و همچنين درود و سپاس بر شما
وارونه گفتيد ، سخن شما را نقض ميكند .نام كتابهايي كه آوردم ، كتابهايي بودند كه جمله هاي زير كمري از ائمه در آنها درج شده بودند و بانو ليلا آنرا ارسال كردند .
منظور شما دقيقا همان بود كه گفتيد . شما دقيقا گفتيد كه : این نوع روایات و احادیث زمان صفویه به اسلام وارد شد و سردمدار آن شخصی به نام (علامه!) مجلسی است .من هم نشان دادم كه غير از يك مورد بقيه مطالب از سالهاي زندگي يا نزديك به زندگي ائمه جمع آوري شده و مكتب شيعه روي آنها بنا شده است و نه تنهاارتباطي با دوره صفويه كه در قرن 11 و 12 هجري بوده اند ندارد بلكه به ملاهاي درپيتي هم ارتباطي ندارد چون مشكل در اين است كه شرايع اسلامي اهميت زيادي براي از كمر به پايين قائل شده است . بعد كه ديديد سخن اشتباه بزبان رانده ايد گفتيد " من منظورم مثالي از اين علامه ها بود " مغالطه تغییر موضع: در مقام توجیه یک سخن، مطرح کردن این ادعا که آن سخن از دیدگاه و نقطهنظر خاصی بیان شدهاست.
ماده 435 قانون مجازات اسلامی : خونبهای قطع بیضه چپ یک مرد مسلمان 66 شتر است و خونبهای قطع بیضه راست 34 شتر.
چرا چون در همان كتاب آمده كه عبدالله بن سنان حديث معتبري از امام صادق گفته كه :به بیضه چپ دو ثلث دیه کامل تعلق می گیرد ، زیرا بچه از بیضه چپ به وجود می آید. حالا خونبهاي زن مسلمان طبق ماده 300 قانون مجازاتهاي اسلامي چيست ؟ چه عمدي باشد چه غير عمد پنجاه شتر يعني ارزش جان يك زن مسلمان حتي اگر دكتر و مهندس باشد جايي ميان دو بيضه مرد مسلمان است چرا چون صادق گفته !!! حالا ارزش مني مرد چقدر است ؟ ده دينار ،چرا چون صاحب جواهر از علي نقل كرده كه : هرگاه مني فردي به بيرون ريخته شود بدون اينكه وارد رحم گردد , ديه آن نصف يك پنجم يكصد دينار , يعني ده دينار است. كه با برابري ارزش كنوني دينار ميشود هفتصد هزارتومان !!!
حالا شما از اين علامه ها خوشتان بيايد يا نيايد فرقي نميكند اينها بنيان و قوانين اسلام است .و اينها چه ربطي به صفويه و علامه هايي مانند آن دارد نميدانيم .....
براي من هم هيچ كسي شبهه ايجاد نكرده من هنوز به اين شيخها نپرداخته ام و نخواهم پرداخت چون وقتي قرآن پر از اشتباه و نادرستي هست به اين علامه هاي بدبخت چه كار داريم ، كه پته اشان را روي آب بريزيم و از انديشه هاي حيواني و ناانساني آنها سخن بگوييم ؟ اينها را بايد شما بخوانيد تا بدانيد بنيان مكتبتان بر چه بنا شده است و سپس با خود كمي انديشه كنيد .
از اينكه نامه هاي مرا ميخوانيد خرسندم . درباره مشكل شما با آن ايه من چند ترجمه را درباره آن آيه آوردم و شما را به ترجمه هاي بيشتر درباره آن ايه تشويق ميكنم.
حالادو جمله مينويسم :
1- از كوههايي كه در ابرها است – جمله من
2- از كوههايي كه در آسمان است – جمله محمد
سخن ديگري نميگويم ، هدف مرا دريافتيد . كلمه ابر هم براي عرب شناخته شده بود كدام يك از اين دو جمله گوياتر و واضح است ؟ كدام تشبيه زيباتر است ؟ كداميك بي عيب و نقص است و كسي نميتواند هزاران سال ديگر ايرادي بر آن بگيرد ؟ لذا هيچ كجا سخن از تشبيه نيست و اينها كه شما گفتيد نادرست است نه قرآن كتاب شعر است نه محمد شاعر كه انرا قياس ميفرماييد . ترجمه رسا و گوياي ايه مورد مناقشه را اوردم كه برابر ترجمه مكارم شيرازي است ايشان چون ديدند كه ماستمالي كردن در اين ترجمه بديهي سودي ندارد برخلاف ساير مترجمين از اينكار صرفنظر كردند و معني دقيق ايه را نقل كردند . به سوره فرقان ايه 25 بنگريم "و روزى كه آسمان با ابرى سپيد از هم مىشكافد و فرشتگان نزول يابند " ببينيد اين ايه و ايات زيادي مانند اين نشان ميدهد كه محمد طبق دانش آنزمان گمان ميكرده كه آسمان مانند يك سقف و يك لايه است بنابراين يك سقف ميتواند شكافته شود و فرشتگاني كه انسوي سقف يا اسمان در عرش خدا هستند از اين شكاف بيرون ميايند و به زمين نزول ميكنند ،( بگذريم از اينكه اين فرشتگاني كه در ايه ديگري داراي بال توصيف شده اند چگونه در فضاي بدون جو ميتوانند بال بزنند تا به زمين نزول كنند) خوب اسماني كه مانند يك لايه است چرا نتواند كوه داشته باشد؟ ببينيد او قصد داشته به مردم پاسخ بدهد كه تگرگ چگونه بوجود ميايد ، اگر يك پاسخ ساده ميداد كه هواي سرد باعث ايجاد برف و تگرگ ميشود مردم نميفهميدند ؟
شايد اشكال از من باشد كه كم كار شده ام و كمتر نامه نوشتم براي همين كمتر به چشمتان آمديم اگر غير از اين هم هست ما حسرتي بر دل نداريم. ما از توصيه شما هم سپاسگزاريم اما زين پس هر كس بدون دليل و درج مغلطه ، كس ديگري را مغلطه گر بنامد ياوه گو است و پاسخ به ياوه گو نيز خاموشي است. ما از اين انگ ها نميترسيم و از جدال سخني هم هراسي نداريم ، پيشتر هم گفتم كه مغلطه را بگوييد تا ما پوزش بخواهيم و از سخن خود برگرديم ما از پوزش خواهي هم باكي نداريم ، پس بيايد تا بياموزيم كه بدون گرز و شمشير و پتك درست سخن بگوييم و از زدن انگ و برچسب به مخالف انديشه خود دوري كنيم.
من هم از شما سپاسگزارم كه با وجود خود اين گفتگوها را رونق بخشيدي و خرسندم كه گام در پله شك گذاشتيد
با ارزوي شادكامي
بدرود
2010/8/25 Behrooz Gohari
<b_gohari_m@yahoo.com> ممنون از اطلاعات کتابی گستردت
آوردن نامهای چند کتاب کنار هم حرفی که زدم رو نقض نمیکنه
من منظورم مثالی از این علامه ها بود
به نظر من هم امثال این افراد (مجلسی) باعث وجود شبهاتی در اصل دین برای جنابعالی و مشابهین گردیدند
با اینکه کلیه مکاتبات شما را میخواندم لیکن در یکی از مکاتباتتان خواندم که به تشبیه ابر به کوه ایراد گرفته اید ! و اصرار داشته اید پیغمبر اسلام فکر میکرده در بالای آسمان کوه است ! در حابیکه تشبیه فصیح و بلیغی است که خیلی از شاعران پارسی گوی هم از آن بهره برده اند
از آن روز کمی کمتر مطالبتان به چشمم آمد
توصیه ام این است که مشابه اسمتان باشید و از سفسطه و مغلطه بپرهیزید
کتابهای فوق را نیز دیده و بعضا ورق زده ام ولی هدفم این بود که لیلای گرامی هر چیزی را به اسم اسلام و یا کلا دین قبول نفرمایند
عقل انسان هم باید در این میانه دخالت کند تا سره از ناسره تمییز یابد
به هر حال ازت ممنونم که باب این بحثها را باز کردی چون پله قبل از یقین "شک" است که شما ایجاد کردید
پاینده باشی
B Gohari Moghaddam
درود بر بهروز گرامی
باز هم اشتباه است این احادیث و گفته مربوط به زمان صفویه نیست
منابع این احادیث خیلی پیشتر از آن است
مکارم الاخلاق نوشته طبرسی قرن ششم هجری
فروع کافی نوشته محمد بن یعقوب كلینی، مرگ 329 هجری
کتاب خصال صدوق و من لایحضره الافقیه نوشته ابن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق قرن چهارم هجری که خبر ولادت او را مهدی به سومین نایب خود داده بود
کتاب طب الائمه نوشته بنی بسطام قرن دوم هجری که با مهدی هم عصر بوده اند
و تنها کتاب حلیه المتقین مربوط علامه مجلسی و نوشته به قرن 11 هجری است که آن هم استناد به کتابهای بالا کرده است
در نتیجه این ادعا نیز پوچ است و من گمان داشتم که کمترین آگاهی را نسبت به کتابهای اساسی و بنیادی شیعه داشته باشید
بدرود
سلام دوست نیک اندیش
مطالب تو مربوط به اسلام ناب ناب ناب نیست
این نوع روایات و احادیث زمان صفویه به اسلام وارد شد و سردمدار آن شخصی به نام (علامه!) مجلسی است
بهتر ایت سرمان را با این روایات گرم نکنیم و به اصل و ریشه اسلام بپردازیم
موفق و پیروز باشی
B Gohari Moghaddam
بر شما
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر