دلیل اینکه ترجمه میخواهند این است که تقریبا هیج لغت عربی در آن نیست، و درکش سخت تر. جالب است... بخوانید
On 7/26/10, Harold Maverick <harold.maverick@gmail.com> wrote:
>
> درود
>
> این مقاله که به فارسی نوشته شده، به چه زبونی میخوای ترجمه بشه؟
>
> هارولد
>
>
> 2010/7/25 mehman khoda <mehmankhoda@gmail.com>
>>
>> یکی اینو برای ما ترجمه کنه...
>>
>> 2010/7/24 Sima Sima <simamehrabani88@gmail.com>
>>
>>> سکولاریسم یا گیتیگرایی
>>>
>>> http://www.paarsimaan.com/index.php?option=com_content&view=article&id=73:secularism&catid=44:sociology&Itemid=58#_Toc236484272
>>>
>>>
>>>
>>> 1. سرآغاز
>>>
>>> 2. شناسش گیتیگرایی
>>>
>>> 3. ریشهها ی دینی گیتیگرایی
>>>
>>> 4. گیتیگرایی به فرنام یک فرزان
>>>
>>> 5. گیتیگرایی به فرنام یک جنبش سیاسی و چپیرهای
>>>
>>> 6. گیتیگرایی و فرآیند گیتیگرا شدن
>>>
>>> 7. دین در یک چپیره ی گیتیگرا
>>>
>>> 8. خردهگیری از گیتیگرایی
>>>
>>>
>>>
>>>
>>>
>>> 1. سرآغاز
>>>
>>> سکولاریسم یا گیتیگرایی یکی از برجستهترین پدیدهها ی جهان باختر است. توان
>>> فراگستر گیتیگرایی، نهتنها باختر امروزین را از باختر سدهها ی میانی و
>>> دوران باستان ناهمسان کرده، بلکه آن را از دیگر بخشها ی فرهنگی جهان نیز
>>> جدا کرده است. باختر امروزی از سر پدیده ی گیتیگرایی به جایگاه کنونی رسیده
>>> است. در نگرش برخی، این نکته برهانی است برای ستایش گیتیگرایی و از دیدگاه
>>> دیگران بهانهای است برای ستیز با آن.
>>>
>>> گیتیگرایی چیست و از کجا آمده است؟ چرا دیدگاه گیتیگرایی در چپیره و فرهنگ
>>> باختری بالیده و نه در سرزمینها ی دیگر؟ چه بسا داشتن دریافتِ روشنتری از
>>> کارنامه و سرشت گیتیگرایی به مردم یاری دهد تا کارکرد آن را بر چپیره ی
>>> امروزی بهتر دریابند. بی داشتن دریافتِ درستی از گیتیگرایی، نه پدافند از آن
>>> ره به جایی میبرد و نه دشمنی با آن.
>>>
>>>
>>>
>>> 2. شناسش گیتیگرایی
>>>
>>> با همه ی ارزش گیتیگرایی، همگان چندان بر سر چم آن همداستان نیستند. بخشی از
>>> این پرسمان بدان انگیزه است که اندریافت «سکولار» یا « گیتیگرا» را نمیتوان
>>> با شناسشها ی گوناگونی به کار برد. شناسشهایی که اگر چه با هم نزدیکی
>>> دارند ولی ناهمسانیها، آن اندازه هست که دریافتِ خواست مردم از گیتیگرایی
>>> را دشوار سازند.
>>>
>>> واژه ی سکولار در زبان لاتین به چم « گیتیگرا» یا « اینجهانی» یا « گیتیانه»
>>> است و در برابر «دینی» و « مینوی» و «آسمانی» و « آنجهانی» جای دارد. هنگامی
>>> که به فرنام یک آموزه از « گیتیگرایی» سخن میگوییم، هماره خواست هر فرزانی
>>> آن است که منش خود را بی بازگشت به خشکاندیشیهای دینی بسازد و در پی
>>> پیشرفت دانش و فنهای آدمیزاد باشد.
>>>
>>> واژه ی « گیتیگرایی» در سال 1846 به دست جورج یاکوب هالی اوک نوآوری شد. او
>>> گیتیگرایی را برای شناساندن «اندیشهای که تنها به پرسشها و پرسمانهایی
>>> میپردازد که با ابزارهای آزمایش زندگی اینجهانی و گیتیانه آزمودنی هستند»
>>> به کار برد. هالی اوک یک بهساز چپیره بود که باور داشت دولت باید در کار
>>> برآوریِ نیازهای کنونی رسته ی کارگران و مستمندان باشد و نه برآوری نیازهای
>>> آنجهانی و جان و روانی آنان.
>>>
>>> چنان که از گفته ی بالا برمیآید، کاربرد نخستینه ی واژه ی سکولاریسم یا «
>>> گیتیگرایی»، رویارویی آشکاری با دین دربرنداشت. بلکه گذرا به این اندیشه
>>> میپرداخت که نگرش دولت باید بر زندگی اینجهانی مردم باشد و نه اندیشهها ی
>>> آنجهانی آنان. بیگمان این اندیشه با بسیاری از سامانههای باور دینی، و از
>>> آن دسته ت رساگری دوران هالی اوک سرِ سازش نداشت. ولی از همه ی سامانهها ی
>>> باور دینی هم، روی برنمیگرداند.
>>>
>>> اندکی پس از آن، هالی اوک واژه ی نوآورده ی خود را آشکارتر بازنمایاند: «
>>> گیتیگرایی در پی پیشرفتِ گیتیکی، منشی و اندیشگی سرشت آدمی، تا بالاترین
>>> جایگاه است. این پیشرفت خویشکاری بنیادین زندگانی است و دربرگیرنده ی رسایی
>>> کاربردی منش سرشتین، جدای از بیخدایی میباشد. خداباوری یا انجیل، برای
>>> پیشرفت مردم روشها ی مادی را برمیگزیند و این یک همراهی خوب برای همبستگی
>>> است. آن همبستگی که سامان زندگانی را با خرد، شدنی میکند و با کار و کوشش
>>> گرامی میدارد.»
>>>
>>> میبینیم که همچنان پافشاری بر خاستگاههای مادی و اینجهانی و گیتیانه است
>>> و نه نامادی، آنجهانی و مینوی. بدینسان در این جا هم نشانی از نادیده گرفتن
>>> دین از سوی « گیتیگرایی» نمییابیم. اندریافت « گیتیگرایی» در آغاز به فرنام
>>> فرزانی نادینی پیشکشیده شد که نگرش آن به برآوری نیازها و پرسمانهای
>>> اینجهانی آدمی است و نه نیازها و دلهرههای زندگیِ شایدیِ جهان پس از مرگ.
>>> گیتیگرایی به فرزانای مادهگرا نیز گفته شده است که هم، ابزارهای بهبود
>>> زندگانی آدمی و هم سرشت جهان را مادی میداند.
>>>
>>> امروزه، بیشتر چنین فرزانی را « آدمیگرایی» یا « آدمیگرایی گیتیانه»
>>> میخوانند و « گیتیگرایی» دست کم در دانشهای مردمی، چم بسیار کرانمندتری
>>> یافته است. نخستین و چه بسا آشکارترین چم امروزی « گیتیگرایی» در برابر
>>> «دین» است. بر پایه ی این کاربرد، کارهایی را میتوان اینجهانی نامید که در
>>> چنبره ی کارهای گیتی، شهری، نادینی زندگی آدمی بگنجد. در این کاربرد چیزی را
>>> میتوان « گیتیانه» خواند که پرستیده نشود و یا گرامی و سپند نباشد بلکه
>>> سنجشپذیر و داوریشونده و جایگزینپذیر باشد.
>>>
>>>
>>>
>>> 3. ریشهها ی دینی گیتیگرایی
>>>
>>> از آنجا که اندریافت گیتیگرایی هماره در برابر با دین پیشآورده میشود،
>>> شاید بسیاری ندانند که گیتیگرایی نخست بار در زمینِ دین سر بر آورده است.
>>> این جستار همچنین شاید برای بسیاری بنیادگرایان که گسترش « گیتیگرایی» در
>>> جهان پیشرفته را زشت میانگارند شگفتانگیز باشد.
>>>
>>> به راستی میتوان ریشهها ی جدایی میان چنبرهها ی اینجهانی و آنجهانی را در
>>> نسک انجیل دوران نو یافت. در این نسک پندی از عیسا گفته میشود که «باید
>>> کارهای سزار را به سزار، و کارهای خدا را به خدا واگذاشت.» سپستر، آگوستین
>>> که از بزرگترین یزدانشناسان ت رساگری است، جدایی فنیتری میان این دو چنبره
>>> نهاد. او میان دو شهر جدایی نهاد: «یکی شهر گیتی و دیگری شهر خدا».
>>>
>>> اگر چه آگوستین این دریافتهها را برای آشکاری خواست خدا از بالش تاریخی
>>> آدمی به کار برد، ولی دیگران از آنها برای خواستها ی بنیادیتری سود
>>> بردند. برخی که در پی راهی برای روایش دستگاه پاپ بودند، گفتند که دستگاه
>>> کلیسای کاتولیک، نماد شهر گیتی است پس دولتها ی مدنی باید به کلیسا پایبند
>>> باشند. برخی دیگر که در پی روامندی ناوابستگی دولتهای اینجهانی بودند،
>>> اندریافت آگوستینی «شهر خدا» و «شهر گیتی» را نشانگر ارجمندی کارکرد شهر
>>> گیتی دانستند و سرانجام این پدافند یزدانشناسانه از نیروهای شهریگری
>>> خودبنیاد بود که پیروز شد.
>>>
>>> در اروپای سدههای میانی، واژه ی لاتین « saecularis» بیشتر برای بازنمایی
>>> «زمانه ی کنونی» به کار میرفت ولی در کاربرد به هیربدان که سوگند یاد نکرده
>>> بودند نیز گفته میشد. این هیربدان که به جای برگزیدن گوشهگیری هیربدانه،
>>> کار « گیتیانه» را برگزیده بودند گیتیگرا نامیده میشدند.
>>>
>>> چون اینان «در گیتی» کار میکردند، نمیتوانستند استاندههای والای منشها و
>>> کارها را به دست آورند. همین گزینش، آنان را از سراسر پاکیای که از هیربدان
>>> چشم میداشتند به دور میکرد. ولی کسانی که سوگند هیربدی یاد میکردند
>>> میتوانستند آن استاندههای والا را به دست آورند. به همین انگیزه در سازمان
>>> رستهبندی کلیسا کمابیش به این هیربدانِ « گیتیگرا» به دیده ی کاهش نگریسته
>>> میشد.
>>>
>>> میبینیم که حتا از سدههای میانی هم، جدایی میان دستگاه دینیِ سراسر پاک و
>>> دستگاه دینی با پاکی کم، چپیرهای و گیتیگرایانه در کلیسا بوده است. این
>>> جدایی سپستر مایه ی جداییهایی شد که یزدانشناسان میان باور و شناخت، و
>>> میان یزدانشناسی وحیانه و یزدانشناسی گیتیانه نهادند.
>>>
>>> باور و وحی، از دیرباز سرزمین آموزه و آموزشهای کلیسایی شمرده میشدند ولی
>>> با گذر زمان برخی یزدانشناسان برهان آوردند که مرز جداگانهای از شناخت هست
>>> که به خرد آدمی بستگی دارد. بدینسان آنان انگاره ی یزدانشناسی گیتیانه را
>>> پیشآوردند. در یزدانشناسی گیتیانه، شناخت خدا را نه تنها میتوان با وحی و
>>> باور (ایمان) به دست آورد، بلکه خرد آدمی نیز میتواند با بینش و اندیشیدن
>>> در گیتی به این شناختِ یزدان دست یابد.
>>>
>>> از روزگاران باستان، باور بر این بود که این دو مرزِ شناخت، پیکره ی یکسانی
>>> را میسازند ولی این یگانگی دیری نپایید. اندکاندک برخی از یزدانشناسان که
>>> برجستهترین آنان دنوس اسکوتوس و ویلیام اوکامی بودند برهانیدند که همه ی
>>> باورمندی ترسایی بر وحی استوار است و بدین سان، ناگزیر آکنده از
>>> پارادخشهایی است که برای خرد آدمی، پرسمان برانگیز است.
>>>
>>> پس یزدانشناسان این جایگاه را برگزیدند که خرد آدمی و باور دینی سرانجام با
>>> هم ناسازگارند. خرد آدمی باید در زمین آزمایش به بینش مادی بپردازد. اگر چه
>>> شدنی است که خرد هم در کاوشهایش به همان برآیندهایی برسد که باورمندی دینی
>>> و بررسی وحی فرا گیتیانه میرسند ولی نمیتوان آنها را در دستگاه پژوهشی
>>> یگانهای گنجاند. باورمندی نمیتواند خرد را آگاه سازد و خرد هم نمیتواند
>>> زیربنای باورمندی باشد.
>>>
>>> ولی گامِ واپسین به سوی « گیتیگرایی» ، کار « گیتیگرایان» ناساز با ت رساگری
>>> نبود بلکه کار ترساییانِ باورمندی بود که از ویرانیهای جنگهای دینی سرگشته
>>> شده بودند. جنگهایی که بر سر این که باورمندی درست دینی چیست؟ درگرفته بود
>>> و در دوران بهسازی دینی سراسر اروپا را درنوردیده بود. در کشورهای پروتستان
>>> این پدیده در آغاز کوششی بود برای برگرداندن نوشتهها ی بنیادی چپیره ی دینی
>>> برای گستره ی بزرگتری از مردمان چپیره ی سیاسی. ولی این کوشش به انگیزه ی
>>> جدایی فزاینده ی میان کیشهای ترسایی ناکام ماند.
>>>
>>> پس مردم به دنبال یافتن راهکاری برای پرهیز از جنگهای شهری برآمدند. برآیند
>>> آن شد که دست یازیدن آشکار به آموزههای ویژه ی ترسایی کاهش یابد و تنها
>>> رویههای فراگیرتر و خردمندانهتر ترسایی بهبرهان، پذیرفته شد. نزد مردمان
>>> کاتولیک این فرآیند اندکی دگرگونه بود زیرا از پیروان کلیسا چشم داشتند که
>>> پیروی کورکورانه ی خود از خشکاندیشی کاتولیک را پیگیرند. ولی با این همه،
>>> کاتولیکها اندکی مزه ی آزادی سیاسی را چشیدند.
>>>
>>> این فرآیند اندکاندک به زدایش هر چه بیشتر کلیسا از کارهای سیاسی انجامید.
>>> مردم دانستند که میتوان مرزی برای کارها و اندیشهها داشت که جدای از شکوه
>>> کلیسایی باشد. این رهیافت به جدایی باز هم بیشتری میان کلیسا و دولت
>>> انجامید. نمونه ی برجسته ی این جدایی فراگیر دین و دولت، برنهادن قانون
>>> دینگریز فرانسه بود که در سال 1905 برنهاده شد.
>>>
>>> کوشش برای جدایی باورمندی (ایمان) و خرد، به فرنام گونههایی از شناخت و نه
>>> ویژگیهای گوناگون شناختی یگانه، به دهان کشیشان کلیسا خوش نیامد. از سوی
>>> دیگر همان کشیشان بسیار از بالش اندیشههای خردگرایانه در فرزان و
>>> یزدانشناسی ناخشنود شدند. آنان به جای پذیرش این جدایی در پی سرکوبی این
>>> اندیشهها برآمدند. به این امید که برتری باورمندی را نگاهدارند. آن گونه
>>> باورمندی که در سالیان درازی ویژگیِ ت رساگری شده بود و پرسمان خردگرایانه
>>> را زیر پوشش خود داشت.
>>>
>>>
>>>
>>> 4. گیتیگرایی به فرنام یک فرزان
>>>
>>> اگر چه درست است که میتوان گیتیگرایی را نبود دین دانست ولی بیشتر آن را یک
>>> دستگاه فرزانی نیز دانستهاند که دارای برهانهای کسانه، سیاسی، فرهنگی و
>>> چپیرهای است. گیتیگرایی به فرنام فرزان را باید اندکی ناهمسان از گیتیگرایی
>>> به فرنام یک انگاره دانست. ولی گیتیگرایی چه گونه فرزانی است؟
>>>
>>> فرزان گیتیگرایی را به روشها ی گوناگونی بازگفتهاند که هر آینه همگی
>>> مانستگی آشکاری به هم دارند. جورج یاکوب هالی اوک، نوآورنده ی واژه ی
>>> «سکولاریسم = گیتیگرایی»، آن را به آشکارترین چهره در نسک «سکولاریسم
>>> انگلیسی» شناسش کرده است: « گیتیگرایی یک سامانه از خویشکاریهای زندگی
>>> اینجهانی و گیتیانه است. سامانهای که تنها بر نگرشهای آدمی استوار است و
>>> هماره کسانی این باور را برمیگزینند که یزدانشناسی را گمراه، نابسنده یا
>>> باورنکردنی مییابند. پایههای بنیادین آن چنین است:
>>>
>>> - بهبود زندگانی اینجهانی با ابزارهای مادی
>>>
>>> - این که دانش شاهکار زنده و روشن این جهان است.
>>>
>>> - این که نیکی کردن خوب است. چه پاداشی در جهان دیگر باشد و چه
>>> نباشد.
>>>
>>> - نیکی کردن در این جهان و جُستن نیکی خوب است و خوش.»
>>>
>>> رابرت گرین اینگرسول، سخنور و آزاداندیش آمریکایی، چنین شناسشی از «
>>> گیتیگرایی» پیشمیآورد: « گیتیگرایی، دین آدمی است. به کارهای این جهان
>>> میپردازد. به هر چه که خوشبختی و آسایش را فراهمآورد دلبستگی دارد. نگرش
>>> ما را به گویال ویژهای میگرداند که زندگی بر آن پدیدار شده است. بدان چم
>>> است که هر کسی ارزشمند است. آگهینامه ی ناوابستگی اندیشه است. نیمکت را
>>> برتر از منبر میشمارد، یعنی آنانی که رنج میکشند باید بهره برند و آنان که
>>> کیسه میاندوزند باید زنجیر کشند. پرخاشی است بر خودکامگی کلیسایی بار شده
>>> بر بیچارگان و پرخاشی است بر بنده ی سایهها و کشیشان بودن. پرخاشی است بر
>>> تباهاندن این زندگانی به پای زندگی دیگری که هیچ از آن نمیدانیم. آماجش آن
>>> است که خدایان هوای کار خودشان را داشته باشند. تا ما برای خودمان و دیگران
>>> زندگی کنیم. برای اکنون و نه گذشته، برای این جهان و نه جهان دیگر. میکوشد
>>> ما را از درشتخویی و بدی، از نادانی و نافهمی، از مستمندی و بیماری
>>> برهاند.»
>>>
>>> ویرژیلیوس فِرم در نسکش با فرنام دانشنامه ی دین، برای شناسش « گیتیگرایی»
>>> چنین مینویسد: «گسترهای از دستگاهها ی رفتاری چپیرهای سودگراست که در پی
>>> بهبود نهش آدمی، بی بازگشت به دین، و تنها با کاربرد خرد آدمی و دانش و
>>> سازمان چپیرهای است. گیتیگرایی با دورنمایی خوب و بهگستردگی، پذیرفته شده
>>> است که از آن کارگردانی همه ی کارها و کنشها و بنیادها با آماج نادینی و
>>> سوگیری زندگی گیتیانه در خوبی و خوشی و خوشبختی درخواست میشود.»
>>>
>>> به تازگی، برنارد لوییس دریافته ی « گیتیگرایی» را چنین وامیشکافد: «واژه ی
>>> « گیتیگرایی» نخستین بار در میانه ی سده ی نوزدهم در زبان انگلیسی به کار
>>> برده شد و پایهای انگارهشناسیک داشته است. در کاربردِ نخستین آن، به
>>> آموزهای راهنمایی میکرد که بر پایه ی آن منش باید بر نگرشهای خردگرایانه
>>> ی انجامنده به خوشبختی گیتیانه ی آدمی بر پا شود، و دیدگاه خدا و زندگی
>>> آنجهانی را باید کنار نهاد. سپستر آن را به این چم فراگیر به کار بردند که
>>> بنیادهای همگانی به ویژه آموزش همگانی باید اینجهانی باشند و نه دینی. در
>>> سده ی بیستم این واژه چم گستردهتری یافت که از چمهای باستانی و نوین واژه
>>> ی «سکولار» برخاسته بودند. به ویژه بیشتر آن را همراه با جدایی [نهادهای
>>> دینی و دولت] به کار میبردند که کمابیش برابر با واژه ی فرنگی laicisme است
>>> که در دیگر زبانها هم اندر شده، ولی هنوز در انگلیسی به کار نمیرود.
>>>
>>> بر پایه ی این شناسشها، گیتیگرایی یک فرزان هایی (مثبت) است که سراسر برای
>>> بهروزی اینجهانی میباشد. بهروزی آدمی را پرسمانی مادی میداند و نه مینوی و
>>> بهترین راه یافتن این بهزیستی را کوشش آدمی میداند و نه پرستش خدایان یا
>>> باشندگان فراگیتیایی.
>>>
>>> باید به یاد داشت که در زمانی که هالی اوک واژه ی سکولار را نوآوری کرد،
>>> برآوری نیازهای مادی مردم جایگاه ویژهای داشت. از آن جا که نیازهای مادی در
>>> برابر با نیازهای مینوی پیشامد ند پس دربرگیرنده ی کارهایی مانند آموزش و
>>> پرورش و پیشرفت مردمان نیز بود ولی خواست بنیادی بهسازان پیشرو مانند هالی
>>> اوک بیشتر برآوری نیازهایی مانند خانه، خوراک و پوشاکِ فراخور آدمی بود.
>>>
>>>
>>>
>>> 5. گیتیگرایی به فرنام یک جنبش سیاسی و چپیرهای
>>>
>>> اگر چه امروزه گیتیگرایی چم کرانمندتری یافته است ولی یک ویژگی فرزانی خود
>>> را نگاهداشته است. به ویژه هنگامی که در چنبره ی سیاسی و چپیرهای
>>> پیشآورده میشود. در سراسر کارنامه ی گیتیگرایی این دریافته بهنیرو،
>>> نشانگر گرایش به برپایی یک چنبره ی خودنهاد سیاسی و چپیرهای بوده که
>>> گیتیگرا یا مادهگرا باشد. مرزی باشد فرای مرز دین که زیر پای فراگیتی و
>>> باورمندی است.
>>>
>>> هماره در کشورهای ترسایی دولت را بَدِ بایسته میانگاشتند که برای برپایی
>>> سامان همگانی بدان نیاز داریم. در بنیاد دولت نهادی شمرده میشد در زاورِ
>>> فرمانروایانِ تباهگری که مردم را از خویشکاری خود در برابر کلیسا باز
>>> میدارند. به وارون، دولت، کلیسا را نهاد سپندی میپنداشت که باید پیرو آن
>>> باشد. اگر چه دولت میتواند نگاهدارنده ی سامان همگانی باشد ولی نگهبانی
>>> پرارجتری بر دوش کلیساست که نگهبان جان و روان مردم و زندگی آنجهانی
>>> آنهاست.
>>>
>>> در درازای سدهها ی میانی که فرزانگان و یزدانشناسان سر از پذیرفتن آن
>>> دیدگاه نخستینه ی آگوستینی درباره ی سیاست برتافتند، کمکم نگرش به این
>>> دیدگاه دگرید. برای نمونه، توماس آکویناس برهانید که دولت، رازدار خداست
>>> زیرا کار دولت این است که کارها ی نیازیده ی چپیره را چنان انجام دهد که
>>> رستگاری آنجهانی آسان شود. پس آکویناس هم دولت را فراکلیسا دانست ولی دیگر
>>> کارکرد دولت را نایی (منفی) نشمرد.
>>>
>>> ولی این نگرش بهساخته هم با آغاز نوزایی فرهنگی در ایتالیا دگرید. نوزایی
>>> فرهنگی، واگشتی در اندیشه و کنش پدید آورد که دامنه ی آن سراسر اروپا را
>>> فراگرفت. از همان آغاز دوران نوزایی، نویسندگانی مانند دانته باور داشتند که
>>> فرمانروایان این جهانی هده و خویشکاری دارند که دور از هر گونه نیاز یا
>>> گرایش به کلیسا فرمان رانند. این دیدگاه تا پایان سدههای میانی فراگیر نشد
>>> ولی با گذشت زمان بنیادها ی ریشهای فرزانگان سیاسی مانند ماکیاولی در اروپا
>>> پذیرفته شد.
>>>
>>> ولی گسست سددرسد از گذشته، با نوشتهها ی فرزانگان سیاسی به دست نیامد بلکه
>>> پیامد کنشهای ترساییان خشکمغز بود. هماره باور این بود که آموزههای آشکار
>>> ترسایی باید در دل چپیره ی شهری باشند ولی همه ی این باورها در میانه ی جنگ
>>> های دینی تباهید. جنگهایی که در پی بهسازی پروتستانی رخداد. به مایه ی نا
>>> همداستانی بر سر آموزههای درست ترسایی، ترسایان دست به کشتار ترسایان زدند
>>> و دولتهای ترسایی به جنگ دیگر دولتهای ترسایی رفتند. پس به زودی مردم
>>> دریافتند که باید میان ترسایی از یک سو و دولت و فرهنگ از سوی دیگر گونهای
>>> جدایی برپا کنند.
>>>
>>> بدین سان چپیره میتوانست نهادها ی پایه و ریشهای برای سازمان چپیرهای
>>> بسازد که همگان دور از باور دینیشان بر سر آنها همداستان باشند. برخی به
>>> آموزه ی هودهها ی سرشتین دست یازیدند که وامگرفته از فرزانگان ستاوندی
>>> (رواقی) باستان بود. برخی دیگر به پیشآوری گزارشهای دیگری از ت رساگری
>>> مانند دئیسم پرداختند. آدمیگرایی نوزایی فرهنگی نیز با فراهم کردن دسترسی به
>>> نوشتهها و انگارههای یونانیان و رومیان باستان کارکرد برجستهای در این
>>> روند داشت.
>>>
>>> هر آینه این بدان چم نیست که فرزانگان و سیاسیکاران به ساختن آن گونه جدایی
>>> دولت و کلیسا که در نگرش مردم امروزی است یاری رساندند. چنین سامانهای
>>> سراسر برای مردمان سده ی شانزدهم بیگانه بود و دور است که اگر هم به آنها
>>> شناسانده میشد آن را می هایستند زیرا آنها همچنان باور داشتند که ت
>>> رساگری نیاز است تا منش مردم را و نیز پیرویشان را از رهبران سیاسی
>>> نگاهدارد. آنان در پی گسستن از ت رساگری نبودند بلکه دریافته بودند که ت
>>> رساگری پایه ی بسندهای برای فرونشاندن درگیریهای میان دین و سیاسیگری
>>> نیست. پس آنان در پی ساخت مرز تازهای برای اندیشه و کنش بودند که در آن
>>> بتوان پرسمانهای سیاسی و چپیرهای را بی بازگشت به پایههای دینی یا حتا
>>> بازگشتگاههای دینی واشکافی و واگشایی کرد.
>>>
>>> یک گام کلیدی در این فرآیند، پیشآوری هودهها ی سرشتین از سوی
>>> اندیشهمندانی مانند هابز و گروتیوس بود. هوگو دو گروت، که گروتیوس نام
>>> هلندی اوست، با به ستیز کشیدن فرهنگ بسیار دینی هلند آن زمان از جانش مایه
>>> گذاشت تا بگوید که آدمها به راستی و درستی آزادند تا سامههای سیاسی و
>>> چپیرهای خود را بر پایه ی نیازشان بدگرانند. و مردم این هده را دارند که
>>> خودشان قانونهای خود را بسازند، بنیادهای سیاسی خود را برپا کنند و
>>> برگزینند که چگونه کارهای سیاسی و چپیرهای خود را بسامانند. این نیز بدان
>>> چم است که آدمها به راستی میتوانند کارکردی در رستگاری خود داشته باشند و
>>> این برجستهترین ستیزی بود که او پیش روی سختکیشی دینی آورد.
>>>
>>> این فرزان هودهای بر پایه ی آزادی آدمی استوار بود و اندریافتها ی جهانی
>>> را به کار گرفت تا انگارههای ویژهای در باره ی سرشت آدمی و دولت پیشآورد.
>>> به وارون انگاره ی کلیسای کاتولیک که بر پایه ی ارزشها ی فرا گیتیانه و
>>> شاهنشاهی سیاسی بود، انگارهها ی نوین فرارساننده ی ناوابستگی، و دولتهای
>>> میهنی بود که داومند هوده ی خودگردانی و پیروی نکردن از هر گونه رهبری دینی
>>> بودند. هر دولتی آزاد بود که برای رسیدن به آماجی که سودمند میشمرد
>>> آییننامه ی خود را برنهد. هر دولتی هودهمندِ خودگردانی و سرنوشتسازی برای
>>> خود، جدای از مهار و پادرمیانی کلیسا شمرده میشد.
>>>
>>> نمی بیوسیدند که دولتها بر سر همه چیز همداستان باشند گر چه همگی ترسایی
>>> بودند. ولی می بیوسیدند که همه ی دولتها در پی آماج میهنی خود باشند.
>>> آماجی که رهبرانشان آن را شایسته مییافتند. با گذر زمان این دیدگاه به
>>> گونهای شایستهسالاری سیاسی انجامید که بر آن پایه، گزینشهای سیاسی باید
>>> در چارچوب زمینه ی بومی و نگرشهای ناهمسان فرهنگی، و نه بر پایه ی بنیادهای
>>> جهانی انجامد.
>>>
>>> ولی این شایستهسالاری سیاسی به رسایی پیروزی نیافت ونکه به جای
>>> جهانیگرایی ترسایی، چهره ی اینجهانی از آموزههای گیتیگرا ی سیاسی و
>>> چپیرهای پیشامد ند. بر پایه ی این آموزهها ناسانیهای فرهنگی در برابر
>>> همسانیها و یگانگی گونه ی آدمی بیارج شمرده میشدند. همه ی آدمها را به
>>> وارون ناسانیهای بومیشان، دارای نیازها و گرایشهای پایه ی یکسانی
>>> دانستند. سپس پذیرفتند که یک دسته بنیادهای همگانی و جهانی مانبدی، سیاسی یا
>>> دادگری چپیرهای هست که باید سنجه ی دواری در باره ی سامانههای مانبدی،
>>> سیاسی و چپیرهای ویژه باشند.
>>>
>>> گیتیگرایی ترسایی، که با پیدایش بهسازیهای پروتستانی در میان ترسایان، زخمی
>>> کاری برداشته بود، سرانجام با ستیزهایی که شایستهسالاری و گیتیگرایی پیش
>>> کشیدند از پا افتاد. روندهایی که هر دو سرشتی گیتیگرا داشتند و دولت را نه
>>> پیرو کلیسا میخواستند و نه گماشته ی پاسداری از بستگیها و ارزشهای فرا
>>> گیتیانه. و این هنگامی رخ داد که هر دو گرایش، در پی آیینمندی و همگانی
>>> کردن مرزهای خودنهادی برای شناخت، ارزشها و کنشها بودند تا در آن بتوان
>>> نیازهای آدمی را به دست بنیادهای آدمیزادی و آزاد از بند رهبری یا
>>> پادرمیانی کلیسا برآورد.
>>>
>>>
>>>
>>> 6. گیتیگرایی و فرآیند گیتیگرا شدن
>>>
>>> اگر چه چمهای گیتیگرایی و گیتیگرا شدن، پیوندی نزدیک با هم دارند ولی یکی
>>> نیستند. ناسانی آنها در پاسخی است که به پرسش از کارکرد دین در چپیره
>>> میدهند. گیتیگرایی داومند سرزمینی برای شناخت، ارزشها و کنشهاست که
>>> وابسته به رهبری دینی نباشد ولی ببایست، کارکرد دین در کارهای سیاسی و
>>> چپیرهای را هیچ نمیانگارد. ولی گیتیگرا شدن، فرآیند کنار گذاشتن دین از
>>> این کارها ی زندگی است.
>>>
>>> در میانه ی فرآیند گیتیگرا شدن، نهادها –سازمانهای مانبدی، سیاسی و
>>> چپیرهای- از پوشش دین بیرون میشود. پیش از گیتیگرا شدن، شاید این پوشش
>>> بیمیانجی باشد بدین چم که کارگردانی نهادهای چپیره در دست رهبری دینی باشد
>>> –برای نمونه، هنگامی که کشیشان تنها سرپرستانِ آموزشگاهها بودند. یا این
>>> که پوشش دین ناسرراست باشد بدین چم که پایههای دینی شالوده ی کارگردانیها
>>> باشند، برای نمونه هنگامی که هوده ی شهروندی بر پایه ی سنجههای دینی
>>> نمایانده شوند.
>>>
>>> پوشش دین به هر گونهای که باشد، چه این نهادها سراسر از دست رهبری دینی
>>> بیرون شوند و به رهبران سیاسی سپرده شوند، و چه همآوردانی برایشان ساخته
>>> شود، ناوابسته شدن این نهادها گواهِ فرآیند گیتیگرا شدن است. این فرآیند
>>> هموندان چپیره را برمیآراید که از رهبران دینی جدا شوند و دیگر نیاز نداشته
>>> باشند که بیرون از چنبره ی کلیسا یا پرستشگاه پیرو رهبری دین باشند.
>>>
>>> یک پیآمد کاربردی گیتیگرا شدن، جدایی کلیسا و دولت است. به راستی این
>>> پیآمد چنان یادآور گیتیگرا شدن است که بیشتریان، این دو را یک پدیده
>>> میشمارند و بیشتر به جای گیتیگرا شدن از «جدایی کلیسا و دولت» سخن
>>> میگویند. ولی باید درنگریست که گیتیگرا شدن فرآیندی است که در زمینه ی
>>> چپیره میانجامد. ولی جدایی نهاد دین و دولت تنها بازنمایش رخدادی است که در
>>> میدان سیاسی رویمیدهد.
>>>
>>> جدا شدن نهاد دین و دولت در فرآیند گیتیگرا شدن بدین چم است که بنیادهای
>>> ویژه ی سیاسی –که با ردههای گوناگون در سرپرستی دولت هستند- از پوشش سرراست
>>> یا ناسرراست دین میرهایند. این بدان چم نیست که نهادهای دینی دیگر
>>> نمیتوانند در باره ی پرسمانهای همگانی و سیاسی سخن بگویند
>>>
>>>
>>>
>>> --
>>> پارسی شکر است، هنر است، پاسش بداریم
>>>
>>> --
>>> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>>> شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کردهاید
>>>
>>> برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
>>> http://groups.google.com/group/23khordad
>>>
>>> برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
>>> 23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
>>> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>>
>>
>>
>>
>> --
>> چه شکسته ایستادی
>> چه شکسته تر پریدی
>> به طواف عاشقانه
>> حرم خدا رسیدی
>>
>> --
>> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>> شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کردهاید
>>
>> برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
>> http://groups.google.com/group/23khordad
>>
>> برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
>> 23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
>> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>
>
> --
> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
> شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کردهاید
>
> برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
> http://groups.google.com/group/23khordad
>
> برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
> 23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
> ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
>
--
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کردهاید
برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
http://groups.google.com/group/23khordad
برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
CopyRight © 2006 - 2010 , GODFATHER BAND - First Iranian News Portal , All
Rights Reserved |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر