lotfan montasher konid

مصاحبه زیر را آقای علیرضا جوانبخت از همكاران سایت روز اونلاین با من (مینا احدی) در مورد كمپین نجات سكینه محمدی آشتیانی و اظهار نظر شیرین عبادی درمورد این كمپین انجام داده است. این مصاحبه حدود دو هفته قبل برای ایشان ایمایل شد. طبق اظهارات آقای جوانبخت این مصاحبه برای درج در سایت روز انلاین بود. اما بعد از دو هفته این مصاحبه به هر دلیلی در سایتشان درج نگردید. من عین مصاحبه را به دلیل اهمیت نقدی كه به جنبش _ ملی اسلامی و متفكرین آن و مشخصا شیرین عبادی دارد٬ برای اطلاع عموم منتشر میكنم. مینا احدی

" بشر" فقط دوستان شما نیستند!

كمپینی جهانی در دفاع از یك زن از اعماق جامعه !

علیرضا جوانبخت-خانم احدی، شما فعالیت زیادی در مخالفت با حکم سنگسار در ایران، به خصوص در مورد حکم سنگسار خانم سکینه محمدی انجام داده اید. اخیرا خانم شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل طی مصاحبه ای اظهار کرده است که، اطلاعات ایران این مسئله را به نحوی جلو انداخته که زندانیان سیاسی فراموش شوند. عقیده شما چیست؟

مینا احدی : این اظهار لطف! خانم عبادی٬ گیرنده جایزه " حقوق بشر" به یك كمپین گسترده جهانی علیه سنگسار و علیه كلیت جمهوری اسلامی است. مشكلی كه من همیشه با افرادی همچون خانم عبادی داشته ام این بوده است كه تعریف " بشر" در قاموس اینها تعریفی كاملا محدود است و محدود به حلقه ای از دوستان و اطرافیان و هم مسلكان اینها است٬ بویژه این بشر تا سطح اعماق جامعه پیش نمیرود و سكینه محمدی آشتیانی و یا كارگران زندانی و یا افرادی مثل كبرا رحمانپور و شهلا جاهد و... را شامل نمیشود. سوال من اینست كه همین خانم عبادی تا كنون در كدام نبرد مهم برای نجات جان محكومین به اعدام "عادی" و یا محكومین به سنگسار همچون سكینه شركت كرده و برای نجات جان آنها حتی چند كلمه اظهار نظر كرده است. آرشیو مصاحبه ها و اظهار نظرات ایشان را در سایتها و در جستجوگر گوگل نگاه كنید تا ببینید كه ایشان از یك طیف معین دفاع میكند و در این طیف طبعا خانم آشتیانی "زنی از اعماق جامعه" جایی ندارد. ما به این روش فعالیت سیاسی و "حقوق بشری" خانم عبادی عادت كرده بودیم و هیچ نزدیكی با این روش نداشته ایم.

اما این بار خانم عبادی مرزها را در نوردید و كمی لجن هم بسوی ما پاشید. در مورد كمپینی كه به عینه میلیونها نفر را با عمق كراهت و سبعیت یك حكومت اسلامی آشناتر كرد٬ كمپینی كه نگاهها را بسوی بیت رهبری و سیستم قضایی و دستگاه عظیم جنایتی به اسم حكومت اسلامی جلب كرد كه به راحتی آب خوردن پرونده سازی میكند و جنایت مقدس سازمان میدهد٬ و نه فقط این بلكه ما یك حركت جهانی را علیه این حكومت سازمان دادیم٬ خانم عبادی درمورد این حركت و این چالش گفت این حركت به وزارت اطلاعات مربوط است كه نمیخواهد موضوع زندانیان سیاسی را مطرح كنند. این نگرش كه مبارزه علیه سنگسار و افشاگری در ابعادی میلیونی و جهانی در مورد یكی از مهمترین موارد نقض حقوق انسانی یعنی سنگسار٬ چندان مهم نیست و ظاهرا افشا گری در مورد زندانیان سیاسی مهم است٬ یك دو قطبی غلط است كه البته مشكل خانم عبادی این نیست. چرا كه اولا در مورد زندانیان سیاسی هم خود ما و هم بسیاری از نهادهای مدافع حقوق انسان و یا سازمانهای سیاسی فعالیت میكنند و ثانیا كمپین جهانی دفاع از سكینه با این همه امكان سازی و این همه جلب توجه افكار عمومی به سیستم قضایی در ایران و به حكومت فاشیست اسلامی٬ زمینه ساز بسیار مهمی است در دفاع از زندانیان سیاسی و یا در اعتراض به همه موارد نقض حقوق انسانی در جمهوری اسلامی.

دوما مگر خانم عبادی و جنبشی كه به آن تعلق دارد مشغول كار مهم و كمپین مهمی بود كه ما و این كمپین دفاع از سكینه مانع آن شده باشیم٬ مگر دفاع از حقوق بشر شامل دفاع از سكینه و سكینه ها نمیشود كه این چنین خانم عبادی به او و نقش میلیونها انسان در این كمپین برخورد میكند٬ اینها سوالات واقعی ای است كه خانم عبادی جوابی برای آن ندارد.

علیرضا جوانبخت- خانم شیرین عبادی همچنین مورد زندانیان سیاسی اعتصاب کننده را در مقایسه با مورد سنگسار خانم محمدی مسئله بزرگتری می داند. در مورد چنین مقایسه ای چه فکر می کنید؟

مینا احدی: ببینید حكومت اسلامی یك حكومت ضد حقوق انسانی و ضد خود انسان است. از همان روز اول كه جنبش اسلامی در ایران به قدرت رسید٬ با اعدام و سنگسار و تحمیل بی حقوقی كامل به همه انسانها روی كار آمد. سنگسار بطور مثال یك پدیده مهم است كه با كالبد شكافی آن میتوانید كلیت این حكومت و حكومتهای اسلامی را ببینید و علیه آن بایستید و مبارزه كنید. در پدیده سنگسار شما موقعیت زن در این سیستم را می بینید٬ سیستم قضایی جمهوری اسلامی و همچنین سبعیت و وحشیگری غیر قابل توصیفی را می بینید كه بویژه علیه زنان و یا همجنسگرایان اعمال میشود. اگر برای شما اصل انسان و حقوق انسان معیار باشد٬ اعتراض به این جنایات و بویژه سنگسار و اعدام در صدر فعالیتهای شما قرار میگیرد.

تا آنجا كه به زندانیان سیاسی مربوط میشود٬ از نظر من این را هم باید تعریف كرد. به نظر من زنی كه به اتهام بدحجابی دستگیر میشود و یا كسی كه در خیابان با بسیج محله درگیر شده و به زندان افتاده است٬ كسی كه به جرم عشق ورزیدن و رابطه جنسی زندانی میشود٬ تا فعال سیاسی و یا دانشجو و كارگر معترضی كه در زندان است٬ همه اینها زندانیان سیاسی محسوب میشوند زیرا در عرف جامعه بشری این قرن٬ هیچكدام از این موارد جرم جنایی نیستند. بنابر این باید برای نجات آنها تلاش كرد. مشكل اینست كه عبادی و دوستانش فقط دوستان خودشان و كسانی كه به دلیل اختلاف جناحی به زندان افتاده اند را زندانی سیاسی و قابل دفاع میدانند.

از نظر اینها زندانیان سیاسی شامل دو طیف "خودی و غیر خودی" هستند. غیر خودیها فراموش شده میباشند. خودیهای آنها شامل طیف دوم خردادی هستند كه دورانی همراه و همگام با حكومت بوده و یا همواره در توهم اصلاح حكومت و یا دخیل بستن به خاتمی و موسوی و كروبی و شركا و یا توهم ایجاد تغییراتی در حكومت اسلامی بوده و امروز سرشان به سنگ خورده و خود اسیر دوستان قبلی اشان شده اند. دقت كنید كه در ادبیات اینها همیشه تاكید میشود كه مثلا این فرد "خشونت طلب " نبوده و فقط كار حقوق بشری كرده و ... گویی پرونده سازی جمهوری اسلامی علیه كارگران و دانشجویان و فعالین احزاب سیاسی٬ مشروعیتی دارد و باید از آنها خود را مبری اعلام كرد. از نظر خانم عبادی زندانیان سرنگونی طلب و انقلابیون مخالف كلیت جمهوری اسلامی قابل دفاع نیستند. آنها را خشونت طلب میخواند. به همین دلیل همه جا ایشان را در دفاع از زندانیان خودی میبینید و اگر پا را از خودی ها آن طرف تر گذاشتند حتما چهارچوب قانون و دفاع از قوانین اسلامی را چاشنی اش میکنند. این جوهر دفاعیات خانم عبادی از زندانیان و محکومین دستگاه قضائی جمهوری اسلامی است.

علیرضا جوانبخت- عده ای از فعالان حقوق بشر در ایران عقیده دارند، بحث حقوق بشر در ایران با سیاسی کاری مخلوط شده است. آیا این احتمال وجود دارد که خانم عبادی هم به خاطر مسائل سیاسی چنین اظهار نظرهایی کرده باشند؟

مینا احدی: ما در دنیایی زندگی میكنیم كه همه چیز سیاسی است. بویژه در ایران نفس كشیدن سیاسی است و لباس پوشیدن و رنگ و مدل مو و دوست داشتن و راه رفتن و اعتراض كردن و حزب ساختن همه سیاسی است. كسانیكه اعلام میكنند كه موضوع حقوق بشر ربطی به سیاست ندارد٬ در روز روشن دروغ میگویند. البته هدف این افراد روشن است: حفظ جمهوری اسلامی. یعنی میتوان با اصلاح در قوانین و بدون وارد شدن به سیاست و تغییر قدرت سیاسی قوانین جنایتکارانه و ضد بشری حکومت را عوض کرد یا اصلاح کرد. فقط هم خانم عبادی نیستند که چنین تفکری دارند. این تفکر بخشی از جنبش ملی اسلامی است. میگویم بخشی، چون اینقدر اوضاع شور است و اینقدر جمهوری اسلامی بی آبرو شده که حتی بخشی از همین اپوزیسیون حافظ نظام هم به راحتی نمیگوید که مبارزه با سنگسار و نقض حقوق مردم سیاسی نیست. من از یك موسسه بی طرف دعوت میكنم كه مثلا فعالیتهای من و خانم عبادی در مورد حقوق بشر در ایران را مورد بررسی كارشناسانه قرار دهند و بگویند تفاوت كار "حقوق بشری" من با ایشان در كجا بوده است. من از روز اول اعمال قوانین اسلامی گفته ام٬ اعدام و سنگسار وحشیانه و قرون وسطایی است و با سرنگونی این حكومت نقطه پایانی بر آن میتوان نهاد و برای نجات جان هر تك نفر باید تا آخر جنگید. گفته ام مبارزه علیه سنگسار بسیار مهم است چرا كه سنگسار چكیده حكومت اسلامی است. و یك ستون مهم در ایجاد وحشت در بین مردم و ادامه حیات حكومت اسلامی است. گفته ام كه این حكومت اصلاح بردار نیست و باید دنیا را علیه اینها شوراند. گفته ام كه دنیا سكوت كرده بدلیل منافع دولتهای غربی و مماشات آنها با حكومت اسلامی و بدلیل نسبیت فرهنگی و دروغ پردازی های رسانه های بین المللی در مورد اسلامی بودن ایران و ... همه اینها تا مغز استخوان سیاسی است. اما در مقابل خانم عبادی در مورد سنگسارها حرف زیادی نزده٬ آنجا هم كه حرفی زد 25 سال دیر بیدار شد. به حكومت اسلامی حمله نمیكند و ممنوعیت كامل اعدام و سنگسار را به سرنگونی حكومت ربط نمیدهد٬ اینها همه سیاسی هستند. و درست موقعی که ما موفق شده ایم دنیا را متوجه وحشیگری جمهوری اسلامی کنیم، ماهیت واقعی جمهوری اسلامی و قوانین اسلامی را به همه نشان دهیم، درست موقعی که در ابعادی بیسابقه افکار عمومی دنیا را در دفاع از مردم ایران و علیه بربریت رژیم اسلامی به میدان آورده ایم، درست موقعی که جمهوری اسلامی را در سطح بین المللی از همیشه بی آبروتر کرده ایم و واقعا جنبشی در دفاع از مردم ایران شکل گرفته است، خانم عبادی عصبانی شده و این حرکت را به وزارت اطلاعات نسبت میدهد! !..ایشان حتی طرفداران خود را هم خجالت زده کردند.

یك سیاست مهم این طیف این است كه فعالیتهای حقوق بشری را غیر سیاسی قلمداد كنند. هدف از این سیاست هم اینست كه به حكومت اسلامی حمله نشود و موضوع نقض وحشیانه حقوق بشر از ساختار حكومتی و از دخالت قوانین اسلامی و مذهبی جدا شود. و به نوعی سدی در دفاع از حكومت اسلامی و همچنین اسلام و مذهب ایجاد بشود. چرا كه بند ناف خانم عبادی به این دو موضوع وصل است. با بودن یك حكومت فاشیست و نفرت آور اسلامی٬ افرادی كه ولرم از نقض حقوق بشر و یا حكومت انتقاد میكنند٬ ممكن است وجودشان هنوز برای طیفی لازم به نظر برسند. اما با رفتن و سرنگونی حكومت اسلامی افرادی مثل عبادی هم خاصیت خود را از دست میدهند و كلا حاشیه ای میشوند. آن وقت این طیف بسرعت از صحنه سیاست كنار خواهند رفت و كسی نه فقط برای حرفهای اینها در دفاع از اسلام در مقابل احمدی نژاد و اسلام طالبانی و غیره تره خورد نمیكند٬ بلكه ابدا جایزه ای نیز به اینها تعلق نمیگیرد. همانطور كه می بینید حتی این بحث سكینه و جنبش جهانی علیه سنگسار و طرح دو قطبی دفاع از سكینه و یا زندانی سیاسی٬ همه و همه سیاسی است و بیانگر اختلافات عمیق بین ما و آنها در مورد "حقوق بشر" و بویژه در مورد حكومت اسلامی ایران است.

علیرضا جوانبخت- در گزارشها آمده بود که سکینه محمدی که یک زن آذربایجانی است، به خاطر اینکه فارسی نمی داند، نتوانسته اتهامات را به طور کامل درک کرده و از خود دفاع کند. با توجه به اینکه بسیاری از موارد سنگسار در مناطق غیرفارس نشین از جمله آذربایجان بوده، مشکل زبانی متهمین غیرفارس زبان در روند محاکمات را چگونه ارزیابی می کنید؟

مینا احدی: یك فاكتور در برخی از مناطق مثل آذربایجان همین موضوع عدم تسلط افرادی مثل خانم آشتیانی به زبان فارسی و در مواردی بكار بردن كلمات عربی و غامض در پروسه رسیدگی به پرونده سنگسار است. مثلا بكار بردن كلمه " رجم" كه بسیاری از قربانیان حتی افراد مسلط به زبان فارسی نیز آنرا نمی فهمند و تفاسیر متفاوتی از آن دارند. مشكل مهمتر اما اینست كه در زندانهای حكومت اسلامی كه بسیار فشرده تر و وحشیانه تر ضدیت با زنان در آنجا مشهود است٬ یك زن را كه بدلیل رابطه خارج از ازدواج و یا به اتهام این رابطه دستگیر میكنند٬ بسیار وحشیانه تحقیر و مورد آزار قرار میدهند. این زنان را له و لورده میكنند و از آنها اقرار میگیرند. این در همه زندانهای جمهوری اسلامی از آذربایجان تا تهران و كرج و شیراز عمومیت دارد. زنان قربانی سنگسار٬ در همان زندان از لحاظ روحی و روانی سنگسار میشوند و حتی كسانی از آنها كه فیزیكی و جسمی نجات پیدا میكنند٬ بعد از نجات یافتن و آزادی ٬ از نظر روحی درهم شکسته و بسیار آزار دیده باقی میمانند كه كسی نمیتواند آنرا درك كند. بویژه مدافعین طبقه بندی كننده "بشر" امثال خانم عبادی كه اصلا علاقه ای هم ندارند ببینند كه در این ابعاد چه اتفاقاتی می افتد.

علیرضا جوانبخت- ارزیابی خود شما از كمپین نجات سكینه چیست؟

مینا احدی: این بزرگترین و توده ای ترین كمپینی است كه تا كنون اپوزیسیون جمهوری اسلامی توانسته سازمان بدهد. یكی از مهمترین و موفقترین كمپین های جهانی علیه سنگسار و علیه حكومت اسلامی است. توجه كنید كه بیش از یك میلیون و چند صد هزار نفر طومار اعتراض به این حكم را امضا كردند. عكس سكینه را در دنیا میلیونها نفر دیده و به سرنوشت او علاقه نشان دادند. این كمپین سكوت رسانه های مهم بین المللی را شكست. حتی در مواردی خود این رسانه ها اعلام كمپین كردند كه امری است كاملا خلاف جریان. این كمپین دولتهای غربی را تحت فشار گذاشت كه سكوت سی ساله را بشكنند و در مورد سنگسار و یا اعدام و یا نقض حقوق بشر به ایران اعتراض كنند. این كمپین گفتمان غرب و ایران را كه صرفا محدود به انرژی اتمی وسلاحهای اتمی و غیره... بود را تغییر داد. اكنون گفتمان مسلط جامعه و دولتهای غربی با جمهوری اسلامی موضوع حقوق انسانهایی است كه در آن جامعه پایمال میشود. معلوم است كه هر كس از زاویه منافع خود این كار را میكند. اما برای مردم ایران این مهم است كه جهان متوجه توحش رژیم اسلامی بشود و از حقوق پایمال شده این مردم بگوید و حمایت كند.

این كمپین حركتی در ادامه جنبش عظیم مردم ایران در یكسال گذشته علیه حكومت اسلامی است. عكس سكینه را در ادامه و در كنارعكس ندا باید دید. این كمپین همبستگی بزرگ جهانی با مردم ایران و با مبارزات آنها علیه حكومت اسلامی را نمایندگی كرد. در 28 اوت هزاران نفر در بیش از 110 شهر دنیا به خیابان آمده و علیه سنگسار دست به اعتراض زدند. این یعنی همبستگی جهانی مردم متمدن دنیا با مردم آزادیخواه و به تنگ آمده در ایران. با این كمپین دنیا دید كه ایران كشور اسلامی نیست. ایران یك كشور است با حكومت فاشیست اسلامی. دنیا دید كه ایران دو تصویر دارد. تصویر سیاه حكومت با مشتی جانی و لمپن اسلامی كه كارلا برونی ساركوزی را بدلیل دفاع از سكینه از یك موضع کاملا ضد زن و ضد تن فروشان " فاحشه" می نامد و فرمان قتلش را صادر میكند و تصویر زنان و مردانی آزادیخواه و انسانگرا هستند و از یك موضع كاملا انسانی حكومت را و همه قوانین اسلامی آنرا به چالش گرفته اند. این یكی از مهمترین چالشهای تمدن و مدرنیته و انسانیت با حكومت اسلامی است و باید از آن دفاع كرد . فراخوان من به خوانندگان این سطور اینست كه اهمیت این چالش بزرگ را ببینند و در آن سهیم و دخیل شوند.