428The_Godfather_II_2The%20Godfather273TheGodfather2020305The_Godfather_II_1

Go English

پنجشنبه، اردیبهشت ۰۹، ۱۳۸۹

[Persian Green Movement] یک جوالدوز به خودمان؛ به ایرانیان خارج از کشور / مسیح علی نژاد

یک جوالدوز به خودمان؛ به ایرانیان خارج از کشور

نمی خواهم خط میان ایرانیان بکشم، مرزبندی کنم و یا ایرانیان داخل و خارج
تعریف کنم. چنانچه خود موسوی و کروبی و بسیاری از فعالان سیاسی و مردم
معمولی داخل کشور هم چنین نکردند تا کنون. اما واقعیت این است که
بلاخره بسیاری از ما این روزها خارج از ایرانیم و از دور دستی بر آتش
مبارزه داریم و کسانی اما در داخل ایران در کنار آتش دارند می سوزند.

بیست و دوم خرداد نزدیک است ، ماه حادثه ها در راه است و حالا سوال من
این است به عنوان کسانی که بیرون از ایران نشسته اید، از مردم داخل
ایران چه توقعی دارید؟ صادقانه جواب دهید. غیر از این است که دلتان می
خواهد همه معترضان در یک راهپیمایی عظیم، قدرت مخالفان یک حاکمیت رسوا
را بار دیگر در خیابان ها به نمایش بگذارند؟ با همان عظمتی که حماسه خس
و خاشاک را رقم زده بودند بار دیگر خیابان را صاحب شوند؟

ولی آیا تضمینی هم وجود دارد که باز هم مردم را فله ای در این راهپیمایی
دستگیر نکنند؟ مگر جدای از نخبه گان، دانشجویان و فعالان سیاسی و
رسانه ای، حتی کارگر یک بقالی را در یکی از همین راهپیمایی ها دستگیر
نکرده اند؟ پس واضح است که ما اینجا خارج از کشور هیچ اطمینانی هم
نداریم که اگر مردم را به راهپمایی تشویق کنیم چه بلایی سر آنان خواهد
آمد.

حالا تفاوت ایرانیان خارج از کشور با ایرانیان داخل در چیست؟ آنها را
دعوت به حضور می کنیم ولی خودمان از بازگشتن به ایران و حضور در همان
راهپیمایی می ترسیم در حالی که احتمال دستگیری هر دو گروه « تقریبا»
مشابه است.

به همان اندازه که احتمال دستگیری هر ایرانی معترض خارج از کشور در
فرودگاه ایران وجود دارد، دستگیری هر ایرانی که او را دعوت به حضور در
راهپیمایی می کنیم نیز محتمل است. لابد توجیه می کنیم چون تعداد ایرانیان
خارج از کشور کمتر است، نظارت و شناسایی حکومت نسبت به تک تک اپوزوسیون
خارج از کشور آسان تربوده و لذا برخورد حاکمیت با آنها آسان تر خواهد
بود.

مگر ما نمی گوییم اگر همه ایرانیان معترض که در داخل کشور هستند، متحد و
یکپارچه در راهپمایی شرکت کنند، راه برخورد با آنها برای حاکمیت دشوار
تر خواهد بود، خب چرا همین اتحاد و یکپارچگی را برای خودمان تجویز نمی
کنیم؟ اگر میلیون ها نه ، هزاران ایرانی معترض خارج از کشور نیز هماهنگ و
در آستانه خرداد وارد ایران شوند آیا این نسخه ای که برای داخلی ها می
پیچیم در مورد خودمان هم صدق نخواهد کرد؟ یعنی برخورد حاکمیت با حجم زیاد
مهاجران بازگشته به ایران منتفی می شود؟

به زمینه های اجرایی شدن این اتفاق اصلا کاری ندارم. با طرح این پرسش ها
فقط کمی رو راست بودن با خودمان و در نظر گرفتن بسترهای موجود برای
آرمان ها و توقعاتی که در ذهن مان از «مردم» داریم را می شود محک زد
که چگونه برای رفتن های مردم هزاران استدلال و انتظار داریم و به همان
اندازه برای نرفتن های خودمان نیز هزار توضیح و توجیه.

فراموش نکنیم در روز عاشورا و راهپمایی های دیگر نیز حاکمیت، جمعیت را
فله ای دستگیر کرد و حالا همین پرسش را فقط یک بار هر کدام از ما صادقانه
از خود بپرسیم آیا ما که خارج از ایران نشسته ایم و انتظار حضور میلیونی
معترضان داخلی را در راهپیمایی خردادماه داریم بی آنکه بدانیم چه تعدادی
از آنها دستگیر می شوند، خودمان توانایی این را داریم که تنها چهارصد یا
پانصد نفر از ایرانیان خارج از کشور را سازماندهی کنیم تا در آستانه
راهپیمایی به ایران بازگردند؟

اگر احیانا یکی از توجیهات مان این است که این بخش از ایرانیان هم دارند،
وظیفه خودشان را برای جهانی شدن صدای جنبش ایفا می کنند و در بخش های
مختلف جهان، جنبش را نمایندگی می کنند، آیا ما نمایندگان خوبی برای کسانی
که در داخل ایران هر روز و هر روز حریم زندگی شخصی شان بیشتر و بیشتر
مورد تهدید و تجاوز قرار می گیرد، هستیم؟ آیا از آزادی هایی که در اختیار
داریم، شبکه های اجتماعی و اینترنتی که آزاد پ بی سد و فیلتر در
اختیارمان است آنگونه که باید برای نزدیک شدن به آرمان های یک جنبش بی
رسانه در ایران استفاده می کنیم.

بسیاری از ما که این روزها به جای نقد حاکمیت مستبدی که هم اندیشان ما
را در ایران گروگان گرفته است، مشغول نقد و گاهی تخریب خویش هستیم آیا
منتظریم تا مردم داخل ایران در راهپیمایی خرداد حضور میلیونی داشته
باشند، سپس یک بار دیگر همه چیز از سر؛ خشونت، شهادت، دادگاه، شکنجه،
تجاوز، اعترافات، و بعد ما اینجا دور از ایران تازه وقتی دوستان مان یکی
یکی قربانی شدند و یا در مقابل دوربین ها نشستند و با چهره های زرد و رنگ
پریده اعتراف کردند، آنگاه کمپین راه بیاندازیم؟ یا می شود کمپین های
همدلی را از هم اکنون راه انداخت ؟

شاید به جای این همه به خود مشغول شدن و کمپین برای اعتراض به خودی ها
راه انداختن بهتر این باشد که کمپین برای اهداف مشترک جنبش راه اندازی
کنیم. موجی که این روزها برای اعتراض به نوشته شادی صدر و یا نوشته مربوط
به واژه سبزاللهی نیک آهنگ کوثر و طنزهای های حاج آقا صدیقی به راه
افتاد، آیا قابل مقایسه است با موجی که ما همین روزها در دفاع از
زندانیان و خانواده های شهدا و بی وثیقه ها راه می اندازیم؟

از فعل جمع استفاده می کنم یعنی همه ما به یک اندازه. باز هم به جای
تقسیم تقصیر باید تکثیر وحدت را جدی بگیریم. زمان برای تصحیح اشتباهات
مان هست اما زمانی برای جوانی کردن همکلاسی های زندانی مان که در انتظار
انتشار خبرهایشان به سر می برند نیست.

همان زمان که ما مشغول راه اندازی کمپین برای اعتراض به خودی ها هستیم ،
حاکمیت دارد بخش مهمی از زندگی ما نا خودی ها را در ایران ویران می
کند. درست است که با نقد خودمان جامعه ای پخته و ساخته در دل جنبش شکل می
گیرد اما از قدرت شبکه های اجتماعی برای همدلی با کسانی که این روزها از
آزادی کامل برخوردار نیستند باید بیشتر از این ها بهره ببریم.

به قدرت رسانه ای خود ایمان بیاوریم. وقتی با خانواده هایی که در ایران
با بحران از نزدیک دست و پنجه نرم می کنند حرف می زنیم با یک خط خبری که
ما در همین رسانه های مجازی می نویسیم و در فضای اینترنتی تکثیرش می
کنیم زندگی بسیاری از آنان زیر و رو می شود.

به این نوشته ساده آریا آرام نژاد که با اجازه خودش در این جا منتشر می
کنم توجه کنید. همان آهنگ ساز جوانی که که اگر چه ناشناس نبود اما پس از
زندان یک ماه گمنام باقی ماند و اولین بار خبر زندانی شدن اش را به قدرت
همین فضای مجازی تکثیر کردیم و پس از آن چه بسا رفتارهای بازجو ها با
او و دیگر ناشناس ها کمی محتاطانه تر شد. این را هر که زندان آمد بارها
گفته است که اگرچه مسولان امنیتی به کرارت تکرار می کنند که می خواهند
اخبار مراحل زندانی و بازجویی را به رسانه ها ندهیم اما انتشار هر خبر،
گشودن یک دریچه امید است برای زندانیان. بخوانید:

کسی نمی داند چه می گذرد بر او
وقتی پشت دیوارهای سلول، در رگهایش انزوا و یآس تزریق می شود.
من هم چنین بودم؛ آشنای گوشها اما دور افتاده از چشمها !
وقتی از زندان به همین فضای نیمه آزاد بازگشتم، باران مهربان پیامهای
سراسراز لطف همه همراهان آزاده بود که فضای مبهم و غبار آلود ذهنم را
پاک کرد و بسیار زود تر از آنچه تصور می شد، مرا به اصل خویش بازگرداند.
بیایید همه با هم به یاد زندانیان گمنام باقی مانده در زندان ها باشیم
و باور کنیم که حضورمان می
تواند تسلا بخش دلهای ملتهب خانواده های زیادی در گوشه هایی از این کشور باشد .
من به عنوان فرزند کوچکی از این خاک بزرگ، دستبوس همه شما هستم که در این
مدت با حضورتان و همراهی تان، تسکین دهنده روح آزرده من و
خانواده ام بودید و ارج می نهم تاسیس کمپین زندانیان گمنام را که سهم بزرگ
و ارزشمندی در شناساندن این آشنایان ناشناس داشته است .

حالا کمی صادقانه از خود طرح پرسش کنیم. درست در همان روزی که مقاله
شادی صدر، صدر نشین شبکه های اینترنتی شد، لاله حسن پور فعال حقوق زنان
از زندان به خانواده اش زنگ زد و در همان دقایق کوتاه تلفنی به خانواده
اش گفت زیر شکنجه است برای نشستن در برابر تلوزیون آقای ضرغامی تا به
کارهای نکرده اعتراف کند.

لاله تا چند ماه پیش عضو صفحات فیسبوک و یاهو جی میل خیلی از ماها بود
و حالا درست در روزی که ما در همان صفحه به خود مشغولیم، او از همه
نزاغ های ما بی خبر، برای ما از زندان پیغام می فرستد، مادرش پیغام را
بلافاصله به فضای اینترنتی می رساند و می گوید یک از مسولان زندان در حیت
مکالمه ما تا می فهمند لاله دارد پیغام می رساند بر سرش فریاد می زند و
مکالمه او با خانواده نیمه تمام می ماند. متن همین خبر کوتاه در فیسبوک،
بالاترین و و توییتر و وبلاگ ها چقدر ما را به خود مشغول کرد؟ منتظریم
تا فردا او در تلوزیون علیه همه چیزمان اعتراف کند بعد ما کمپن اعتراف
راه بیاندازیم.

همین امروز مصاحبه مادر ندا با روز آن لاین که مظلومانه پای سوالهای یک
خبرنگار می نشنید و از دردهایش با او و شما می گوید بیشتر در فضای
بالاترین و فیسبوک و باقی شبکه های اینترنتی موج خشم و خبری به راه
انداخته است یا مقاله تلخ شادی صدر؟

حرف های خانواده های زندانیان سیاسی که به خبرنگار پارلمان نیوز پناه
آورده اند و از بیماری های عزیزان دربندشان با او وشما درد دل کرده اند،
بیشتر موج خبری به راه انداخته است یا ماجرای سبزالهی ها و عوضی ها؟

مصاحبه همسر مهدیه گلرو با جرس که صادقانه پای تلفن یک خبرنگار می نشیند
و از دویدن های بی نتیجه اش برای تهیه وثیقه برای یک آزادی موقت او
صحبت می کند تا شما ها راهی برای یاری پیش روی او و دیگر زندانیان
بگذارید بیشتر وسوسه تان می کند برای گشودن بحث یا حرف های فلان امام
جمعه در دارغوز آباد ذهن ما را فعال می کند برای راه اندازی کمپین و چه
و چه؟

دگراندیشان دنیای مجازی! به قدرت قلم خود ایمان بیاورید، باور کنید هر خط
خبر شما خانه زندانیان و خاوران بی نشان را آباد و خانه خبیثان را ویران
می کند. مگر غیر از این است که راهپیمایی سه میلیونی مردم بی هیچ
تبلیغات رسانه ای دولتی شکل گرفته بود؟ بی اغراق همین وبلاگ ها، وب سایت
ها، بالاترین و فیسبوک و توییتر و گوگل ریدر و باقی فضای مجازی دارند
یک تنه کار صد صدا و سیمای ضرغامی را می کنند و در عجبم که چرا ضرغامیسم
گاهی در رگ و پی خودمان هم نفوذ می کند و درست زمانی که یک جای خانه دارد
آتش می گیرد ما هم مثل بچه های بسیت و سی که موقع آتش گرفتن خیابان ها
مشعوف و مسرور از آمیزش موش کور و گربه شل در فلان قاره آفریقایی
خبررسانی می کردند، ما نیز به بیراهه می رویم. خرداد در راه است و حادثه
ها نیز….

--
شما به این دلیل این پیام را دریافت کرده اید که در گروه Google Groups "Persian Green Movement" مشترک شده اید.
جهت پست کردن مطلب به این گروه، ایمیلی به newourvotes@googlegroups.com ارسال کنید.
جهت لغو اشتراک از این گروه، ایمیلی به newourvotes+unsubscribe@googlegroups.com ارسال کنید.
برای گزینه های دیگر، از این گروه در http://groups.google.com/group/newourvotes?hl=fa دیدن کنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

CopyRight © 2006 - 2010 , GODFATHER BAND - First Iranian News Portal , All Rights Reserved