همسر عبدالله مومنی: می گویند چرا شوهرت به رهبری نامه نوشته است
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۰, ساعت ۱۴:۵۵
عبدالله مؤمنی، فعال سابق دانشجویی و عضو ستاد مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری گذشته، که پس از انتخابات بازداشت و روانه زندان شده بود، بار دیگر به نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی متهم شده است.
به گزارش کلمه، مؤمنی که محکومیتش را در زندان اوین می گذراند، یازده ماه پس از انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به رهبری در مورد بدرفتاری بازجویانش، از بند ۳۵۰ زندان اوین به دادسرای این زندان احضار و اتهامات جدید به او تفهیم شده است.
این فعال سابق دانشجویی در نامهای که به رهبری نوشت، از "شکنجه شدید، اعترافات ساختگی و محاکمه نمایشی و فقدان کامل استقلال قضایی در محاکمه اش" سخن گفت و خواستار تشکیل کمیته حقیقت یاب پیرامون رخدادهای صورت گرفته شد.
غلامحسین محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضائیه و وزیر پیشین اطلاعات ایران در همان زمان ضمن تکذیب بدرفتاری بازجوها، اعمال شکنجه در زندان و بازداشتگاهها را غیر ممکن دانست؛ اما مؤمنی با انتشار نامه ای از درون زندان با ارائه توضیحاتی به اژه ای نوشت که مخاطب نامهی وی رهبری بوده، نه وزیر اطلاعات وقت.
اکنون فاطمه آدینه وند، همسر عبدالله مؤمنی در مصاحبه با خبرنگار کلمه می گوید: قبلا از ایشان خواسته بودند که بدون سر و صدا نامه را تکذیب کند. خود آقای افضلی در دادستانی هم به من گفت که چرا شوهرت نامه نوشته و چرا خودت مصاحبه کردی. حتی اعتراض کرد که چرا در مصاحبه ات گفتی که پسرت ناگهان از خواب پریده و گفته است که مرا نزنید!
وی در باره ی نامه می گوید: «من از آقایون میخواهم فقط یک بار با دقت نامه را بخوانند و به محتوای آن فکر کنند.»
عبدالله مومنی که سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت) است، به تحمل چهار سال و ۱۱ ماه حبس محکوم شده و در حال حاضر در بند ۳۵۰ زندان اوین تهران زندانی است. مؤمنی ۳۰ خردادماه ۱۳۸۸ پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در ساختمان ستاد شهروندان آزاد (حامیان مهدی کروبی، از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری) بازداشت شد.
متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:
در خبرها آمده که آقای مومنی دوباره احضار و تفهیم اتهام شدند، آیا واقعا نامه ی ایشان به رهبری دلیل اصلی این احضار دوباره بوده یا مشکلات دیگری وجود داشته است؟
مشخصا اعلام شده که این احضار و دادگاه به خاطر همان نامه ای است که ایشان به رهبری نوشتند و در ان شرح بازجویی ها و شکنجه هاشون رو داده بودند. چند روز پیش به دادگاه بردندش و گفتند که این برای نوشتن همان نامه است.
موارد اتهامی ایشان دقیقا چه بوده است؟
من که به خاطر فرزندانم که مدرسه می روند به اینترنت دسترسی ندارم اما خود آقای مومنی به من گفت که تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب رو تفهیم کردند. ظاهرا محتوای نامه آنها را ناراحت کرده است. انتشار اینکه در دوران بازجویی شکنجه شده و اینکه اصلا این مطالب به رهبری نوشته شده.
دقیقا چه می گویند؟ میخواهند نامه تکذیب شود؟
قبلا از ایشان خواسته بودند که بدون سرو صدا نامه را تکذیب کند. خود آقای افضلی در دادستانی هم به من گفت که چرا شوهرت نامه نوشته و چرا خودت مصاحبه کردی. حتی اعتراض کرد که چرا در مصاحبه ات گفتی که پسرت ناگهان از خواب پریده و گفته منو نزنین…
شما خودتان این موضوع جدید را پیگیری قضایی کردید؟
من قبلا هر ماه برای ملاقات های حضوری و مرخصی گرفتن به دادستانی و دادسرا و زندان میرفتم ولی هیچ وقت درست و حسابی جواب من رو ندادند و میگفتند چرا نامه نوشته شده و تو چرا مصاحبه میکنی.
شما برای ملاقات حضوری و مرخصی باید به دادسرا بروید؟
بله و همیشه هم اذیت شده ایم. از خرداد ماه سال قبل تا عید که نوه ی من به دنیا آمد به ما ملاقات حضوری نداده بودند. عید هم دیگر را توانستیم ببینیم و دوباره تا الان دیگر هیچ خبری نبوده است. من در آن دوران هر ماه میرفتم برای ملاقت حضوری اما هیچ توجهی نشد. من حتی نامه نوشتم برای بیماری هایی که عبدالله به ان ها مبتلا شده اما هیچ وقت جوابی نیامد.
درباره ی بیماری های ایشان توضیح می فرمایید؟
آقای مومنی تازگی ها ناراحتی پوستی گرفته و قلبش هم درد می کند که البته احتمالا عصبی هست. الان هم که دکتر اوین گفته پرده گوشش پاره شده و باید بیرون از زندان درمان شود اما توجه نمی کنند.
این مشکلات رو قبل از زندان هم داشتند یا در این مدت دچارش شده اند؟
نه اصلا. ایشان سالم سالم بود قبل از زندان. گوش و قلبش هیچ مشکلی نداشت. تمام مشکلاتش برای دوره ی بازداشت موقتش هست.
وقتی پزشک زندان گفته که باید خارج از آن محیط درمان شوند مسئولان چه دلیلی برای رد تقاضای شما می آورند؟
دلیلی نمی آورند. من برای شوهرم هر کاری حاضرم بکنم. من مرتب سر می زدم و پیگیر خواسته هامون بودم. اما تقریبا روزم کاملا هدر می رود و رفتنم هم بی خود و بی نتیجه بود. بعد از مدتی که دیدیم این رفت و امد ها بی فایده است من و اقای مومنی به این نتیجه رسیدیم که دیگر سراغشان نرویم.
آخرین بار کی به مرخصی آمدند؟
عبدالله کلا یک بار ان هم اسفند ۸۸ به مرخصی آمد و یک ماه در کنار ما بود. فروردین ۸۹ هم دوباره به اوین بازگشت.
از آن جایی که شما هم مثل باقی خانواده ی بزرگ زندانیان سیاسی صدای اعتراضتان هیچ کجا منعکس نمی شود و حتی یک نامه ی دردمندانه به رهبری چنین تبعاتی برایتان دارد، حرف و سخن خاصی با مقامات قضایی دارید که از اینجا به گوششان برسانید؟
من از آقایون میخواهم فقط یک بار با دقت نامه را بخوانند و به محتوای آن فکر کنند.
البته ناگفته نماند که من پیگیر حقوق اولیه ی خود و زندانیانمان هم هستم. حق هر زندانی است که ملاقات داشته باشد و خانواده اش را ببیند. بچه های من بعد از عید نتوانستند پدراشان را حضوری ببینند و ملاقات های کابینی را هم به خاطر مدرسه نمیتوانند هر دفعه بیایند. از طرفی تلفن های بند های سیاسی هم قطع شده و این اجحاف رو به بچه های ما بیشتر می کنند. البته فقط بحث عبدالله نیست. همه مثل ما هستند و این جنس مشکلات را دارند.
اصلا اینها حق ما و زندانیان است و حالا ما مجبوریم به صور مختلف از آنها حقمان را طلب کنیم.
بی خبری از وضع چهار زندانی سیاسی رجایی شهر
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۰, ساعت ۲۱:۳۶
جرس: با گذشت یک ماه از انتقال چهار زندانی سیاسی به زندان اوین که تحت بازجویی مجدد قرار گرفته اند هیچ گونه اطلاعی از وضع آنان موجود نیست.
هرانا خبر داد، از وضع چهار زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر به نام های محمدعلی منصوری، بهروز جاوید تهرانی، فرزاد مددزاده و صالح کهن دل پس از انتقال ناگهانی به زندان اوین جهت بازجویی هیچ گونه اطلاعی در دسترس نیست.
این زندانیان از تاریخ 7 تیر ماه 90 به انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شده اند.
خانواده محمدعلی منصوری یکی از زندانیان منتقل شده که حکم 17 سال زندان خود را سپری می نموده، گفته است:" از زمان انتقال تاکنون علی رغم مراجعات خانواده به زندان اجازه هیچ ملاقات و یا تلفنی با ایشان نداشته ایم."
از سوی دیگر خانواده بهروز جاوید تهرانی یکی دیگر از زندانیان منتقل شده به انفرادی بند 209 نیز کماکان از این زندانی بی خبر بوده و این امر باعث نگرانی خانواده این زندانی سیاسی شده است.
روز اول ماه رمضان؛ سعید متین پور و احمد زیدآبادی
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۰, ساعت ۰:۲۱
جــرس: جمعی از جوانان اصلاح طلب خواستار نامگذاری هر روز ماه رمضان به نام ۲ اسیر دربند و زندانی سیاسی شدند.
به گزارش رسیده به جرس، در این پیشنهاد که روز دوشنبه دهم مرداد ماه صادر و منتشر شده، نام سعید متین پور و احمد زیدآبادی بعنوان اولین گروهِ دو نفره از اسیران و زندانیان سیاسی آورده شده و شرحی از فعالیت های آنان را مورد بازخوانی، مرور و یادآوری قرار می دهد.
سعید متین پور
سعید متین پور روزنامه نگار و فعال مدنی آذربایجانی از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به هشت سال حبس تعزیری محکوم شده است. او روز بیستم تیر ۸۸ از سوی قاضی صلواتی رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به این دادگاه احضار شده بود که پس از حضور در دادگاه٬ ماموران او را بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل کردند.
آقای متینپور چهارم خرداد ۱۳۸۶ در زنجان بازداشت و پس از تحمل ۲۷۸ روز بازداشت موقت٬ در هشتم اسفند ۸۷ به قید وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شده بود. این روزنامهنگار طی جلسهای غیر علنی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران محاکمه و به هشت سال حبس تعزیری محکوم شده بود. دادگاه تجدید نظر استان تهران نیز آذر ماه ۸۷ حکم هشت سال زندان این فعال حقوق بشر آذربایجانی را تایید کرد. وی بیشتر مدت زمان بازداشتش را در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین تهران و تحت شکنجه ها و فشارهای شدید جسمی و روحی گذرانده است و اینک در اثر همان شکنجه ها از ناراحتی های گوارشی و سردرد و کمردرد شدید پس از آزادی از زندان اوین رنج می برده است و انتقال سعید متین پور به زندان باعث نگرانی از وضعیت سلامتی جسمی او شده است.
متین پور فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه تهران و عضو هیات تحریریه هفته نامه های «یارپاق»، «موج بیداری» و وبلاگ نویس و فعال مدنی است که به دلیل نوشتن مقالات در وبلاگ و سایر فعالیتهای مدنیش با این اتهامات روبرو شده است.
احمد زیدآبادی
احمد زید آبادی در ٢۴ خردادماه ٨٨ یعنی درست یک روز پس از کودتای انتخاباتی نظامیان دستگیر شد. او در این انتخابات حامی مهدی کروبی بود. بگفته همسرش، زیدآبادی ۱۷ روز در یک اطاق یک در یک و نیم متر، در یک سلول انفرادی در حال اعتصاب غذا بوده و ۱۸ روز دیگر هم بدون اعتصاب غذا در همان اتاق بدون هیچ تماس و ارتباطی نگه داشته شده است.
گفته میشد مهمترین اتهام او نگارش نامه سرگشادهای خطاب به ایت الله علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی بود که در آن از انتقادناپذیری وی انتقاد کردهبود .
همسر او مهدیه محمدی گرگانی، بعد از نخستین دیداری که با او در زندان داشت گفت، به دلیل فشار های بسیار زیاد، احمد در شرف خودکشی است. برای اولین بار در ١٧مرداد ماه ٨٨ اجازه ملاقات به آنها داده شد. همسر زیدا آبادی از شرایط سخت فیزیکی و کم بود امکانات پزشکی خبر داد. احمد زیدآبادی در ابتدا در سلولی مانند قبر و بیسار کوچک برای مدت طولانی بازداشت بوده.
بار بعد، در شهریور ٨٨ آنها توانستند یکدیگر را ملاقات کنند. احمدزیدآبادی به همسرش گفت که در طول بازجویی مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. محمدی گرگانی در مصاحبه ای او گفت : بازجو به همسرش گفته : "ما دستور داریم تا کاری کنیم که تو نسبت به نامه انتقاد از رهبری اعلام برائت کنی، حتا اگر لازم باشد تمام کاغذهایی را که نوشته ای به خوردت بدهیم".
نهایتا زید ابادی در آبان همان سال به شش سال زندان محکوم شد. او همچنین از هر نوع فعالیت های اجتماعی و سیاسی محروم شد. این بدان معنی است که زیدآبادی در ایران ممکن است هرگز نتواند دوباره چیزی بنویسد. او همچنین پس از آزادی از زندان باید به تبعید در شهرستان گناباد در شمال شرقی ایران به مدت به پنج سال برود. او نخست در زندان اوین تهران در بازداشت بود ، اما در تاریخ بهمن ٨٨ به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد .
دادگاه تجدید نظر نیز در دی ماه ۱۳۸۸ محکومیت او را (شش سال زندان، پنج سال تبعید به گناباد و محرومیت مادامالعمر از هر گونه فعالیت سیاسی و شرکت در احزاب و هواداری و مصاحبه و سخنرانی و تحلیل حوادث، به صورت کتبی یا شفاهی) تایید کرد. . وی بعد از گذراندن دو سال دو ماه زندان، هنوز از حق دسترسی به حقوق اولیه یک زندانی و استفاده از مرخصی محروم است . از او نقل شده که در این باره اینگونه اظهار نظر کرده است :"زندگی به اندازه ای زیباست که همه چیز را می توان قربانی آن کرد، مگر شرافت را، که عزیزتر و زیباتر از زندگی است و لایق آنکه زندگی را قربانی آن کرد.این اصل اساسی زندگی من است و هر کس لحظه ای در این باره تردید کند هرگز مرا نشناخته است. این اشاره ای به شرط اجازه مرخصی از زندان به شرط عدم دیدار با مهدی کروبی، میر حسین موسوی و عبدالله نوری است، که وی از قبول آن سر باز زد.
همسر احمد، مهدیه محمدی گرگانی و دارای سه فرزند است. وی در سال گذشته جایزه قلم طلایی آزادی مطبوعات را دریافت کرد.
سابقه روزنامهنگاری او از سال ۱۳۶۸ در روزنامه اطلاعات شروع میشود. او با روزنامه همشهری و روزنامههای اصلاحطلب پس از دوم خرداد و در سالهای ۱۳۸۶-۱۳۸۷ با هفته نامه شهروند امروز همکاری داشت. به او لقب "شرف اهل قلم" را داده اند. همچنین، سردبیر روزنامه آزاد بود که در سال ۱۳۷۸ منتشر میشد. او عضو هیئت مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران و عضو شورای سیاستگذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت و دبیرکل این سازمان نیز هست. او در سال ۱۳۷۹ به جرم تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی و اقدام افسارگسیخته علیه نظام ۱۳ ماه در زندان به سر برد.
احمد زیدآبادی، در سال ۱۳۹۰ توسط هیاتی متشکل از ۱۲ کارشناس بین المللی مستقل رسانه ای برنده جایزه آزادی مطبوعات جهانی سازمان یونسکو ۲۰۱۱ موسوم به "گیلرمو کانو" شد.
مرخصی استعلاجی بهاره هدایت برای جراحی
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۰, ساعت ۱۰:۲۸
جرس: بهاره هدایت روز گذشته برای عمل جراحی خود به مرخصی آمد.
به گزارش کلمه، این فعال دانشجویی که در آستانه نیمه شعبان به همراه چند تن دیگر از زندانیان سیاسی به مرخصی آمده بود پس از ۶ روز در حالی که مهیای عمل جراحی بود به زندان اوین بازگشته بود.
شب گذشته بهاره هدایت دوباره توانست به مرخصی استعلاجی بیاید تا امروز با بستری شدن در بیمارستان سنگ کلیه و صفرای خود را جراحی کند.
بر اساس گزارش ها سخنگوی دفتر تحکیم وحدت مدت ها بود از این بیماری رنچ می برد اما با مرخصی وی مخالفت می شد.
نوید کامران، از بازداشت شدگان عاشورای ٨٨، محروم از مرخصی
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۰, ساعت ۱۲:۳۱
جــرس: مسئولان زندان و مقامات امنیتی، از اعطای مرخصی به نوید کامران، از زندانیان سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، سرباز میزنند.
به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، دادستانی با مرخصی نوید کامران، از بازداشت شدگان اعتراضات سال ۸۸، که اکنون قریب به یک سال است بدون حتی یک روز مرخصی در زندان به سر میبرد، علی رغم تلاشهای خانوادهاش، مخالف میکند.
کامران، در پی تجمعات عاشورای سال ۸۸ بازداشت و پس از چند ماه به قید وثیقهای سنگین موقتا آزاد شد.
وی بعدها توسط قاضی پیرعباسی، رئیس شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب، به ٣٣ ماه حبس و ٧۵ ضربه شلاق محکوم شد که این حکم از سوی شعبه ٣۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، عینا تایید شده است.
گفتنی ست که نوید کامران از امضا کنندگان "شهادتنامه ۶۴ زندانی سیاسی درباره چگونگی جانباختن هدی صابر" بود
مهدی نوذر، زندانی محبوس در بند ٣۵۰: من در اینجا شاهد مرگ هدی صابر بوده ام
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۰, ساعت ۰:۴۹
جــرس: مهدی نوذر، از زندانی های سیاسی حامی جنبش سبز، و امضا کنندگانِ نامه ۶۴ زندانی سیاسیِ مؤیدِ جانباختنِ هدی صابر، طی نامه ای از زندان اوین، اعلام کرد که "در اینجا شاهد مرگ هدی صابر بوده ام، مبارز آرامی که به من با زندگی و مرگ خود درس زندگی آموخت... " و خطاب به همسر خود خاطرنشان کرد که "این دیوار ظلم فرو خواهد پاشید و روزی می آید که مردم سرزمین من هم طعم خوش آزادی را خواهند چشید سرزمین مان را با خون پاک مردان و زنانی خواهیم ساخت که به تمام دنیا درس عزت و آزادگی می دهند."
به گزارش کلمه، این دانش آموخته حقوق و کارشناس حقوقی سازمان میراث فرهنگی، که به دلیل شرکت در تجمع های اعتراضی پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، از محل کار خود اخراج شد، از مرداد ماه سال ۸۹ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و تمام این مدت نیز به جز دوران بازجویی، در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری شده است .او در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به اتهام اجتماع و تبانی در مرحله بدوی به ۳ سال زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به یک سال حبس قطعی تغییر یافت.
مهدی نوذر یادداشتی را خطاب به همسرش فریماه نوشته است و از زندگی اش در زندان گفته و در بخشی از نامه اش آورده است : "من اینجا شاهد مرگ هدی صابر بودم، مبارز آرامی که به من با زندگی و مرگ خود درس زندگی آموخت . درس آزادی و آزادگی .چگونه می شود با هدی صابر زندگی کرد و آزادگی را به فراموشی سپرد . من دوست دارم در سرزمینی زندگی کنیم که هیچ قطره اشکی از چشمان کسی نریزد . دوست دارم تمام مردمان ایران زمین بتوانند آن طور که شایسته اش هستند زندگی کنند نه آن طور که به آنها تحکم می شود."
انتقال مجدد احمد قابل به زندان وكيل آباد براي سومين بار در دو سال گذشته
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۰, ساعت ۱:۲۸
جرس: احمد قابل روشنفكر ديني و از شاگردان برجسته مرحوم آية الله منتظري براي سومين بار طي دو سال گذشته بازداشت و به زندان وكيل آباد مشهد منتقل شد.
به گزارش خبرنگار جرس از مشهد اين روشنفكر ديني كه روز یکشنبه در پي تاييد حكم 20 ماه زندان به دادگاه انقلاب مشهد مراجعه كرده بود ، به زندان وكيل آباد مشهد منتقل شد.
قابل هم اكنون در بند قرنطينه زندان وكيل آباد مشهد نگهداري مي شود.
گفتني است در ۲۹ آذر ۱۳۸۸ احمد قابل در حاليكه که بعد از مرگ آيت الله حسینعلی منتظری برای مراسم تشییع او از مشهد به قم سفر میکرد ،در بین راه و در شهر نیشابور بازداشت شد. اولين جلسه دادگاه قابل ، در حاليكه او را با پابند و دستبند به جلسه دادگاه آورده بودند، در روز ۲۹ اردیبهشت 89 برگزار شد.
روز ۲۱ خرداد ۱۳۸۹ پس از تحمل حدود ۱۷۰ روز زندان، با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون ریالی و با حکم رییس شعبه ۵ دادگاه انقلاب مشهد آزاد شد.
وی در تاريخ 23 شهريور 89 و در پی اظهار نظر در مورد اعدام های خودسرانه ، دسته جمعی و پنهانی در زندان وکیل آباد مشهد، برای دومين بار بازداشت شد.
اين پژوهشگر دینی و فعال مدنی صبح روز 23 شهريور و پس از مراجعه به شعبه ی بازپرسی ۹۰۳ دادگاه انقلاب مشهد بازداشت و به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شد.
دلیل بازداشت دوم وی بررسی اتهامات جدیدی عنوان شده است که به واسطه فعالیت های پس از بازداشت اول، علیه وی اقامه شده بود. افشای اعدام های پنهان زندان وکیل آباد مشهد مهمترین علت بازداشت مجدد وی ذکر شده است از دیگر موارد اتهامی احمد قابل ، سخنرانی های وی در مشهد، نجف آباد و فریمان و همچنین مصاحبه های ایشان با رسانه های خبری و به چالش کشیدن سیاست های نظام را می توان نام برد.
آقاي قابل در ديماه سال 89 مجددا از زندان وكيل آباد آزاد شد و هم اكنون با تاييد حكم زندانش براي بار سوم به زندان وكيل آباد مشهد منتقل شده است.
انتقال سعید جلالی، فعال دانشجویی و حقوق بشری به زندان اوین
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۰, ساعت ۱۳:۱۸
جــرس: سعید جلالی فر، فعال حقوق بشر، ظهر روز یکشنبه نهم مردادماه، بازداشت و به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شده است.
به گزارش هرانا، مادر سعید جلالی فر در گفتگوی کوتاهی با این ارگان حقوق بشری، ضمن تایید بازداشت فرزندش افزود که وی روز گذشته با مراجعه به زندان اوین، جهت جلوگیری از اجرای وثیقه، دستگیر شد.
بازداشت این فعال حقوق بشر در حالی صورت گرفته که تاکنون دادگاهی جهت محاکمهٔ وی تشکیل نشده است. وی که در آذرماه ۸۸ بازداشت شده بود، اواخر اسفندماه همان سال با قرار وثیقهٔ ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
این عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، طی این مدت چندین مرتبه از سوی مقامات قضایی احضار شده بود.
اتهام جلالی فر که از دانشجویان محروم از تحصیل دانشگاه زنجان و از فعالین حقوق کودک نیز می باشد، "فعالیت تبلیغی علیه نظام" عنوان شده بود.
طی روزهای اخیر، علی کلایی، فعال سیاسی_مدنی و عضو سابق کمیته گزارشگران حقوق بشر نیز، برای اجرای حکم هفت سال حبس تعزیری به زندان فراخوانده شده بود.
--
......سبز یعنی استقامت تا بهار
You received this message because you are subscribed to the Google
Groups "دوستان سبزاندیش" group.
To post to this group, send email to sabzandish@googlegroups.com
To unsubscribe from this group, send email to
sabzandish+unsubscribe@googlegroups.com
For more options, visit this group at
http://groups.google.com/group/sabzandish?hl=en





هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر