چه کسی مسئول مرگ هاله سحابی است؟
«هراس من - باری - همه از مردن در سرزمینی ست
که مزد گورکن
از بهای آزادی آدمی
افزون باشد»
چهار شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۱ ژوين ۲۰۱۱
فرزانه عظیمی
| |
هاله عزیز
دوست نادیده ام
برایت شمعی می افروزم
در اعماق وجودم
و تا ابدیت آنرا به یاد تو، پدر عزیزت و تمام انسان های سرزمینم روشن نگه می دارم
از یاد نمی برم که تو عشق را رعایت کردی، تو انسان را رعایت کردی!
از یاد نمی برم که «مردگان امسال، عاشق ترین زندگان بودند»!*
خبر را باور نمی کردم. وقتی که روی فیس بوک دیدم.
« هاله سحابی به پدرش پیوست»
- نه امکان نداره، خبر دروغه، پاکش کن
« نه منبعش معتبره»
سایت های دیگه رو چک کن...
« سایت های دیگه هم گذاشتند، خبر درسته...»
نه نمی تونه درست باشه، چطور امکان داره ....
ولی امکان داشت. خبر درست بود. با همه دردی که داشت و با همه ناباوری، باید می پذیرفتم که خبر درست است. هنوز مرگ حجازی را هضم نکرده بودم. او که در اثر بیماری سرطان درگذشت و حتی نگذاشتند خانواده اش او را بخاک بسپارد و قبل از مرگش در توضیح تشدید بیماری اش، از جمله درد خود از رفتار حکومت با مردم را بیان کرده بود. جسد او را نیز دزدیدند و بدور از چشم خانواده دفن کردند، تا مبادا مردم برای مراسم دفنش حضور یابند. و این بار نوبت جسد عزت الله سحابی بود. اما دختر او این درد را برنتافت. قلب او از این همه سبعیت غیرانسانی آنچنان بدرد آمد که از حرکت بازایستاد!
براستی تا کی می توان اینهمه تحقیر را تحمل کرد. تا کی می توان این همه درد را دید و هیچ نگفت. گناه هاله چه بود. آیا گناهش این بود که در سرزمینی بنام ایران تولد یافته بود. در خانواده ای بنام سحابی و در آغوش پدری که تمام عمر خود را عاشقانه برای مردمش مبارزه کرده و همواره بر رویکرد عدم خشونت در مبارزه تاکید کرده و برای آن تلاش کرده بود.
آری گناه هاله این بود که دختر پدری بود که هم در رژیم شاهنشاهی و هم در حکومت اسلامی، بیشتر عمر گرانبهای خود را در زندان ها گذرانده بود و همواره برای شکوفایی و آبادانی کشورش تلاش کرده بود. برای زندگی انسانی که برایش بهای زیادی پرداخت، اما هرگز از اصول خود عدول نکرد و علیرغم همه ناملایمات، همواره در مسیر مبارزه مسالمت آمیز قدم نهاد. هاله خود بارها برای ملاقات پدرش به زندان ها رفته بود و تلاش زیادی در عرصه داخلی و بین المللی برای رهایی پدر از زندان کرده بود.
دیروز بسیاری مرگ عزت الله سحابی را تسلیت گفتند و یادش را گرامی داشتند. قرار بود امروز مردم به مراسم تشییع جنازه او بروند و با یار، پشتیبان و رهبر خود و انسانی بزرگ وداع گویند. چه کسی باور می کرد که حکومت حتی از جسد این مبارز قدیمی می ترسد و به خانواده اش نیز اجازه دیدار آخر با او را نمی دهد. از همه دردناک تر، چه کسی فکر می کرد که امروز هاله نیز که نتوانسته بود جسد او را از چنگ نیروهای امنیتی بازپس گیرد، برای بودن در کنار پدر قلبش بایستد و اگر در روی زمین در کنار او نتوانست باشد، در زیر خاک، برای همیشه به او پیوندد و همراه او جاودانه شود.
آخ که مردن در سرزمینی چنین چه دردناک است و چه تاسف بار که هیچ کس مسئولیت هیچ چیز را بعهده نمی گیرد. براستی چه کسی مسئول مرگ هاله سحابی است. مگر در این سرزمین مردن هم جرم است که خانواده کسی که رخت از این جهان می بندد، باید این چنین تاوانی پس دهد. در کجای دنیا خانواده کسی که چشم از جهان می بندد، حق خداحافظی همیشگی با عزیز خود را ندارند. انسان های سرزمین ما که تاب تحمل این همه تحقیر و ستم را ندارند تا کی باید با مرگ خود تاوان این رفتارها را پس دهند.
براستی در این دعواهایی که هر روز اوج می گیرد و بیش از پیش پرده از فجایع و دزدیها و عدم شایستگی این حکومت در اداره کشور برمیدارد، چه کسی مسئول این رفتار نیروهای امنیتی است؟ رهبر، دولت، مجلس یا همه با هم؟
-----------------------------------------------
*بخشی از شعر احمد شاملو «از مرگ ...» و الهام از اشعار دیگر
از مرگ ...
هرگز از مرگ نهراسیده ام
گرچه دستانش از ابتذال شکننده تر بود.
هراس من - باری- همه از مردن در سرزمینی ست
که مزد گورکن
از بهای آزادی آدمی
افزون باشد.
جستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتن خویش
باروئی پی افکندن -
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش تر باشد
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم.
دوست نادیده ام
برایت شمعی می افروزم
در اعماق وجودم
و تا ابدیت آنرا به یاد تو، پدر عزیزت و تمام انسان های سرزمینم روشن نگه می دارم
از یاد نمی برم که تو عشق را رعایت کردی، تو انسان را رعایت کردی!
از یاد نمی برم که «مردگان امسال، عاشق ترین زندگان بودند»!*
خبر را باور نمی کردم. وقتی که روی فیس بوک دیدم.
« هاله سحابی به پدرش پیوست»
- نه امکان نداره، خبر دروغه، پاکش کن
« نه منبعش معتبره»
سایت های دیگه رو چک کن...
« سایت های دیگه هم گذاشتند، خبر درسته...»
نه نمی تونه درست باشه، چطور امکان داره ....
ولی امکان داشت. خبر درست بود. با همه دردی که داشت و با همه ناباوری، باید می پذیرفتم که خبر درست است. هنوز مرگ حجازی را هضم نکرده بودم. او که در اثر بیماری سرطان درگذشت و حتی نگذاشتند خانواده اش او را بخاک بسپارد و قبل از مرگش در توضیح تشدید بیماری اش، از جمله درد خود از رفتار حکومت با مردم را بیان کرده بود. جسد او را نیز دزدیدند و بدور از چشم خانواده دفن کردند، تا مبادا مردم برای مراسم دفنش حضور یابند. و این بار نوبت جسد عزت الله سحابی بود. اما دختر او این درد را برنتافت. قلب او از این همه سبعیت غیرانسانی آنچنان بدرد آمد که از حرکت بازایستاد!
براستی تا کی می توان اینهمه تحقیر را تحمل کرد. تا کی می توان این همه درد را دید و هیچ نگفت. گناه هاله چه بود. آیا گناهش این بود که در سرزمینی بنام ایران تولد یافته بود. در خانواده ای بنام سحابی و در آغوش پدری که تمام عمر خود را عاشقانه برای مردمش مبارزه کرده و همواره بر رویکرد عدم خشونت در مبارزه تاکید کرده و برای آن تلاش کرده بود.
آری گناه هاله این بود که دختر پدری بود که هم در رژیم شاهنشاهی و هم در حکومت اسلامی، بیشتر عمر گرانبهای خود را در زندان ها گذرانده بود و همواره برای شکوفایی و آبادانی کشورش تلاش کرده بود. برای زندگی انسانی که برایش بهای زیادی پرداخت، اما هرگز از اصول خود عدول نکرد و علیرغم همه ناملایمات، همواره در مسیر مبارزه مسالمت آمیز قدم نهاد. هاله خود بارها برای ملاقات پدرش به زندان ها رفته بود و تلاش زیادی در عرصه داخلی و بین المللی برای رهایی پدر از زندان کرده بود.
دیروز بسیاری مرگ عزت الله سحابی را تسلیت گفتند و یادش را گرامی داشتند. قرار بود امروز مردم به مراسم تشییع جنازه او بروند و با یار، پشتیبان و رهبر خود و انسانی بزرگ وداع گویند. چه کسی باور می کرد که حکومت حتی از جسد این مبارز قدیمی می ترسد و به خانواده اش نیز اجازه دیدار آخر با او را نمی دهد. از همه دردناک تر، چه کسی فکر می کرد که امروز هاله نیز که نتوانسته بود جسد او را از چنگ نیروهای امنیتی بازپس گیرد، برای بودن در کنار پدر قلبش بایستد و اگر در روی زمین در کنار او نتوانست باشد، در زیر خاک، برای همیشه به او پیوندد و همراه او جاودانه شود.
آخ که مردن در سرزمینی چنین چه دردناک است و چه تاسف بار که هیچ کس مسئولیت هیچ چیز را بعهده نمی گیرد. براستی چه کسی مسئول مرگ هاله سحابی است. مگر در این سرزمین مردن هم جرم است که خانواده کسی که رخت از این جهان می بندد، باید این چنین تاوانی پس دهد. در کجای دنیا خانواده کسی که چشم از جهان می بندد، حق خداحافظی همیشگی با عزیز خود را ندارند. انسان های سرزمین ما که تاب تحمل این همه تحقیر و ستم را ندارند تا کی باید با مرگ خود تاوان این رفتارها را پس دهند.
براستی در این دعواهایی که هر روز اوج می گیرد و بیش از پیش پرده از فجایع و دزدیها و عدم شایستگی این حکومت در اداره کشور برمیدارد، چه کسی مسئول این رفتار نیروهای امنیتی است؟ رهبر، دولت، مجلس یا همه با هم؟
-----------------------------------------------
*بخشی از شعر احمد شاملو «از مرگ ...» و الهام از اشعار دیگر
از مرگ ...
هرگز از مرگ نهراسیده ام
گرچه دستانش از ابتذال شکننده تر بود.
هراس من - باری- همه از مردن در سرزمینی ست
که مزد گورکن
از بهای آزادی آدمی
افزون باشد.
جستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتن خویش
باروئی پی افکندن -
اگر مرگ را از این همه ارزشی بیش تر باشد
حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم.
2011/6/1 Zapatta <emilianozapatta@gmail.com>
2011/6/1 Zapatta <emilianozapatta@gmail.com>
هاله سحابی، جستجو گر برابری در متون «مقدس»، بر اثر ضربات نامقدس باتوم، جان باخت
چهار شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۱ ژوين ۲۰۱۱
مدرسه فمینیستی: خبر کوتاه است: هاله سحابی، فعال جنبش زنان و قرآن پژوه، در مراسم تشیع پدرش مهندس عزت الله سحابی، کشته شد. به گزارش سایت جرس هاله سحابی در مراسم تشییع پدرش بر اثر پنجه بوکس لباس شخصی ها درگذشت. هاله سحابی صبح امروز، 11 خردادماه 1389 در صف جلو تشییع کنندگان پیکر مهندس سحابی به رفتار خشونت آمیز نیروهای امنیتی و لباس شخصی ها اعتراض کرده، مورد حمله آنان قرار می گیرد. ماموران مانع طی مسیر برای تشییع پیکر مهندس سحابی شده اند. هاله سحابی که دسته گلی به دست داشته و پیشاپیش همه حرکت می کرده است با ممانعت ماموران مواجه می شود. ولی او می گوید باید از همین مسیر، تشییع جنازه صورت گیرد. با مقاومت او ماموران با وارد آوردن ضربات لگد و ... به شدت او را مضروب می کنند . هاله بر اثر ضربات وارده، بیهوش روی زمین می غلطد . برخی از زنان شرکت کننده در مراسم، با مشاهدۀ بیهوشی هاله، به یاری او می شتابند و سعی می کنند با دادن تنفس مصنوعی، وی را تا رسیدن آمبولانس، زنده نگه دارند. پس ازمدتی، آمبولانس می رسد و تن خسته و بیهوش هاله به بیمارستان محلی منتقل می شود؛ اما متاسفانه معالجات بخش اورژانس بیمارستان، نتیجه نمی دهد و در کمال ناباوری و بهت همگان، دختر ارشد مهندس سحابی به شهادت می رسد.
هاله سحابی که بود؟
هاله سحابی به سال 1334 در خانواده مبارز چشم به جهان گشود. و امروز که او درگذشت فقط 56 سال داشت. او یکی از مبارزان قدیمی ایران بود از قبل از انقلاب سوابق مبارزاتی داشت و همینطور بعد از انقلاب. او از اعضای «مادران صلح» بود و عضو رسمی شورای فعالان ملی مذهبی و قرآن پژوه و از فعالان حوزه زنان بود.
هاله سحابی را در 14 مرداد 1388 در میدان بهارستان و در تجمعی که در مخالفت با برگزاری مراسم تحلیف محمود احمدینژاد در خیابانهای اطراف مجلس، تشکیل شده بود در حالی که سر و صورتش با زخم باتوم، خونفشان بود بازداشت کردند. پس از آن او را به دو سال حبس محکوم کردند و حکم اش به اجرا درآمد و او در میان زنان زندانی اوین بود تا این که خبر سکته و بستری شدن پدرش، مهندس عزت الله سحابی، قلب همه را تکان داد. زندانبانان بالاخره پس از چند روز بستری شدن پدرش، به هاله سحابی مرخصی می دهند تا این آخرین روزهای وداع را در کنار پدر باشد.
هاله سحابی یکی از مبارزان پیشکسوت ایران بود. وی حتا از قبل از انقلاب سوابق فعالیت های اجتماعی و فرهنگی داشت و مبارزات خود را بعد از انقلاب نیز پی گرفت. هاله از دامان یک خانوادۀ شناخته شده و اصیل و مبارز در ایران فراروییده است. او محقق پیگیر و خستگی ناپذیر متون مقدس (قرآن مجید) و از اعضای «مادران صلح» بود و عضو رسمی شورای فعالان ملی مذهبی و از فعالان حوزه زنان بود.
هاله سحابی به راستی از معدود زنان قرآن پژوه ایرانی بود که به دنبال اثبات برابری زن و مرد، سال های طولانی از عمر خود را به جستجو و استخراج جایگاه و منزلت متعالی زنان و برابری آنان نسبت به مردان در قرآن مجید صرف کرد. او که به همراه نادر قیداری و لطف الله میثمی کتابی با نام «احد، قله بحران، قله مدیریت» را در 305 صفحه، سال ها پیش منتشر کرده، دغدغه اش در طی سال های متاخر، یافتن راهی برای ورود و اثبات برابری زن و مرد و سرایت دادن آن به افکار بخشی از جامعه بود که امروز ملی ـ مذهبی اش می خوانند.
هاله سحابی معتقد بود: وقتي قرآن را با نگاهي زنانه بخواني و دغدغه ات اين باشد كه بخواهي حضور زنان را در قرآن بررسي كني، آن وقت چهره زني را مي بيني كه بر اساس آيات قرآن از منزلت بالايي برخوردار شده است. دسترسي به حق اقتصادي، ممانعت از زنده به گور كردن دختران، و اجبار به ازدواج با آنان نكات مثبتي است كه در تاريخ آن روزگار براي زنان اتفاق افتاد اما تفاسير امروزي بايد شكل متفاوتي پيدا كند به گونه اي كه اگر زن در زمان پيامبر به حق ارثي معادل نصف مرد مي رسيد بايد در اين 1400 سال و بر اساس پيشرفت اقتصادي، اجتماعي زنان، در اين موارد مفسران ما قايل به نگاه تازه اي مي شدند كه متاسفانه چنين چيزي به چشم نمي خورد.»
هاله سحابی در 29 خرداد 1387 در سمیناری با عنوان «زن و دکتر شریعتی» دغدغه ها و پرسش هایش را در سال ها کار و تلاش در حوزه قرآن پژوهی چنین بیان می کند: «آيا هر آنچه در اين كتاب درباره موضوع زنان آمده، براي هميشه بوده است؟ يا از همان آغاز هم تعدادي از اين آيات موقتي بودهاند و يا در مدت كوتاهي به آيه ديگري تبديل يافتهاند؟»
با این حال او معتقد بود: «فضيلتي كه در قرآن آمده معناي عینی و مادي دارد و نه صرفا ارزشي. هر جا در قرآن سخن از برتري و فضيلت كسي بر ديگري است، دليلش غالبا همان برتري ها در امكانات و توانايي هاي دنيايي بوده است. هر جا در قرآن از فضيلت صحبت شده است مراد: روزي، قدرت ، علم ، دانش و مهارت است. مثلابارها از فضيلت هاي قوم بني اسرائيل سخن گفته است يا فضيلت داوود (ع) بر پيامبران ديگر يا ... پس برتري ارزشي از اين واژه مراد نمي شود. در اين كتاب معمولابه صاحبان فضيلت امر مي شود تا حقوق «ديگران» را كه محروم ترند رعايت كنند. به آزادان خطاب مي شود رعايت بردگان را بكنند، به ثروتمندان خطاب مي شود، انفاق كنند يا اين كه به مرد براي مراعات حقوق زن سفارش شده است. حتي در آيه 75 سوره نساء آمده است، چرا به خاطر مستضعفان و مردان و زناني كه زير ستم ظالمان قرار گرفته اند نمي جنگيد و آنان را ياري نمي كنيد؟ بنابراين اگر در آن روزگار مرد خطاب آيات قرآن است به اين دليل بوده كه در آن دوره امكاناتي بيش تر از زن داشته است اما اين روزها ديگر فضيلت به معنايي كه در قرآن آمده است صرفا به مرد محدود نمي شود و زنان نيز در جامعه از سطوح مختلف فضيلت برخوردار شده اند. جالب اين است كه در سوره نسا كه درباره فضيلت مردان صحبت شده، اين آيه نيز آمده است كه "هرگز نسبت به فضيلت هايي كه يكي بيش از ديگري دارد حسرت نخوريد و تمنا نكنيد، براي مردان آن چيزي باقي مي ماند كه خود كسب كرده اند و براي زنان نيز همان نصيبي مي ماند كه خود به دست آورده اند" و اين نصيب هم که معناي اقتصادي و مالي دارد مي تواند به معناي امكانات ديگر اجتماعي هم باشد.»
مدرسه فمینیستی یاد و خاطره هاله سحابی را گرامی می دارد و خواهان پی گیری قضایی عاملان قتل این زن برجسته ایرانی است، زنی که جسارت او در کاویدن متون مقدس برای گشودن راه برای زندگی بهتر زنان کشورش کم نظیر است. و همینطور یاد پدرش، مهندس عزت الله سحابی گرامی باد که مردی مبارز و تاثیرگذار در تاریخ معاصر ایران بود.
2011/6/1 Zapatta <emilianozapatta@gmail.com>
2011/6/1 Iran sabz <idehayesabz@googlemail.com>
جرس: هاله سحابی در مراسم تشییع پدرش در اثر پنجه بوکس لباس شخصی ها درگذشت.
به گزارش جرس، هاله سحابی که صبح امروز در صف جلو تشییع کنندگان پیکر
مهندس سحابی به رفتار خشونت آمیز نیروهای امنیتی و لباس شخصی اعتراض کرد
و مورد حمله آنان قرار گرفت.
گزارش یکی از شاهدان عینی حاکی است که ماموران مانع طی مسیر برای تشییع
جنازه می شده اند. هاله سحابی که دسته گلی بدست داشته و جلوی همه حرکت می
کرده با ممانعت ماموران مواجه می شود.ولی او می گوید باید از همین مسیر
تشییع جنازه صورت گیرد. با مقاومت او ماموران به شدت اورا مضروب می کنند
و با لگد به سینه اش می کوبند .او بیهوش می افتد . آخرین خبرها حاکی از
پیوستن او به پدر است.
--
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کردهاید
برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
https://docs.google.com/document/edit?id=1XeK65-iCvXG1-rqzpSDu2KCO3dsmFg4XXy9ChjE2vDA&hl=en&authkey=CIimoscI#
برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
--
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کردهاید
برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
https://docs.google.com/document/edit?id=1XeK65-iCvXG1-rqzpSDu2KCO3dsmFg4XXy9ChjE2vDA&hl=en&authkey=CIimoscI#
برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ





هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر