سلام
آقای کیارش
من در همین ایمیل متن نظرخواهی شمارا دیدم
از انجایی که مسافرت بودم، هجوم ایمیلها در این مدت به صندوق ورودی مانع از یافتن ایمیل قبلی جنابعالی شد که از بانوان گروه نظر خواهی کرده بودید و پاسخ خود را همینجا اعلام میکنم(چون قبل ازین خطاب به بنده و علامه خواندن اینجانب هم متوجه شدم پای بنده هم در میان است!!!)
فکر میکنم در مورد نظر آقای خدا که درباره برخورد با خیانت زن یا مرد بوده،شما نظر خواهی کرده اید.
خود ایشان درباره مطلبی که گفته اند در حال توضیح هستند،
اما دو مساله متفاوت هست:
اول اینکه واقعیت و مسایل موروثی چیست؟
دوم آنکه آنچه باید باشد و حقیقت ومنطبق با اصول می باشد، کدام است؟
در مورد واقعیت شاید هر کسی آنچه را که می بیند و در دسته مشاهدات و آسیب شناسی ها قرار می گیرد اعلام می کند که من متوجه شدم آقای خدا هم به همین موضوع اشاره کرده اند و بنده هم منکر نیستم(چون مشاهده کرده ام)
و این شاید از نااگاهی، ناتوانی،محیط و هزار دلیل دیگر باشد که با گسترش آنچه که باید باشد این واقعیات تلخ را باید تصحیح کرد.(که البته شدت آن و اجرای ان در محیط های مجزا،متفاوت می باشد،خودتان هم اشاره کرده اید البته آماری)
اما از نظر من آنچه باید باشد:
الزام اجرای تعهد و متعهد بودن افراد هست.
فرد متعهد حقوق مفاد قرارداد و آنچه پیرامون ان است را باید بشناسد و اجرا کند.(اینجا تعهد یک رابطه است و یا ازدواج)
این فرد از نظر من یک انسان است
نه زن نه مرد.
خیانت برای هیچ فردی عمل پسندیده ای نیست،
البته گاها دیده شده،افراد بزرگواری،فرد مقابل را بنا به مبنای فکری خودشان بخشیده اند(حالا این مبنای فکری می تواند همان واقعیت و سرایت نسلی باشد،ویا فرد مورد نظر میتواند یک زن باشد!!!!)
اما اگر شخصی تر بخواهم نظر بدهم
اول سعی میکنم متهد باشم و فرد متعهدی را انتخاب کنم،واگر بعضی مسایل از محدوده شناخت من خارج بود و در
چنین شرایطی قرارگرفتم،
ابتدا شنونده دلایل فرد مقابل،نگاه به ضعف های خود در رابطه و ناتوانی در حفظ رابطه و همچنین اخلاقیات و جهت گیری فرد مقابلم و دراخر نتیجه گیری کلی بر اساس مبنای فکری ام ، تصمیم به بخشش یا جداشدن می گیرم.
اما صرفا به دلایل قبلی که ذکر شده مانند واقعیت و زن مسئول حفظ کیان و بچه حرامزاده و...تصمیم به گذشت نخواهم گرفت.
والسلام
آقای کیارش
من در همین ایمیل متن نظرخواهی شمارا دیدم
از انجایی که مسافرت بودم، هجوم ایمیلها در این مدت به صندوق ورودی مانع از یافتن ایمیل قبلی جنابعالی شد که از بانوان گروه نظر خواهی کرده بودید و پاسخ خود را همینجا اعلام میکنم(چون قبل ازین خطاب به بنده و علامه خواندن اینجانب هم متوجه شدم پای بنده هم در میان است!!!)
فکر میکنم در مورد نظر آقای خدا که درباره برخورد با خیانت زن یا مرد بوده،شما نظر خواهی کرده اید.
خود ایشان درباره مطلبی که گفته اند در حال توضیح هستند،
اما دو مساله متفاوت هست:
اول اینکه واقعیت و مسایل موروثی چیست؟
دوم آنکه آنچه باید باشد و حقیقت ومنطبق با اصول می باشد، کدام است؟
در مورد واقعیت شاید هر کسی آنچه را که می بیند و در دسته مشاهدات و آسیب شناسی ها قرار می گیرد اعلام می کند که من متوجه شدم آقای خدا هم به همین موضوع اشاره کرده اند و بنده هم منکر نیستم(چون مشاهده کرده ام)
و این شاید از نااگاهی، ناتوانی،محیط و هزار دلیل دیگر باشد که با گسترش آنچه که باید باشد این واقعیات تلخ را باید تصحیح کرد.(که البته شدت آن و اجرای ان در محیط های مجزا،متفاوت می باشد،خودتان هم اشاره کرده اید البته آماری)
اما از نظر من آنچه باید باشد:
الزام اجرای تعهد و متعهد بودن افراد هست.
فرد متعهد حقوق مفاد قرارداد و آنچه پیرامون ان است را باید بشناسد و اجرا کند.(اینجا تعهد یک رابطه است و یا ازدواج)
این فرد از نظر من یک انسان است
نه زن نه مرد.
خیانت برای هیچ فردی عمل پسندیده ای نیست،
البته گاها دیده شده،افراد بزرگواری،فرد مقابل را بنا به مبنای فکری خودشان بخشیده اند(حالا این مبنای فکری می تواند همان واقعیت و سرایت نسلی باشد،ویا فرد مورد نظر میتواند یک زن باشد!!!!)
اما اگر شخصی تر بخواهم نظر بدهم
اول سعی میکنم متهد باشم و فرد متعهدی را انتخاب کنم،واگر بعضی مسایل از محدوده شناخت من خارج بود و در
چنین شرایطی قرارگرفتم،
ابتدا شنونده دلایل فرد مقابل،نگاه به ضعف های خود در رابطه و ناتوانی در حفظ رابطه و همچنین اخلاقیات و جهت گیری فرد مقابلم و دراخر نتیجه گیری کلی بر اساس مبنای فکری ام ، تصمیم به بخشش یا جداشدن می گیرم.
اما صرفا به دلایل قبلی که ذکر شده مانند واقعیت و زن مسئول حفظ کیان و بچه حرامزاده و...تصمیم به گذشت نخواهم گرفت.
والسلام
From: S.O.S-----HELP <kia_rambo@yahoo.com>
To: "andisheyenik@yahoogroups.com" <andisheyenik@yahoogroups.com>
Sent: Friday, March 25, 2011 22:39:20
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- Fw: vajan **be monasebate ruze zan**
درود
دوست گرامی واقعیت جامعه چیست؟
نزدیک شدن به جامعه یعنی چه؟
شما اگر آمارگیری درست و علمی در مورد بخشیده شدن مرد گرفته اید نتایج آمارگیری خود را برای ما بفرستید
عده ای بلا نسبت شما فکر میکنند چون مثلا در بازار هستند و روزانه با صدها نفر در تماس اند یعنی واقعیت جامعه را می دانند
این تفکر سنتی کاملا اشتباه است و تا آمارگیری درست از یک جامعه آماری تصادفی با پراکندگی مناسب انجام نشود نمی شود سخن شما را تایید یا رد کرد و سخن شما در حد یک ادعا باقی می ماند
من از بانوان عضو گروه در خواست کردم نظر خود را در این مورد به گروه ارسال کنند که با استقبال شدیدی روبرو شد!!!
این گروه هم البته جامعه خوبی محسوب نمی شود اما تنها چیزی است که ما داریم
البته چه قدر هم که دوستان نظر دادند!!!
به هر حال هر کس دایره ارتباطی خود را دارد و در دایره ارتباطی هر کس اتفاقات خاصی رخ می دهد که نمی شود به کل آنرا نسبت
مثلا برای یکی از اقوام من خواستگار اومد و بعدا زنگ زدند گفتند خوب بود اما درآمد دختر شما خیلی زیاده ، زن خوبه کار کنه اما درآمدش بیشتر از دویست سیصد تومن نباید باشه!!!!
خوب این خانواده محترم طرز فکر خودشون رو داشتند
شما همینطور ، من و سایرین هم همینطور
اتفاقاتی که در اطراف ما میافتد لزوما اتفاقاتی نیست که برای کل جامعه می افتد
شاد باشید ، سال نو هم بر شما و سایر دوستان مبارک و خجسته باشه
بدرود
From: Khodaye Khodayan <active_x00@yahoo.com>
To: sohila kakhaki <skakhaki@yahoo.com>
Cc: AndisheyeNik@yahoogroups.com
Sent: Friday, March 25, 2011 6:39 PM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- Fw: vajan **be monasebate ruze zan**
درود دوست من .جهت اطلاع نوشته هاي من به گروه ارسال ميشه و بهترين دليل اظهار نظر ساير دوستان در مورد انهاست .
خوب بگذريم .
من از شما ممنونم كه اظهار نظرها را كامل ميخونيد اما يه زحمت كوچيك واسه شما داشتم .لطف كنيد يك بار ديگه مطالب رو از ابتدا بخونيد .يه تحليل از واقعيت جامعه امروزي خودمون نوشتم .ببينيدچه نظريه هايي داده شده .نسبت عصر حجري و پيشنهاد خوندن كتاب تنظيم خانواده ميدن ما رو حواله به پيغمبر اسلام ميكنن. . به نظر شما دليل بچه هاي ناخواسته حتي در ممالك پيشرفته چي ميتونه باشه .لابد خدا بچه ها رو ميزاره توي دامان مادرشون ..ميگيم واسه ما فرقي نداره زن و شوهر چطوري زن و شوهر شدن .مسلمون .مسيحي . يهودي . زرتشتي . بي خدا .با خدا .بلاخره اين دوتا يه قول و قرارهايي با هم دارن ديگه .حالا هر كدوم بزنه زير قولش خائنه ..خوب مشكل اين گفته ، چيه ؟ مرد زودتر بخشيده ميشه هر كي قبول نداره .خودش رو به مردم نزديك كنه . دليل اين امر يا واقعيت هر چي كه ميخاد باشه و شما هم به چند تا اشاره كردين . از اول گفتم باز هم ميگم از نظر من خائن خائنه و خيانت هم درجه نداره ...با حرفهاي شما ، ادم ياد فيلمهاي هاليود مي افته ( - پست من - فكر كنم محصول دهه 90 باشه نقش اول كوين كاسنر ) زن و شوهر جواني به كاسنر پيشنهاد ميكنن كه زن از كاسنر حامله و نژاد اونا خوشكل و امريكايي بشه
اخه اين چه تحليليه ؟ شما واقعا اين نظريه رو قبول داري؟ .توي هر مملكتي و براي هر قومي خيانت زن به شوهر و خيانت شوهر به زن قابل قبول نيست خوب حالا بعضي ها با اون كنار ميان كه دليل بر بدون ايراد بودن اين عمل نيست
طولاني شد نوشته هاي طولاني هم درست خونده نميشه . باقيش رو ميزارم براي ايميل بعدي
موفق باشيد.
.. .
From: sohila kakhaki <skakhaki@yahoo.com>
To: AndisheyeNik@yahoogroups.com
Cc: AndisheyeNik@yahoogroups.com
Sent: Fri, March 18, 2011 3:04:16 PM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- Fw: vajan **be monasebate ruze zan**
درود بر خدای گرامی
اولا که من متن نوشته شده رو خیلی خوب فهمیدم
دوما شما که ادعای خدایی میکنید واسم خدا رو برای خودتون انتخاب کردید از روی خدایی خودتون نباید فرض رو براین بذارید که نگارنده بدون متوجه شدن متن قبلی جواب داده.
وبعدا اینکه اگر شما فقط یک کم عمیقتر به مسئله خیانت و مرد وبخشیده شدنش با یک معذرت خواهی میپرداختی متوجه میشدی که علت
واقعی بخشیده شدنش توسط زن چهارتاچیز بیشتر نیست.
-ناتونی .یک زن درمانده واز نظر مالی وابسته و غیرمستقل که گاها حمایتی از طرف جامعه وخانواده دریافت نمیکنه
-نیاز. که نیاز مالی ارجحیت داره
-نااگاهی .زن نمیدونه چطور باید با این قضیه برخورد کنه و چطور حقشو بگیره
-نگرانی
نگرانی ازدست دادن فرزندان .نگرانی حرف اطرافیان که بعضیاشون زن رو مقصر وعامل اصلی خیانت شوهرش میدونن.
وگاهی شنیدیم که گفته میشه اگرزن خوبی بود شوهرش بهش خیانت نمیکرد .انگار چه مرد خیانت بکند و چه زن. بازهم زن مقصر است.
واتفاقا من نه تنها روی زمینم بلکه توی همین جامعه هفته ای 36 ساعت پابپای مردها کار میکنم و بواسطه شغلم بااین اتفاقات از نزدیک اشناهستم
ودرمورد فرزندان
بازهم این مسئله که فرزند حرامزاده است واگرزن خیانت کنه بچه اش حرومزاده است ناشی از طرز تفکر مردسالاریه که بچه رو مال ومایملک مرد میدونه واگر شما نگاهی برعکس به قضیه داشته باشی متوجه میشی که این مادر که اجازه میده پدربچه هاش کی باشه
واگر داماد من خیانت کنه این حق خواهرمه که بااین قضیه چه جور برخورد کنه نه حق من این قضیه اصلا به من مربوط نمیشه
ودرمورد بچه های برادر م من اون بچه هارو مثل قبل دوست دارم چون اون بچه ها به صرف بچه بودن برایمن عزیزند نه اینکه چون بچه های برادرم هستند یانیستند من دوستشون دارم یانه
ودیگر اینکه لطف کن وبرای من پیام شخصی نفرست من خوشحال میشم این بحثها درگروه مطرح و جواب داده شوند.
From: Khodaye Khodayan <active_x00@yahoo.com>
To: sohila kakhaki <skakhaki@yahoo.com>
Cc: andisheyenik@yahoogroups.com
Sent: Wed, March 16, 2011 11:22:09 PM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- Fw: vajan **be monasebate ruze zan**
درود
خوب اينبار ديگه مطمئن شدم مطالب توي سايت فهميده نميشه . فقط خونده ميشه . شما كه به اين صراحت قضاوت ميكني مطلب رو كامل خوندي؟ .متوجه شدي كه منظور نويسنده چي بوده ؟ ميخاي مطلب رو تشريح كنم . بيين . واقعيت ميدوني چيه ؟ يعني اون چيزي كه وجود داره . درست . خوب حالا اگه مرد خيانت كنه چه اتفاقي مي افته زن از كي حامله ميشه از شوهر خودش اگه خيانت نكنه .خوب .مرد كه خيانت كنه بچه مشكل حروم زادگي نداره .اما حالا زن خيانت ميكنه حالا چي ميشه .خيانت خودش به كنار. شك در حروم زادگي فرزندان هم اضافه ميشه .خوب حالا نوشته منو بخون . من نوشتم كاراي بيشتري لازمه . ببين خوب بخون - شما توي جامعه نبودي .روي زمين نيستي . روي ماه تشريف دارين .در يك خانواده مرد خيانت ميكنه .مياد ميگه ببخشيد اشتباه كردم .خوب . تقريبا بخشيده ميشه .اما زنه خيانت ميكنه به همون سرعت بخشيده نميشه خانوم جان . . .دليلش هم فرهنگ
حاكم بر ملته
.يه سوال دارم به روح انسانهاي پاك سوگند كه قصد توهين و بي احترامي ندارم . اگه زن داداش شما خيانت كنه شما بچه هاشو به همون اندازه اي كه از قبل دوست داشتي دوست داري؟(توجه داشته باش كه هنوز از لحاظ علمي و اخلاقي مطمئن نيستي كه واقعا اونا بچه هاي برادرته)
نظر شما راجع به خيانت دامادتون وخواهر پاك و بچه هاي اون چيه ؟ .
ممنون از اظهار نظرتون .اگه با تلخي جواب دادم ببخشيد . .
From: sohila kakhaki <skakhaki@yahoo.com>
To: AndisheyeNik@yahoogroups.com
Sent: Mon, March 14, 2011 9:24:58 PM
Subject: Fw: -- AndisheyeNik -- Fw: vajan **be monasebate ruze zan**
درود بر نیک اندیشان گرامی
دوست گرامی کی گفته اگر مرد خیانت کنه مشکلی بوجود نمیاره ولی اگر زن خیانت کنه نظام خانواده زیر سوال میره؟
من بطور کلی با خیانت مخالفم ولی گفته شما به هیچ وجه منطقی نیست
این نظر یک جامعه وطرزفکر مردسالاره که به مرد اجازه هرگونه خلاف و قانون شکنی رو میده ولی به زن نه.
ممنون که به همه اعلام کردید که که طرفدار عدم مساوات بین زن و مرد هستید
----- Forwarded Message ----
From: Khodaye Khodayan <active_x00@yahoo.com>
To: nasim sharifi <voorooojak86@yahoo.com>
Cc: andisheyenik@yahoogroups.com
Sent: Sun, March 13, 2011 5:40:53 PM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- Fw: vajan **be monasebate ruze zan**
From: nasim sharifi <voorooojak86@yahoo.com>
To: Khodaye Khodayan <active_x00@yahoo.com>
Cc: andisheyenik@yahoogroups.com
Sent: Sun, March 13, 2011 10:48:12 AM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- Fw: vajan **be monasebate ruze zan**
From: Khodaye Khodayan <active_x00@yahoo.com>
To: nasim sharifi <voorooojak86@yahoo.com>
Cc: andisheyenik@yahoogroups.com
Sent: Fri, March 11, 2011 12:52:57 AM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- Fw: vajan **be monasebate ruze zan**
From: nasim sharifi <voorooojak86@yahoo.com>
Cc: andisheyenik@yahoogroups.com
Sent: Wed, March 9, 2011 12:56:12 PM
Subject: -- AndisheyeNik -- Fw: vajan **be monasebate ruze zan**
From: Khodaye Khodayan <active_x00@yahoo.com>
To: nasim sharifi <voorooojak86@yahoo.com>
Cc: andisheyenik@yahoogroups.com
Sent: Sun, March 13, 2011 5:40:53 PM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- Fw: vajan **be monasebate ruze zan**
سلام - ممنون از ياداوري شما - اما اين ياداوري چيزي از مسوليت شما در قبال ارسالهايتان كم نميكند به هر حال تمامي اعضا بايد بدانند مسئوليت اخلاقي ارسال ها به عهده ارسال كننده است . خوب بگذريم
من كاملا با شما موافقم البته نه با اين روشي كه انتخاب كرديد .روش اگاه كردن انسان چه مرد و چه زن يا چه دختر و چه پسر اين نيست كه بقيه بيان و تجربه هاي خصوصي خودشون رو در فضاي مجازي عنوان كنند خوب به نظر شما نتيجه اخلاقي خوندن اين خاطرات چيه؟ البته دانستنيهاي انسان امروز مثل قبلا نيست .الانه ديگه كدوم مادري به سوال فرزند كنجكاوش در مورد نحوه به وجود اومدنش ميگه تورو خدا گذاشت توي دامنم . امروزه بچه هاي دبستان نرفته هم ميدونن كه نتيجه دوستي پسر و دختر و يا با هم بودن زن و مرد چه نتيجه اي داره . اون سوئ استفاده هايي كه شما ميگي مربوط به عدم اگاهي دختران به بدن خودشون نيست . مربوط به كوچيك بودن دايره ديد پسرها ودختر هاست .منتهاي مراتب يه واقعيتهايي وجود داره كه نميشه اونا رو وارد معادله نكرد . در يك خانواده اگه مرد خانواده خيانت كنه با يه پشموني بر ميگرده و هيچ اتفاقي نمي افته و اما در صورت خيانت زن موضوع به اين راحتي ها حل نميشه و كارهاي بيشتري لازمه . شما خودت بهتر ميدوني كه خيانت زن اصالت خانواده رو زير سوال ميبره . هميشه جسارت در عنوان كردن مسايل خوب نيست و مشكلي رو حل نميكنه . ما فقر فرهنگي داريم نه عدم اگاهي
ممنون از دلسوزي شما . . .
From: nasim sharifi <voorooojak86@yahoo.com>
To: Khodaye Khodayan <active_x00@yahoo.com>
Cc: andisheyenik@yahoogroups.com
Sent: Sun, March 13, 2011 10:48:12 AM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- Fw: vajan **be monasebate ruze zan**
با درود
در ابتدا یاد آور می شوم که این مقاله ارسالی نگارش من نبوده و نام نگارنده آن بالای متن موجود است
اما در پاسخ به پرسشهایی که شما عنوان کردید باید بگویم این پنهان کاری در مورد زنان بسیار ملموس تر و صد البته مخرب تر بوده است. بیشترین لطمه را دختران نوجوان در سن بلوغ می بینند که بدلیل نداشتن آگاهی و آموزش سالم لازم از بدن خود در گیر روابطی سوء استفاده گرانه می شوند.چه بسیارند دخترانی که همین شرم وحیا و نگفتن نگفته ها آنها را به نابودی کشانده مگر نه اینکه اینجا فضای باز اطلاع رسانی است؟ خوب اگر بتوان در این راستا هم اطلاع رسانی کرد چه ایرادی دارد؟ ما مدتها این پنهان کاری را داشته ایم بچه ها و نوجوانان و زنان را از این گفتنها باز داشته ایم نتیجه اش چه شد؟ آمار تجاوزات کمتر شد؟ یا دختران کمتر اغفال شده اند؟
به نظر شما در مورد علاقه و عشق و نگه داشتن تعهد پیش از ازدواج احترام می گذارم اما حال حاضر جامعه واقعا اینچنین است؟
چند درصد از پسرهای ایرانی همانند دختران این به اصطلاح امانت را حفظ می کنند؟ هدف من شکستن این تابوهاست. بله اگر برای زنان این مسئله و حفظ امانت مهم نبود بسیاری از کودکان دختر را ختنه نمی کردند هدف من باز تر شدن محیطی اطلاعی برای تمام زنان است
با تشکر
نسیم
در ابتدا یاد آور می شوم که این مقاله ارسالی نگارش من نبوده و نام نگارنده آن بالای متن موجود است
اما در پاسخ به پرسشهایی که شما عنوان کردید باید بگویم این پنهان کاری در مورد زنان بسیار ملموس تر و صد البته مخرب تر بوده است. بیشترین لطمه را دختران نوجوان در سن بلوغ می بینند که بدلیل نداشتن آگاهی و آموزش سالم لازم از بدن خود در گیر روابطی سوء استفاده گرانه می شوند.چه بسیارند دخترانی که همین شرم وحیا و نگفتن نگفته ها آنها را به نابودی کشانده مگر نه اینکه اینجا فضای باز اطلاع رسانی است؟ خوب اگر بتوان در این راستا هم اطلاع رسانی کرد چه ایرادی دارد؟ ما مدتها این پنهان کاری را داشته ایم بچه ها و نوجوانان و زنان را از این گفتنها باز داشته ایم نتیجه اش چه شد؟ آمار تجاوزات کمتر شد؟ یا دختران کمتر اغفال شده اند؟
به نظر شما در مورد علاقه و عشق و نگه داشتن تعهد پیش از ازدواج احترام می گذارم اما حال حاضر جامعه واقعا اینچنین است؟
چند درصد از پسرهای ایرانی همانند دختران این به اصطلاح امانت را حفظ می کنند؟ هدف من شکستن این تابوهاست. بله اگر برای زنان این مسئله و حفظ امانت مهم نبود بسیاری از کودکان دختر را ختنه نمی کردند هدف من باز تر شدن محیطی اطلاعی برای تمام زنان است
با تشکر
نسیم
From: Khodaye Khodayan <active_x00@yahoo.com>
To: nasim sharifi <voorooojak86@yahoo.com>
Cc: andisheyenik@yahoogroups.com
Sent: Fri, March 11, 2011 12:52:57 AM
Subject: Re: -- AndisheyeNik -- Fw: vajan **be monasebate ruze zan**
يه سوال اينجا وجود داره كه نهايت عشق به چي ختم ميشه
)ايراد معنايي نگيريد و عشق را معناهاي خاص ندهيد ) تا حالا كسي گفته كه معشوقعمو بردم و دندونشو خوردم - دستشو خوردم دماغشو خوردم شايد همه اينكار ها انجام بشه اما همه اينها هدف نيستند و هدف چيز ديگري است كه هميشه در دسترس نيست . قصد شما از اين نوع اگاهي چيه - از بين بردن شرم گفتگوي دكتر با مريض - در دسترس قرار دادن همون به قول شما اما نتي كه دارين - اين پنهان كاري كه تنها مختص زن نيست -مرد ها هم دارند - اونا هم شرمسار ي عنوان كردن خيلي از گفته هاشون رو دارند . اصلا همين پنهان كاري كه كنجكاوي و لذت دسترسي به نقاط خط قرمزي رو زياد ميكنه - از اينها كه بگذريم بحث تملك كه عنوان ميفرماييد هر دو طرف عشق وظيفه دارن كه اين نقاط خط قرمزي رو سالم تحويل عشقشون بدن و مرد وزن هم نداره -
From: nasim sharifi <voorooojak86@yahoo.com>
Cc: andisheyenik@yahoogroups.com
Sent: Wed, March 9, 2011 12:56:12 PM
Subject: -- AndisheyeNik -- Fw: vajan **be monasebate ruze zan**
پریسا کاکایی
no
پریسا کاکایی ـ سالها پیش هنگامی که میخواستیم از این عضو ممنوعه صحبت کنیم هیچ نامی برای آن نداشتیم.
اشارات مختلفی چون «آنجا، ناز، شرمگاه و...» همه اشاراتی بودند که مادران و خواهرانمان در کودکی و بزرگسالی به کار میبردند تا ما نیز با پیروی از آنها به دنیای واژههای مبهم بپیوندیم. شرمی که نسل به نسل منتقل شده است و هیچ انقلاب و تحولی در دنیا، آن را متاثر نمیکند.
حتی در سالهای اخیر، عصر اینترنت، ماهواره و سفرهای فضایی هنوز وقتی به سالنهای اپیلاسیون میرویم از همه اندام نام میبریم و اندام جنسی را «اضافه» مینامیم. گاه نامهای بیپروایی نیز برای این اندام به کار رفتهاند که بیش از بازی نقشی برای کشف زبانی زنانه، تبدیل به کلامی برای تحقیر و توهین توسط جامعهای مردانه شدهاند تا جایی که شنیدن نام دو حرفی «کُس» موجی از ناامنی، خشونتهای خیابانی و فحاشیهایی در پایینترین سطح فرهنگی را به یاد میآورد.
اما این شرم موروثی تنها گفتمان زندگی شخصیمان را در بر نمیگیرد. ما حتی در موقعیتهای خاص زندگیمان که حق داریم آزادانهتر سخن بگوییم خود را سانسور میکنیم. در مطب دکتر نمیدانیم چگونه سخن را بیشرم آغاز کنیم وگاه برای معاینه، به خصوص اگر پزشک مرد باشد، زمان سخت و طاقت فرسایی را پشت سر میگذاریم. تجربه معاینه پستانها توسط پزشک کار سادهای نیست. پذیرش معاینه دندان، چشم، دست و پا آنقدر دشوار نیست که عریان شدن و خصوصیترین عضو بدن را به دست پزشکی سپردن. اما پرسش همین جا آغاز میشود. چرا این عضو، خصوصیترین بخش است؟ احساس مالکیت ما نسبت به این عضو در مقایسه با دیگر اعضای بدن چگونه است؟
بیایید پرسش را به تصویر کشیده و از نگاه زنانه بنگریم. تصویری توام با اولین همخوابگی. لحظهای که هر دو طرف به نوعی همه اندامشان را به اشتراک میگذارند. در آن لحظه بوسیدن، لمس صورت، دست و حتی پستان آنقدر دشوار نیست. چه بسا بسیاری از دختران جوان جامعهمان که بر اساس باورهای خود و یا سنت و فرهنگ غالب جامعه برای حفظ پرده بکارت حاضر به تجربههای سطحی و به قولی، تماسهای بالاتنهای هستند اما خط قرمز، همیشه واژن و پرده بکارت است. در این تصویر، دختر سعی در حفظ چیزی ارزشمند و گرانبها دارد که سالها به حفظ آن تشویق شده است. ورود به آن و رد شدن از این خط قرمز به معنای از دست دادن هویتی است که فرد را از دنیایی دخترانه به دنیایی زنانه پرتاب میکند. در اصل اتفاق خاصی نیافتاده است. تنها واژهها دنیای دیگری را به نمایش میگذارند. زنی بدون مرد که زن شدن و زن بودنش معنا ندارد.
در حقیقت زن تا آنجا که مسوولیت نگهداری از این عضو با او همراه بوده است «امانتدار» و نه «صاحب» آن است. پس از آن باید مردی باشد که آن را به تملک درآورده و محافظت کند. ترس از طرد شدن توسط مردان به دلیل رد شدن از این خط قرمز، ترس از تنهایی، قضاوت دوستان و جامعه، برخورد خانواده و تجربه سرنوشتی متفاوت نسبت به دختران دیگر، همه و همه دلیل آن هستند که اساسا ما نه احساس مالکیت که تنها احساس امانتداری را نسبت به این عضو بدنمان داشته باشیم و باید تلاش کنیم تا امانت را سالم و بیتجربه به دست صاحبش برسانیم.
اما این پایان راه نیست. محفوظ نگه داشتن آنچه امانت میخوانیمش آن را سربسته و ناشناخته باقی میگذارد و فرصت کشف آن را میرباید. بنابراین زن حتی پس از واگذاری امانت نمیداند قدم در چه راهی میگذارد و چه در تجربهای در انتظارش است. دشواری دسترسی به منابع آگاه، اطلاعات غلط و افسانهها بیشتر فضایی از ترس و حرکت در تاریکی را ایجاد میکنند. تصمیم لذت بردن یا نبردن، آرایش ظاهری این عضو، چگونگی واگذاریاش همه و همه از اراده او خارج است. مرد هم در بسیاری موارد یک هیولای تخریب گر نیست. او هم بخشی از جامعهای ناآگاه است که حتی اغلب خود نیز نسبت به کاری که میکند شناخت کافی ندارد و از این رو هر دو آسیبپذیرند.
عدم احساس مالکیت بر آنچه تنمان میخوانیم، و قائل نشدن حقی برای خود، برای تصمیمگیری در مورد بایدها ونبایدهای بدنمان، گویا چیزی را، بخشی را از ما جدا کرده است. پارهای از تنمان را در فرهنگ و سنت جا گذاشتهایم. پارهای که قسمتی از هویت و زنانگیمان است. کسی برای بازگرداندن آن بخش کمک نخواهد کرد. قرار هم نیست کسی کمک کند جز صداهای زنانهای که صدای واژن خود باشند. واژنی که همیشه ممنوع، گاه کثیف و زشت و گاه منفور خوانده شده است باید لب به سخن بگشاید. داستان آغاز زنانگی، داستان زندگیمان است. درست از همانجایی که اتفاق افتاد و مرزها شکستند، گاه به خشم و گاه به مهر.
سینه به سینه نقل این داستانها، گفتن از تجربههای جنسی بهانهای برای درک و پذیرش بدن و باز پس گرفتن بخشی از آن است که به تاراج رفته است. لزوم چنین پذیرشی حتی میتواند گذر از خاطرات حوادثی تلخ باشد که رنج زنانگی و نفرت از خود را بر جا گذاشته است. گفتن از تجارب، گامی به سوی گروه درمانی زنانه است. گروهی که پیش از این گفتن آغاز کرده است و آرام آرام شکل میگیرد و به جلو میرود. زنانی چون ایو انسلر، نویسنده امریکایی، که سالها پیش، نمایشنامه «تک گوییهای واژن» را به نمایش گذارد. تک گوییهای واژن زنانی از بیش از ۱۴ کشور در سراسر جهان در مورد تجارب جنسی، خاطرات و نگاهشان به موضوعی که طرحش تازه و عجیب بود.
حتی در سالهای اخیر، عصر اینترنت، ماهواره و سفرهای فضایی هنوز وقتی به سالنهای اپیلاسیون میرویم از همه اندام نام میبریم و اندام جنسی را «اضافه» مینامیم. گاه نامهای بیپروایی نیز برای این اندام به کار رفتهاند که بیش از بازی نقشی برای کشف زبانی زنانه، تبدیل به کلامی برای تحقیر و توهین توسط جامعهای مردانه شدهاند تا جایی که شنیدن نام دو حرفی «کُس» موجی از ناامنی، خشونتهای خیابانی و فحاشیهایی در پایینترین سطح فرهنگی را به یاد میآورد.
اما این شرم موروثی تنها گفتمان زندگی شخصیمان را در بر نمیگیرد. ما حتی در موقعیتهای خاص زندگیمان که حق داریم آزادانهتر سخن بگوییم خود را سانسور میکنیم. در مطب دکتر نمیدانیم چگونه سخن را بیشرم آغاز کنیم وگاه برای معاینه، به خصوص اگر پزشک مرد باشد، زمان سخت و طاقت فرسایی را پشت سر میگذاریم. تجربه معاینه پستانها توسط پزشک کار سادهای نیست. پذیرش معاینه دندان، چشم، دست و پا آنقدر دشوار نیست که عریان شدن و خصوصیترین عضو بدن را به دست پزشکی سپردن. اما پرسش همین جا آغاز میشود. چرا این عضو، خصوصیترین بخش است؟ احساس مالکیت ما نسبت به این عضو در مقایسه با دیگر اعضای بدن چگونه است؟
بیایید پرسش را به تصویر کشیده و از نگاه زنانه بنگریم. تصویری توام با اولین همخوابگی. لحظهای که هر دو طرف به نوعی همه اندامشان را به اشتراک میگذارند. در آن لحظه بوسیدن، لمس صورت، دست و حتی پستان آنقدر دشوار نیست. چه بسا بسیاری از دختران جوان جامعهمان که بر اساس باورهای خود و یا سنت و فرهنگ غالب جامعه برای حفظ پرده بکارت حاضر به تجربههای سطحی و به قولی، تماسهای بالاتنهای هستند اما خط قرمز، همیشه واژن و پرده بکارت است. در این تصویر، دختر سعی در حفظ چیزی ارزشمند و گرانبها دارد که سالها به حفظ آن تشویق شده است. ورود به آن و رد شدن از این خط قرمز به معنای از دست دادن هویتی است که فرد را از دنیایی دخترانه به دنیایی زنانه پرتاب میکند. در اصل اتفاق خاصی نیافتاده است. تنها واژهها دنیای دیگری را به نمایش میگذارند. زنی بدون مرد که زن شدن و زن بودنش معنا ندارد.
در حقیقت زن تا آنجا که مسوولیت نگهداری از این عضو با او همراه بوده است «امانتدار» و نه «صاحب» آن است. پس از آن باید مردی باشد که آن را به تملک درآورده و محافظت کند. ترس از طرد شدن توسط مردان به دلیل رد شدن از این خط قرمز، ترس از تنهایی، قضاوت دوستان و جامعه، برخورد خانواده و تجربه سرنوشتی متفاوت نسبت به دختران دیگر، همه و همه دلیل آن هستند که اساسا ما نه احساس مالکیت که تنها احساس امانتداری را نسبت به این عضو بدنمان داشته باشیم و باید تلاش کنیم تا امانت را سالم و بیتجربه به دست صاحبش برسانیم.
اما این پایان راه نیست. محفوظ نگه داشتن آنچه امانت میخوانیمش آن را سربسته و ناشناخته باقی میگذارد و فرصت کشف آن را میرباید. بنابراین زن حتی پس از واگذاری امانت نمیداند قدم در چه راهی میگذارد و چه در تجربهای در انتظارش است. دشواری دسترسی به منابع آگاه، اطلاعات غلط و افسانهها بیشتر فضایی از ترس و حرکت در تاریکی را ایجاد میکنند. تصمیم لذت بردن یا نبردن، آرایش ظاهری این عضو، چگونگی واگذاریاش همه و همه از اراده او خارج است. مرد هم در بسیاری موارد یک هیولای تخریب گر نیست. او هم بخشی از جامعهای ناآگاه است که حتی اغلب خود نیز نسبت به کاری که میکند شناخت کافی ندارد و از این رو هر دو آسیبپذیرند.
عدم احساس مالکیت بر آنچه تنمان میخوانیم، و قائل نشدن حقی برای خود، برای تصمیمگیری در مورد بایدها ونبایدهای بدنمان، گویا چیزی را، بخشی را از ما جدا کرده است. پارهای از تنمان را در فرهنگ و سنت جا گذاشتهایم. پارهای که قسمتی از هویت و زنانگیمان است. کسی برای بازگرداندن آن بخش کمک نخواهد کرد. قرار هم نیست کسی کمک کند جز صداهای زنانهای که صدای واژن خود باشند. واژنی که همیشه ممنوع، گاه کثیف و زشت و گاه منفور خوانده شده است باید لب به سخن بگشاید. داستان آغاز زنانگی، داستان زندگیمان است. درست از همانجایی که اتفاق افتاد و مرزها شکستند، گاه به خشم و گاه به مهر.
سینه به سینه نقل این داستانها، گفتن از تجربههای جنسی بهانهای برای درک و پذیرش بدن و باز پس گرفتن بخشی از آن است که به تاراج رفته است. لزوم چنین پذیرشی حتی میتواند گذر از خاطرات حوادثی تلخ باشد که رنج زنانگی و نفرت از خود را بر جا گذاشته است. گفتن از تجارب، گامی به سوی گروه درمانی زنانه است. گروهی که پیش از این گفتن آغاز کرده است و آرام آرام شکل میگیرد و به جلو میرود. زنانی چون ایو انسلر، نویسنده امریکایی، که سالها پیش، نمایشنامه «تک گوییهای واژن» را به نمایش گذارد. تک گوییهای واژن زنانی از بیش از ۱۴ کشور در سراسر جهان در مورد تجارب جنسی، خاطرات و نگاهشان به موضوعی که طرحش تازه و عجیب بود.
حال نیز نسلها دگرگون شدهاند. نسل جدید، رویکردهای تابوشکنانه و طغیان بر علیه آنچه سنت و یا فرهنگ مردسالارانه تعبیر میشود را نمیتوان نادیده گرفت اما هنوز آلت تناسلی ما ملکی ست که مردان بیشماری تمایل به فتح آن دارند. مردانی کهگاه برای چنین فتحی، تن به جنگ میدهند و قربانی میگیرند. خشونتی که بسیاری از مردان آگاه دیگر را به مقابله و مبارزه برای رفع آن علیه زنان، در کنار زنان وا داشته است. ولی ما هنوز نیازمند مبارزه برای بازپس گرفتن بدنمان هستیم و این مبارزه جز بر پایه جسارت، آگاهی و تقسیم دانستههایمان اتفاق نخواهد افتاد.
اولین مطلب از سلسله مطالبی که درباره سکسوالیته نوشته خواهد شد، ماه گذشته با عنوان «نوشتن از تن و شکستن تابوهای قدرت» منتشر شد. این مبحث برای اینکه بتواند با بستر جامعه ارتباط برقرار کند نیاز به مشارکت دارد. از همین رو میتوانید پیشنهادات خود را در زیر مطالبی که منتشر میشوند ارائه دهید. از سوی دیگر وبلاگی به نام «زمانی برای گفتن» در راستای به اشتراک گذاشتن تجارب شخصی در مورد موضوعاتی که در این سری مقالات در رادیو زمانه مطرح میشوند، شکل گرفته است که بنابر موضوعی که در وبلاگ پست میشود میتوانید به صورت ناشناس تجربه خود را در میان گذاشته و در نگارش مطالب کمک کنید
اولین مطلب از سلسله مطالبی که درباره سکسوالیته نوشته خواهد شد، ماه گذشته با عنوان «نوشتن از تن و شکستن تابوهای قدرت» منتشر شد. این مبحث برای اینکه بتواند با بستر جامعه ارتباط برقرار کند نیاز به مشارکت دارد. از همین رو میتوانید پیشنهادات خود را در زیر مطالبی که منتشر میشوند ارائه دهید. از سوی دیگر وبلاگی به نام «زمانی برای گفتن» در راستای به اشتراک گذاشتن تجارب شخصی در مورد موضوعاتی که در این سری مقالات در رادیو زمانه مطرح میشوند، شکل گرفته است که بنابر موضوعی که در وبلاگ پست میشود میتوانید به صورت ناشناس تجربه خود را در میان گذاشته و در نگارش مطالب کمک کنید
__._,_.___
یاهو گروه انديشه نیک برای تبادل اندیشه و انتقال مطالب آموزنده
اجتماعی، فرهنگی، علمی و هنری از شخصی به شخصی دیگر و از نسلی به
نسل دیگر، راه اندازی شده است.
baraye didane in email be surate farsi mitavanid az yeki
az do rahe zir estefade konin:
1-Right clik>Encoding>More>Unicode (UTF-8)
2-Right clik>Encoding>More>Arabic (windows)
اگر این مطلب از طرف دوستان برای شما بازفرست شده است
می توانید در صورت تمایل در این یاهوگروه به نشانی اینترنتی
http://groups.yahoo.com/group/AndisheyeNik
وآدرس ایمیل andisheyenik@yahoogroups.com
،عضو شوید تا همه مطالب فرهنگی و اندیشه ای گروه را دریافت نمایید
لطفا در نظر داشته باشید که مطالب ارسالی از طرف صاحبان اندیشه با نگرشها
و سلیقه های گوناگون را به معنای خط مشی این یاهوگروه قلمداد نکنیم.
شاگردی دقیق، آموزگاری شریف و پرستاری مهربان برای (اندیشه) هم باشیم و بمانیم
مدیریت اندیشه نیک
اجتماعی، فرهنگی، علمی و هنری از شخصی به شخصی دیگر و از نسلی به
نسل دیگر، راه اندازی شده است.
baraye didane in email be surate farsi mitavanid az yeki
az do rahe zir estefade konin:
1-Right clik>Encoding>More>Unicode (UTF-8)
2-Right clik>Encoding>More>Arabic (windows)
اگر این مطلب از طرف دوستان برای شما بازفرست شده است
می توانید در صورت تمایل در این یاهوگروه به نشانی اینترنتی
http://groups.yahoo.com/group/AndisheyeNik
وآدرس ایمیل andisheyenik@yahoogroups.com
،عضو شوید تا همه مطالب فرهنگی و اندیشه ای گروه را دریافت نمایید
لطفا در نظر داشته باشید که مطالب ارسالی از طرف صاحبان اندیشه با نگرشها
و سلیقه های گوناگون را به معنای خط مشی این یاهوگروه قلمداد نکنیم.
شاگردی دقیق، آموزگاری شریف و پرستاری مهربان برای (اندیشه) هم باشیم و بمانیم
مدیریت اندیشه نیک
.
__,_._,___





هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر