دکتر علی سریعتی :
کاش به جای آنکه فکر کنید جواب مرا چه بدهید فکر میکردید ببنید من چه میگویم .
امیدوارم از این حرف من ناراحت نشوید و با توجه به سابقه ای که در روش استدلال و منطقتان و همچنین فرهنگ مباحثه و همچنین پایه های عقیدتیتان ،در گروه به جای گذاشته اید به من حق دهید که بگویم راستش من این میلو اصلا خطاب به شما نزدم یعنی اصلا عاقلانه به نظر نمیرسه که به کسی که فرضا به شخصیتهای خاصی اعتقاد نداره از زبون اون شخصیتها دلیل و برهان آورده شود بگذریم که این شخصیتهایی که من به آثارشون استناد کردم نه تنها در دنیای اسلام که در همه دنیا درخشیدند و جزو افتخارات مکتب ما محسوب میشوند که شما حتی به عنوان اینکه انسانهای متفکر و آزادی بودند هم احترام آنها را نگه نداشتید (که اگر غیر از این رفتار میکردید من تعجب میکردم ) من این میل را خطاب به کسانی زدم که دست محبت خداوند را روی سرشان احساس میکنند و برکت دو یاردگار پیامبر یعنی قرآن و عترت مبارک ایشان را در زندگیشان به عینه دیدند و با توهین شما به قرآن قلب هاشان آزرده گشته برای آنها زدم تا از این پس قدم هاشان را محکم تر بردارند و و بیش از پیش به مکتبی که برگزیدند افتخار کنند .نمیدانم شاید باید این مطالب را با زبان ساده تری بیان میکردم به نظر خودم در حد یک گروه متفکر مطالب سنگینی نبود به هر حال سعی میکنم ایبار ساده تر دلایلم را بگویم . با شماره بندی خودتان پیش میرویم:
1- دقیقا علت فصاحت و بلاغت قرآن همین است فصاحت یعنی به روشنی و شفافی سخن گفتن یعنی مطالب را محسوس بیان نمودن آقای مانا شما کاملا اشتباه متوجه شدید موضوع این نیست که فرضا برای بیان حقیقتی خاص مفهوم یک میتوانسته به کار رود اما مفهوم دو به کار رفته ولی منظور مفهوم یک است . موضوع این است که مفهوم یک قابل حس نبوده و این به دلیل رحمت خدا و فصاحت و بلاغت قرآن که مفهومی را جایگزین آن نموده تا ما از درک حقیقت حتی به صورت سطحی محروم نباشیم مثال های قرآن همه گواه این شیوایی است و حتی میخواهم فراتر روم و بگویم علت اصلی خلق بعضی چیز ها کمک به درک و فهم ماست اگر آتش نبود چگونه مفهوم تبعات جهل حس میشد اما هنگامی که میگوییم جهل میسوزاند مثل آتش ، وجود آتش به درک ما کمک میکند .این مطالب سالها پیش حل شده که انسان به دلیل محدودیت مادی و این که در حصار زمان و مکان گرفتار است علمش ناقص و نسبی است و توانایی حس کردن خیلی از واقعیتها را بسته به شرایط زمانی و مکانیش ندارد. حس کردن نتیجه تجربه است و بالاترین درجه علم تجربه است. دکتر الهه قمشه ای میگوید " وقتی حافظ میگوید مستی و گلستان و چشم زیبا و خال لب و ... می خواهد ما را به آن شوری برساند که توا نایی رسیدن و درک آن را هر کسی ندارد و شاید با این بیانات گوشه ای از این شادی و شوری را که روح حافظ موفق به درک آن شده است را درک کنیم ."
2- نوشتن مطالب این بند و بعدی مرا به این شک می اندازد که شما اصلا میل مرا نخواندید چون حتی یک آدم عامه با توضیحات علامه که به نظر من آنقدر ها هم سخت بیان نشده دوباره حرف از در و دیوار و باریکه نور و بچه گربه و جنس شیطان (در حالی که حتی قدرت تصور آن را هم ندارد که موجودی از جنس آتش باشد) و نگهبان و زره و هوا و درز کردن صداو... نمیکند. در ضمن این قضیه اینکه چگونه شیطان از آتش است و تحمل نور را ندارد ؟حتی اگر از دید کاملا سطحی آن هم در نظر گرفته شود سخنی نابجاست ساده ترین استدلال هم آن است که شما هم از جنس خاکید اگرخدایی نکرده یک گلوله از خاک بخوره تو سرتون صدمه میبینید. اینو گفتم که دیگه این مطلبو جای دیگه مطرح نکنید.
در رابطه با تعجبی زیادی که در مورد جمله "حقیقت باطنی نور علم است" کردید سعی میکنم این مطلب را با زبان ساده تری توضیح دهم :
علم یعنی آگاهی از حقیقت .حقیقت وجود داشته، دارد و خواهد داشت . علم همچون نوریست که امکان دیدن و درک حقیت را به ما میدهد. اتاق تاریکی را تصور کنید که یک گلدان در داخل آن است اگر چه شما از وجود این گلدان بی اطلاع هستید اما این شئ وجود دارد اگر چراغ را روشن کنید گلدان را خواهی دید بنابراین حقیقت باطنی نور علم و حقیقت باطنی ظلمت جهل و نادانی است .
3- در مورداحکام بیان شده در قرآن نیز باز هم این مجزه است که در این کتاب آسمانی روش زندگی بهتر و سعادتمند را در تمام سطوح زندگی بشر بیان نموده است (اگه دکتر به شما بگوید واگسن بزن میگی "تزریق میکروب به بدن احمقانه اس تو چه میفهمی من عمرا این کارو نمیکنم " که البته با این حرف آنچنان که الان برخورد میشه قبلا برخورد نمیشد به خاطر محدودیت علم انسان به زمان )از نظر من این احکام مانند داروست برای ما .
بدشم همه حرف ما اینکه نامحرما جنبه درک شنیدن این مطالبو به صورت یه جا ندارند فقط یه نفر داشت : (حضرت خاتم النبیین محمد مصطفی صلی الله علیه و آله ) همچنان که جناب حافظ میفرماید:
بجز ثنای جلالش مساز ورد ضمیر که هست گوش دلش محرم پیام سروش
خلاصه آقای مانا به قول ترکها گاماس گاماس شما را نمیدونم ولی من که هنوز اول راهم .ان شاالله با تلاش به آن درجه هم میرسید البته اگه بخواید
4- قصد من از آوردن شعر نظامی اثبات قرآن نیست که دلیل همه چیز برای من قرآن است و قصدم تنها قسمت کردن حس خوبم از تعبیر زیبا ی نظامی به عنوان یه آدم بزرگ (اگر چه به نظر شما عقل درست حسابی نداشته که نه تنها قرآن را و مطالبش را پذیرفته بلکه شعرم براش گفته ) با همونایی بود که گفتم میلو براشون فرستادم.
5- یادم میاد تو یکی از میلهاتون به آقای آرش آرام حرف ایشون در مورد بحار الانوار را نپذیرفته (درعین حال که درست بود ) و قاطعانه از ایشون مرجع خواسته بودید. فکر کنم به من حق بدهید که لز شما بابت این حرفی که به جناب صدر المتأهلین نسبت دادید مرجع دقیق بخوام. از اون گذشته در مکتب شما خوب مطلق و بد مطلق وجود دارد یعنی یه نفر یا همش درسته یا همش غلط ؟ اگر چنین است مکتبتان را عوض کنید چون این طرز تفکر کلا جلوی رشد فکر و اندیشه را خواهد گرفت.در مکتب من که این شرایط فقط برای 14 نفر است که هر آنچه میگویند درست است و هرگز اشتباه نمیکنند گرچه با آشنایی که من با زمینه فکری جناب ملاصدرا دارم خیلی بعید میدانم که ایشان چنین چیزی را گفته باشند ! حدس من آن است که مثل همیشه از دید خودتان مطالب را دیده و تعبیرنادرست خود را جایگزین واقعیت نمودید(مثل همین آیات مبارک که چون موفق به درک آن نشده آنان را مسخره پنداشتید مثل خیلی از مطالب علمی که اکنون برای انسان واضح است اما زمانی که از درک آنت عاجز بودند مورد تمسخر قرار میدادند ) اما با این حال ارزش بررسی را دارد.
6- (اینو یادتون رفته شماره بزنید) و امادر مورد ظلم خدا یه مثال عینی :
سخن "، از این ذوق ها و حقایق جز پوست و قشر آن بهره ای نیست" که شما به ملاصدرا نسبت داده اید از حضرت رسول است که سخن ایشان در کتاب جناب ملاصدراست این که شما کور بودید و چیز به این واضحی را در میل من ندیدید تقصیر من است؟؟ مطمئنا همه کسانی که این میل را خواندند چنین اشتباهی نکردند. که به گفته خود خداوند متعال "ما به آنهاه ظلم نکردیم آنها خودشان به خود ظلم کردند" تبعات اعمال ما جزء قوانین و سنت های خدای متعال است این کوری دل و دیده نتیجه اعمال خودمان است یه مثال ساده تر :
ادیسونو تصور کنید و یک پسرک 7 ساله که قصد دارد سیم لخت برق را در دست بگیرد ادیسون در ابتدا او را از این کار منع میکند پسرک میگوید چرا؟؟؟؟ ادیسون کلی توضیحات در باره نحوه به وجود آمدن برق و بار های مثبت و منفی و انتقال آن از مواد رساناو عواقبی کاری که دارد و... میگوید پسرک که چیزی نمیفهمد میگوید : تو چرا چرت و پرت میگویی دلیل نمیشه چون برقو اختراع کردی تمام قوانین حاکم بر آن را بدانی و کا رخودش را میکند و میمیرد . این وسط یه آقای X میاد و میگه ای ادیسون جانی و ظالم میذاشتی تو تاریکی بمونه خوب شد به کشتنش دادی بدبختو ؟
اصلا قصد جسارت به شما را ندارم ولی میتونم نظرتونو در مورد آقای X بدونم؟!
موفق باشید . یاعلی .
From: mana MANAZADE <freeman4551@gmail.com>
To: bahar naserabadi <bahar66_naseri@yahoo.com>
Cc: AndisheyeNik@yahoogroups.com
Sent: Sat, September 25, 2010 6:00:31 PM
Subject: Re: Fw: -- AndisheyeNik -- حديث از کتاب بحارالانوار,شهاب های آسمانی
درود
1- قرآن ادعاي فصاحت و بلاغت دارد . يعني همه چيز اشكار و واضح است . اينها كه در تفسير الميزان آمده چيز ديگري است . طباطبايي دچار مغلطه توسل به معنای تحتاللفظ ( يعني در مقام توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که منظور اصلی معنای تحتاللفظ برخی از واژهها بوده، نه معنای متبادر به ذهن) و مغالطه تغییر تعریف(يعني در مقام توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که از برخی واژهها معانی خاص دیگری مورد نظر بودهاست ( شده اند و اگر استدلال طباطبايي را بپذيريم ناچاريم كه قبول كنيم خدا مظلطه گر است كه اين با صفات خدا منطبق نيست .
2- اساسا براي پذيرفتن اين استدلال نياز هست كه بپذيريم عالم فرشتگان وجود دارد ، شيطان كه خود از جنس آتش است تحمل نور را ندارد ، شيطان فالگوش ميايستد تا از اسرار خبردار شود ، حقيقت باطني نور علم است !!!! عالم ملكوت افق دارد ! ملائكه در نقش نگهبان دژ خداوندي ، نور پرتاب ميكنند !! در عرش خدا ، هوا وجود دارد و صدا در آن به بيرون درز ميكند !!
3- اين چگونه عرش خداوندي است كه اخبار غيبي آسماني همينطور در هوا موج ميزند و چون در و پيكر ندارد خدا مجبور است از پرتاب چيز ، ميز (خواه شهاب باشد ، خواه باريكه نور !!) براي راندن مزاحميني كه مانند بچه گربه اينطرف و آنطرف ميپلكند ، كمك بگيرد.
از همه اينها گذشته فرستادن چند تا آيه برده داري و كشتن كافر و تقسيم ارث و خونبها و افسانه هاي پيامبران پيشين كه اينهمه خدم و حشم و نگهبان و پنهان كاري و مهر محرمانه !! نميخواهد ، ميشود بفرماييد چه چيز محرمانه اي در قرآن بوده كه جنيان نبايد ميشنيدند ؟ اين تفسيرهاي صد من يك غاز به نگر من از همان علامه ها بر ميايد .
4- شعر نظامي گنجوي مغلطه توسل به مرجع است . ملاك درستي معراج يا آيه شهابسنگها نميتواند نگر نظامي گنجوي باشد .
5- ملا صدرا هم همان كسي است كه زنان را در حد چهارپايان خوانده و جهت احتياط از توسل به مرجع !! ساير گفته هاي او نيز بيخود و كشك است . اينكه او چه گفته اهميتي ندارد و ما به خود قرآن ميپردازيم .
اينكه مرحمت فرموده و به گفتار ملاصدرا ما را جز به پوست و قشر آن بهره مند نميدانيد لاجرم بايد خود را ( كه ظاهرا بانو هستيد ) و زنان پيرامون خود را هم به گفته ملاصدرا نيم نگاهي چارپاي گونه !!! داشته باشيد كه خوب مسلما از ادب و عقل به دور است ما كه به خود چنين جسارتي نميدهيم ، چگونه به خود چنين چيزي روا ميداريد ما نميدانيم !
اينكه خدا بر جلوي روي برخي سد مينهد و بر دلشان سرپوش و گوششان را سنگين ناش از ظالم بودن و نا عادل بودن او دارد ، مگر خداي شما خود را تا اين درجه تنزل ميدهد ؟؟!
بدرود
----- Forwarded Message ----
From: bahar naserabadi <bahar66_naseri@yahoo.com>
To: AndisheyeNik@yahoogroups.com
Sent: Sun, September 19, 2010 8:41:47 AM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- حديث از کتاب بحارالانوار,شهاب های آسمانی
گفتاری در معنای شهاب (متن کتاب تفسیر المیزان نوشته جناب استاد شریف علامه طباطبائی جلد 17 صفحه 187 _بدون یه کلمه زیاد یا کم _):
" این بیاناتی که در کلام خدای تعالی دیده میشود، از باب مثال هایی است به منظور تصویر حقایق خارج از حس زده شده ، تا آنچه خارج از حس است به صورت محسوسات قابل فهم بشر در افهام بگنجاند . همچنان که خود خدای تعالی در کلام مجیدش فرمود: " و تلک الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون " و اینگونه مثال ها در کلام خدای تعالی بسیار است، از قبیل عرش ، کرسی، لوح و کتاب ، که هم در گذشته به آنها اشاره شد ، و هم در آینده به بعضی از آنها اشاره خواهد رفت.
بنابراین اساس ، مراد از آسمانی که ملائکه در آن منزل دارند ، عالمی ملکوتی خواهد بود که افقی عالی تر از افق عالم ملک و محسوس دارد، همان طور که آسمان محسوس ما با اجرامی که در آن هست عالی تر و بلند تر از زمین ماست.
و مراد از نزدیک شدن شیطا ن ها به آسمان ، و استراق سمع ،و به دنبالش هدف شهابها قرار گرفتن این است که: شیطان ها میخواهند به عالم فرشتگان نزدیک شوند ، و از اسرار خلقت و حوادث آینده سر در بیاورند ، و ملائکه هم ایشان را با نوری از ملکوت( حقیقت باطنی نور علم است)که شیظان ها تاب تحمل آن را ندارند دور می سازند. یعنی شیطان ها خود را به حق نزدیک میکنند ، تا آن را با تلبیس ها و نیرنگهای خود به صورت باطل جلوه دهند، و یا باطل را با تلبیس و نیرنگ به صورت حق درآورند، و ملائکه رشته های ایشان را پنبه میکنند وحق صریح را هویدا می سازند ، تا همه به تلبیس آنها پی برده ، حق را حق ببینند و باطل را باطل . _و خدا داناتر است_" . و در جای دیگر المیزان بیان شده است:
"جنیان به یک حادثه ی آسمانی برخوردند ، حادثه ای جدید که مقارن با نزول قرآن کریم و بعثت خاتم الانبیاء (صلوات الله علیه ) رخ داده و آن عبارت از این است که با بعثت آن جناب ، جنیان از تلقی اخبار غیبی آسمانی و استراق سمع برای به دست آوردن آن منع شده اند. "
و حکیم نظامی گنجوی که مایه فخر و مباهات هر ایرانی است چه زیبا و لطیف این موضوع را در میان ابیاتی که در توصیف معراج پیامبر بزرگ اسلام و نزول قرآن به قلب مبارکشان سروده است ، بیان میکنند(این قصیده در مجموعه خسرو و شیرین آمده)
شبی رخ تافته زین دیر فانی
به خلوت در سرای ام هانی
رسیده جبرئیل از بیت معمور
براقی برق سیر آورده از نور...
ز رفعت تاج داده مشتری را
ربوده ز آفتاب انگشتری را
به دفع نزلیان آسمان گیر
ز جعبه داده جوزا را یکی تیر
…
خطاب آمد کهای مقصود درگاه
هر آن حاجت که مقصود است در خواه
سرای فضل بود از بخل خالی
برات گنج رحمت خواست حالی
گنه کاران امت را دعا کرد
خدایش جمله حاجتها روا کرد
چو پوشید از کرامت خلعت خاص
بیامد باز پس با گنج اخلاص
خلایق را برات شادی آورد
ز دوزخ نامه آزادی آورد
ز ما بر جان چون او نازنینی
پیاپی باد هر دم آفرینی.
( البته این به این معنی نیس که خدا از تو جعبش یه تیر درآورد داد به صورت فلکی جوزا که بذاره تو تیر کمونش و با دقت نشونه بگیره و ...) شعر فوق العاده ایه توصیه میکنم حتما بخونیدش اگه خواستید بگید کلشو به گروه بفرستم .
در ادامه ی از دوستانم اجازه می خواهم نظر م را بگویم :
وشاید به همین دلیل است که قرآن را فرقان مینامند یعنی جدا کننده حق از باطل و اینکه اصلا امکان تحریف این هدیه ی آسمانی وجود ندارد . و شکل بیان خداوند متعال ناشی از آن است که او سرچشمه زیبایی و هنر است و به گفته میکلانژ :"هنر مانند پرنده ایست که ما را از زمین به آسمان ببرد" و اوست که در نهایت بزرگی و عظمتش ما را با این همه پستی و حقارت و نارسائی و سستی فراموش نفرموده و قرآنی این چنین را به سوی ما گسیل و آن را چون چراغی رخشان فرا راه تاریکیهایمان قرار داده که ما را از زمین به آسمان میبرد .همچنان که پیغمبر اکرم(ص) میفرمایند: (منبع : کتاب مفاتیح الغیب نوشته صدر المتأهلین شیرازی (ملاصدرا ) ترجمه محمد خواجوی)
"بخداوند سوگند که قرآن ،دارو و ریسمان آشکار و محکمی است که برای رهائی گرفتاران به بند های تعلقات و خواهش های نفسانی ، و زنجیر های گران گناهان ، از دوستی زن و فرزند و وطن و مال و شهوات و آز و آرزوهای دور و دراز، بدین جهان سپنجی فرود آمده و جامه ی الفاظ و عبارات پوشیده است، این از جهت رحمت و مهربانی پروردگار است نسبت به بندگان خویش ، که بدان (قرآن) انس گرفته ، بذهن و فهم آنان نزدیک گشته ، و با ذوق آنان همراه گردیده است. واگر نه چه نسبت خاک را با عالم پاک"
و در جای دیگر در همین کتاب آمده است :
در حدیث نبوی صلی الله علیه و آله آمده است که:
" اگر در گفتار خویش دروغ و در دلهایتان گرایش به بدی و شور و اضطراب نبود ، هر آینه میدیدید آنچه را من میبینم و هر آنچه گوش دلم آنرا میشنود شما نیز آنرا میشنیدید ، پس سپاس و درود مر خداوندی را که دوستان و اولیاء خود را باین دلها و زبانها و چشمها و گوشها نعمت بخشید ، و سینه ی آنانرا برای ادراک حقایق انشراح و گشادگی داده است ، و دیگران را به جهت زنگ دلهاشان و تنگی سینه هاشان که همانند گودالهائی چون گور است ، از این ذوق ها و حقایق جز پوست و قشر آن بهره ای نیست و به پوستها جز اهل پوست و قشر نخواهند رسید ، و نور را جز بواسطه نور نتوان ادراک نمود"
(و هر که را خداوند بوی نوری نداده او را نوری نیست / آیه 40 سوره مبارکه نور.و بر دلهاشان سرپوشها نهاده ایم که فهم ان را نکنند و گوشهایشان را سنگین کرده ایم/ آیه 25 سوره مبارکه انعام .و پیش رویشان سدی نهاده ایم و پشت سرشان نیز سدی نهاده ایم و پرده بر انها افکندیم که نمیبینند / آیه 9 سوره مبارکه یس )
در پایان برای دوستانم که میخواهند در باب مثال های قرآن و حقیقت وجودی آنچه در دنیا ی اطرافمان حس میکنیم مطالعه بیشتری داشته باشند میتوانند کتاب " مفاتیح الغیب جناب ملاصدرا " و " اشارات" جناب ابن سینا را که در باب فلسفه و عرفان است مطالعه نمایند. آثار دکتر الهی قمشه ای نیز در این زمینه خواندنیست . موفق باشید . یا علی.
From: mana MANAZADE <freeman4551@gmail.com>
To: z sattarian <z_sattarian1366@yahoo.com>
Cc: andisheyenik <AndisheyeNik@yahoogroups.com>
Sent: Tue, September 14, 2010 10:28:10 AM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- حديث از کتاب بحارالانوار
درود
- زحمت كشيده بفرماييد در كدام برگ از كتاب مجلسي گفته من نميدانم اين احاديث راست يا دروغ هستند تا آنرا بيابم .
- بفرماييد شما كه سايرين را اندرز ميدهيد تا حواسشان به هدف ما باشد ، اهداف ما چه هستند كه شما ميدانيد و به بقيه هشدار ميدهيد ؟
- همانگونه كه گفتم شما چند بار نياز به گفتن داريد با يك بار كار شما راه نميافتد . بفرماييد نامه اي كه در آن گفته شد شيطان شهابسنگ به آسمان پرتاب ميكند را عينا بياوريد تا ياوه گويي شما آشكار گردد . شما حتي نميدانستيد كه چنين آيه اي در قرآن وجود دارد و شروع به دلقك بازي كرديد و گفتيد كه حتما در قرآن شما آمده چون در قرآن ما چنين چيزي نيامده .فراموش كه نكرده ايد ؟!
قبل از اينكه دوباره دهان باز كنيد آيه 1 تا 9 را با ترجمه مكارم دوباره ( دقت كنيد دوباره ) اينجا ميفرستم تا بخوانيد و بدانيد كه شهابسنگها تيرهاي رها شده از طرف خدا براي جنياني هستند كه در آسمان فالگوش ميايستند. البته من اين بار هم اميدي به شما ندارم ، كه از گفتن جملات تكراري خود دست برداريد اما به هر حال :
1- بگو به من وحي شده است كه جمعي از «جن» به سخنانم گوش فرا دادهاند، سپس گفتهاند: ما قرآن عجيبي شنيدهايم
2- كه به راه راست هدايت ميكند، لذا ما به آن ايمان آوردهايم، و هرگز احدي را شريك پروردگارمان قرار نميدهيم
3- اينكه بلند است مقام با عظمت پروردگار ما، و او هرگز براي خود همسر و فرزندي انتخاب نكرده است
4- و اينكه سفيهان ما درباره خداوند سخنان ناروا ميگفتند
5- و اينكه ما گمان ميكرديم كه انس و جن هرگز دروغ بر خدا نميبندند.
6- و اينكه مرداني از بشر به مرداني از جن پناه ميبردند، و آنها سبب افزايش گمراهي و طغيانشان ميشدند.
7- و اينكه آنها گمان كردند همانگونه كه شما گمان ميكرديد كه خداوند هرگز كسي را (به نبوت) مبعوث نميكند.
8- و اينكه ما آسمان را جستجو كرديم، و همه را پر از محافظان قوي و تيرهاي شهاب يافتيم!
9- و اينكه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمانها مينشستيم. اما اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند شهابي را در كمين خود مييابد
بله دقيقا اين ايات مطالبي مسخره و غير علمي درباره شهابسنگها هستند و همانطوري بيان شده اند كه در قرآن امده ، نه تحريفي شده نه سانسوري ، چون سانسور و تحريف كار شماست نه كار من . من برعكس شما هر هدف و نيتي داشته باشم را در همان ابتدا ميگويم چون درست كردارم
بدرود
2010/9/12 z sattarian <z_sattarian1366@yahoo.com>
ب سلامکتاب های جمع آور شده توسط علامه مجلسی که شامل کتاب بحار الانوار نیز هست تمامی حرفهایی که از جانب ائمه و پیامبر روایت شده آمده است یعنی هرکس که ر حرفی را از آنها نقل نموده راست دروغ برداشت خودش و د حد فهم خودش و... همه آمده استو علامه مجلسی در اواخر این کتابها خودشون گفته اند که من عمرم کفاف نمیده که درباره راست یا دروغ بودن آنها دیگر تحقیق کنمایشون فقط سالهای زیادی زحمات زیادی کشیده اند تا هرآنچه نقل شده را درکتابی گردآوری کنند تا به مرور زمان از دست نرودو باز در ادامه گفته اند که زحمت تحقیق و تشخیص اینکه چه حدیثی راست و کدامیک مجعول است بر عهده افرادی که بعد از من می آیند چون من دیگه عمرم کفاف نمیدهمن خواهش میکنم اعضای گروه توجه داشته باشند که همیشه هتند افرادی که از حقیقت تنها قسمتی از ان را بیان میدارن تا اهداف خود را پیش برند!!!پس بیاین بی تحقیق هیچ چیز را قبول نکنیم، منابع را بپرسیم بخوانیم سوال کنیم و فکر کنیم که اگر هم چیزی برایمان عجیب است شاید بنا به مقتضیات زمان و مکان و طرز و سطح فکر افراد آمده استو فراموش نکنیم که هر آنچه ما درک نکردیم دلیل رد آن مطلب نیستاز خودمان بپرسیم که کسی که مطلبی رو بیان میکنه چه هدفی رو دنبال میکنهخیلی وقتها مشاهده میکنیم که افراد دم از متعصب نبودن میزنن اما همیشه با تصب اصرار دارند تا افکار خاصی رو القا کنند و همیشه در بیان حقایق گزینشی عمل میکنندمثلا چند وقت پیش تو گروه زده شده بود شهابسنگ ها تیری از سمت شیطان رو به آسمان هستند بحث که ادامه پدا کرد معلوم شد در آیه 9 سوره جن آمده که خدا "برای اینکه جنیان نتوانند آیات قرآن را هنگام نزول بر پیامبر ص استراق کنند "خداوند شهاب میفرستاده به سوی آنها" نه اینکه "شیطان بسوی آسمان شهابسنگ پرتاب کنهو نکته قابل ذکر اینه که آیه ای رو که درباره وحی و استراق نشدن آن آمده ، طوری بیان شده بود که گویا قرآن مطلبی مسخره و غیر علمی راجع به شهابسنگ آوردهحالا اینکه ما سوال کردیم کجای قرآن این حرفای عجیب زده شده و اینکه چه حرفایی از عصبی بودن و سنگ پای قزوین بودن و احمق بودن مسلمانها و... نثار ما شد بماند
From: mana MANAZADE <freeman4551@gmail.com>
To: andisheyenik <AndisheyeNik@yahoogroups.com>
Sent: Sat, September 11, 2010 4:56:11 PM
Subject: -- AndisheyeNik -- حديث از کتاب بحارالانوار
به قول میرزا آقا خان کرمانی:
اگر یک جلد کتاب از 24 جلد کتاب بحار الانوار علامه مجلسی را در هر کشوری انتشار بدهند ، دیگر امید نجات برای آن ملت کم است . حالا تصور کن که هرگاه 24 جلد از این کتاب در میان ملتی منتشر شود !
محض ازدیاد بصیرت, یکی از حدیث های مهم این بحارالانوار را نقل می کنم که مُشت نمونه خروار باشد .
علی علیه السلام در غزوه صفین ، قصد عبور از نهر فرات را داشت ولی معبرش معلوم نبود . به نصیر بن هلال فرمود برود کنار فرات ، واز طرف من ماهیی به نام کرکره را صدا کن ، و از او محل عبور را بپرس . نصیر اطاعت نمود و بر کنار فرات آمد و فریاد برآورد که یا کرکره ، بالفورهفتاد هزار ماهی سر از آب بیرون آوردند ، لبیک لبیک ، چه می گویی ؟
نصیر جواب داد ، مولایم معبر فرات را می خواهد ، هفتاد هزار ماهی آواز برآوردند که ما همه کرکره نام داریم ، بگو این شرف در حق کدامیک مرحمت شده است تا اطاعت کنیم . نصیر برگشت و ماجرا را به عرض مولایش علی رسانید .
فرمود ، برو کرکرة بن صرصره را بخوان . برگشت و ندا داد . این بار شصت هزار ماهی سر برآوردند که ما کرکرة بن صرصره هستیم ، این عنایت در حق کدام شده است ؟
نصیر برگشت و پرسید . فرمودند ، برو کرکرة بن صرصرة بن غرغره را بخوان . نصیر بازگشت و چنین کرد . این بار پنجاه هزار ماهی و ماجرای پیشین تکرار شد .
برگشت و مولا گفت : برو کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة را بخوان . تا اینکه در دفعه هشتم که فریاد برآورد ، ای کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة بن جرجرة بن عرعرة بن مرمرة بن فرفرة !
آن وقت ماهی بسیار بزرگی سر از آب برآورد و قاه قاه خندید که ای نصیر ، به درستی که علی ابن ابیطالب با تو مزاح فرموده است ، زیرا او خودش همه راه های دریا و معبر ها و دجله ها را از ماهیان بهتر میداند ، ولی اینک به او بگو که معبر فرات آنجا است .
نصیر برگشت و صورت حال را عرض کرد .
حضرت فرمودند ، آری من به همه راه های آسمانها و زمین آگاهم . پس نصیر صیحه زده غش کرد . و چون به هوش آمد فریاد برآورد ، شهادت میدهم که تو همان خدای واحد قهاری . و آنگاه حضرت فرمود . چون نصیر کافر به خدا شده ، قتلش واجب است . آنگاه شمشیر از غلاف کشید و گردنش را بزد .
( حدیثی در بحارالانوار علامه مجلسی معتبرترین و بزرگترین منبع مذهبی شیعیان )
خردمند کاین داستان بشنود
به دانش گراید ز دین بگسلد
اجتماعی، فرهنگی، علمی و هنری از شخصی به شخصی دیگر و از نسلی به
نسل دیگر، راه اندازی شده است.
baraye didane in email be surate farsi mitavanid az yeki
az do rahe zir estefade konin:
1-Right clik>Encoding>More>Unicode (UTF-8)
2-Right clik>Encoding>More>Arabic (windows)
اگر این مطلب از طرف دوستان برای شما بازفرست شده است
می توانید در صورت تمایل در این یاهوگروه به نشانی اینترنتی
http://groups.yahoo.com/group/AndisheyeNik
وآدرس ایمیل andisheyenik@yahoogroups.com
،عضو شوید تا همه مطالب فرهنگی و اندیشه ای گروه را دریافت نمایید
لطفا در نظر داشته باشید که مطالب ارسالی از طرف صاحبان اندیشه با نگرشها
و سلیقه های گوناگون را به معنای خط مشی این یاهوگروه قلمداد نکنیم.
شاگردی دقیق، آموزگاری شریف و پرستاری مهربان برای (اندیشه) هم باشیم و بمانیم
مدیریت اندیشه نیک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر