دوستان من نیز چون شما باور دارم که لجبازی به هیچ روی سودمند نیست
دوستانی که پالایش زبان توانمند پارسی را لجبازی و از بین بردن یا بهتر بگویم ناتوانسازی زبان می دانند، بدانند که پالایش زبان پارسی تنها و تنها به توانمندی بیشتر، آیین مندی، شیرینی، رسایی، سادگی، آسانی نوشتن وخواندن و آموختنی شدن زبان پارسی خواهد انجامید و کودکان مارا هم زودتر به سخن شیوا گفتن و سپس نوشتن و نگهداری گنجینه دانش نزدیک می کند. گزیده ای از نوشته های پیشین را باز می فرستم و نوشتاری از زنده یاد دکتر حسابی را هم به پیوست پیشکش می کنم.امید که سودمند شود
از یاد نبریم که سرزمین زرخیز ایران در درازنای هزاره ها بارها دستخوش تاخت و تازبیگانگان بوده که بیشتر ایشان (همچون اسکندر و چنگیز و تیمور و ترکان) چون سرزمین مارا فروگرفتند، و با ما درآمیختند خیلی زود شیفته فرهنگ و دانش ایرانیان شده و فريفته فرهنگ پر بار و آشتي جوي ايراني شدند و خوي ددمنش خود را كنار گذاشته و با دست پر بسوي كشورشان بازگشتند. در انجام کار، هنایش اینان بر زبان و فرهنگ ما درخور درنگ نبوده و نیست.
ولي تازيان ددمنش بیابان نشین آنگاه که به ما تاختند همچو توفان سياهی با رشك، كينه و ددمنشي، دست به نابودي ريشه ای فرهنگ، زبان، کيش و يافته هاي نياكان ما زدند، چون به درستي می دانستند براي از ميان بردن ريشه اي يک فرهنگ بايد نخست زبان و گذشته آن را از بن نابود كرد، مانند آنچه كه با فرهنگ و زبان مسر باستان كردند. بی گمان تازش ددمنشانه تازیان که به خواری کشیدندمان، راه را برای تاخت تركان عسماني و مغولان هموار کرد، كه شوربختانه تاخت مغولان واپسين كوبش (ضربه) را بر پيكر زخمي ايران زد، و زندگی ایرانیان آنچنان دستخوش ویرانی و دگرگونی گردید که از آن پس ايران ديگر نتوانست سربلند كند و روز به روز پس رفت و پيامد آن گسترش آيين واپس گرا، كژ باوري، خشك انديشي، پی ورزی ديني، آميخته شدن زبان، گُني پرستی (تبعيض جنسی) و ددمنشي بدست واپس گرايان در چپيره (جامعه) ايران تا به امروز بوده است. بدينگونه چپيره ای سست با فرهنگی بيمار و آشفته پديد آمد كه پاي گيري دروغ، تباهي، ناجوانمردي، نيرنگ، ناهنجاری، كردار زشت، دورويي، چاپلوسي، پندارهاي پليد، كژباوري، ترس، بيزاری، برون نگری (ظاهر بينی)، جدايی، بی دادي و بيگانه پرستي بخشی از آيين آن شد، خوی های زشتی كه در آيين نیاکانمان نکوهیده بود و از ويژگيهای اهريمنی و بد منشان شمرده می شداز آسيب هاي دروني اين رويداد هرچه گفته و نوشته شود کم است. گرانتر از همه واپس ماندن از کاروان دانش و پیشرفت وفناوری بوده و هست!
ما كه پرچم دار و رواگ (رواج) دهنده يكتا پرستي، پاكي، آشتي، درستي و پايه فرهنگ جهان با دست كم هفت هزار سال پيشينه شهريگري (تمدن) پيشرفته در جهان بوديم واداشته شدیم تا همه را فراموش كنيم و از نو درپی یافتن يكتا پرستي، پاكي، آشتي، درستي و بويژه شهريگري باشيم آن هم به شيوه بيگانه همراه با آيين ددمنشانه و واپس گرايانه از سنگسار گرفته تا بريدن اندام، مردسالاري، گُنی پرستی (تبعيض جنسی)، پوشش زنان و... نوشته شده بدست گروهي كوته بين و كژ انديش؟
بنياد انديشه واپس گرایان تازی گرا گرد دو پايه مي چرخد، نخست شكم و زير شكم، كه نام آن را مينُويی (معنويت) گذاشته اند. پايه دوم زور (جبر) مي باشد به گونه ایي كه خود بخود انديشیدن آزاد و دگرانديشي و در پي آن نوآوري را از هنگام كودكي كور مي كند و كوشش مي كنند كه مشيا (انسان) تنها يك پيرو (مقلد) خوب "مومن" بار آيد كه "مرجع تقليد"، "ولايت فقيه" نمونه برجسته آن مي باشد. در برابر، پيروی و فرمانبری كوركورانه در آیین نیاکانی ما جایی ندارد.
اینک می بینیم که تازی پرستان که چنین فرهنگ و خوی نکوهیده ای را در سرزمین ما رواگ داده و می دهند، هنر خویش را در گفتن و نوشتن به زبان اربی نشان می دهند و تلاش برآن دارند تا به بهانه زبان پیامبر (یا زبان وحی) بودن، این زبان را جایگزین زبان توانمند وشیرین پارسی سازند ؛ گوییا خدواندشان جز یک زبان نمی داند و با او باید تنها به زبان تازیان سخن گفت و نیایش کرد!!!! گران(مهم) تر این که همراه با آن ایرانیان را به فراگیری و پیروی آیین ناسره ی نوشته شده به زبان تازیان وادارند، آیینی که در گذر زمان بسیار دگرگون شده و نگره های گوناگون نگره پردازان تازی دوست که گاه به رویارویی (ولایت فقیه از این دست نگره هاست) رسیده نشان آن است، و از این راه با چیرگی بر مغز و اندیشه ایرانیان دکانی بی مرگ را برای خویش دست وپا کنند.
و هرکس نداند، ما ایرانیان خوب میدانیم که نگهداشت یک کشور، پاترم(ملت)، فرهنگ و شناسه شدنی نیست مگر این که از زبان آن هم به درستی نگهداری شود. ما که مانند مسریها نیستیم که چون زبانشان اربی شد، امروزه جهان آنها را از خانوادهی ارب میدانند. زنهار که ایرانی یا ارب بودن، هندی یا اسپانیائی بودن به خودی خود نه مایهی برتری است و نه مایه سرافکندگی. زبان اربی هم یکی از زبانهای نیرومند و کهن است. سربلندی مردمان وکشورها به میزان دانستگیها، بایستگیها، شایستگیها، و ارج نهادن آنها به آزادی و «حقوق بشر» است. فردوسی، سرایندهی بزرگ ایرانیان در ۱۰۷۰ سال پیش برای این که ایرانی شناسنامهی پاترمیاش را گم نکند، شاهنامه را به پارسیی گوشنوازی سرود و فرمود:
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد وبارانش ناید گزند
جهان کردهام از سخن چون بهشت
از این بیش تخم سخن کس نکشت
از آن پس نمیرم که من زندهام
که تخم سخن من پراگندهام
هر آن کس که دارد هُش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین
ایرانیان میهن دوست از هر مرام و با هر باور نیک می دانند که برپاداری و پیرایش زبان پارسی از آلایش زورواژگان و دستور بیگانه راهی است به سوی رهایی از فرهنگ تازیان. این کار دشوار نیست و تنها آهنگ و یازه(اراده) می خواهد
دقیقا نظر من هم همین است... لزومی ندارد همه ی مغات خارجی را از زبان فارسی بیرون آورد، مجبازی با زبان باعث از بین رفتن آن میشود.
زبان انگلیسی بدلیل پذیرش از زبانهای دیگر دنیا بسیار پویا و قابل استفاده است.--
On 7/26/10, mehman khoda <mehmankhoda@gmail.com> wrote:
> زبان روز مردم ما همین فارسی است. بعضی ها مانند استاد ادبیات کزازی که تمام
> لغات شان عربی است واقعا ادم هیچی سر در نمی اورد. به هر حال به عنوان واقعیت
> زبان عربی و فارسی مخلوط گشته اند همانطور که در نمام زبانهای دیگر این اتفاق
> می افتد . من که نمیتونم این مقاله رو بخونم!
>
> 2010/7/26 لاکسر <luxortwo@gmail.com>
>>
>> دلیل اینکه ترجمه میخواهند این است که تقریبا هیج لغت عربی در آن نیست، و
>> درکش سخت تر. جالب است... بخوانید
>>
>>
>> On 7/26/10, Harold Maverick <harold.maverick@gmail.com> wrote:
>> >
>> > درود
>> >
>> > این مقاله که به فارسی نوشته شده، به چه زبونی میخوای ترجمه بشه؟
>> >
>> > هارولد
>> >
>> >
>> > 2010/7/25 mehman khoda <mehmankhoda@gmail.com>
>> >>
>> >> یکی اینو برای ما ترجمه کنه...
>> >>
>> >> 2010/7/24 Sima Sima <simamehrabani88@gmail.com>
>> >>
>> >>> سکولاریسم یا گیتیگرایی
>> >>>
>> >>> http://www.paarsimaan.com/index.php?option=com_content&view=article&id=73:secularism&catid=44:sociology&Itemid=58#_Toc236484272
>> >>>
>> >>>
>> >>>
>> >>> 1. سرآغاز
>> >>>
>> >>> 2. شناسش گیتیگرایی
>> >>>
>> >>> 3. ریشهها ی دینی گیتیگرایی
>> >>>
>> >>> 4. گیتیگرایی به فرنام یک فرزان
>> >>>
>> >>> 5. گیتیگرایی به فرنام یک جنبش سیاسی و چپیرهای
>> >>>
>> >>> 6. گیتیگرایی و فرآیند گیتیگرا شدن
>> >>>
>> >>> 7. دین در یک چپیره ی گیتیگرا
>> >>>
>> >>> 8. خردهگیری از گیتیگرایی
>> >>>
>> >>>
>> >>>
>> >>>
>> >>>
>> >>> 1. سرآغاز
>> >>>
>> >>> سکولاریسم یا گیتیگرایی یکی از برجستهترین پدیدهها ی جهان باختر است.
>> >>> توان
>> >>> فراگستر گیتیگرایی، نهتنها باختر امروزین را از باختر سدهها ی میانی
>> >>> و
>> >>> دوران باستان ناهمسان کرده، بلکه آن را از دیگر بخشها ی فرهنگی جهان نیز
>> >>> جدا کرده است. باختر امروزی از سر پدیده ی گیتیگرایی به جایگاه کنونی
>> >>> رسیده
>> >>> است. در نگرش برخی، این نکته برهانی است برای ستایش گیتیگرایی و از
>> >>> دیدگاه
>> >>> دیگران بهانهای است برای ستیز با آن.
>> >>>
>> >>> گیتیگرایی چیست و از کجا آمده است؟ چرا دیدگاه گیتیگرایی در چپیره و
>> >>> فرهنگ
>> >>> باختری بالیده و نه در سرزمینها ی دیگر؟ چه بسا داشتن دریافتِ روشنتری
>> >>> از
>> >>> کارنامه و سرشت گیتیگرایی به مردم یاری دهد تا کارکرد آن را بر چپیره ی
>> >>> امروزی بهتر دریابند. بی داشتن دریافتِ درستی از گیتیگرایی، نه پدافند از
>> >>> آن
>> >>> ره به جایی میبرد و نه دشمنی با آن.
>> >>>
>> >>>
>> >>>
>> >>> 2. شناسش گیتیگرایی
>> >>>
>> >>> با همه ی ارزش گیتیگرایی، همگان چندان بر سر چم آن همداستان نیستند. بخشی
>> >>> از
>> >>> این پرسمان بدان انگیزه است که اندریافت «سکولار» یا « گیتیگرا» را
>> >>> نمیتوان
>> >>> با شناسشها ی گوناگونی به کار برد. شناسشهایی که اگر چه با هم نزدیکی
>> >>> دارند ولی ناهمسانیها، آن اندازه هست که دریافتِ خواست مردم از
>> >>> گیتیگرایی
>> >>> را دشوار سازند.
>> >>>
>> >>> واژه ی سکولار در زبان لاتین به چم « گیتیگرا» یا « اینجهانی» یا «
>> >>> گیتیانه»
>> >>> است و در برابر «دینی» و « مینوی» و «آسمانی» و « آنجهانی» جای دارد.
>> >>> هنگامی
>> >>> که به فرنام یک آموزه از « گیتیگرایی» سخن میگوییم، هماره خواست هر
>> >>> فرزانی
>> >>> آن است که منش خود را بی بازگشت به خشکاندیشیهای دینی بسازد و در پی
>> >>> پیشرفت دانش و فنهای آدمیزاد باشد.
>> >>>
>> >>> واژه ی « گیتیگرایی» در سال 1846 به دست جورج یاکوب هالی اوک نوآوری شد.
>> >>> او
>> >>> گیتیگرایی را برای شناساندن «اندیشهای که تنها به پرسشها و پرسمانهایی
>> >>> میپردازد که با ابزارهای آزمایش زندگی اینجهانی و گیتیانه آزمودنی
>> >>> هستند»
>> >>> به کار برد. هالی اوک یک بهساز چپیره بود که باور داشت دولت باید در کار
>> >>> برآوریِ نیازهای کنونی رسته ی کارگران و مستمندان باشد و نه برآوری
>> >>> نیازهای
>> >>> آنجهانی و جان و روانی آنان.
>> >>>
>> >>> چنان که از گفته ی بالا برمیآید، کاربرد نخستینه ی واژه ی سکولاریسم یا
>> >>> «
>> >>> گیتیگرایی»، رویارویی آشکاری با دین دربرنداشت. بلکه گذرا به این اندیشه
>> >>> میپرداخت که نگرش دولت باید بر زندگی اینجهانی مردم باشد و نه اندیشهها
>> >>> ی
>> >>> آنجهانی آنان. بیگمان این اندیشه با بسیاری از سامانههای باور دینی، و
>> >>> از
>> >>> آن دسته ت رساگری دوران هالی اوک سرِ سازش نداشت. ولی از همه ی سامانهها
>> >>> ی
>> >>> باور دینی هم، روی برنمیگرداند.
>> >>>
>> >>> اندکی پس از آن، هالی اوک واژه ی نوآورده ی خود را آشکارتر بازنمایاند: «
>> >>> گیتیگرایی در پی پیشرفتِ گیتیکی، منشی و اندیشگی سرشت آدمی، تا بالاترین
>> >>> جایگاه است. این پیشرفت خویشکاری بنیادین زندگانی است و دربرگیرنده ی
>> >>> رسایی
>> >>> کاربردی منش سرشتین، جدای از بیخدایی میباشد. خداباوری یا انجیل، برای
>> >>> پیشرفت مردم روشها ی مادی را برمیگزیند و این یک همراهی خوب برای
>> >>> همبستگی
>> >>> است. آن همبستگی که سامان زندگانی را با خرد، شدنی میکند و با کار و
>> >>> کوشش
>> >>> گرامی میدارد.»
>> >>>
>> >>> میبینیم که همچنان پافشاری بر خاستگاههای مادی و اینجهانی و گیتیانه
>> >>> است
>> >>> و نه نامادی، آنجهانی و مینوی. بدینسان در این جا هم نشانی از نادیده
>> >>> گرفتن
>> >>> دین از سوی « گیتیگرایی» نمییابیم. اندریافت « گیتیگرایی» در آغاز به
>> >>> فرنام
>> >>> فرزانی نادینی پیشکشیده شد که نگرش آن به برآوری نیازها و پرسمانهای
>> >>> اینجهانی آدمی است و نه نیازها و دلهرههای زندگیِ شایدیِ جهان پس از
>> >>> مرگ.
>> >>> گیتیگرایی به فرزانای مادهگرا نیز گفته شده است که هم، ابزارهای بهبود
>> >>> زندگانی آدمی و هم سرشت جهان را مادی میداند.
>> >>>
>> >>> امروزه، بیشتر چنین فرزانی را « آدمیگرایی» یا « آدمیگرایی گیتیانه»
>> >>> میخوانند و « گیتیگرایی» دست کم در دانشهای مردمی، چم بسیار کرانمندتری
>> >>> یافته است. نخستین و چه بسا آشکارترین چم امروزی « گیتیگرایی» در برابر
>> >>> «دین» است. بر پایه ی این کاربرد، کارهایی را میتوان اینجهانی نامید که
>> >>> در
>> >>> چنبره ی کارهای گیتی، شهری، نادینی زندگی آدمی بگنجد. در این کاربرد چیزی
>> >>> را
>> >>> میتوان « گیتیانه» خواند که پرستیده نشود و یا گرامی و سپند نباشد بلکه
>> >>> سنجشپذیر و داوریشونده و جایگزینپذیر باشد.
>> >>>
>> >>>
>> >>>
>> >>> 3. ریشهها ی دینی گیتیگرایی
>> >>>
>> >>> از آنجا که اندریافت گیتیگرایی هماره در برابر با دین پیشآورده میشود،
>> >>> شاید بسیاری ندانند که گیتیگرایی نخست بار در زمینِ دین سر بر آورده است.
>> >>> این جستار همچنین شاید برای بسیاری بنیادگرایان که گسترش « گیتیگرایی»
>> >>> در
>> >>> جهان پیشرفته را زشت میانگارند شگفتانگیز باشد.
>> >>>
>> >>> به راستی میتوان ریشهها ی جدایی میان چنبرهها ی اینجهانی و آنجهانی را
>> >>> در
>> >>> نسک انجیل دوران نو یافت. در این نسک پندی از عیسا گفته میشود که «باید
>> >>> کارهای سزار را به سزار، و کارهای خدا را به خدا واگذاشت.» سپستر،
>> >>> آگوستین
>> >>> که از بزرگترین یزدانشناسان ت رساگری است، جدایی فنیتری میان این دو
>> >>> چنبره
>> >>> نهاد. او میان دو شهر جدایی نهاد: «یکی شهر گیتی و دیگری شهر خدا».
>> >>>
>> >>> اگر چه آگوستین این دریافتهها را برای آشکاری خواست خدا از بالش تاریخی
>> >>> آدمی به کار برد، ولی دیگران از آنها برای خواستها ی بنیادیتری سود
>> >>> بردند. برخی که در پی راهی برای روایش دستگاه پاپ بودند، گفتند که دستگاه
>> >>> کلیسای کاتولیک، نماد شهر گیتی است پس دولتها ی مدنی باید به کلیسا
>> >>> پایبند
>> >>> باشند. برخی دیگر که در پی روامندی ناوابستگی دولتهای اینجهانی بودند،
>> >>> اندریافت آگوستینی «شهر خدا» و «شهر گیتی» را نشانگر ارجمندی کارکرد شهر
>> >>> گیتی دانستند و سرانجام این پدافند یزدانشناسانه از نیروهای شهریگری
>> >>> خودبنیاد بود که پیروز شد.
>> >>>
>> >>> در اروپای سدههای میانی، واژه ی لاتین « saecularis» بیشتر برای
>> >>> بازنمایی
>> >>> «زمانه ی کنونی» به کار میرفت ولی در کاربرد به هیربدان که سوگند یاد
>> >>> نکرده
>> >>> بودند نیز گفته میشد. این هیربدان که به جای برگزیدن گوشهگیری
>> >>> هیربدانه،
>> >>> کار « گیتیانه» را برگزیده بودند گیتیگرا نامیده میشدند.
>> >>>
>> >>> چون اینان «در گیتی» کار میکردند، نمیتوانستند استاندههای والای
>> >>> منشها و
>> >>> کارها را به دست آورند. همین گزینش، آنان را از سراسر پاکیای که از
>> >>> هیربدان
>> >>> چشم میداشتند به دور میکرد. ولی کسانی که سوگند هیربدی یاد میکردند
>> >>> میتوانستند آن استاندههای والا را به دست آورند. به همین انگیزه در
>> >>> سازمان
>> >>> رستهبندی کلیسا کمابیش به این هیربدانِ « گیتیگرا» به دیده ی کاهش
>> >>> نگریسته
>> >>> میشد.
>> >>>
>> >>> میبینیم که حتا از سدههای میانی هم، جدایی میان دستگاه دینیِ سراسر پاک
>> >>> و
>> >>> دستگاه دینی با پاکی کم، چپیرهای و گیتیگرایانه در کلیسا بوده است. این
>> >>> جدایی سپستر مایه ی جداییهایی شد که یزدانشناسان میان باور و شناخت، و
>> >>> میان یزدانشناسی وحیانه و یزدانشناسی گیتیانه نهادند.
>> >>>
>> >>> باور و وحی، از دیرباز سرزمین آموزه و آموزشهای کلیسایی شمرده میشدند
>> >>> ولی
>> >>> با گذر زمان برخی یزدانشناسان برهان آوردند که مرز جداگانهای از شناخت
>> >>> هست
>> >>> که به خرد آدمی بستگی دارد. بدینسان آنان انگاره ی یزدانشناسی گیتیانه
>> >>> را
>> >>> پیشآوردند. در یزدانشناسی گیتیانه، شناخت خدا را نه تنها میتوان با وحی
>> >>> و
>> >>> باور (ایمان) به دست آورد، بلکه خرد آدمی نیز میتواند با بینش و
>> >>> اندیشیدن
>> >>> در گیتی به این شناختِ یزدان دست یابد.
>> >>>
>> >>> از روزگاران باستان، باور بر این بود که این دو مرزِ شناخت، پیکره ی
>> >>> یکسانی
>> >>> را میسازند ولی این یگانگی دیری نپایید. اندکاندک برخی از یزدانشناسان
>> >>> که
>> >>> برجستهترین آنان دنوس اسکوتوس و ویلیام اوکامی بودند برهانیدند که همه ی
>> >>> باورمندی ترسایی بر وحی استوار است و بدین سان، ناگزیر آکنده از
>> >>> پارادخشهایی است که برای خرد آدمی، پرسمان برانگیز است.
>> >>>
>> >>> پس یزدانشناسان این جایگاه را برگزیدند که خرد آدمی و باور دینی سرانجام
>> >>> با
>> >>> هم ناسازگارند. خرد آدمی باید در زمین آزمایش به بینش مادی بپردازد. اگر
>> >>> چه
>> >>> شدنی است که خرد هم در کاوشهایش به همان برآیندهایی برسد که باورمندی
>> >>> دینی
>> >>> و بررسی وحی فرا گیتیانه میرسند ولی نمیتوان آنها را در دستگاه پژوهشی
>> >>> یگانهای گنجاند. باورمندی نمیتواند خرد را آگاه سازد و خرد هم
>> >>> نمیتواند
>> >>> زیربنای باورمندی باشد.
>> >>>
>> >>> ولی گامِ واپسین به سوی « گیتیگرایی» ، کار « گیتیگرایان» ناساز با ت
>> >>> رساگری
>> >>> نبود بلکه کار ترساییانِ باورمندی بود که از ویرانیهای جنگهای دینی
>> >>> سرگشته
>> >>> شده بودند. جنگهایی که بر سر این که باورمندی درست دینی چیست؟ درگرفته
>> >>> بود
>> >>> و در دوران بهسازی دینی سراسر اروپا را درنوردیده بود. در کشورهای
>> >>> پروتستان
>> >>> این پدیده در آغاز کوششی بود برای برگرداندن نوشتهها ی بنیادی چپیره ی
>> >>> دینی
>> >>> برای گستره ی بزرگتری از مردمان چپیره ی سیاسی. ولی این کوشش به انگیزه
>> >>> ی
>> >>> جدایی فزاینده ی میان کیشهای ترسایی ناکام ماند.
>> >>>
>> >>> پس مردم به دنبال یافتن راهکاری برای پرهیز از جنگهای شهری برآمدند.
>> >>> برآیند
>> >>> آن شد که دست یازیدن آشکار به آموزههای ویژه ی ترسایی کاهش یابد و تنها
>> >>> رویههای فراگیرتر و خردمندانهتر ترسایی بهبرهان، پذیرفته شد. نزد
>> >>> مردمان
>> >>> کاتولیک این فرآیند اندکی دگرگونه بود زیرا از پیروان کلیسا چشم داشتند
>> >>> که
>> >>> پیروی کورکورانه ی خود از خشکاندیشی کاتولیک را پیگیرند. ولی با این
>> >>> همه،
>> >>> کاتولیکها اندکی مزه ی آزادی سیاسی را چشیدند.
>> >>>
>> >>> این فرآیند اندکاندک به زدایش هر چه بیشتر کلیسا از کارهای سیاسی
>> >>> انجامید.
>> >>> مردم دانستند که میتوان مرزی برای کارها و اندیشهها داشت که جدای از
>> >>> شکوه
>> >>> کلیسایی باشد. این رهیافت به جدایی باز هم بیشتری میان کلیسا و دولت
>> >>> انجامید. نمونه ی برجسته ی این جدایی فراگیر دین و دولت، برنهادن قانون
>> >>> دینگریز فرانسه بود که در سال 1905 برنهاده شد.
>> >>>
>> >>> کوشش برای جدایی باورمندی (ایمان) و خرد، به فرنام گونههایی از شناخت و
>> >>> نه
>> >>> ویژگیهای گوناگون شناختی یگانه، به دهان کشیشان کلیسا خوش نیامد. از سوی
>> >>> دیگر همان کشیشان بسیار از بالش اندیشههای خردگرایانه در فرزان و
>> >>> یزدانشناسی ناخشنود شدند. آنان به جای پذیرش این جدایی در پی سرکوبی این
>> >>> اندیشهها برآمدند. به این امید که برتری باورمندی را نگاهدارند. آن
>> >>> گونه
>> >>> باورمندی که در سالیان درازی ویژگیِ ت رساگری شده بود و پرسمان
>> >>> خردگرایانه
>> >>> را زیر پوشش خود داشت.
>> >>>
>> >>>
>> >>>
>> >>> 4. گیتیگرایی به فرنام یک فرزان
>> >>>
>> >>> اگر چه درست است که میتوان گیتیگرایی را نبود دین دانست ولی بیشتر آن را
>> >>> یک
>> >>> دستگاه فرزانی نیز دانستهاند که دارای برهانهای کسانه، سیاسی، فرهنگی و
>> >>> چپیرهای است. گیتیگرایی به فرنام فرزان را باید اندکی ناهمسان از
>> >>> گیتیگرایی
>> >>> به فرنام یک انگاره دانست. ولی گیتیگرایی چه گونه فرزانی است؟
>> >>>
>> >>> فرزان گیتیگرایی را به روشها ی گوناگونی بازگفتهاند که هر آینه همگی
>> >>> مانستگی آشکاری به هم دارند. جورج یاکوب هالی اوک، نوآورنده ی واژه ی
>> >>> «سکولاریسم = گیتیگرایی»، آن را به آشکارترین چهره در نسک «سکولاریسم
>> >>> انگلیسی» شناسش کرده است: « گیتیگرایی یک سامانه از خویشکاریهای زندگی
>> >>> اینجهانی و گیتیانه است. سامانهای که تنها بر نگرشهای آدمی استوار است
>> >>> و
>> >>> هماره کسانی این باور را برمیگزینند که یزدانشناسی را گمراه، نابسنده یا
>> >>> باورنکردنی مییابند. پایههای بنیادین آن چنین است:
>> >>>
>> >>> - بهبود زندگانی اینجهانی با ابزارهای مادی
>> >>>
>> >>> - این که دانش شاهکار زنده و روشن این جهان است.
>> >>>
>> >>> - این که نیکی کردن خوب است. چه پاداشی در جهان دیگر باشد و چه
>> >>> نباشد.
>> >>>
>> >>> - نیکی کردن در این جهان و جُستن نیکی خوب است و خوش.»
>> >>>
>> >>> رابرت گرین اینگرسول، سخنور و آزاداندیش آمریکایی، چنین شناسشی از «
>> >>> گیتیگرایی» پیشمیآورد: « گیتیگرایی، دین آدمی است. به کارهای این جهان
>> >>> میپردازد. به هر چه که خوشبختی و آسایش را فراهمآورد دلبستگی دارد.
>> >>> نگرش
>> >>> ما را به گویال ویژهای میگرداند که زندگی بر آن پدیدار شده است. بدان
>> >>> چم
>> >>> است که هر کسی ارزشمند است. آگهینامه ی ناوابستگی اندیشه است. نیمکت را
>> >>> برتر از منبر میشمارد، یعنی آنانی که رنج میکشند باید بهره برند و آنان
>> >>> که
>> >>> کیسه میاندوزند باید زنجیر کشند. پرخاشی است بر خودکامگی کلیسایی بار
>> >>> شده
>> >>> بر بیچارگان و پرخاشی است بر بنده ی سایهها و کشیشان بودن. پرخاشی است
>> >>> بر
>> >>> تباهاندن این زندگانی به پای زندگی دیگری که هیچ از آن نمیدانیم. آماجش
>> >>> آن
>> >>> است که خدایان هوای کار خودشان را داشته باشند. تا ما برای خودمان و
>> >>> دیگران
>> >>> زندگی کنیم. برای اکنون و نه گذشته، برای این جهان و نه جهان دیگر.
>> >>> میکوشد
>> >>> ما را از درشتخویی و بدی، از نادانی و نافهمی، از مستمندی و بیماری
>> >>> برهاند.»
>> >>>
>> >>> ویرژیلیوس فِرم در نسکش با فرنام دانشنامه ی دین، برای شناسش «
>> >>> گیتیگرایی»
>> >>> چنین مینویسد: «گسترهای از دستگاهها ی رفتاری چپیرهای سودگراست که در
>> >>> پی
>> >>> بهبود نهش آدمی، بی بازگشت به دین، و تنها با کاربرد خرد آدمی و دانش و
>> >>> سازمان چپیرهای است. گیتیگرایی با دورنمایی خوب و بهگستردگی، پذیرفته
>> >>> شده
>> >>> است که از آن کارگردانی همه ی کارها و کنشها و بنیادها با آماج نادینی و
>> >>> سوگیری زندگی گیتیانه در خوبی و خوشی و خوشبختی درخواست میشود.»
>> >>>
>> >>> به تازگی، برنارد لوییس دریافته ی « گیتیگرایی» را چنین وامیشکافد:
>> >>> «واژه ی
>> >>> « گیتیگرایی» نخستین بار در میانه ی سده ی نوزدهم در زبان انگلیسی به کار
>> >>> برده شد و پایهای انگارهشناسیک داشته است. در کاربردِ نخستین آن، به
>> >>> آموزهای راهنمایی میکرد که بر پایه ی آن منش باید بر نگرشهای
>> >>> خردگرایانه
>> >>> ی انجامنده به خوشبختی گیتیانه ی آدمی بر پا شود، و دیدگاه خدا و زندگی
>> >>> آنجهانی را باید کنار نهاد. سپستر آن را به این چم فراگیر به کار بردند
>> >>> که
>> >>> بنیادهای همگانی به ویژه آموزش همگانی باید اینجهانی باشند و نه دینی. در
>> >>> سده ی بیستم این واژه چم گستردهتری یافت که از چمهای باستانی و نوین
>> >>> واژه
>> >>> ی «سکولار» برخاسته بودند. به ویژه بیشتر آن را همراه با جدایی [نهادهای
>> >>> دینی و دولت] به کار میبردند که کمابیش برابر با واژه ی فرنگی laicisme
>> >>> است
>> >>> که در دیگر زبانها هم اندر شده، ولی هنوز در انگلیسی به کار نمیرود.
>> >>>
>> >>> بر پایه ی این شناسشها، گیتیگرایی یک فرزان هایی (مثبت) است که سراسر
>> >>> برای
>> >>> بهروزی اینجهانی میباشد. بهروزی آدمی را پرسمانی مادی میداند و نه
>> >>> مینوی و
>> >>> بهترین راه یافتن این بهزیستی را کوشش آدمی میداند و نه پرستش خدایان یا
>> >>> باشندگان فراگیتیایی.
>> >>>
>> >>> باید به یاد داشت که در زمانی که هالی اوک واژه ی سکولار را نوآوری کرد،
>> >>> برآوری نیازهای مادی مردم جایگاه ویژهای داشت. از آن جا که نیازهای مادی
>> >>> در
>> >>> برابر با نیازهای مینوی پیشامد ند پس دربرگیرنده ی کارهایی مانند آموزش و
>> >>> پرورش و پیشرفت مردمان نیز بود ولی خواست بنیادی بهسازان پیشرو مانند
>> >>> هالی
>> >>> اوک بیشتر برآوری نیازهایی مانند خانه، خوراک و پوشاکِ فراخور آدمی بود.
>> >>>
>> >>>
>> >>>
>> >>> 5. گیتیگرایی به فرنام یک جنبش سیاسی و چپیرهای
>> >>>
>> >>> اگر چه امروزه گیتیگرایی چم کرانمندتری یافته است ولی یک ویژگی فرزانی
>> >>> خود
>> >>> را نگاهداشته است. به ویژه هنگامی که در چنبره ی سیاسی و چپیرهای
>> >>> پیشآورده میشود. در سراسر کارنامه ی گیتیگرایی این دریافته بهنیرو،
>> >>> نشانگر گرایش به برپایی یک چنبره ی خودنهاد سیاسی و چپیرهای بوده که
>> >>> گیتیگرا یا مادهگرا باشد. مرزی باشد فرای مرز دین که زیر پای فراگیتی و
>> >>> باورمندی است.
>> >>>
>> >>> هماره در کشورهای ترسایی دولت را بَدِ بایسته میانگاشتند که برای
>> >>> برپایی
>> >>> سامان همگانی بدان نیاز داریم. در بنیاد دولت نهادی شمرده میشد در زاورِ
>> >>> فرمانروایانِ تباهگری که مردم را از خویشکاری خود در برابر کلیسا باز
>> >>> میدارند. به وارون، دولت، کلیسا را نهاد سپندی میپنداشت که باید پیرو
>> >>> آن
>> >>> باشد. اگر چه دولت میتواند نگاهدارنده ی سامان همگانی باشد ولی نگهبانی
>> >>> پرارجتری بر دوش کلیساست که نگهبان جان و روان مردم و زندگی آنجهانی
>> >>> آنهاست.
>> >>>
>> >>> در درازای سدهها ی میانی که فرزانگان و یزدانشناسان سر از پذیرفتن آن
>> >>> دیدگاه نخستینه ی آگوستینی درباره ی سیاست برتافتند، کمکم نگرش به این
>> >>> دیدگاه دگرید. برای نمونه، توماس آکویناس برهانید که دولت، رازدار خداست
>> >>> زیرا کار دولت این است که کارها ی نیازیده ی چپیره را چنان انجام دهد که
>> >>> رستگاری آنجهانی آسان شود. پس آکویناس هم دولت را فراکلیسا دانست ولی
>> >>> دیگر
>> >>> کارکرد دولت را نایی (منفی) نشمرد.
>> >>>
>> >>> ولی این نگرش بهساخته هم با آغاز نوزایی فرهنگی در ایتالیا دگرید. نوزایی
>> >>> فرهنگی، واگشتی در اندیشه و کنش پدید آورد که دامنه ی آن سراسر اروپا را
>> >>> فراگرفت. از همان آغاز دوران نوزایی، نویسندگانی مانند دانته باور داشتند
>> >>> که
>> >>> فرمانروایان این جهانی هده و خویشکاری دارند که دور از هر گونه نیاز یا
>> >>> گرایش به کلیسا فرمان رانند. این دیدگاه تا پایان سدههای میانی فراگیر
>> >>> نشد
>> >>> ولی با گذشت زمان بنیادها ی ریشهای فرزانگان سیاسی مانند ماکیاولی در
>> >>> اروپا
>> >>> پذیرفته شد.
>> >>>
>> >>> ولی گسست سددرسد از گذشته، با نوشتهها ی فرزانگان سیاسی به دست نیامد
>> >>> بلکه
>> >>> پیامد کنشهای ترساییان خشکمغز بود. هماره باور این بود که آموزههای
>> >>> آشکار
>> >>> ترسایی باید در دل چپیره ی شهری باشند ولی همه ی این باورها در میانه ی
>> >>> جنگ
>> >>> های دینی تباهید. جنگهایی که در پی بهسازی پروتستانی رخداد. به مایه ی
>> >>> نا
>> >>> همداستانی بر سر آموزههای درست ترسایی، ترسایان دست به کشتار ترسایان
>> >>> زدند
>> >>> و دولتهای ترسایی به جنگ دیگر دولتهای ترسایی رفتند. پس به زودی مردم
>> >>> دریافتند که باید میان ترسایی از یک سو و دولت و فرهنگ از سوی دیگر
>> >>> گونهای
>> >>> جدایی برپا کنند.
>> >>>
>> >>> بدین سان چپیره میتوانست نهادها ی پایه و ریشهای برای سازمان چپیرهای
>> >>> بسازد که همگان دور از باور دینیشان بر سر آنها همداستان باشند. برخی
>> >>> به
>> >>> آموزه ی هودهها ی سرشتین دست یازیدند که وامگرفته از فرزانگان ستاوندی
>> >>> (رواقی) باستان بود. برخی دیگر به پیشآوری گزارشهای دیگری از ت رساگری
>> >>> مانند دئیسم پرداختند. آدمیگرایی نوزایی فرهنگی نیز با فراهم کردن دسترسی
>> >>> به
>> >>> نوشتهها و انگارههای یونانیان و رومیان باستان کارکرد برجستهای در این
>> >>> روند داشت.
>> >>>
>> >>> هر آینه این بدان چم نیست که فرزانگان و سیاسیکاران به ساختن آن گونه
>> >>> جدایی
>> >>> دولت و کلیسا که در نگرش مردم امروزی است یاری رساندند. چنین سامانهای
>> >>> سراسر برای مردمان سده ی شانزدهم بیگانه بود و دور است که اگر هم به
>> >>> آنها
>> >>> شناسانده میشد آن را می هایستند زیرا آنها همچنان باور داشتند که ت
>> >>> رساگری نیاز است تا منش مردم را و نیز پیرویشان را از رهبران سیاسی
>> >>> نگاهدارد. آنان در پی گسستن از ت رساگری نبودند بلکه دریافته بودند که ت
>> >>> رساگری پایه ی بسندهای برای فرونشاندن درگیریهای میان دین و سیاسیگری
>> >>> نیست. پس آنان در پی ساخت مرز تازهای برای اندیشه و کنش بودند که در آن
>> >>> بتوان پرسمانهای سیاسی و چپیرهای را بی بازگشت به پایههای دینی یا حتا
>> >>> بازگشتگاههای دینی واشکافی و واگشایی کرد.
>> >>>
>> >>> یک گام کلیدی در این فرآیند، پیشآوری هودهها ی سرشتین از سوی
>> >>> اندیشهمندانی مانند هابز و گروتیوس بود. هوگو دو گروت، که گروتیوس نام
>> >>> هلندی اوست، با به ستیز کشیدن فرهنگ بسیار دینی هلند آن زمان از جانش
>> >>> مایه
>> >>> گذاشت تا بگوید که آدمها به راستی و درستی آزادند تا سامههای سیاسی و
>> >>> چپیرهای خود را بر پایه ی نیازشان بدگرانند. و مردم این هده را دارند که
>> >>> خودشان قانونهای خود را بسازند، بنیادهای سیاسی خود را برپا کنند و
>> >>> برگزینند که چگونه کارهای سیاسی و چپیرهای خود را بسامانند. این نیز
>> >>> بدان
>> >>> چم است که آدمها به راستی میتوانند کارکردی در رستگاری خود داشته باشند
>> >>> و
>> >>> این برجستهترین ستیزی بود که او پیش روی سختکیشی دینی آورد.
>> >>>
>> >>> این فرزان هودهای بر پایه ی آزادی آدمی استوار بود و اندریافتها ی
>> >>> جهانی
>> >>> را به کار گرفت تا انگارههای ویژهای در باره ی سرشت آدمی و دولت
>> >>> پیشآورد.
>> >>> به وارون انگاره ی کلیسای کاتولیک که بر پایه ی ارزشها ی فرا گیتیانه و
>> >>> شاهنشاهی سیاسی بود، انگارهها ی نوین فرارساننده ی ناوابستگی، و
>> >>> دولتهای
>> >>> میهنی بود که داومند هوده ی خودگردانی و پیروی نکردن از هر گونه رهبری
>> >>> دینی
>> >>> بودند. هر دولتی آزاد بود که برای رسیدن به آماجی که سودمند میشمرد
>> >>> آییننامه ی خود را برنهد. هر دولتی هودهمندِ خودگردانی و سرنوشتسازی
>> >>> برای
>> >>> خود، جدای از مهار و پادرمیانی کلیسا شمرده میشد.
>> >>>
>> >>> نمی بیوسیدند که دولتها بر سر همه چیز همداستان باشند گر چه همگی
>> >>> ترسایی
>> >>> بودند. ولی می بیوسیدند که همه ی دولتها در پی آماج میهنی خود باشند.
>> >>> آماجی که رهبرانشان آن را شایسته مییافتند. با گذر زمان این دیدگاه به
>> >>> گونهای شایستهسالاری سیاسی انجامید که بر آن پایه، گزینشهای سیاسی
>> >>> باید
>> >>> در چارچوب زمینه ی بومی و نگرشهای ناهمسان فرهنگی، و نه بر پایه ی
>> >>> بنیادهای
>> >>> جهانی انجامد.
>> >>>
>> >>> ولی این شایستهسالاری سیاسی به رسایی پیروزی نیافت ونکه به جای
>> >>> جهانیگرایی ترسایی، چهره ی اینجهانی از آموزههای گیتیگرا ی سیاسی و
>> >>> چپیرهای پیشامد ند. بر پایه ی این آموزهها ناسانیهای فرهنگی در برابر
>> >>> همسانیها و یگانگی گونه ی آدمی بیارج شمرده میشدند. همه ی آدمها را
>> >>> به
>> >>> وارون ناسانیهای بومیشان، دارای نیازها و گرایشهای پایه ی یکسانی
>> >>> دانستند. سپس پذیرفتند که یک دسته بنیادهای همگانی و جهانی مانبدی، سیاسی
>> >>> یا
>> >>> دادگری چپیرهای هست که باید سنجه ی دواری در باره ی سامانههای مانبدی،
>> >>> سیاسی و چپیرهای ویژه باشند.
>> >>>
>> >>> گیتیگرایی ترسایی، که با پیدایش بهسازیهای پروتستانی در میان ترسایان،
>> >>> زخمی
>> >>> کاری برداشته بود، سرانجام با ستیزهایی که شایستهسالاری و گیتیگرایی پیش
>> >>> کشیدند از پا افتاد. روندهایی که هر دو سرشتی گیتیگرا داشتند و دولت را
>> >>> نه
>> >>> پیرو کلیسا میخواستند و نه گماشته ی پاسداری از بستگیها و ارزشهای فرا
>> >>> گیتیانه. و این هنگامی رخ داد که هر دو گرایش، در پی آیینمندی و همگانی
>> >>> کردن مرزهای خودنهادی برای شناخت، ارزشها و کنشها بودند تا در آن بتوان
>> >>> نیازهای آدمی را به دست بنیادهای آدمیزادی و آزاد از بند رهبری یا
>> >>> پادرمیانی کلیسا برآورد.
>> >>>
>> >>>
>> >>>
>> >>> 6. گیتیگرایی و فرآیند گیتیگرا شدن
>> >>>
>> >>> اگر چه چمهای گیتیگرایی و گیتیگرا شدن، پیوندی نزدیک با هم دارند ولی
>> >>> یکی
>> >>> نیستند. ناسانی آنها در پاسخی است که به پرسش از کارکرد دین در چپیره
>> >>> میدهند. گیتیگرایی داومند سرزمینی برای شناخت، ارزشها و کنشهاست که
>> >>> وابسته به رهبری دینی نباشد ولی ببایست، کارکرد دین در کارهای سیاسی و
>> >>> چپیرهای را هیچ نمیانگارد. ولی گیتیگرا شدن، فرآیند کنار گذاشتن دین از
>> >>> این کارها ی زندگی است.
>> >>>
>> >>> در میانه ی فرآیند گیتیگرا شدن، نهادها –سازمانهای مانبدی، سیاسی و
>> >>> چپیرهای- از پوشش دین بیرون میشود. پیش از گیتیگرا شدن، شاید این پوشش
>> >>> بیمیانجی باشد بدین چم که کارگردانی نهادهای چپیره در دست رهبری دینی
>> >>> باشد
>> >>> –برای نمونه، هنگامی که کشیشان تنها سرپرستانِ آموزشگاهها بودند. یا
>> >>> این
>> >>> که پوشش دین ناسرراست باشد بدین چم که پایههای دینی شالوده ی
>> >>> کارگردانیها
>> >>> باشند، برای نمونه هنگامی که هوده ی شهروندی بر پایه ی سنجههای دینی
>> >>> نمایانده شوند.
>> >>>
>> >>> پوشش دین به هر گونهای که باشد، چه این نهادها سراسر از دست رهبری دینی
>> >>> بیرون شوند و به رهبران سیاسی سپرده شوند، و چه همآوردانی برایشان
>> >>> ساخته
>> >>> شود، ناوابسته شدن این نهادها گواهِ فرآیند گیتیگرا شدن است. این فرآیند
>> >>> هموندان چپیره را برمیآراید که از رهبران دینی جدا شوند و دیگر نیاز
>> >>> نداشته
>> >>> باشند که بیرون از چنبره ی کلیسا یا پرستشگاه پیرو رهبری دین باشند.
>> >>>
>> >>> یک پیآمد کاربردی گیتیگرا شدن، جدایی کلیسا و دولت است. به راستی این
>> >>> پیآمد چنان یادآور گیتیگرا شدن است که بیشتریان، این دو را یک پدیده
>> >>> میشمارند و بیشتر به جای گیتیگرا شدن از «جدایی کلیسا و دولت» سخن
>> >>> میگویند. ولی باید درنگریست که گیتیگرا شدن فرآیندی است که در زمینه ی
>> >>> چپیره میانجامد. ولی جدایی نهاد دین و دولت تنها بازنمایش رخدادی است که
>> >>> در
>> >>> میدان سیاسی رویمیدهد.
>> >>>
>> >>> جدا شدن نهاد دین و دولت در فرآیند گیتیگرا شدن بدین چم است که بنیادهای
>> >>> ویژه ی سیاسی –که با ردههای گوناگون در سرپرستی دولت هستند- از پوشش
>> >>> سرراست
>> >>> یا ناسرراست دین میرهایند. این بدان چم نیست که نهادهای دینی دیگر
>> >>> نمیتوانند در باره ی پرسمانهای همگانی و سیاسی سخن بگویند
>> >>>
>> >>>
>> >>>
>> >>> --
>> >>> پارسی شکر است، هنر است، پاسش بداریم
>> >>>
>> >>> --
>> >>> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>> >>> شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کردهاید
>> >>>
>> >>> برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
>> >>> http://groups.google.com/group/23khordad
>> >>>
>> >>> برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
>> >>> 23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
>> >>> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>> >>
>> >>
>> >>
>> >>
>> >> --
>> >> چه شکسته ایستادی
>> >> چه شکسته تر پریدی
>> >> به طواف عاشقانه
>> >> حرم خدا رسیدی
>> >>
>> >> --
>> >> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>> >> شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کردهاید
>> >>
>> >> برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
>> >> http://groups.google.com/group/23khordad
>> >>
>> >> برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
>> >> 23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
>> >> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>> >
>> >
>> > --
>> > ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>> > شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کردهاید
>> >
>> > برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
>> > http://groups.google.com/group/23khordad
>> >
>> > برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
>> > 23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
>> > ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>> >
>>
>> --
>> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>> شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کردهاید
>>
>> برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
>> http://groups.google.com/group/23khordad
>>
>> برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
>> 23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
>> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>
>
>
>
> --
> چه شکسته ایستادی
> چه شکسته تر پریدی
> به طواف عاشقانه
> حرم خدا رسیدی
>
> --
> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
> شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کردهاید
>
> برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
> http://groups.google.com/group/23khordad
>
> برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
> 23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کردهاید
برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
http://groups.google.com/group/23khordad
برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
--
پارسی شکر است، هنر است، پاسش بداریم
--
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کردهاید
برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
http://groups.google.com/group/23khordad
برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر