متأسفم عزيزم ؛ من اشتباه کردم
تقديم به تمامي زوج هاي جوان
دير يا زود ، کشمکش در بهترين و موفق ترين ازدواج ها رخ مي دهد. شايد به خاطر پول يا کمبود روابط کلامي يا به خاطر ديدن يک برنامه تلويزيوني، به خاطر مادرشوهر و... بيشتر درگيري هاي زوجين جزيي هستند، چيزهايي که بعد از اتمام کشمکش بايد به آنها خنديد.
اولين درگيري ما
هنوز هم من و همسرم پيش خودمان به اولين درگيري مان مي خنديم. مي خنديم به خاطر اين که آنچه باعث بروز آن شد هنوز هم لحظه به لحظه اتفاق مي افتد. تمام ماجرا از زماني شروع شد که چند هفته اي از ازدواجمان نگذشته بود. در نظر داشتيم به موزه اي برويم و اميدوار بوديم که تمامي اهالي را در طول اولين ماه هاي مأموريتمان ملاقات کنيم. هر روز بايد ملاقات کنندگان را مي ديديم با اين حال همسرم نمي توانست خيلي خوب نقشه شهر را بخواند و ما به سرعت از بزرگراه ها مي گذشتيم. او مي بايست نقشه را درست در مسيري که ما مي رفتيم بخواند.
| حل کردن مشکلات مستلزم گوش فرادادن به حرف هاي همسرتان است، آن هم گوش دادن توأم با دقت. به نظر راحت مي آيد؟ اما در واقع اين چنين نيست. |
بعضي وقت ها بعد از اينکه يک خروجي را رد مي کرديم تازه به من مي گفت که بايد از آن خروجي عبور مي کرديم. يک بار کاسه صبرم لبريز شد و به او تشر زدم که «چه کسي نقشه خواني را به تو ياد داده است؟» او شروع به گريستن کرد:«من دارم نهايت سعي خودم را مي کنم فقط نمي توانم اين حروف چاپي ريز را بخوانم و هوا داره تاريک مي شه، اگه مي خواهي بدوني از چه خروجي بايد خارج شوي، زودتر بايد مرا در جريان بگذاري.» در آن لحظه اين درگيري مسخره به نظر نمي رسيد! اگرچه ما از آن درس با ارزشي آموختيم: حل کردن کشمکش هايمان.
پيامد موفقيت
همسرم خيلي ناراحت شد. قبلاً اين چنين صريح با او حرف نزده بودم. او مي بايست همانجا و در آن لحظه به طور جدي در موردش حرف بزند. مي دانيد او چيزهايي راجع به کتاب مقدس مي دانست:«نگذاريد خورشيد به روي خشم و غضب شما غروب کند.» يا به عبارتي ديگر«درگيريهايتان را قبل از اين که به خواب برويد حل کنيد. اجازه ندهيد که آنها هفته ها، ماه ها و يا سال ها روي هم انباشته شوند و اگر چنين کنيد، کشمکش ها روي ازدواج شما سايه مي افکند و ممکن است آن را ويران کنند.»
وقتي پي به برخورد خود بردم ، از او عذرخواهي کردم. من اشتباه کردم و آن را قبول داشتم. خوشبختانه آن معذرت خواهي حال و هواي تازه اي براي ازدواجمان فراهم کرد. درگيري ها لحظه به لحظه مي آمدند ولي ما هميشه قادر بوديم بر آنها فائق شويم و در بيشتر زمينه ها قادر به مشاهده اشتباهات همديگر بوديم و در جهت رفع آن مي کوشيديم. هر بار که به مسافرت مي رويم فراموش مي کنيم که اتوبان را دور بزنيم. اولين عکس العمل من هنوز غرولند کردن است اما بعد دوتايي مي زنيم زيرخنده! با وجود 28 سال زندگي مشترک و خواندن نقشه هاي فراوان در جاده ، هنوز زندگي بسيار شادي داريم. اما در بعضي از ازدواج ها، درگيري ها کوچک و سطحي نيستند و با گذشت زمان مرتباً افزايش مي يابند: مثل يک بشکه اي که يک دفعه منفجر مي شود. اما چگونه مي توانيد کشمکش هاي نه چندان بزرگ - و حتي بزرگ - را که در زندگيتان اتفاق مي افتد، حل کنيد؟
چند راهکار مفيد براي حل مشکلات به قرار زير است:
1) همين حالا راجع به مشکل صحبت کنيد: اولاً سعي کنيد مشکلاتتان را روز به روز حل کنيد. «نگذاريد خورشيد به روي خشم و غضب شما غروب کند.» اين بدان معني است که وقتي مشکلتان کوچک است در جهت حل آن اقدام کنيد. تمامي ارتباطات، موضوعاتي براي کشمکش هستند.
2) ميل به بخشش داشته باشيد: همه ما مرتکب اشتباه مي شويم. در زندگي مشترک، در طول سالياني که شما با همسرتان زندگي مي کنيد ممکن است صدها بار دچار اشتباه شويد. چقدر بايد همديگر را ببخشيد؟ که هيچ پاياني براي بخشش وجود ندارد.
3) زمان و مکان مهم است : خيلي مهم است که زمان و مکان مناسب را براي حل مشکلات و گرفتاري ها برگزينيد. همانطور که گفتيم مشکلاتتان را سريعاً حل کنيد، حتي قبل از اين که به خواب رويد. اما انتخاب زمان و مکان دقيق براي صحبت راجع به آن خيلي اهميت دارد. اگر بچه داريد بايد خيلي مراقب باشيد که جلوي آنها بحث و مناظره نکنيد. اگر تا پاسي از شب منتظر بمانيد ممکن است يکي از شما يا هر دو خواب آلوده باشيد. شايد بهترين زمان بعدازظهر( قبل از شام ) است که با هم قدم بزنيد و در مورد مشکل اخيرتان صحبت کنيد. بعضي ها ترجيح مي دهند تا بعد از شام صبر کنند. آن موقع مي توانيد به جاي خلوتي مثل اتاق مطالعه يا اتاق خواب ( دور از چشم بچه ها ) برويد و راحت در مورد موضوعي که شما را رنج مي دهد صحبت کنيد. عده اي هم رانندگي در خارج از شهر يا قدم زدن در پارک را بهترين راه براي صحبت راجع به چيزي که در ذهنشان است مي دانند. نکته اينجاست که توافق کنيد چگونه در ارتباطاتتان مي توانيد بهتر از عهده بحث آزاد برآئيد.
| درگيريهايتان را قبل از اين که به خواب برويد حل کنيد. اجازه ندهيد که آنها هفته ها، ماه ها و يا سال ها روي هم انباشته شوند و اگر چنين کنيد، کشمکش ها روي ازدواج شما سايه مي افکند و ممکن است آن را ويران کنند. |
4) نقش خود را در مشکل جستجو کنيد: هرگاه اشتباه کرديد آن را بپذيريد. بيشتر درگيري هاي زن و شوهر توسط دو نفر به وجود مي آيد. يکي اغلب کاملاً در اشتباه است و ديگري کاملاً صحيح. من به عنوان يک مشاوره ازدواج نمي توانم تعداد دفعاتي را که شخصي ناراحت پيش من آمده و گفته:«چرا شوهرم نمي تواند بفهمد که چقدر در اشتباه است يا چرا زنم نمي تواند کار درستي انجام دهد؟» بشمارم. بارها شنيده ام که:«من اين کار را نکردم، تو اين کار را کردي، نه من نکردم. چرا تو کردي، نه من نکردم، چرا تو کردي...»
حل درگيري اين گونه شروع مي شود که بفهميم نقش هر کسي در دعوا چه بوده است. پذيرفتن اشتباه يا تقصير يکي از سخت ترين کارهايي است که انسان ها انجام مي دهند. اما اگر خواهان يک ازدواج شاد هستيد، اگر خواهان حل مشکلاتتان ، زماني که کوچکند ، هستيد ، بايد بفهميد که چه نقشي در به وجود آوردن مشکل بازي کرده ايد؟ چرا بايد اينقدر سخت باشد که کسي بگويد:«متأسفم عزيزم، من اشتباه کردم.»
5) به همسرتان گوش دهيد: اين مطلب ما را به پنجمين و مهمترين نکته هدايت مي کند. حل کردن مشکلات مستلزم گوش فرادادن به حرف هاي همسرتان است، آن هم گوش دادن توأم با دقت. به نظر راحت مي آيد؟ اما در واقع اين چنين نيست. وقتي زوجي براي مشاوره به کلينيک مراجعه مي کنند، يکي از سخت ترين کارها اين است که هر کدام را به گوش دادن به ديگري دعوت کنم. هر کدام نگران اين مطلب است که چيزي را بشنود.«اما گوش کن. اين کليد است.» تا زماني که علاقه مند به گوش کردن نباشيد قادر به تعريف دقيق مشکل نيز نخواهيد بود. «تنها زماني که از مشکل آگاهي پيدا کرديد مي توانيد در مورد راه حل آن صحبت کنيد.»
اگر هر کدام از شما به ديگري گوش فرا دهيد، بيشتر از 90 درصد خواهيد ديد که قبل از اين که مشکلات به درگيري هاي بزرگتر تبديل شوند حل شده اند.
درسي از ملکه
داستاني را مي خواندم که نشان مي داد چگونه در جهت حل مشکلات اقدام کنيم. اين داستان درباره ويکتوريا، پادشاه بريتانيا در اواخر قرن نوزدهم است. ويکتوريا و آلبرت( همسرش ) زندگي خوب و خوشي داشتند اما حتي ملکه هم مجبور بود ياد بگيرد که چگونه مشکلات روزمره خود را که در هر زندگي مشترکي رخ مي دهد، حل کند. ماجرا از اين قرار بود که مدت زمان کوتاهي بعد از اين که ويکتوريا و آلبرت با هم ازدواج کرده بودند مشاجره اي بينشان اتفاق مي افتد. آلبرت به اتاق خود مي رود و در را قفل مي کند. ملکه ناراحت هم به دنبال او مي رود و... به شدت به در مي کوبد. آلبرت مي پرسد:« کيست؟» و ويکتوريا پاسخ مي دهد:« ملکه انگلستان تقاضا دارد که پذيرفته شود.» ضربه بعدي به در آلبرت دوباره مي پرسد:«کيه؟» ويکتوريا با پرخاش مي گويد:« گفتم ملکه انگلستان». اين ماجرا يکي دو بار ديگر نيز ادامه پيدا مي کند در حالي که هنوز آلبرت براي گشودن در هيچ اقدامي نمي کند.
دست آخر ضربه ملايمي به در نواخته مي شود. آلبرت يکبار ديگر مي پرسد:«کيست؟» و ملکه جواب مي دهد:« همسر عزيزت، ويکتوريا». آلبرت در را باز مي کند و آنها درگيري شان را حل مي کنند. حتي يک ملکه نيز مي بايست هنر حل درگيري و نزاع را بلد باشد. شايد بعدها ملکه به دانايي«سليمان» پي برد که مي گفت:«يک جواب ملايم، خشم و غضب را ناپديد مي کند اما يک کلمه خشن و کوبنده، ناراحتي را برمي انگيزد.»
تمام درگيري ها در ازدواج ، اعم از مشکلات بزرگ و کوچک ، قابل حل هستند.
آنچه لازم است کمي صبر و شکيبايي است. توانايي قبول مشکلي که شما باعث بروز آن شده ايد و توانايي اعتراف به اشتباه خود. مجهز نمودن خود به ابزاري چون عشق فراوان، ميل و رغبت به گوش دادن، بخشيدن و...
آن هنگام است که مي فهميد حل کردن مشکلات ، هنري است که مي توانيد آن را ياد بگيريد فقط تنها مسئله اين است که بدانيد«چه بکنيم و چگونه آن را انجام دهيم.»
ترجمه : نسرين رمضانعلي علي اکبر
عوامل مؤثر در تقويت تفاوت هاي بين زن و مرد
روان شناسي زن و مرد ( قسمت هفتم )
در قسمت قبل به مقايسه زن و مرد در زمينه هاي هنري پرداختيم. اينک در ادامه مي خوانيم...
علاوه بر تغييراتي که از لحاظ ساختار فيزيولوژيکي و رواني بين زن و مرد وجود دارد، شيوه نگرش و نحوه تربيت نيز از همان روزهاي اوليه زندگي براي نوزاد دختر و پسر متفاوت است. جنسيت فرد برحسب مذکر يا مؤنث بودن از اهميت زيادي برخوردار است. اولين پرسش پس از متولد شدن نوزاد درباره دختر يا پسر بودن اوست. جنسيت فرزند براي بسياري از والدين مهم است. بررسي بسيار گسترده اي که توسط پيترسون و ديگران صورت گرفت نشان داده 90 درصد مردان و 92 درصد زنان آرزو داشتند نخستين فرزندشان پسر باشد.
| اگر دختر چهار ساله اي دوست دارد با عروسک بازي کند و به او لباس بپوشاند اين بدان معنا نيست که او در آينده نمي تواند يک مهندس يا يک حقوقدان بشود. در بازي کودکان آنچه اهميت دارد اينست که اسباب بازي هاي متنوعي در دسترس آنها قرار گيرد. |
رفتار والدين در مورد فرزندان دختر و پسر متفاوت است. حتي نحوه بغل کردن نوزاد نيز فرق مي کند. پدران اکثراً نوزاد دختر را با احتياط بيشتري بغل مي نمايند و هنگام بازي با نوزاد پسر، وي را بيشتر بالا و پائين مي اندازند. افزون بر آن در انتخاب رنگ و نوع لباس و تزئين اتاق خواب نوزاد تفاوت هايي قائل مي شوند، معمولاً براي دختران بيشتر از رنگ صورتي و قرمز و ليمويي و براي پسران بيشتر از رنگ آبي و يا رنگ هاي تيره تر استفاده مي کنند.
در انتخاب اسباب بازي نيز براي آنها تفاوت قائلند. براي دختر بچه عموماً عروسک و وسائل خانه بازي گرفته مي شود و براي پسران خريد اسباب بازي هايي همچون ماشين و تفنگ رايج است. کمتر کسي براي هديه تولد پسر بچه اي عروسک تهيه مي کند.
«کاتز» ، در مورد نحوه برخورد والدين با کودک و اسباب بازي ، پژوهشي انجام داد. او در يک آزمايشگاه روان شناسي برخورد بزرگسالان را با يک کودک 3 ماهه که لباس زردي به تن داشت مشاهده مي نمود. در اين تحقيق به بعضي از آنها گفته شده بود نام کودک «مري» است. و به بعضي گفته شده بود که نام کودک «جاني» است. در اتاق نيز سه اسباب بازي وجود داشت. يک عروسک، يک توپ فوتبال و يک ماشين. بزرگسالاني که فکر مي کردند کودک دختر است معمولاً عروسک را در اختيار او قرار مي دادند و اشخاصي که فکر مي کردند نوزاد پسر است بيشتر ماشين را در اختيارش قرار مي دادند. چند سال بعد زماني که آزمايش مجدداً تکرار شد همان نتايج به دست آمد. کاتز نتيجه گرفت بزرگسالان اغلب بدون اين که درباره موارد استفاده و کاربرد اسباب بازي ها بينديشند تصور مي نمايند دختر يا پسر لازم است هر کدام با اسباب بازي مخصوص جنس خود بازي کنند.
| زماني که زن ها مي خواهند در بيرون از خانه کار کنند بسياري از مردها مانع مي شوند و اگر هم با شاغل بودن زن موافقت کنند، شرايطي دارند و با هر کاري و در هر حالي موافقت نمي کنند. حتي در جوامعي که ظاهراً زن ها از نظر اقتصادي و اجتماعي برابري کامل با مردها دارند باز هم تصميمات عمده سياسي، علمي، اجتماعي و هنري توسط مردها گرفته مي شود. بديهي است که همه اين عوامل موجب هرچه بارزتر شدن تفاوت هاي بين دو جنس مي شوند. |
«کاتز» همچنين معتقد است اسباب بازي هاي دخترانه مانند عروسک به دختران اجازه نمي دهند که مهارت هاي مکانيکي را به خوبي پسران که معمولاً با کاميون ها و بلوک ها بازي مي کنند تمرين کنند و دخترها به خوبي پسرها در مدارس به خاطر تجسم فضايي و مهارت هاي رياضي پاداش نمي گيرند.
«ايورباخ»، روان شناس کودک از موزه اسباب بازي بين المللي سان فرانسيسکو ، معتقد است اگر دختر چهار ساله اي دوست دارد با عروسک بازي کند و به او لباس بپوشاند اين بدان معنا نيست که او در آينده نمي تواند يک مهندس يا يک حقوقدان بشود. در بازي کودکان آنچه اهميت دارد اينست که اسباب بازي هاي متنوعي در دسترس آنها قرار گيرد.
همانطور که در مباحث قبل ذکر شد، تفاوت هاي جنسي زن و مرد در سايه تفاوت هاي رفتاري اطرافيان تکميل مي گردد. مثلاً ديديم که مرد قوي تر، اما در مقابل آسيب پذيرتر از زن است؛ استقلال و اتکاء به نفس بيشتري دارد، حادثه جوتر، پرخاشگرتر، جاه طلب تر و کنجکاوتر از زن است. استعداد مکانيکي و تجسم فضايي او بهتر است و اهل سياست است. زن نيز استعدادهايي دارد که ارتباط او را با ديگران تسهيل مي کند، از نظر بدني و رواني زودتر از مرد بالغ مي شود و مهارت هاي کلامي و مخصوصاً سيالي کلامي در او بيشتر و بهتر است . به مراقبت و توجه از ديگران تمايل نشان مي دهد، زود جوش تر و سازگارتر از مرد است، و دنيا را با ديد اخلاقي و زيباشناسي مي بيند.
زيربناي زيستي فوق از همان لحظه تولد تحت تأثير بسياري از عوامل اجتماعي و فرهنگي قرار مي گيرد. مثلاً از همان اوان کودکي دخترها را به تقليد از الگوهاي مادران ، و پسرها را به تقليد از الگوهاي پدران وادار و تشويق مي کنند. اگر دختر بچه اي رفتار مادرش را تقليد کند تشويق مي شود و اثر اين تشويق تقويت مي شود و به تکرار آن رفتار مي پردازد، اما اگر رفتار مردانه را تقليد کند نه تنها تشويق نمي شود بلکه از انجام آن منع مي گردد.
تفاوت هاي دو جنس تا حدودي نيز توسط اجتماع تعيين مي شود. از همان کودکي به بيشتر دخترها تلقين مي شود که بايد در روابط اجتماعي خود آرام تر و منفعل تر باشند. دخترها و زن ها اجازه دارند به راحتي گريه کنند و در رفتار خود لطافت و محبت نشان دهند؛ اما مردها بايد دلير، مصمم و قادر به کشيدن درد و رنج در خلوت .
دنياي امروز در دست مردهاست، حتي زماني که زن ها مي خواهند در بيرون از خانه کار کنند بسياري از مردها مانع مي شوند و اگر هم با شاغل بودن زن موافقت کنند، شرايطي دارند و با هر کاري و در هر حالي موافقت نمي کنند. حتي در جوامعي که ظاهراً زن ها از نظر اقتصادي و اجتماعي برابري کامل با مردها دارند باز هم تصميمات عمده سياسي، علمي، اجتماعي و هنري توسط مردها گرفته مي شود. بديهي است که همه اين عوامل موجب هرچه بارزتر شدن تفاوت هاي بين دو جنس مي شوند.
يکي ديگر از عوامل مؤثر در تفاوت هاي بين زن و مرد ، تلويزيون مي باشد. پژوهش ها نشان مي دهد که کودکان کمتر از 5 سال به طور متوسط ، 25 ساعت در هفته را به تماشاي تلويزيون مي گذرانند. به اين ترتيب تا زماني که دوره دبيرستان را به پايان برسانند، حدود 15 هزار ساعت از وقت خود را به تماشاي برنامه هاي تلويزيون صرف کرده اند. براساس تحليل هاي سربين برنامه هاي تلويزيون به سه طريق، الگوهاي قالبي زن و مرد را به کودکان و نوجوانان آموزش مي دهد.
1- مردها بيش از زنان، در برنامه نشان داده مي شوند. اين رقم را تحليل گران حدود سه مرد در برابر يک زن گزارش کرده اند.
2- مردان و زنان در فعاليت هاي مختلفي اشتغال دارند، بدين معنا که مردان بيشتر به کارهاي علمي، صنعتي و فعاليت هاي جسورانه و زنان به کار در خانه ( نظافت، اطو کشيدن، آشپزي) مشغولند. هر چند اداره کردن محيط خانه خود کار با ارزشي است ولي همه توان زن نمي تواند به آن محدود باشد. افزون بر اين، زنان بيش از مردان ناراحتي ها و احساس هاي منفي را بروز مي دهند، مردان مسائل را بهتر حل مي کنند و زنان در حل مسائل به ياري ديگران نياز دارند.
3- در برنامه ها به رفتار مردانه بيش از رفتار زنانه، ارزش و پاداش تعلق مي گيرد. فراواني پاداش مردان، نسبت به زنان دو بر يک و فراواني تنبيه مردان نسبت به زنان نيز سه بر يک است. در نتيجه اعتنا به مردان در برنامه ها، بيشتر بوده و زنان بيشتر مورد بي توجهي اند. اگر کودکان نقش هاي قالبي جنسيتي را از تلويزيون مي آموزند، پس آنان که ساعات بيشتري به تماشاي تلويزيون مي پردازند بيش از بقيه ، نقش هاي قالبي را که تلويزيون ارائه کرده است، مي پذيرند و اعمال مي کنند. (البته لازم به ذکر است در کشور ما ممکن است تلويزيون دقيقاً نقش هاي فوق را در رابطه با نقش زن و مرد القاء نکند و تأثير آن به گونه اي ديگر باشد.)
کتاب ها و منابع درسي
پژوهش هاي اخير نشان مي دهد که در بسياري از کتاب ها و منابع درسي، در مقاطع مختلف تحصيلي، دختران و زنان حضور کم رنگي دارند و با آن که زنان نزديک به 50 درصد جمعيت را تشکيل مي دهند کمتر از 30 درصد مطالب و تصاوير به آنان مربوط مي شود، که اين خود نيز مي تواند عامل مؤثر در تصوير تفاوت جنسيت زن و مرد باشد. در اينجا باز هم تکرار مي کنيم که اثر اجتماع در ايجاد تفاوت هاي فردي به هيچ وجه قابل انکار نيست. کليه تفاوت هاي فردي و کليه تفاوت هاي زنان و مردان در اثر کنش متقابل محيط و توارث به وجود مي آيد. آخرين کلام اين است که وجود تفاوت بين زن و مرد به معناي برتري يکي بر ديگري نيست. «اِن اَکرَمَکُم عِندَالله اَتقکُم – همانا بزرگوارترين شما نزد خداوند، پرهيزکارترين شماست». (حجرات / 13)
منبع : مقدمه اي بر روان شناسي ازدواج
تأليف : زهره رئيسي
تفاوت هاي زن و مرد از لحاظ خلقي
روان شناسي زن و مرد ( قسمت چهارم )
در قسمت قبل به تفاوت هاي زن و مرد از نظر روابط ادراکي پرداختيم . اينک در ادامه مي خوانيم ...
زنان بيش از مردان افسرده مي شوند و ظاهر افسرده پيدا مي کنند اما افسردگي آنها سطحي و موقتي است . مردان کمتر افسرده مي شوند ولي افسردگي آنها عميق و پايدار است ولي همين افسردگي را هم نشان نمي دهند. آقايان به ندرت افسردگي را نشان مي دهند . نمايش شديد آن نيز خودکشي است . آمار خودکشي در مردان بالاتر از زنهاست، پژوهش هايي انجام شده که نشان مي دهد زنان سه برابر بيش از مردان اقدام به خودکشي مي نمايند ولي مردان سه برابر بيش از زنان واقعاً خودکشي مي کنند.
| مردان زماني داراي انگيزه مي شوند که احساس کنند به کمک آنها احتياج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتياجي نيست، کسل مي شوند. اگر احساس کنند مي توانند کارهايي را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژي بيشتري مي کنند. |
نحوه برخورد زن و مرد در برابر مسائل و مشکلات متفاوت است . زنان زماني که اوضاع بر وفق مرادشان نيست فوراً تذکر مي دهند ولي مردان معمولاً در خود نگه مي دارند. براي مثال اگر دختري با آقاي موقر و متيني ازدواج کند و اين دو با يکديگر در يک مجلس شرکت کنند، اگر حرکات و رفتارهاي خانم متناسب با جمع نباشد آقا به معناي اعتراض نگاه مي کند ولي چيزي نمي گويد. از درون ناراحت است ولي زياد بروز نمي دهد . مردها زياد غصه مي خورند ، غصه خوردن از اسرار روان شناسي مردهاست. ولي اگر خانمي با يک چنين شرايطي مواجه شود ( يعني اگر خانم تشخيص دهد که همسرش «هر نکته مکاني دارد» را نمي فهمد) در اينجا واکنشي متفاوت از مرد نشان مي دهد و فوراً با اشاره ، يا با کلمات به مرد تذکر مي دهد. زنان در هنگام برخورد با مسائل اين چنيني سکوت نمي کنند، بلکه فوراً علامت مي دهند. در واقع از دور کنترل کيفيت مي کنند.
نحوه برخورد با فشارهاي عصبي و روحي
يکي از تفاوت هاي عمده زن و مرد نحوه برخورد آنها با فشارهاي عصبي و روحي است . مردها در اين مواقع بيشتر گوشه گير شده و در خود فرو مي روند ؛ در صورتي که زن ها به هيجان آمده مسئله را مطرح مي کنند. براي دستيابي به آرامش و حالت عادي ، مرد در جهت حل مسئله مي کوشد ، و زماني که مسئله حل شد از لاک خود بيرون مي آيد . ولي زن بيشتر نياز به همدردي دارد.
مردان علاقه مندند مسائل شان را به تنهايي حل نمايند ؛ لذا سعي مي کنند مشکلاتشان را براي کسي مطرح نکرده و صحبتي از آن به ميان نياورند مگر آنکه موضوع محتاج کارشناسي و تخصص باشد. زيرا معتقدند وقتي کسي قادر به انجام کاري است اين نشانه ضعف است که از ديگران کمک بخواهد و البته زماني که به کمک احتياج داشته باشند سعي مي کنند با شخص مورد اعتماد مشورت کنند . به اعتقاد آنها گفت و گو در مورد مسئله با کسي ، به معناي درخواست کمک و ياري است. بنابراين زن ها بايد متوجه باشند موقعي که مرد درخواست ياري ننموده است راهنمايي و گوشزدهاي زن ممکن است براي مرد مداخله محسوب شود و اعتماد به نفسش را جريحه دار کند ، در صورتي که زن ها دوست دارند در مواقع ناراحتي با کسي حرف بزنند. زن ها روابط حمايتي را جستجو مي کنند. زن ها رابطه گرا هستند و مردها هدف گرا.
| اگر دوستان همسر، از لحاظ اخلاقي مشکلاتي نداشته باشند نبايد با آنها قطع ارتباط کرد. دوستان جزء شناسنامه زندگي ما هستند. انسان نياز به مراودات اجتماعي دارد. رفت و آمد لازمه زندگي است و کودکاني که در خانواده هاي اهل آداب و معاشرت بزرگ مي شوند از لحاظ اجتماعي رشد يافته ترند. |
وقتي مرد خسته از کار روزانه به خانه بر مي گردد به آرامش و استراحت نياز دارد بنابراين به اخبار گوش مي کند يا روزنامه مي خواند و يا مسابقه فوتبال تماشا مي کند. خواندن روزنامه و يا گوش کردن به اخبار وسيله اي براي فراموش کردن مشکلات زندگي مرد است، اگر زن با حالات روحي مرد آشنا باشد روزنامه خواندن مرد را بي اعتنايي نسبت به خود تلقي نمي کند. گاهي اوقات روزنامه خواندن آقايان براي خانم ها غير قابل تحمل مي شود. مردها بيشتر به مسائل سياسي علاقه مندند . در صورتي که زن ها به مسائل ديني و اجتماعي و به زيبايي شناسي بيشتر از مردها علاقه نشان مي دهند. همانطور که ذکر شد مردها کمتر در مورد مشکلاتشان با افراد ديگر صحبت مي کنند.
اکثر مردها فقط به دو دليل مشکلاتشان را مطرح مي کنند:
1- زماني که کسي را مقصر بدانند و بخواهند او را سرزنش کنند
2 - زماني که در جستجوي راه حل مسئله اي باشند؛ بنابراين صحبت هاي همسرشان را نيز به همين منوال تعبير مي کنند و موجب آشفتگي روحي اش مي شوند. مردها بايد هنر گوش دادن را بياموزند.
مردان زماني داراي انگيزه مي شوند که احساس کنند به کمک آنها احتياج هست ، اگر احساس کنند به کمک آنها احتياجي نيست، کسل مي شوند. اگر احساس کنند مي توانند کارهايي را انجام دهند که همسرشان را خوشحال کنند، احساس انرژي بيشتري مي کنند.
زنان زماني داراي انگيزه مي شوند که آنها را عزيز بدارند و احساس کنند مورد تحسين و قدرداني قرار گرفته اند. دانش اين رموز براي داشتن يک زندگي موفق لازم است.
تفاوت هاي زن و مرد در کمک کردن به ديگران
" گليگان" GILLIGAN در کتاب مشهورش به نام «صدايي متفاوت»، مي گويد مردان روابط خود با ديگران را بخشي از يک سلسله مراتب مي بينند که در آن گروهي قدرت و نفوذ بيشتري نسبت به ديگران دارند. برعکس ، زنان در روابط خود با ديگران، خود را با شبکه ارتباطي مهمي پيوسته مي بينند. آنها زندگي را وابسته به ارتباط و پيوند در قالب فعاليت هاي مراقبتي و دلبستگي ، و نه قراردادهاي توافقي مي نگرند.
مطالعات انجام شده در مورد تعداد دوستي هاي بين دختران و پسران نوجوان حاکي است، از لحاظ گروه گرا بودن و تعداد دوستان ، پسران گروه گراترند ؛ بدين معنا که گاهي پسران با تعداد 10 الي 15 نفر هم تشکيل يک گروه را مي دهند و براي همديگر دوستان صميمي مي شوند ولي اين تعداد در بين دختران کمتر است. معمولاً تعداد دختراني که با يکديگر تشکيل يک گروه صميمي را مي دهند بيشتر از پنج نفر نيست که از بين همين تعداد، نوجوان دختر با يک يا دو نفر صميمي تر است.
| مردها در اين مواقع بيشتر گوشه گير شده و در خود فرو مي روند ؛ در صورتي که زن ها به هيجان آمده مسئله را مطرح مي کنند. براي دستيابي به آرامش و حالت عادي ، مرد در جهت حل مسئله مي کوشد ، و زماني که مسئله حل شد از لاک خود بيرون مي آيد. |
در دوستي ، زنان علاقه مندتر مي شوند و عاطفي تر برخورد مي کنند در حالي که دوستي مردان قوي تر و عميق تر است. تفاوت هاي جنسي در الگوهاي دوستي بستگي زيادي به عامل سن دارد. با بالا رفتن سن و پذيرش مسئوليت هاي مختلف ، الگوهاي دوستي تغيير مي کند. پس از ازدواج شمار دوستان مردان بيش از زنانشان است. يکي از کارهاي ناپسندي که خانم ها پس از ازدواج انجام مي دهند قطع ارتباط دوستان شوهرشان است. اگر دوستان همسر، از لحاظ اخلاقي مشکلاتي نداشته باشند نبايد با آنها قطع ارتباط کرد. دوستان جزء شناسنامه زندگي ما هستند. انسان نياز به مراودات اجتماعي دارد. رفت و آمد لازمه زندگي است و کودکاني که در خانواده هاي اهل آداب و معاشرت بزرگ مي شوند از لحاظ اجتماعي رشد يافته ترند. پژوهش ها حاکي است در ميانسالي و کهنسالي ، شمار دوستان زنان بيش از شوهرانشان است. تفاوت عمده زن و مرد در دوستي آنهاست. زنان نسبت به مردان با دوستان خود نزديک تر و صميمي تر مي شوند و بيشتر درد دل مي کنند، يعني مسائل دروني را بيشتر بازگو مي نمايند؛ در حالي که مردان با دوستان خود بيشتر در فعاليتي مشارکت مي کنند. مردان نسبت به دوستان خود احساس مسئوليت بيشتري دارند و نسبت به زنان در اين مورد با گذشت ترند.
يکي از جنبه هاي تفاوت هاي زن و مرد، در مهرورزي نسبت به ديگران است. در اين مورد ديدگاه قالبي مهرورزي زنان بيش از مردان مي داند ولي پژوهش ها يافته هاي متضادي را ارائه کرده است. در برخي پژوهش ها دختران جوان، دو برابر پسران جوان نسبت به کودکان خردسال مهر مي ورزند و در بعضي پژوهش ها تفاوتي ميان دو جنس مشهود نيست. شماري از روان شناسان از جمله « برمن» معتقدند که زنان بيشتر از مردان به پرسش هاي کودکان و خردسالان پاسخ مي دهند.
در قسمت بعد به مقايسه زن و مرد از نظر قدرت مي پردازيم.
منبع : مقدمه اي بر روان شناسي ازدواج
تأليف : زهره رئيسي
مهمترين عوامل تهديد کننده پايداري خانواده
آسيب شناسي خانواده ( قسمت سوم )
در قسمت قبل بخشي از عواملي که سلامت خانواده را تهديد مي کند ذکر شد ، اينک بقيه عوامل را عنوان مي کنيم.
6- دخالت ديگران
اکثر پژوهش هاي انجام شده در ايران درباره طلاق ، اين حقيقت را منعکس کرده اند که دخالت ديگران مانند اقوام و آشنايان ، والدين زن يا شوهر موجب شعله ورشدن اختلافات زن و شوهر مي گردد و در نهايت به طلاق و جدايي منجر مي شود. زن يا شوهر به ويژه در اوايل زندگي مشترک توسط ديگران به طور ناشيانه راهنمايي و يا در برخي موارد تحريک مي شوند. گاهي اوقات مادرشوهر يا پدرشوهر و مادرزن يا پدرزن عليرغم علاقه ، در زندگي مشترک فرزندانشان مزاحمت ها و آسيب هايي را به وجود مي آورند. در استحکام و انحلال بنياد خانواده ، عوامل متعدد دخالت دارند و هر يک از عوامل اثرات گوناگون آني يا تأخيري برجا مي گذارند . براي مثال مخالفت پدر و مادرِ زن يا شوهر با ازدواج به عمل آمده ، به عنوان عامل زمينه ساز ، ممکن است در درازمدت سلامت خانواده را تهديد کند و تأثير خود را به شکل طلاق و جدايي ظاهر سازد. جدايي و طلاق در زمره ي حساس ترين ، پيچيده ترين و محرمانه ترين حوادث زندگي انسان محسوب مي شود و بايد به عنوان يک پديده چند عاملي مورد بررسي قرار گيرد.
7- مسائل اقتصادي و مالي
زندگي زناشويي بر پايه اشتراک بنا شده است . از اين رو به کار بردن عبارت هايي از قبيل «مال من» ، «جهيزيه من» ، «مال تو» و نظاير آن پايه اشتراک را متزلزل و به تفرقه و جدايي تبديل مي کند. زن و شوهر جوان ، آگاه ، و بصير روي اين عبارت ها خط بطلان مي کشند و آنها را به « مال ما »، « مسئله ما » و « مشکل ما» تبديل مي کنند.
پيوند هايي که بر پايه انگيزه هاي مادي و ثروث زن يا شوهر پي ريزي شده، پس از مدتي از هم مي گسلد و بنياد خانواده را متلاشي مي کند. قديمي ها جمله زيبايي را مي گفتند که : «آدم نان خالي بخورد، اما دلش خوش باشد.» اين جمله بيانگر آن است که نيازهاي مادي انسان در حد متوسط تأمين شود، اما نيازهاي رواني بايد در حد بالا مورد توجه قرارگيرد.
انسان ها نيازهاي مادي دارند که بايد در حد متعادل ارضاء شود، اما مسائل مادي نبايد همه ي امور را تحت الشعاع قرار دهد. زندگي زناشويي نشيب و فراز دارد و زن و شوهر بايد با رعايت صرفه جويي، قناعت و عدم تجمل گرايي مسائل اقتصادي زندگي مشترک خود را تنظيم و اداره کنند. گاهي اوقات مسائل مالي و اقتصادي بهانه هستند و زماني که از زن يا شوهر سؤال مي شود که چرا با يکديگر سازش نداريد، به اين گونه مسائل اشاره مي نمايند و در نهايت «عدم توافق» و «عدم تفاهم» را عامل اصلي طلاق و جدايي معرفي مي کنند. بديهي است که اين عامل کلي و مبهم ( عدم توافق ) نمي تواند ما را به سوي شناخت عواملي که سلامت خانواده را تهديد مي کنند، هدايت کند.
8- موانع فرهنگي و طبقاتي
گاه فرهنگ زن يا مرد به لحاظ عدم تناسب يا تضاد، سلامت خانواده را تهديد مي کند. براي مثال ناهماهنگي فرهنگي و طبقاتي زن و شوهر ( مانند فرهنگ شهري در مقابل فرهنگ روستايي ) گاهي باعث تهديد بنياد خانواده مي شود.
متأسفانه بعضي افراد به تعهدات اخلاقي و ارزش هاي حاکم مقيد نيستند و اين مسئله موجب مي شود زن و شوهر در ظاهر زير يک سقف با يکد يگر زندگي کنند، اما روح آنها از همديگر فاصله داشته باشد. در اين وضعيت زن يا شوهر با « منم منم» گفتن !! و تفاخر به اصل و نسب خود، سعي مي کند همسر خود را سرزنش و تحقير کند. بديهي است در چنين خانواده اي احساس حقارت هر يک از زوجين موجب مي شود فضاي رواني و عاطفي نامساعدي به وجود آيد و زوجين از يکديگر متنفر شوند.
9 - هوسراني و ازدواج مجدد
عامل ديگري که سبب آسيب زايي خانواده مي شود تنوع طلبي ، هوسراني و ازدواج مجدد زن يا شوهر است . شوهر يا زن به فرمان احساسات خود ، با زن يا مرد ديگري ارتباط نزديک برقرار مي کند و رابطه خود با همسر قبلي را سست مي نمايد . در اين شرايط عواملي از قبيل زيبايي و يا ثروت طرف مقابل موجب گرايش به روابطي خارج از چهارچوب خانواده يا بر قراري روابط پنهاني مي شود. اين وضعيت موجب مي شود روابط زن و شوهر مخدوش گردد، بنياد خانواده سست شود و سرنوشت فرزندان به خطر افتد.
10 - سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات
مهمترين عامل آسيب پذيري خانواده ، بروز سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات است. بنابراين هر يک از زن و شوهر به سهم خود مسئوليت دارند که از به وجود آمدن سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات پيشگيري کنند و در اولين فرصت ممکن به حل و فصل آنها بپردازند. زيرا سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات به صورت يک فرايند مخرب و پيش رونده عمل مي کنند. گاهي يک سوء تفاهم ساده در صورت مرتفع نشدن همچون يک گلوله برفي کوچک که به تدريج به يک بهمن بزرگ تبديل مي شود ، بنيان زندگي زناشويي را از بيخ و بُن بر مي کند و متلاشي مي سازد.
11 - انتقام گيري و بهانه جويي
انتقام گيري، بهانه گيري و عيب جويي از مهمترين عوامل آسيب زايي خانواده و روابط زن و شوهر به شمار مي آيند . طرح مکرر « دلخوري ها » ، نقاط ضعف و نارسايي ها ، ساختمان روابط زناشويي را تهديد و تخريب مي کند. بنابراين در مواقع اختلاف و خطا سعي کنيد همسرتان را عفو کنيد ؛ نقاط مثبت او را ببينيد و «کهنه قباله ها» را زنده نکنيد ! همچنين سعي کنيد به قول معروف از «کاه» ، «کوه» نسازيد و با ديده اغماض به رفتار و گفتار يکديگر نگاه کنيد . راستي زن و شوهري که قصد آزار و اذيت يکديگر را دارند، کانون خانواده را در چه وضعيتي قرار مي دهند؟
12 - سلطه گري شوهر يا زن
خانواده ، کانون محبت ، آزادي ، تفاهم و مشورت است. هرگاه روش شوهر يا زن در زندگي مشترک ، سلطه جويي و سلطه گري باشد و هرکدام بخواهند نظرات خود را به اعضاي خانواده تحميل کنند، فضاي خانواده به يک فضاي استبدادي و نامطلوب تبديل مي شود. در چنين فضايي شوهر يا زن مرتب به ديگران دستور مي دهند، امر و نهي مي کنند و هنگام بروز يک رفتار نامطلوب ، اعضاي خانواده را تهديد مي کنند و يا اجازه صحبت به ديگران نمي دهند . اين وضعيت سلامت خانواده را به خطر مي اندازد و اعضاي خانواده احساس حقارت مي کنند. نتيجه اين وضع ، سرکشي ، نافرماني و لجاجت در رفتار اعضاي خانواده خواهد بود. در چنين خانواده اي مشارکت و مشاورت معنا ندارد و شوهر يا زن تنها تصميم گيرنده و همه کاره است . در هر صورت « مرد سالاري» يا « زن سالاري» بنيان خانواده را متزلزل مي کند و موجب بروز ستيزه هاي خانوادگي مي شود.
ادامه دارد ...
در قسمت بعد ادامه ي عوامل ناپايداري در خانواده را پي مي گيريم.
آسيب شناسي خانواده ( قسمت اول )
کاربر محترم اين مطلب در 4 قسمت ارائه مي شود.
زندگي مشترک همواره با دورنمايي زيبا براي زوجين آغاز مي شود ؛ اما به دليل تفاوت هايي بين زن و شوهرها که ناشي از تربيت در دو محيط متفاوت است و همچنين عدم شناخت کافي ، پس از چندي مشکلاتي بروز مي کند که چنانچه با تدبير و درايت با آنها برخورد نشود، مي تواند بنيان زندگي خانوادگي را به مخاطره بيندازد. براي به حداقل رساندن اين خطر، و نشان دادن راهکارهايي دراين ارتباط ، مطلب زير را به نظرتان مي رسانيم .
بدون شک کانون خانواده اي که در آن ، ميان زن و شوهر و اعضاي خانواده انس و الفت نباشد، کانوني است همچون جهنم سوزان که نخستين آثار سوء خود را بر سلامت رواني و جسماني اعضا باقي مي گذارد. کودکان در چنين خانواده سرد و بي روح ، از ناامني و آشفتگي عاطفي و اضطراب رنج مي برند و احتمال ظهور و بروز ناهنجاري هاي عاطفي و رفتاري در آنان زياد است . زيرا سرنوشت والدين و فرزندان با يکديگر گره خورده و رفتار هريک آثار و پيامدهايي بر رفتار ديگري دارد.
متأسفانه يکي از بزرگترين مشکلات اجتماعي در جامعه کنوني انسان ها، ستيزه ها و دعواهاي خانوادگي است که ارکان خانواده را متزلزل مي کند و سلامت رواني اعضاي آن را به خطر مي اندازد. آسيب ها و ستيزه هاي خانوادگي پديده اي بسيار پيچيده و چند وجهي است و بايد از ديدگاه هاي گوناگون رواني ، اجتماعي ، اقتصادي ، حقوقي و ارتباطي مورد مطالعه قرار گيرد. شايد همان طور که هر انساني يکتا و منحصر به فرد است ، زندگي مشترک هر زوج جواني نيز يکتا و منحصر به خودش باشد. با وجود اين ، پرداختن به موضوع «آسيب شناسي خانواده» به منظور دست يافتن به راهبردهاي پيشگيري ، يکي از مهمترين ضروريات آموزش خانواده است، چون بدون شناخت علل و عوامل ، دستيابي به راه هاي درمان و اصلاح امکان پذير نخواهد بود.
سخن از آسيب شناسي خانواده ، سخن از عواملي است که بهداشت رواني خانواده و ازدواج را تهديد مي کند. هدف اين بخش از مطلب آن است که عوامل ناپايداري ازدواج و گسسته شدن ارکان خانواده، مورد شناسايي و علت يابي قرار گيرند. يک زوج جوان ، آگاهانه و عاشقانه ازدواج کرده اند، ليکن در حال حاضرعواملي کانون زندگي مشترک آنها را تهديد مي کند. در بيان اهميت آسيب شناسي خانواده بايد متذکر شد که ريشه اکثر ناهنجاري هاي رفتاري ، عاطفي، اجتماعي و اخلاقي افراد يک جامعه ، از خانواده بحراني سرچشمه مي گيرد. از اين رو هدف از آسيب شناسي خانواده، از سويي شناخت علل و عواملي است که موجب عدم موفقيت ازدواج و شکل گيري مشکلات خانواده مي شوند و از ديگر سو ارائه روش هاي پيشگيري مورد نظر است.
آسيب شناسي خانواده را مي توان در سه مرحله مطالعه کرد:
1- پيش از ازدواج
2 - هنگام ازدواج
3 - پس از ازدواج
در اينجا آسيب شناسي خانواده در مرحله پس از ازدواج و تشکيل خانواده مورد نظر است. زندگي زوجين در آغاز ازدواج معمولا همراه با صلح و دوستي و آرامش است، ليکن هفته ها و ماه هاي بعد، گاه برخوردها، حسابرسي ها و ستيزه ها شروع مي شود و مسائل و مشکلات بروز مي کند. براساس مطالعات و تحقيقات انجام شده ، آسيب هاي گوناگوني ( مرئي و نامرئي) مانند سست شدن باورهاي مذهبي ، بدآموزي ، تنوع طلبي ، خيال پردازي، مصرف گرايي و نظاير آن استحکام و سلامت خانواده را تهديد مي کنند و هر يک از آنها مانند يک شبکه يا مجموعه اي از عوامل دست به دست هم مي دهند و موجب تزلزل و آسيب پذيري خانواده مي شوند. در قسمت هاي بعد به اختصار به برخي از مهمترين عوامل آسيب زا و سپس به راه هاي پيشگيري از آسيب پذيري خانواده مي پردازيم.
ادامه دارد...
در قسمت بعد مطالبي در مطالبي در مورد عواملي که سلامت خانواده را تهديد مي کند بحث خواهيم نمود.
توصيه هايي براي رسيدن به رابطه مؤثر با همسر خود
ازدواج موفق ، سرچشمه و اساس يك زندگي سالم فردي و اجتماعي است. چنانچه ازدواج با موفقيت همراه باشد نه فقط زوجين بلكه فرزندان خانواده نيز از سلامت رواني برخوردار مي گردند و حالاتي نظير احساس امنيت و آرامش ، دوستي و صميميت متقابل ، اميدواري به زندگي ، و شعف در آنان به وجود مي آيد. رابطه زناشويي مي تواند دستمايه شادي ، و در غير اين صورت منبع بزرگ رنج و تألم باشد .اما عوامل موفقيت و روابط صميمانه كدامند؟ بعضي ها مي گويند موفقيت ازدواج بستگي به اين دارد كه تا چه اندازه به عشق متعهد باشيد. جمعي ديگر موفقيت روابط صميمانه را به بخت و اقبال نسبت مي دهند و اين كه بتوانيد شخص مناسب خود را پيدا كنيد، كسي كه با او همخواني داشته باشيد. جمعي ديگر هم به شور و اشتياق و به وجود علايق و يا ارزش هاي مشترك اشاره مي كنند .
بعد از بررسي صدها رابطه به اين نتيجه مي رسيم، كساني در روابط صميمانه خود موفق مي شوند كه از مهارت هاي ويژه اي برخوردارند. اين بررسي نشان مي دهد كه روابط پايا و پُر دوام را زوج هايي تحقق مي بخشند كه با مهارت هاي ميان فردي آشنايي دارند: گوش دادن، ارتباط روشن، مذاكره ، برخورد مؤثر با خشم و….
شما هم مي توانيد با خواندن و تمرين كردن مهارت هاي جديد را بياموزيد . تغيير دادن بخت و اقبال يا احساس شور و اشتياق به اين سادگي ميسر نيست.
اين مقاله به شما كمك مي كند تا به مهارت هاي لازم براي زنده نگاه داشتن عشق دست يابيد.
مهارت هاي ارتباط مؤثر
گوش دادن واقعي به همسر دشوار است ، اما خود را به نشنيدن زدن ، جواب از قبل حاضر و آماده داشتن ، به نشانه هاي خطر توجه كردن ، جمع آوري دليل و مدرك براي اثبات ادعاي خويش ، داوري كردن و نظاير آن كار به مراتب ساده تري است. ولي گوش دادن مهمترين مهارت ارتباطي است كه مي تواند صميميت را به وجود آورد و آن را حفظ نمايد. وقتي خوب گوش مي دهيد همسرتان را بهتر درك مي كنيد ، با او هماهنگ مي شويد ، از روابط خود بيشتر لذت مي بريد و بي آن كه مجبور به ذهن خواني باشيد مي فهميد كه همسرتان چرا چنين مي گويد و چنين مي كند. و با چشمان همسرتان به مسائل نگاه مي كنيد. در ضمن گوش دادن ، نشانگر مهر و محبت شما نسبت به همسرتان است.
گوش دادن مؤثر صرفاً به سكوت كردن و شنيدن حرف هاي همسر خلاصه نمي شود . گوش دادن واقعي به قصد و نيّت شما بستگي دارد. اگر نيت شما فهميدن، لذت بردن، آموختن و يا كمك كردن به همسرتان است ، در اين صورت به واقع گوش مي دهيد.
وقتي همسرتان موضوع مهمي را با شما در ميان مي گذارد بايد به زبان خود و به طور خلاصه ، درك و برداشت خود را از گفته هاي او بيان كنيد. اين مهم ترين بخش خوب گوش دادن است .
خلاصه كردن حرف هاي طرف صحبت به زبان خود معمولاً به شفاف شدن منظور گوينده و درك مطلب منتهي مي شود. بعد از خلاصه كردن مطلب و طرح سؤال به منظور روشن نمودن هر چه بيشتر موضوع ، نوبت به باز خورد مي رسد. به عبارت ديگر واكنش خودتان را نشان مي دهيد . در اين مرحله بايد بي آن كه داوري كنيد ، به آرامي افكار ، انديشه ، احساسات ، نقطه نظرها و خواسته هاي خود و موارد ديگر را مطرح سازيد . برداشت دروني خود را با همسرتان در ميان بگذاريد. بايد مراقب باشيد تا اسير موانع سر راه ارتباط مؤثر نشويد.
بازخورد سه عمل مهم انجام مي دهد . نخست وقتي برداشت خود را با همسرتان در ميان مي گذاريد، درستي آن را محك مي زنيد . در اين زمان اگر برداشت شما از حرف او اشتباه باشد در مقام اصلاح حرف شما برمي آيد. دوم، بازخورد به همسر شما كمك مي كند
تا در زمينه درستي و تأثير ارتباط خود اطلاعاتي به دست آورد. سوم، همسرشما با برداشت هاي جديد شما آشنا مي شود.
حالا جاي خود را با همسرتان تغيير دهيد. كسي كه تاكنون حرف مي زده ، تبديل به شنونده مي شود و شنونده قبلي حالا حرف مي زند. اين برنامه آن قدر ادامه پيدا مي كند تا مطلب به خوبي ايراد و درك شود .
همدلي به شما كمك مي كند تا مواضع همسرتان را بهتر درك كنيد. براي رسيدن به همدلي بيشتر به اين نكته توجه بفرمائيد كه هر دوي شما مي خواهيد در زمينه هاي فيزيكي و احساسي در شرايط بهتري قرار داشته باشيد.
ارتباط مؤثر از عزت نفس حمايت مي كند و فضاي مناسبي براي حل و فصل مسائل به وجود مي آورد. در ارتباط مؤثر ، طرفين درباره تأثير حرفشان قبول مسئوليت مي كنند. ارتباط مؤثر زماني برقرار مي شود كه صداقت حاكم باشد و طرفين از گفتن دروغ اجتناب كنند. ارتباط مؤثر زماني برقرار مي شود كه تمام مطلب را به شكلي كه وجود دارد بگوييد و از ذكر برخي از حقايق درباره مطلب خودداري نورزيد. از همه اينها مهم تر لازمه ايجاد ارتباط مؤثر رفتار حمايتگرانه است ،
بايد به جاي رفتار انفعالي و فاصله گرفتن ، نزديك شدن و درك كردن را انتخاب كنيد.
ده توصيه براي رسيدن به ارتباط مؤثر
1- ازعبارات داوري كننده ، انتقاد آميز و باردار اجتناب كنيد.
2- از برچسب زدن هاي تعميم آميز اجتناب نماييد.
3- از مخابره پيام هاي با فاعل « تو» خودداري نماييد.
4- به سابقه و به گذشته ها كاري نداشته باشيد.
5- مقايسه منفي نكنيد .
6- تهديد نكنيد .
7- احساسات خود را بيان كنيد .
8- از پيام هاي كامل و جامع استفاده كنيد .
9- از پيام هاي روشن استفاده كنيد .
چه كنيم تا ازدواجمان توأم با عشقي ماندگار باشد ( قسمت اول )
كاربر محترم شما مي توانيد اين مطلب را در سه قسمت مطالعه نماييد.
1 - تفاوت ، جاذب است
مهم ترين جنبه ي جذابيت اين است كه با هم تفاوت داشته باشيم . درست همان طور كه قطب منفي و قطب مثبت يك آهن ربا يكديگر را جذب مي كنند . مرد با احساس ويژگي هاي مردانه و زن با احساس ويژگي هاي زنانه يكديگر را جذب مي كنند. اگر خويشتن واقعي خود را منكر نشويم و تفاوت هاي موجود در يكديگر را ناديده بگيريم به عشقي ماندگار دست مي يابيم.
اگر زن سبب شود كه مرد احساس مردانه داشته باشد، به او در جذب همسرش كمك مي كند. همچنين زن زماني بيشتر جذب شوهرش مي شود كه شوهر به احساسات زنانه او بها بدهد.
توجه به تفاوت هاي يكديگر ، راز پايدار نگاه داشتن شور و شوق در زندگي زناشويي است.
چگونه زن مي تواند روحيه ي زنانه خود را تقويت كند؟
1- مطرح كردن مشكلات و مسائل روزانه با همسر به شكلي غيرهدفمند؛ بي آن كه انتظار حل آن را داشته باشد.
2- ورزش كردن و انجام تمرينات ورزشي به منظور شاداب كردن جسم.
3- گفت وگو با دوستان و بستگان . زن ها نبايد تحت تأثير فشار شديد كار روزانه از گفت وگو با دوستان و بستگانشان محروم شوند.
4- داشتن برنامه هاي منظم نيايش ، مراقبه ، يوگا ، ورزش ، نوشتن وقايع روزانه و يا رسيدگي به گل و گياه باغچه.
5- پرداختن به كارهايي كه روحيه زنانه را تشويق كند. دريافت كمك از ديگران ، داشتن عكس همسر و فرزندان و بستگان با خود در محل كار، استفاده و تزيين محيط كار با گل و گياه .
6- محبت به دوستان و بستگان ، در آغوش كشيدن فرزندان و اعضاي خانواده .
7- تشكر كتبي از كمك و مساعدت هاي ديگران.
8- گردش در شهر محل زندگي ، استفاده از مرخصي ، بازديد از نقاط ديگر.
9- تماس با مشاورين امور زناشويي و روان درمانگرها و صحبت كردن آزادانه با آنها.
10- هفته اي يك بار به سينما يا تئاتر رفتن . گوش دادن به نوار موسيقي ، خواندن كتاب هاي جالب ، انجام فعاليت هاي لذت بخش .
11- مشخص ساختن كارهايي كه انجامشان در اسرع وقت لازم است.
البته رعايت همه ي اين توصيه ها با هم دشوار است . مي توانيد به تدريج اما به شكلي منظم به توصيه هاي ارائه شده عمل كنيد.
چگونه مرد مي تواند روحيه ي مردانه خود را تقويت كند ؟
1- با دوستان خود به ورزش هاي انفرادي يا رقابت آميز بپردازيد . با ورزش كردن و رقابت هاي ورزشي مي توانيد خستگي هاي شغلي خود را فراموش كنيد. تماشاي برنامه هاي ورزشي مورد علاقه از طريق تلويزيون نيز اثر بخشي مشابهي دارد.
2- وقتي مي خواهيد تنها باشيد و اگر احساس كرديد كه به اين تنهايي نياز داريد. از اين تنهايي بدون احساس گناه استفاده كنيد. اگر احساس مي كنيد بايد به گوشه اي خلوت برويد، حتي اگر اين كار دشوار باشد، به آنجا برويد. به همين شكل مرد براي رسيدن به روحيه ي مردانه بايد كارهاي شجاعانه بكند و خود را درموقعيت هاي دشوار قرار دهد و به تدريج روحيه ي مردانه را درخود تقويت كند.
3- مردان مجرد بايد از تن دادن به هرگونه رابطه ي خارج از ازدواج با جنس مخالف خودداري كنند. اين خويشتن داري مي تواند روحيه ي مردانه آنها را تقويت كند. تمرينات ورزشي ، پرداختن به تمرينات يوگا و مراقبه مي تواند در اين زمينه مؤثر واقع شود.
4- مرتب و همه هفته ورزش كنيد. تمرينات وزنه برداري ، نرم دويدن، دوچرخه سواري ، كوهنوردي ، شنا كردن و ساير ورزش ها مي تواند به تقويت روحيه مردانه شما كمك كند. حداقل هفته اي يكبار عضلات خود را زير فشار تمرينات ورزشي قرار دهيد .
5- مواظب باشيد كه زندگي تان بيش از حد راحت نباشد. تن پروري نكنيد . گاه صبح ها زودتراز خواب برخيزيد و در مواقعي ديرتر بخوابيد تا كمي ذهن و جسمتان زير فشار قرار گيرد. از مقررات و نظم و انضباط شخصي استفاده كنيد.
6- حداقل هفته اي يك بار به ديگران محبت كنيد. مي توانيد حتي در صورت لزوم به غريبه ها و كساني كه آنها را نمي شناسيد محبت كنيد.
اگر كسي به شما احتياج دارد و شما ترجيح مي دهيد استراحت كنيد ، بكوشيد از اين استراحت صرفنظر كنيد و نياز موجود را بر طرف سازيد. البته توصيه نمي كنيم كه اين كار را مرتب و درهمه حال انجام دهيد. وقتي خسته يا عصباني هستيد از مجازات كردن ديگران خودداري كنيد. به جاي آن ، به تنفس كردن خود دقيق شويد. وقتي هوا را به درون ريه هاي خود مي كشيد تا عدد پنج شمارش كنيد و بعد به هنگام بيرون دادن هوا مجدداً تا عدد پنج بشماريد . اين تمرين را ده بار تكرار كنيد. در صورت ادامه ي ناراحتي مي توانيد به تمرين ادامه دهيد.
7- فهرستي از كارهاي مورد علاقه ي خود تهيه كنيد. درهفته فرصتي را براي انجام دادن اين كارها اختصاص دهيد . كارهايي بكنيد كه به شما احساس خوب و موفقيت بدهد.
8- وقتي كاري پيش مي آيد كه انجامش وقت و نيروي زيادي نمي خواهد، بي درنگ به انجام آن كار مبادرت ورزيد. به خود بگوييد: " همين حالا اين كار را بكن".
9- وقتي از انجام كار مفيدي هراس داريد اما مي دانيد كه اين كار بايد انجام شود، به انجام آن مبادرت ورزيد. به قبول مخاطرات منطقي تن بدهيد. انجام دادن و موفق نشدن بهتر از انجام ندادن است.
10- از خشم خود استفاده سازنده و مطلوب بكنيد. به انجام كاري بپردازيد. مطلبي بنويسيد. احساسات خود را به طور خصوصي يادداشت كنيد. به احساسات باني و باعث خشم خود توجه كنيد. اگر خشم خود را تخليه مي كنيد، بكوشيد كه اين كار با صداي آرام انجام شود، با اين حال رفتاري محكم و قاطعانه به نمايش بگذاريد. مراقب باشيد كه در جريان تخليه خشم به كسي توهين نشود.
ادامه دارد ...
كاربر محترم شما مي توانيد در قسمت بعد مطالبي در مورد ارتباط مناسب، قدرداني از همسر و ايجاد تغيير در زندگي را مطالعه نماييد
اجتماعی، فرهنگی، علمی و هنری از شخصی به شخصی دیگر و از نسلی به
نسل دیگر، راه اندازی شده است.
baraye didane in email be surate farsi mitavanid az yeki
az do rahe zir estefade konin:
1-Right clik>Encoding>More>Unicode (UTF-8)
2-Right clik>Encoding>More>Arabic (windows)
اگر این مطلب از طرف دوستان برای شما بازفرست شده است
می توانید در صورت تمایل در این یاهوگروه به نشانی اینترنتی
http://groups.yahoo.com/group/AndisheyeNik
وآدرس ایمیل andisheyenik@yahoogroups.com
،عضو شوید تا همه مطالب فرهنگی و اندیشه ای گروه را دریافت نمایید
لطفا در نظر داشته باشید که مطالب ارسالی از طرف صاحبان اندیشه با نگرشها
و سلیقه های گوناگون را به معنای خط مشی این یاهوگروه قلمداد نکنیم.
شاگردی دقیق، آموزگاری شریف و پرستاری مهربان برای (اندیشه) هم باشیم و بمانیم
مدیریت اندیشه نیک





هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر