگیری تعداد زیادی از فعالین مدنی و هواداران زیست محیطی، تمرکز این
سازمان به مسئله‌ی زیست محیطی اکنون بیشتر شده است. وی می‌گوید که فعالین
مدنی و هواداران محیط زیست در آذربایجان از صدور بیانیه‌های حزب سبزهای
آلمان و کلودیا روت رئیس این حزب در خصوص نجات دریاچه ارومیه
بسیارخوشحالند.


گزارش شاهدان عینی


یک شاهد عینی که در اعتراض‌های مردم ارومیه شرکت کرده به دویچه وله
می‌گوید: «تظاهراتی که پنجم شهریور در ارومیه برگزار شده بود یک تظاهرات
با شعارهای اکثرا محیط زیستی بود. تظاهرکنندگان شعارهایی به زبان ترکی
آذربایجانی سر می‌دادند. آن‌ها در برخی از شعارها همچنین
می‌گفتند:«دریاچه ارومیه جان می‌دهد و مجلس به قتلش فرمان می‌دهد»،
«بیاید گریه کنیم و با اشک‌هایمان دریاچه ارومیه را پر کنیم»، «دریاچه
ارومیه تشنه است، اگر آذربایجان بیدار نشود، می‌بازد» و «زنده باد
آذربایجان!«.

این شاهد عینی تائید می‌کند که شعار سیاسی خاصی داده نشده اما چون سیاست
گذاری دولت در این مسئله امنیتی است، هر نوع اعتراضی از سوی
آذربایجانی‌ها جنبه سیاسی می‌یابد.


چرا دریاچه خشک می‌شود؟


یک فعال زیست محیطی محلی که با مسئله خشک شدن دریاچه ارومیه آشنایی دارد،
و در تظاهرات اعتراضی نیز شرکت کرده، درباره‌ی عوامل خشک شدن دریاچه
ارومیه توضیح می‌دهد:«این دریاچه طی تاریخ ۲۷ هزار ساله‌اش هیچگاه خشک
نشده، بلکه ممکن است آبش بسته به میزان بارندگی کم یا زیاد می‌شد. اما
سدهایی که روی دریاچه زده شده، هدر رفتن آب در بخش کشاورزی به دلیل عدم
تخصیص اعتبار برای گسترش آبیاری تحت فشار و قطره‌ای و در کل دخالت انسانی
اصلی‌ترین عوامل خشک شدن دریاچه هستند. خشکی دریاچه ارومیه می‌تواند حیات
ملیون‌ها نفر از ساکنان اطراف آن را مختل کند«.


یونس زارعی دبیر سابق "تشکل دانشجویی آرمان" و فعال مدنی آذربایجانی که
به وضعیت دریاچه ارومیه آشناست، می‌گوید: «از دو سال پیش فعالین مدنی
آذربایجانی به مشکل خشک شدن دریاچه‌ی ارومیه توجه کردند و همان زمان تجمع
در کنار دریاجه ارومیه برگزار شد که برخورد کردند. تجمع بعدی در میدان
آذربایجان بود که برخی از دوستانمان دستگیر شدند و تجمع کنونی پس از رد
شدن طرح دوفوریتی مجلس برای نجات دریاچه ارومیه بود که افکار عمومی
آذربایجان را مجبور کرد اعتراض کنند و صدای خود را به گوش مسئولین
برسانند. مردم آذربایجان از خشکی دریاچه ارومیه خشمگین هستند «.


دلایل حساسیت‌های سیاسی و امنیتی چیست؟


به‌نظر یونس زارعین، مردم از برخورد نیروهای ضد شورش بسیارعصبانی هستند.
وی می‌گوید: «افکار عموعی از سرکوب جوانانی که برای نجات دریاچه ارومیه
به خیابان‌ها آمده بودند، خشمگین است. مردم می‌پرسند که چرا بحث ارومیه
را سیاسی می‌کنند. مردم آذربایجان نگرانند که کویری در مرکز آذربایجان
ایجاد شود و محیط زیست آن‌ها را تهدید کند و برای این تهدیدها اکنون
هزینه می‌دهند.» .


این فعال مدنی آذربایجانی در ایران به دویچه وله می‌گوید که مردم
آذربایجان به نمایندگانی که در مجلس هستند تلفن می‌کنند و جدی و حساس
بودن این مسئله را توضیح می‌دهند. این نماینده‌ها به نظر آقای زارعین
فکرمی‌کنند که در دوره‌ی بعد مردم به آن‌ها رای ندهند و مجبور شدند
عکس‌العمل نشان دهند.


همیاری بین‌المللی برای نجات دریاچه ارومیه


علی محجوبی رئیس دفتر کلاودیا روت رئیس حزب سبزها انتظار ندارد که جمهوری
اسلامی ایران رسما به بیانیه حزب سبزها درباره‌ی فاجعه زیست محیطی
دریاچه‌ی ارومیه پاسخ دهد و عکس العملی نشان دهد. اما وی توضیح می‌دهد:
«برای ما مهم این بود که به درخواست‌هایی که ما از طرف فعالان محیط زیست
از ایران دریافت می‌کنیم پاسخ دهیم. آن‌ها می‌خواهند اعتراض به خشک شدن
دریاچه ارومیه نوعی همیاری بین‌المللی پیدا بکند و ما سعی کردیم در این
رابطه عکس العمل نشان دهیم«.


فعالان مدنی و هواداران محیط زیست در آذربایجان به ویچه وله گفته‌اند که
کارزارنجات دریاچه ارومیه علیرغم تشدید فشارو تهدید در روزهای آینده نیز
ادامه پیدا خواهد کرد. به گفته آن‌ها «در شهرهای تبریز و ارومیه و چند
شهر کوچک‌تر آذربایجان فراخوان‌هایی پخش و از مردم برای شرکت در اعتراض
به سیاست خشکاندن دریاچه ارومیه در عصر روز شنبه ۱۲ شهریور دعوت شده
است.»
============================
پیام خاندان ایلخانی بختیاری به مردم غیور آذربایجان

فرزندان غیور آذربایجان

فریاد رسای شما فرزندان ستار خان و باقر خان که این بار در اعتراض به خشک
شدن دریاچه ارومیه به خیابانهای شهرهای مرکزی آذربایجان آمدید، پایه های
استبداد حکومت دینی را بار دیگر لرزاند و امید را در دل هم میهنان مان
زنده کرد.

حاکمیت نامشروع جمهوری اسلامی، تمامی میراث فرهنگی و طبیعی ایران را در
گوشه و کنار این سرزمین به یغما و نابودی کشانده و هر روز خبر نابودی یکی
از این میراث گرانبها که سرمایه های کهن و هویت ایرانیان است از گوشه ایی
از ایران شنیده میشود .

سرزمین بختیاری نیز از این آسیب در امان نبوده است.

استبداد حاکم با تمام نیروی خود کمر به نابودی فرهنگ و تمدن ما نیز بسته
و هر آنچه از تاریخ، فرهنگ و آداب بختیاری میباشد را هدف تیرهای نابود
کننده خود قرار داده و همتباران ما نیز همچون شما نیکان با وجود تمام
ناملایمات و دشمنی های حاکم، همچنان با اصرار تمام در حال مبارزه برای
حفظ میراث کهن مملکت خود میباشند.

این استبداد بر آمده از ریشه های پوسیده استعمار، به ضعف و بی هویتی خود
پی برده دربرابر تاریخ و فرهنگ و ادب و میراث این سرزمین و مردمان آن
توان عرض اندام ندارد لذا برای کاستن از شان هویت ساکنان این مرز و بوم
تمام تلاش و سرمایه اش را به کار گرفته تا داشته ها و سرمایه های ملی ،
فرهنگی ، هویتی و طبیعی ایران را به نابودی بکشاند تا شاید از این طریق
فرهنگ عاریه ایی و متحجر خود را بر ساکنان آن تحمیل نموده و چند صباحی
بیش بر غارت و چپاول خود ادامه دهد. اما آنچه حتمی است گذر زمان ، اصالت
و استحکام ساختار فرهنگ و تمدن ایرانیان است .

پیام ما مردم بختیاری برای شما دلیران سرزمین آذربایجان این است ؛
همانطور که بیش از صد سال پیش همپیمان با یک دیگر و با خروش ستار خان و
باقر خان در تبریز ، نجفقلی خان صمصام السلطنه و سردار اسعد در بختیاری و
محمد ولی خان تنگابنی و یپرم خان ارمنی از گیلان همت سایر سرداران در
گوشه ونقاط ایران و مجاهدات گسترده اقوام ایرانی مهر پایانی بر استبداد
محمدعلی شاهی زدیم ، این بار نیز دست در دست یکدیگر استبدادی را که با
ایدئولوژی اهریمنانه اش قصد نابودی ایران و ایرانیان و داشته های آنان را
دارد، به زیر خواهیم کشید .

امیررضا امیربختیار

از طرف خاندان ایلخانی بختیاری

پنجشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۰ خورشیدی

برابر با ۱ سپتامبر ۲۰۱۱ میلادی
========================
روسیه پس از شش ماه تعلل "شورای ملی انتقالی لیبی" را به رسمیت شناخت

وزارت خارجه روسیه روز پنج شنبه 1-9-2011 در بیانه ای اعلام کرد مسكو
"شورای ملی انتقالی" را به عنوان مقام مسئول در کشور لیبی به رسمیت
می‌شناسد.


دربیانیه وزارت خارجه آمده است که کشورفدراسیون روسیه ، از برنامه‌
"شورای ملی انتقالی" برای انجام اصلاحات در لیبی، تدوین قانون اساسی
جدید، برگزاری انتخابات عمومی و تشکیل دولت ، پشتیبانی می کند.


وزارت خارجه روسیه همچنين اعلام کرد که در کنفرانس "دوستان لیبی " که
قرار است امروزدر پاریس با هدف کمک به "لیبی پس از قذافی" در پاریس
برگذار شود ، شرکت می کند.


میخائیل مرگیلیوف مسئول امور کشورهای شمال افریقا از طرف روسیه در این
کنفرانس شرکت خواهد کرد.


در کنفرانس "دوستان لیبی" كه به 60 کشور مي رسند به همراه نمايندگانی از
سازمان ملل ، راه های کمک به لیبی بعد از قذافی را بررسی می کنند.


ریاست کنفرانس به عهده دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا و سارکوزی رئیس
جمهور فرانسه خواهد بود.
============================
آقای گنجی! منافع ملی ایران مهمترین معیار است/کوروش از تهران

(نقدی بر سخنان اکبر گنجی و حمید دباشی در صدای آمریکا)

یکی از مهمترین مشکلات طیف به اصطلاح نواندیشان دینی در ایران این است که
این افراد دائم سعی می کنند با ارائه نظراتی التقاطی و مغشوش به نوعی
تناقض ها و تضادهای ذاتی مذهب و حکومت مذهبی را بپوشانند،برای این طیف
آنچه هنوز در اولویت اول قرار دارد نه کشور ایران که «دین اسلام» و «مذهب
شیعه» است.مصاحبه حمید دباشی و اکبر گنجی با بخش فارسی صدای آمریکا دارای
نکات بحث برانگیزی بود که جا دارد بدانها پاسخ داده شود، حمید دباشی و
اکبر گنجی که به نظر می رسد می توان به آنان روشنفکران جهان سومی لقب داد
با ادبیاتی مغشوش و ناقص طوری از فلسطین و منافع ملت مظلوم فلسطین دم می
زدند که بیینده تلویزیونی احساس می کرد این دو نفر نه زاده ایران که زاده
غزه یا بیت المقدس هستند.یکی از مهمترین مشکلات روشنفکران جهان سومی «چپ
زدگیِ منسوخ شده» آنان است،آنان با سوء استفاده از موقعیت مردم فلسطین
بدون توجه به «منافع ملی ایران»،«نیروهای بین المللی» و«حقوق اسراییلیان»
به طور یک جانبه سخن می گفتند،ادبیات سیاسی یکسویه نگر و ایدئولوژیک
هیچگاه نمی تواند «در عمل» کاری مفید انجام دهد ،خصوصیت این سبک
موضعگیریِ امثال گنجی و دباشی «ایجاد حس مظلوم نمایی» و دادن پز «سوپر
روشنفکری»است.یکی از مشکلات عمده ایرانیان با اسلامگرایان در هر دو طیف
بنیادگرایان و اصلاح طلبان این است که برای این گروهها و افراد آنچه
اهمیت ندارد «منافع ملی ایران» است،آقای اکبر گنجی در اظهار نظری شگفت
انگیز و پر از انتقاد رسما اعلام می کند منافع ملی از اهمیت برخوردار نمی
باشد،در حالی که «مهمترین» مولفه و «اصلی ترین» راهبرد در سیاست خارجی هر
کشوری از دوران باستان تاکنون منافع آن سرزمین و آن کشور بوده است، نمونه
آشکار آن در سطح بین الملل جمهوری خلق چین است که تمام تلاش دولتمردانش
به دست آوردن منافع اقتصادی و سیاسی برای چین است.برخلاف نظرات روشنفکران
جهان سومی و نیویورک نشین، اتفاقا منافع «ملی» ایران ایجاب می کند که
ایران با اسراییل و ترکیه دارای روابط عادی و پیوندهای استراتژیک
باشد،باز هم برخلاف نظرات آقایان دباشی و گنجی داشتن رابطه عادی و حسنه
ایران (فارغ از جمهوری اسلامی یا هر نظام سیاسی دیگر) با اسراییل لزوما
به معنای تایید سیاستهای دولت اسراییل نیست و در صورتی که ایران با
اسراییل روابط عادی داشته باشد حتا می تواند برای تحقق حقوق فلسطینیان یک
اهرم فشار موثر و کارا نیز باشد.آقای دباشی ملی گرایی را شوونیسم می
داند،این نظر ایشان اشتباه و برداشتی کاملا نادرست است،شوونیسم میهن
شیفتگی افراطی و اعتقاد به برتری های زبانی و نژادی است در حالی که ملی
گرایی اصالت دادن به منافع ملی کشور و پی گیری حقوق کشور در عرصه های
مختلف سیاسی،امنیتی و اقتصادی است، ملی گرایی در میان دو انحراف می ایستد
یکی همان میهن شیفتگی افراطی و دیگری جهان وطنی است یعنی عقاید کسانی
مانند دباشی و گنجی که ایران و منافعش برای آنان از اولویت برخوردار
نیست.تحت تاثیر ادبیات سیاسی چپ ایران و طیف های ملی- مذهبی متاسفانه
موضوع منازعه فلسطینیان با اسراییل همواره دستخوش سوء تفاهم ها و مجادلات
لفظی در ایران بوده است،هیچ کس نباید از محکوم نمودن جنایتهای دولت
اسراییل نسبت به مردم فلسطین دریغ داشته باشد،اما سوپر روشنفکرهای جهان
سومی ما هرگز بمب گذاری فلسطینیان در خاک اسراییل را محکوم نمی کنند و
متاسفانه کسانی مانند حمید باشی رسما دمکراتیک بودن حکومت اسراییل را
انکار می کنند،ممکن است هرکس نسبت به سیاست ها و عملکرد دولت اسراییل
انتقاد داشته باشد اما چطور می توان آزادی بیان و آزادی تجمعات در
اسراییل را نادیده گرفت.باید به امثال آقایان دباشی و گنجی یادآور شد
اسراييل با وجود پاره ای اشكالات درونی مانند وجود احزاب افراطی مذهبی با
رويه های دمكراتيك اداره می شود،تندترين انتقادات به سياست های دولت
اسراييل را می توان در روزنامه های خود اسراييل مانند هاآرتص پيدا كرد؛
چند نمونه از وجود دمكراسی در اسراييل در سالهای اخیر را می توان این
گونه ذکر کرد:نمونه نخست) شكایت چند دختر از موشه كاتساو به اتهام تجاوز
جنسی كه اولا نشان می دهد در نظام سیاسی اسراییل می توان از شخص اول
حكومت شكایت كرد و در وهله دوم آن كه شكایت شهروندان می تواند زمینه های
بركناری و محاكمه دولتمردان را فراهم سازد و بیانگر این موضوع مهم است كه
دادگستری اسراییل از حكومت تاثیر نمی پذیرد و «سوء استفاده از قدرت» در
نظام سیاسی اسراییل یک امر غیر قانونی به شمار می رود.نمونه دوم) رسیدگی
به پرونده اهود اولمرت در مورد فساد مالی و اداری كه بازهم نشانگر شفافیت
در سیستم اسراییل و نیز بازتاب دهنده ماهیت شفاف نظام اداری/سیاسی
اسراییل است.نمونه سوم) تظاهرات علیه دولت و نخست وزیر اسراییل،دولت
اسراییل هیچگاه به بهانه نزاع با فلسطین یا لبنان از برگزاری تظاهرات ضد
دولتی جلوگیری نكرده است ،مورد آخر آن تظاهرات معترضان به بنیامین
نتانیاهو در مقابل خانه وی است، مطمئنا اگر چنین تظاهراتی در ایران
برگزار می شد و مردم معترض در مقابل محل اقامت رهبر جمهوری اسلامی
تظاهرات می كردند با شلیك مستقیم گلوله سربازان و مامورین محافظ بیت
رهبری مواجه می شدند.نظام سیاسی اسراییل هرگز روندهای دمكراتیك را رها
نكرده ضمن آن که رسانه های اسراییلی دائم به مداحی حکومت نمی پردازند ،
درگیری مداومش با حزب الله لبنان و حماس در غزه باعث نشده «حاكمیت
پارلمان»،«تكثر احزاب سیاسی»،«آزادی رسانه ها»،«آزادی اجتماعات» و توجه
به «رشد علمی و اقتصادی» در آن كشور متوقف شود و دولت آن كشور به بهانه
جنگ و درگیری،آزادی شهروندان و رقابت های سیاسی را تعطیل نكرده است در
حالی که حکومتی مانند سوریه در برابر اعتراض مردم اقدام به کشتار و
خونریزی وسیع می کند و یک نشریه منتقد را هم تحمل نمی کند.جا دارد در
كنار پرداختن به نقاط منفی و برخی سیاستهای نادرست و افراطی سیاستمداران
اسراییل از «تحمل پذیری» دولتمردان اسراییلی در برخورد با مخالفان در
داخل اسراییل هم سخن گفته شود.«آزادی برای تظاهرات ضد دولتی» و «دادگستری
مستقل» در گستره وسیعی از خاورمیانه تنها یك آرزو برای شهروندان كشورهای
خاورمیانه است در حالی كه این موارد مهم در اسراییل محقق شده است.حتا
حکومت ترکیه هم با وجود یک دولت لائیک و فضای نسبتا باز اجتماعی در پاره
ای موارد در شاخص های دمکراسی از اسراییل عقب تر است.یکی از مهمترین
مشکلات ما ایرانیان پس از تاسیس جمهوری اسلامی این بوده است که اعمال و
سیاست خارجی جمهوری اسلامی همواره با منافع ملی ایران تضاد داشته است،کمک
به تروریسم منطقه ای،تشکیل سپاه قدس،دنبال کردن جنجالی پروژه بی حاصل
هسته ای،کمک به گروههای افراطی مذهبی، دشمنی با آمریکا و اسراییل و تنش
در روابط با اتحادیه اروپا و سیاست تشنج آفرینیِ رهبری جمهوری اسلامی
تماما با «منافع دملی ایران» تضاد داشته و دارد، باید به امثال آقای گنجی
یادآور شد که در نظر نگرفتن منافع ملی مهمترین آسیب را به یک کشور می
زند،آقای گنجی منافع ملی همان چیزی است که امثال دکتر محمد مصدق برای آن
قمار سیاسی کردند،باید برای هر نیرو و سازمان سیاسی نیز مهمترین مساله نه
منافع آن حزب و سازمان که منافع بلند مدت و راهبردی ایران باشد، هر کس از
معیار منافع ملی دور شود باید محکم و بدون تعارف در برابرش ایستاد، زیرا
ایران از نادیده گرفتن منافع ملی توسط جمهوری اسلامی هزینه های سنگینی
پرداخته و آسیب های فراوان دیده است.


کوروش/تهران
============================
بازداشت یک فعال سیاسی در میاندوآب و تداوم فضای امنیتی در آذربایجان

در تداوم بازداشت شهروندان و فعالین سیاسی و مدنی آذربایجان همزمان مهدی
دیهمی فعال سیاسی اهل میاندوآب، سه شنبه شب توسط نیروهای انتظامی دستگیر
شد.


بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در
ایران، پس از بازداشت این فعال سیاسی ساعت ۹ صبح روز چهارشنبه مامورین
ادارهٔ اطلاعات میان دواب با مراجعه به خانهٔ پدری وی، بدون ارائهٔ حکم
قضایی اقدام به بازرسی و تفتیش تمامی کتاب‌ها، نشریات و وسایل وی را با
خود برده‌اند. تاکنون از مکان و وضعیت این فعال اطلاعی در دست نیست.


با گذشت ۵ روز از تظاهرات مردمی آذربایجانی‌ها در شهر ارومیه و تبریز و
فراخوان ادامه تظاهرات درسایر شهرهای آذربایجان در طی روزهای آتی، فضای
اکثر شهرهای آذربایجان در سه استان اصلی آذربایجان غربی و شرقی و اردبیل
امنیتی گزارش شده است.


تا کنون دست کم ۲۰۰ تن از بازداشت شدگان شهر ارومیه که اکثرا از شهروندان
عادی محسوب می‌شوند از زندان مرکزی ارومیه و سایر بازداشتگاه‌ها آزاد
شدند، اما روند آزاد سازی فعالین سیاسی و مدنی غیر محسوس گزارش شده است.
=======================
سال ۹۰ سال اختلاس های بانکی و سال بالاترین رکوردهای دزدی


اخبار غارت حاصل کار و رنج مردم توسط کارگزاران حکومتی و اطرافیان آنان
چنان روزمره و تکراری شده اند که می روند تا در ردیف عادی ترین خبرهای
روز قرار گیرند.


حجم دزدی های کلان میلیاردی در وزارتخانه ها، بانک ها، بنیادها، موسسات
تولیدی و توقفگاه های گمرکی سرسام آور شده اند. با اینکه توده های مردم
هم کم و بیش در جریان موارد ناچیزی از این اختلاس ها هستند و دزدها را هم
با اسم و رسم می شناسند، اما اخبار و آمار دقیق را باید از خود کارگزاران
حکومتی شنید که گاهی پته همدیگر را روی آب می اندازند. اینان در مواردی
در رقابت های جناحی و سهم خواهی، پرده از دزدی ها و غارتگری های همدیگر
بر می دارند و دقیق ترین آمارهای دزدی رقبای خود را علنی می سازند.

ابعاد دزدی و فساد مالی درون نظام نه مرزی دارد و نه به عرصه ای محدود می
شود. موارد فساد مالی در درون دستگاه حکومتی بقدری زیاد و گسترده است که
پنهان کردنی نیستند. در مراجع قضایی رژیم به وفور انواع پرونده های عظیم
زمین خواری، تعرض به منابع طبیعی، اختلاس بانکی، ارزی، نفتی و غیره یافت
می شوند. ابعاد دزدی ها بقدری بالا گرفته است که حتی به گفته خود
نمایندگان مجلس اسلامی رژیم هم ''‌فرصتی برای رسیدگی به آنها وجود
ندارد.‌''

از ابتدای سال، خبرهای ریز و درشت بسیاری از اختلاس های میلیاردی در بانک
های مختلف و بیش از همه در بانک های بزرگ دولتی در رسانه ها منتشر شد.
بطوری که کارشناسان، سال ۹۰ را سال پرده برداری از اختلاس های بانکی
نامگذاری کردند.

می گویند یک لیست صد نفره در دست است که جمعا نزدیک به ۲۰ میلیارد دلار
به بانک ها بدهکارند و هیچیک از بدهکاران هم خیال ندارند آن را بازپس
دهند.

تازه ترین نمونه این دزدی ها، یک اختلاس سه هزار میلیارد تومانی است که
متهم آن کسی است که ۲۷ هزار نفر را در استخدام دارد. این شخص که بالاترین
رکورد تاکنونی دزدی را به نام خود ثبت کرده، با استفاده از روابط
پیرامونی اش توانسته است در تبانی با رئیس یکی از شعب بانک صادرات در
خوزستان، سه میلیارد دلار بالا بکشد و عملا با دارایی یک بانک دولتی
اقدام به تأسیس یک بانک خصوصی در کشور بنماید. این دزد که هنوز نامش را
به تمامی افشا نکرده اما نشانی او را داده اند، با برخورداری از اعتبارات
بانکی که به دست آورده، حجم بالایی از کالا به کشور وارد و نقد کرده‌
است، اما از پرداخت قروض به طلبکاران خارجی، خودداری می ورزد و در عوض
ترتیباتی داده است تا تعهدات مالی وی را بانک مرکزی بپردازد.

بند و بست با بانک ها و گرفتن وام های کلان بی قید و شرط بدون بهره یا با
بهره بسیار ناچیز و تمدید طولانی و چند باره آن و سرانجام بالا کشیدن و
اعلام ورشکستگی کردن و سرباز زدن از بازپرداخت وام، شگرد متداولی است که
این روزها کارگزاران حکومتی پیشه خود کرده اند.

فسادهای بزرگ در سطوح بالای حکومتی زمینه های گسترش فساد در سطوح پائین
تر کارگزاران حکومتی و اعوان و انصارشان را فراهم کرده است.این روزها
کسانی دفتر و دستکی راه می اندازند و با مجوز بانک مرکزی و ارگان های
ذیربط حکومتی، تعاونی های مالی و اعتباری راه می اندازند و در مدت زمانی
کوتاه پول کلانی را به جیب می زنند و همین که آن را هضم کردند، اعلام
ورشکستگی می کنند.

ابعاد فساد اداری و مالی در ایران بقدری بالا گرفته است که این کشور را
در ردیف فاسدترین کشورهای جهان قرار داده است. بنا به گزارش سالانه
"سازمان شفافیت بین المللی" جمهوری اسلامی از جمله یکی از هشت رژیم فاسد
جهان است و از این لحاظ تنها با رژیم های حاکم در کشورهایی نظیر سومالی،
سودان، افغانستان و عراق قابل مقایسه است.

چنین دزدی های بزرگی، با این ارقام نجومی در حالی صورت می گیرند که
اکثریت مردم این کشور زیر خط فقر زندگی می کنند. جوانی که دنیایی آرزو در
دل دارد و هر روز این در و آن در را می کوبد تا کاری دست و پا کند، طبیعی
است که وجودش مالامال نفرت از این نظام و از این رژیم باشد. هر روز شمار
زیادی از انسان ها فلک زده ای را که خود محصول فقرند و دست به دزدی های
ناچیزی زده اند، محاکمه می کنند، به زندان می اندازند، شلاق می زنند و
گاه با فتوای اسلامی به شیوه ای وحشیانه حتی دستشان را قطع می کنند،
مجازات می کنند. اما اگر قرار است در جامعه کسانی به جرم دزدی به سزا
برسند، بایستی امثال این دزد رکوردار را که در به فقر کشیدن مردم سهم و
نقش جدی داشته و حاصل کار و رنج مردم و ثروت ها و نعمت های عمومی جامعه
را غارت کرده اند، دستگیر و محاکمه شوند، بایستی همه سران و سردمداران،
همه مراجع تقلید و همه فرماندهان نظامی و امنیتی، همه وکلای مجلس و وزرا،
همه آقازادگان و همه مزدورانی که بهای آدمکشی و مردم آزاری را می گیرند،
روزی از روزها به پای میز محاکمه کشیده شوند. باید برای نزدیک تر کردن آن
روز کوشید. این همان روزی است که سرنگونی این رژیم اعلام می شود و
شوراهای مردم برپا می گردد. باید به استقبال چنین روزی رفت. جز با
سرنگونی این رژیم نمی توان بساط دزدی، غارت، فساد اداری، مالی و اخلاقی
دزدان و غارتگران این رژیم را برچید.

باید این غارتگران و دزدان را به همان روزی انداخت که مبارک و بن علی و
قذافی دچارش شدند یعنی همان روزی که برای بشار اسد و دیگران نیز فرا
خواهد رسید.

http://parsdailynews.com/88637.htm

http://parsdailynews.com/88767.htm
===================
دادستان حماه استعفا داد: 420 تن توسط رژیم بشار اسد به صورت دست جمعی
دفن شدند

دادستان حماه در اعتراض به سرکوب معترضان ازمقام خود استعفا داد.

گروهی ازفعالان سوریه یک فیلم ویدئویی را بر شبکه انترنت منتشر کردند که
درآن دادستان استان حماه، در اعتراض به سرکوب وحشيانه معترضان و مخالفان
حکومت بشار اسد، از مقام خود استعفا داده است.


به گزارش العربیه، عدنان محمد بکور، روز چهارشنبه 31-8-2011با انتشار
ويديويی بر روی سايت يوتيوب، ضمن اعلام خبر استعفای خود، حکومت بشار اسد
را به دليل سرکوب تظاهرات مسالمت‌آميز مخالفان، به باد انتقاد گرفته است.


دادستان استان حماه در برشمردن دلايل استعفای خود، به قتل رساندن 72
فعالان سياسی و تظاهرکنندگان بازداشت شده توسط رژیم بشار اسد در زندان
مرکزی حماه در تاریخ 31-7-2011 اشاره کرده است.


بکور افزود افراد کشته به صورت دست جمعی در روستای الخالدیه دفن شدند.


بکور همچنين مدعی شد که در حمله ماه گذشته ارتش سوريه به شهر حماه، مرکز
اين استان، 420 از فعالان سیاسی توسط نیروهای امنیتی سوریه به قتل رسیدند
که همه آنها بصورت دست جمعی در باغ های اطراف این شهر دفن شدند.


وی گفت "مسئولان امنیتی از من خواستند تا گواهی بدهم که قربانیان توسط
گروه های مسلح کشته شدند."


وزیر دادگستری در ادامه گفت نیروهای امنیتی نزدیک به 10 هزار نفر را
بازداشت کردند که 320 تن از آنها بر اثر شکنجه جان خود را از دست دادند .


بکور نام چند تن از عاملان این کشتار از جمله "محمد الشعار" وزیر کشور را
ذکرکرد.


وی در پایان خبر ربودن شدن وی توسط مخالفان که توسط خبر گزاری دولتی
سوریه اعلام شده بود را تکذیب کرد.


خبرگزاری دولتی سوريه(سانا) روز دوشنبه اعلام کرده بود که دادستان استان
حماه در حين عزيمت به محل کارش در کاخ دادگستری، به دست مخالفان ربوده و
مجبور به استعفا شده است.
======================
فردی با حمایت دولت ۱۵۰۰ میلیارد تومان از بانک دولتی وام گرفته است

به گزارش آفتاب، محمد تقی رهبر عضو کمیسیون قضایی مجلس در گفت‌وگو با
«فردا» ابراز تاسف کرد از اینکه این روز‌ها فردی با حمایت برخی آقایان
هزار و پانصد میلیارد وام بدون هیچ پشتوانه‌ای از یک بانک دولتی می‌گیرد،
این در حالی است که با این پول صد‌ها کارخانه راه اندازی می‌شود.
========================
وقتی چين «فرش کاشان» صادر می کند

فرش ايران بازارهای صادراتی خود را از دست می دهد و حتی در بازار ملی خود
با رقابت خارجی ها روبرو است. در گفت و گوی اقتصادی امروز راديو فردا به
همين موضوع می پردازيم.
به گزارش منابع موثق تهران از جمله «مرکز ملی فرش»، صادرات فرش ايران در
سه ماهه اول سال جاری خورشيدی به شدت کاهش يافته و دستيابی به هدف هايی
که در زمينه فروش اين کالا به خارج در ۱۳۹۰ تعيين شده بود، بسيار دشوار
شده. اصولا ايران در حال حاضر در بازار جهانی فرش چه جايگاهی دارد؟


فريدون خاوند: رکود صنعت فرش ايران سال ها است ادامه دارد و اين کالا که
در جهان با نام ايران شناخته شده بود، زير تهاجم ديگر صادر کنندگان فرش،
بخش بزرگی از بازار های سنتی خودش را از دست داده.


در سال ۱۳۷۴، شانزده سال پيش، ارزش صادرات فرش ايران به بالای يک ميليارد
دلار می رسيد و اين کشور حدود ۵۵ در صد بازار جهانی فرش را در اختيار
داشت. از آن موقع به بعد صدور فرش ايران به خارج دچار فراز و نشيب شد،
ولی در مجموع گرايش کلی رو به افول بود تا اين که در سال گذشته خورشيدی،
بر پايه آمار رسمی، به ۵۵۶ ميليون دلار رسيد، نصف آن چيزی که شانزده سال
پيش صادر می شد.


سهم ايران در بازار جهانی فرش هم از ۵۵ درصد در دهه ۱۳۷۰ به حدود ۳۵ درصد
سقوط کرده است. از اول سال جاری خورشيدی، ۱۳۹۰، رکود صادرات فرش ايران
شدت گرفته و گويا در سه ماهه اول سال از ۹۰ ميليون دلار بيشتر نبوده که
تازه اين رقم با احتساب ساير کف پوش ها به دست آمده.


اگر اين رکود ادامه پيدا کند، کل صادرات فرش ايران در سال جاری، احتمالا
به ۴۰۰ ميليون دلار هم نخواهد رسيد، حال آنکه مسئولان بازرگانی جمهوری
اسلامی ايران اميدوارند در سال ۱۳۹۰ صادرات فرش را به ۶۰۰ ميليون دلار
برسانند.


چه عواملی، طی سال های گذشته، صنعت فرش ايران را از نفس انداخته و چرا
رکود صادرات فرش ايران، در سال ۱۳۹۰، شديدتر شده؟


افول جايگاه ايران در بازار جهانی فرش طی شانزده سال گذشته دلايل زيادی
دارد، از جمله وجود تورم و تاثير آن بر قيمت مواد اوليه و دستمزدها، سنتی
ماندن ساختارهای توليدی، کاهش کيفيت توليدی، عدم استفاده از تکنيک های
تازه بازرگانی و تبليغاتی و تهاجم کشورهايی که به تدريج در عرصه توليد و
صدور فرش به رقيبان نيرومندی برای ايران تبديل شدند، از چين و ترکيه
گرفته تا هند و پاکستان و نپال.


و اما دليل افت باز هم بيشتر صادرات در چند ماه گذشته به احتمال زياد از
دست رفتن بازار آمريکا است زير فشار تحريم های تازه.


می دانيم که در دوران رياست جمهوری محمد خاتمی، آمريکا اجازه داد فرش
ايران، در کنار پسته و خاويار، به بازار آمريکا راه پيدا کند. اين تصميم
باعث شد که آمريکا به مهم ترين بازار فرش ايران بدل شود و حدود سی و پنج
درصد فرش صادراتی ايران را جذب کند.


از مهر ماه سال گذشته به اين طرف، ورود فرش ايران به بازار آمريکا دوباره
ممنوع شده و اين، به گفته دست اندرکاران، يکی از مهم ترين عوامل شدت
گرفتن رکود در صادرات فرش ايران است.


به رغم کاهش صادرات فرش، ارزش صادرات غير نفتی ايران طی سال های اخير
افزايش يافته. آيا اين به آن معنا نيست که اصولا توليد و صدور قالی ديگر
قديمی شده و ايران توانايی های خودش را در راه توليد و صدور ديگر کالاها
به کار می گيرد؟


اوج گيری صادرات غير نفتی ايران، که دولت جمهوری اسلامی آن را يکی از
افتخارات خود به شمار می آورد، بيشتر يک شعار تبليغاتی است و با واقعيت
نمی خواند.


گمرک جمهوری اسلامی، ميعانات گازی و فرآورده های پتروشيمی را در زمره
صادرات غير نفتی جا می زند. اگر اين دو رديف کالا را از صادرات غير نفتی
ايران برداريم، حجم واقعی صادرات غير نفتی ايران در بهترين حالت حدود
بيست ميليارد دلار در سال است که برای کشوری مانند ايران يک تراژدی واقعی
است.


ولی حتی اگر صادرات غير نفتی ايران به پنج برابر رقم فعلی هم برسد، دليلی
ندارد کالايی مثل فرش، که طی قرن ها با فکر و دست مردمان اين کشور پرورده
شده، کنار گذاشته شود.


کشوری مانند فرانسه، با صنعت و کشاورزی نيرومندش، هنوز کالاهای سنتی خود
را مثل مردمک چشم حفظ می کند و از آنها پول می سازد. چينی ها و ترکيه ای
ها هم، به رغم پبشرفت های شان در عرصه صادرات، برای پيشبرد توليد و صدور
فرش به شدت تلاش می کنند.


ايران هم می تواند يک کشور صنعتی شود، ولی فرش را همچنان به عنوان نماد
صنايع قديمی خود سربلند نگهدارد و از صدور آن به بازارهای جهانی به عنوان
اهرمی نيرومند برای بهبود زندگی ميليون ها ايرانی استفاده کند که برای
گذران زندگی خود به بقا و ارتقای فرش ايران نياز دارند.


چرا فرش ايران، به رغم قدمت و معروفيتش، نمی تواند در مقابل فرش های
صادراتی کشورهای رقيب مقاومت کند؟


علاوه بر عواملی که از آنها نام برده شد، استفاده غير قانونی کشورهای
رقيب از نقش ها و طرح های فرش ايرانی به آنها امکان می دهد با فرش ايرانی
رقابت کنند.


متاسفانه چون ايران عضو سازمان جهانی تجارت نيست و از لحاظ سياسی هم
منزوی است، نمی تواند از طرح ها و نقش های خود در چهارچوب قوانين مربوط
به حقوق مالکيت صنعتی دفاع کند.


و اما استاد اين تقلب بزرگ، بدون ترديد جمهوری خلق چين است. با يک جستجوی
سريع در شبکه جهانی اينترنت با شگفتی هر چه تمام تر خواهيم ديد که چين در
توليد و صدور «فرش کاشان» تخصص يافته و گويا از صدور اين کالا به ايران و
حتی شهر کاشان ابايی ندارد.

--
دریافت این پیام، به دلیل ثبت نام شما در گروه خبرنامه پارس دیلی نیوز است . شما روزانه ممکن است دو تا سه ای میل از خبرنامه پارس دیلی نیوز دریافت کنید. چنانچه مایل به لغو عضویت خود در این گروه هستید، با ای – میل
info@parsdailynews.com
تماس بگیرید و از مدیریت سایت، لغو عضویت خود را درخواست کنید
http://parsdailynews.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

CopyRight © 2006 - 2010 , GODFATHER BAND - First Iranian News Portal , All Rights Reserved