این روزها که بسیار در ایمیلها نقطه نظرهای متفاوت در مورد موجودیت خدا و کلمات قرآن و شخصیت پیامبر اسلام میبینم نا خدا گاه به یاد میآورم خاطرات خود را: خاطرم هست که در روز هایی که داشتم در مسائل اعتقادی و ایدئولوژی تصمیم میگرفتم ازدو اصل ساده ریاضی و فیزیک و از روش حل مساله ریاضی و مهندسی استفاده کردم و خیال خودم را از بابت مسائل اعتقادی برای همیشه آسوده کردم: برهان خلف: یعنی حال مساله و اثبات درستیه یک موضوع با استفاده از فرض اولیه غلط بودن آن اصل نسبی بودن: یعنی اینکه بسیاری از پدیدها نسبی است. مانند حرکت، سرعت، شتاب. روش حل: نوشتن فرضیات اولیه مساله با هدف ساده کردن مساله پیچیده که روش بسیار موثری در حل مساله در علم امروز دارد و دانشمندان را بسیار کمک نموده که به مدل و فرمولهای ساده از مسائل پیچیده برساند حالا ارتباط اینها با مسائل ایدلوژی چیست عرض میکنم: بد از کنکاش بسیار و و کیج خوردنهای فراوان به این نتیجه رسیدم که با دو فرض خیال خودم را راحت کنم و بقول امروزیها به کار خودم برسم تا بتونم شکم خودم و زن و بچه را سیر کنم! ۱) خدا هست (به گواه عقل و دل) ۲) اسلام از طرف خداوند است (یعنی محمد رسول او و قرآن کلام خداست) وای که چه ساده شد بعد از آن! و تا هم اکنون هیچ نوشته، کتاب، ایمیل، در اینمورد را دیگر نیاز نیست بخوانم و کلی وقت آزاد برای کارهای دیگر پیدا کردم! حالا میگویید نقش برهان خلف و اصل نسبیّت چه بود اینجا باز هم عرض میکنم: من برای کنترل کردن صحت تک تک فرضیات بالا البته از دو اصل یاد شده استفاده کردم: ۱) فرض نبود خدا به مدت ۱ سال فرض کردم خدا نیست مثل این دکترها که دارو را گاها روی خود امتحان میکنند و عوارض آن را میبینند من هم عوارض این فرض را بر خود برسی کردم.(برهان خلف) حتا با اطرافیان و دوستان خدا نشناس خود با سابقه طولانی در این مورد گفتم و شنیدم و نشستم و بر خواستم! بماند که چهها دیدم و شنیدم که در این مجال نمیگنجد ولی در کلّ جز مشکل روحی، روانی، و خانوادگی نبود حداقل نسبت به افراد معتقد به مراتب مشکلات بیشتری داشتند (اصل نسبی بودن) پس نتیجه گرفتم که حداقل به نفع خودم و سلامت روحی و روانیم هم میباشد که خدا باشد لذا فرض کردم که هست ۲) فرض نامطلوب بودن دین اسلام در کلّ معتقدم که خدا باید از طریقی با مردم صحبت میکرده است و مردم باید از طریقی بدانند که هست حالا اگر فرض کنیم که بقول بعضی که میگویند اسلام دین ترور و جنگ و چند زنی است! خوب سوال اینست که به چه کتاب و آئین و دین تغییر یابیم؟ (برهان خلف) نشستم آمار جنگهای مسلمانان و کشتها و حتا ترور ها (البته بنظر من ربطی به اسلام ندارد) از صدر اسلام را با آمار جنگ اول و دوم جهانی که عموما از کشورهای مسیحی بودند و جنگها و بودجههای جنگ و ارتش کشورهای مسیحی و یهودی در عصر حاضر مقایسه کردم! جهان مسیحیت و یهود, فقط در جنگ جنگ اول جهانی ۳۷ میلیون کشته داد. و یا کشتههای جنگ دوم جهانی بیش از ۶۰ میلیون بود. فراموش نکنیم که در این جنگها مسلمانان نقشی نداشتند. و یا بر اساس آمار اخیر منتشر از طرف سازمان سیا در جریان جنگ اول جهانی تعداد کشتههای ایرانیها به دلیل بستن مرزها از طرف کشور مسیحی انگلستان و ایجاد قحطی ۴۰% از جمعیت ۲۰ میلیونی ایران بوده است (خوب میشه یه جور ترور و یا نسل کشی که سایت بیبیسی هم در این مورد مقاله ایی رو منتشر کرد). حالا بگذریم که در ادیان دیگر شما سابقهٔ پیامبر کشی هم میبینید که مسلمانان فاقد این مشکل هستند (یادآوری میکنم که فرض کنید رفتارهای بد افراد را هم اگر بر فرض محال بخواهیم به حساب ادیان الهی بنویسیم) جالب اینکه متوجه شدم که جز تبلیغات منفی و بزرگ نمایی حداقل آمار نشان میدهد که مسلمانان (با احتساب کل جنگها از صدر اسلام تا کنون حتا با احتساب ترورهای بعضی مسلمانان کج فهم قدرت طلب و یا همین جنگ ایران و عراق و...) در برابر جهان یهود و مسیحیت (نیاز نیست خیلی دور بروید فقط میتواند آمار جنگهای اول جهانی به بعد را ملاحظه فرمائید، جنگ ویتنام کشتههای در آفریقا و فلسطین و جنگهای افغانستان و حمله به عراق و...) از پاکی و معصومیت برخوردار هستند (اصل نسبی بودن) حالا بگذریم که میتوان بحث کرد چه جنگی درست است و چه جنگی غلط! و اینکه آیا اگه پیامبر نمیجنگید اساسا اسلام در جزیرهٔ وحشیهای عرب صدر اسلام میماند یا نه!!؟ بحث چند زنی هم که دیدم اساس مشکل عهد قدیم و جدید است و ردّ پای آن در مسیحیت و یهود هست و تنها در اسلام نیست ولی ظاهر چون جوامعه مسیحیت و یهود زودتر از مسلمانان وارد اثر مدرن شدند، خردمندان و جامع شناسان در این جوامع دست به اصلاح و محدود کردن این تفکر زدند بعد دیدم که اولین مسلمان ۱ زن بود که از نظر ثروت و سواد سر آمد زنان و حتا مردان عرب بود، که نه از سر بیشوهری و فقر خود بلکه به واسطه امین بودن و پاکدامن بودن محمد زن او شد. و نسلی مانند فاطمه تربیت کرد که هماند علی حضور پررنگی در تاریخ صدر اسلام دارد یعنی با معیار امروز فرض کنید ۱ زن تاجر و ثروتمندی برود و کارمند جز خود را که هوس ران و زن باره است را به همسری بگیرد! میشود؟! و تازه از آنها بچههای شایسته و معروف تربیت کند!!؟ تازه ثروت خود را در راه چنین شوهری خرج کند!!؟امکان دارد!!؟ البته دلایل چند زنی پیامبر و نقش و حضور زنان در صدر اسلام چیز دیگریست که بسیار طولانی و باز در این مجال نمیگنجد. خلاصه با دیدن دلیل آشکار مثل آفتاب و یک حساب ساده دو دو تا چهارتا دیدم باز اسلام در رتبه بهتری قرار دارد. ضمن اینکه با پذیرفتن اسلام به سادگی سایر ادیان قبل هم مورد پذیرشم قرار دارد و از مزایای آنها هم میتوانم استفاده کنم. و بقول مهندسینsaftey Factor هم بالا تر است . به عبارتی با فرضیات قبول وجود خدا و قبولی اسلام بسیاری از مسائل پیچیدهٔ زندگی خود را راحت مدل سازی و حل نمودم. و صرفاً بواسطهی عدم درک یک موضوع و یا سو استفادهٔ عده ایی آدم به ظاهر خدا پرست و روحانی! و یا حتا احتمال وجود تحریف (یا به بقل دانشمندان علم: وجود استثنا ها!) کلّ قانون را کنار نمیگذارم خلاصه از آنروز به سلامت و آرامش زندگی کرده و هروقت کسی به من معترض میشود و یا انتقاد تند و توهین آمیزی را میبینم صرفاً این سوره را میگویم و خلاص: به نام خداوند بخشنده مهربان بگو: اى كافران! (1) آنچه را شما مىپرستيد من نمىپرستم! (2) و نه شما آنچه را من مىپرستم مىپرستيد، (3) و نه من هرگز آنچه را شما پرستش كردهايد مىپرستم، (4) و نه شما آنچه را كه من مىپرستم پرستش مىكنيد; (5) (حال كه چنين است) آيين شما براى خودتان، و آيين من براى خودم! (6) ناصر
اجتماعی، فرهنگی، علمی و هنری از شخصی به شخصی دیگر و از نسلی به
نسل دیگر، راه اندازی شده است.
baraye didane in email be surate farsi mitavanid az yeki
az do rahe zir estefade konin:
1-Right clik>Encoding>More>Unicode (UTF-8)
2-Right clik>Encoding>More>Arabic (windows)
اگر این مطلب از طرف دوستان برای شما بازفرست شده است
می توانید در صورت تمایل در این یاهوگروه به نشانی اینترنتی
http://groups.yahoo.com/group/AndisheyeNik
وآدرس ایمیل andisheyenik@yahoogroups.com
،عضو شوید تا همه مطالب فرهنگی و اندیشه ای گروه را دریافت نمایید
لطفا در نظر داشته باشید که مطالب ارسالی از طرف صاحبان اندیشه با نگرشها
و سلیقه های گوناگون را به معنای خط مشی این یاهوگروه قلمداد نکنیم.
شاگردی دقیق، آموزگاری شریف و پرستاری مهربان برای (اندیشه) هم باشیم و بمانیم
مدیریت اندیشه نیک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر