428The_Godfather_II_2The%20Godfather273TheGodfather2020305The_Godfather_II_1

Go English

جمعه، تیر ۱۸، ۱۳۸۹

[23khordad] سالی که زندگی در صربستان برنده شد

سالی که زندگی در صربستان برنده شد:

جنبش آتپور علیه میلوسویچ

بینش و انگیزه

دردهه نود مردم کشورهای بالکان از سرکوب سیاسی، وضعیت بد اقتصادی و تحریم رنج می بردند. در 1990 اسلو بودان میلو سوویچ رئیس جمهور، جمهوری سوسیالیستی صربستان با بهره گیری از موج ناسیونالیستی صرب ها به قدرت رسیده و تنش های نژادی بین صرب ها، کروات ها و آلبانی ها افزایش بی سابقه ای یافته بود. هم زمان با اوج گیری در گیری های خشن بین قومیت های مختلف در یوگوسلاوی سابق، میلوسوویچ با بهره گیری از پلیس مخفی و نیروی نظامی برای سرکوب مخالفین، رژیم خود را تحکیم بخشید.

در هفدهم نوامبر 1996 در انتخابات محلی و شهرداری ها، میلوسوویچ شکست سختی را متحمل شد وائتلاف مخالفین ( ژاژدنو) در شهرداری های سی و دوشهر، از جمله بلگراد به پیروزی رسیدند. میلوسوویچ که سال ها قدرت خود را تحکیم بخشیده بود حاضر نشد تن به شکست بدهد و نتایج انتخابات را بدلیل بی نظمی، ابطال کرد.

هزاران صرب که از تقلب در انتخابات توسط میلوسوویچ خشمگین بودند در بلگراد و سایر شهرها به عنوان اعتراض به بی عدالتی سیاسی به خیابان ها ریختند.

دانشجویان دانشگاه بلگراد در پایتخت اقدام به راه پیمائی کردند و اعتراضات به سرعت به سایر شهرها نیز سرایت کرده و تظاهرات عظیم توده ای در طی سه ماه آینده تحت رهبری دانشجویان و رهبران مخالفان (ژاژدنو) بر گزار شد. محافل بین المللی به میلوسوویچ فشار آوردند که نتایج انتخابات را بپذیرد و سرانجام او در فوریه 1997 اعلام کرد که برندگان می توانند کنترل شهرداری ها را در دست بگیرند.

علی رغم شکست در جبهه داخلی و محدودیت دو دوره ای رئیس جمهوری بر طبق قانون اساسی، میلوسویچ در 23 جولای1997 به عنوان رئیس جمهور فدرال یوگوسلاوی ( شامل صربستان و مونته نگرو) انتخاب شد. بعدا در سال 1998 پارلمان صربستان دو قانون را تصویب کرد که بر طبق آن، رسانه های مستقل و آزادی های دانشگاهی محدود شدند.

در اکتبر 1998 گروهی از دانشجویان دانشگاه بلگراد تشکیلاتی به نام آتپور (به معنای مقاومت) را به وجود آوردند. جنبشی دموکراتیک که هدف آن صربستانی آزاد و فارغ از رهبری میلوسوویچ بوده و بتواند مانند بقیه کشورهای اروپائی باشد. آن گونه که " داورین پوپوویچ" فعال سیاسی آتپور و موزیسین پاپ می گوید: "ما می خواهیم مثل بقیه باشیم. کار کنیم و شغل شرافتمندانه ای داشته باشیم. به جای اراذل و اوباش وبی سوادان، مردمانی هوش مند بر ما حکومت کنند و تحت حکم رانی قانون باشیم."

 

اهداف و مقاصد

اعضای آتپور دارای تنوع فکری بودند ولی در یک هدف اشتراک داشتند و آن هم پائین آوردن حکومت میلوسویچ بود. ضمن آن که هدف نهائی جنبش، آزادی و انتخابات عادلانه در کشور بود. ایوان ماروویچ یکی از بنیان گذاران جنبش می گوید:" هدف اولیه تغییر رژیم بوده و اصلاحات در سیستم در مرحله بعدی قرار می گرفت". اما تغییر رژیم برای گروهی از دانشجویان که در مقایسه با نیروهای رژیم در ابتدا، اندک و نا توان بودند، هدف بلند پروازانه ای بود. ماروویچ می گوید " ما نمی توانستیم از زور برای مقابله با کسی استفاده کنیم که سه برابر ما نیرو و اسلحه داشت. ما می دانستیم در " تیان آن مین" چه گذشت؟ جائی که تانک ها از روی دانشجویان رد شدند". علاوه بر آن، " آتپور" می خواست راهی متفاوت از روش های خشن میلوسویچ در پیش بگیرد: کنش های صلح آمیز. جنبش می خواست ثابت کند که " صرب ها متمدن هستند". بنا براین آتپور تصمیم گرفت که رژیم را از طریق کنش های بی خشونت و انتخابات به مبارزه بطلبد و برای این منظور صرب هارا پشت سر یک کاندیدای واحد برای مقابله با میلوسویچ متحد کند. آتپور که با روش های رژیم آشنائی کامل داشت. از دو سال قبل خود را برای انتخابات سال 2000 آماده کرد. ابتدا آن ها نیاز داشتند که مخالفین متشتت را، پشت سر یک کاندیدای واحد متحد نموده و پس از آن که کاندیدای آن ها برنده شد، مردم را برای حفاظت از این پیروزی بسیج کنند. آن ها به این نتیجه رسیدند که بهترین روش برای رسیدن به این مقصود، اعتصاب سراسری است که چرخ مملکت را کاملا متوقف کند.

رهبری

آتپوردرمیان بسیاری از جنبش های دموکراسی خواهی بی خشونت در اروپای شرقی که در دوران بعد از اتحاد شوروی ظهور کردند، کیفیتی یگانه داشت، به این معنی که رهبری رسمی نداشت. گروهی از فعالان بودند که در بنیان گذاری و عملیات آتپور نقش اساسی داشتند. به عنوان مثال ایوان آندریچ، انتخاب شعارها و تبلیغات را به عهده داشت. پا ژاگ لیچ، مسئول چاپ و توزیع اعلامیه ها و نشریات بوده و اسلوبودان هومان، تماس های بین المللی را به عهده داشت . هیچ کس به عنوان رهبر برگزیده نشده بود.

با توجه به این که رژیم کوچکترین تردیدی در ارعاب و زندانی کردن رهبران را به خود راه نمی داد. نبود رهبری مشخص در آتپور، این تشکیلات را در برابر فشار مقاوم تر کرده بود. به گفته یک فعال آتپور " ایده این بود که اگر سر یک عضو آتپوررا قطع کنند. پانزده سر دیگر ظهور کند". علاوه برآن، این امر سبب ایجاد یک سپر حفاظتی برای اعضای آتپورنیزشده بود. یکی از اعضای آتپور می گوید:" چیزی که مرا به هیجان می آورد این است که رهبری وجود ندارد و بنا براین خطر خیانت نیز وجود ندارد".

از آغاز جنبش، آتپور ازحمایت مردمی بالائی، بر خوردار بود و علت آن به گفته ماروویچ این بود که : "مردم درما، آینده صربستان را می دیدند و به همین علت ما را دوست داشتند" اگر چه این حامیان به علت سرخوردگی از شکست های قبلی در مقابله با میلوسوویچ ، از پیوستن به جنبش اکراه داشتند. آتپور نیاز داشت که این افراد را برای شرکت فعالانه در اعتصاب سراسری مورد نظرش متقاعد کند.

ماروویچ برنامه آتپوربرای گسترش پایگاه مردمی خود را این گونه توضیح می دهد "ما به مردم باید از طریق مثال های شخصی و پیروزی های کوچک، نشان می دادیم که پیشرفت عملی است " آتپور با هم کاری در سطوح محلی و منطقه ای برای حل مسائل زندگی معمولی مانند کمبود برق و یابرخوردبا شهرداران فاسد، صرب ها را قانع کرد که جنبش می تواند موثر باشد. از همه مهم تر آن گونه که ماروویچ می گوید:" مردم این مشکلات محلی را به مشکلات کلی مملکت که در حقیقت رژیم میلوسوویچ بود ربط می دادند. بنابراین وقتی ما این مشکلات محلی را در معرض دید مردم قرار دادیم خواه ناخواه چالش های کلی مملکت نیز در معرض دید آن ها قرار گرفت."

فضای مدنی

صربستان هم زمان درگیر با چهار جنگ بود. در مارچ 1999 ناتو بمباران صربستان را به علت امتناع میلوسوویچ از تخلیه نیروهایش از کوزوو شروع کرد و تعداد زیادی پناهنده به داخل صربستان سرازیر شدند.اقتصاد صربستان از تورمی سرسام آور و تاریخی رنج می برد و علاوه برشرایط سخت اقتصادی و اجتماعی، رژیم میلوسوویچ کماکان سرکوب گروفاسد باقی مانده بود.به گفته ماروویچ " دولت خود به علت تشکیل جوخه های مرگ توسط پلیس برای ترور مخالفین، مرتکب جنایت می شد."با همه این احوال رژیم میلوسوویچ رژیمی توتالیتر نبود و تا اندازه ای به مخالفین اجازه فعالیت می داد و همین آزادی محدود به آتپور، امکانات لازم برای موفقیت را داد.هم چنان که جنبش آتپور جا پای بیشتری در صربستان به دست می آورد، میلوسوویچ فعالین را متهم به خیانت و تهدید علیه امنیت ملی می کرد.یک مقام دولتی اعضای جوان آتپور را " تروریست" فاشیست و پادوهای ناتو خواند.در ژانویه 2000 رژیم به مطبوعات حمله برده و رادیو تلویزیون را بست و رسانه را به جرم پوشش دادن فعالیت های آتپوربه مبالغ هنگفتی جریمه کرد. در می همان سال قتل یکی از هم دستان میلوسوویچ بهانه لازم را به دولت داد تاعملیات سرکوب آتپورراآغاز کند. گروه را یک سازمان تروریستی اعلام کرده و پلیس اقدام به دست گیری فعالین جنبش نموده و هزاران تن را به جرم پوشیدن پیراهن آتپور بازداشت نمودند و به دفاتر آتپور حمله برده و اوراق تبلیغاتی مهم، مانند پوستر و اعلامیه ها را ضبط کردند. علیرغم تلاش رژیم برای خفه کردن صدای مخالفین، آتپوربرا ی مقابله با سرکوب " طرح ب" را به اجرا گذاشت.نخستین قدم کنترل ترس بود. به این معنی که فعالین را آماده می کرد که در صورت بازداشت چه چیزی را باید انتظار داشته باشند. قدم بعدی برنامه ریزی های دراز مدت برای اجرای روش های بی خشونت بود. در هر یک از تظاهرات افرادی ماموریت داشتند که اوضاع را زیر نظر داشته و در صورت بازداشت اعضا، به سرعت فعالین را هشدار داده و آن ها را در جریان بگذارند.در واکنش به هر بازداشت، آتپور بلافاصله تیم های خود را بسیج می کرد.تیم مطبوعات، رسانه های محلی و" ان جی او" ها و احزاب مخالف در جریان گذاشته و به وکلا نیز خبر می داد تا نخستین کسانی باشند که به ایستگاه های پلیس که معترضین درآن جا بازداشت بودند بروند.

سر انجام آتپورازطرفداران خود می خواست که در جلوی بازداشتگاه هائی که فعالین زندانی بودند جمع شوند. این تجمعات وسیله بسیار خوبی برای اعمال فشار بر دولت بود. تجمع فعالین در جلوی بازداشتگاه ها، صلح آمیز و با نشاط بود تا فضای تجمع را پر شور نگه دارد. آن ها به موسیقی گوش می کردند و آواز می خواندند و یا والیبال بازی می کردند. آن گونه که یکی از فعالین آتپور می گوید:" رهگذران آن ها را خنده دار می یافتندو پلیس از آن ها خشمگین می شد. اما چه می توانستند بکنند؟ بازداشت کسانی که در پیاده رو ایستاده و به موزیک گوش می کردند کار ساده ای نبود. پلیس که از یک طرف با پی گیری مصرانه وکلای حقوق بشر مواجه بود و از طرف دیگر تحت فشار تجمعات عمومی و رسانه ها قرار داشت مجبور می شد فعالین را که بی گناه زندانی شده بودند آزاد کند. پس از آزادی، فعالین بیانیه صادر می کردند و در آن گفته معروف " جرج لوئیس برجس" را نقل می کردند " خشونت آخرین پایگاه ضعیفان است" این بیانیه ها حاوی این پیام بود که: " رژیم بر آخرین پایه های خود ایستاده است و دلیل ساده آن هم روی آوردن به سرکوب است."

طنز، یکی از واکنش های کلیدی آتپور در برابر رژیم بود. به عنوان مثال برای هجو و بی اثر کردن تبلیغات رژیم، فعالین تی شرت هائی می پوشیدند که برروی آن عبارت " آتپور تروریست" نوشته شده بود. بنا بر گزارش " اسردیا پوپوویچ" یکی از فعالین این گروه، آتپوردر بین مردم محبوبیت پیدا کرده بود برای این که:" من شوخی می کنم شما عصبانی می شوید. من مسخره بازی در می آورم شما مرا کتک می زنید و بازداشت می کنید. در این بازی شما همیشه بازنده هستید. برای این که شما فقط یک کار بلدید ولی من هر روز شوخی تازه و پیام مثبتی برای مخاطبین بیشتری دارم". در نهایت سرکوب ها نتیجه عکس داد و جنبش آتپور را به صورت " مظلوم ملی شماره یک" در آورد و هم دردی عمومی نسبت به جنبش را گسترده تر کرد. زیرا آن ها براین باور بودند که سرکوب بی رحمانه جوانان برای شوخی و فعالیت های مسالمت آمیز بی معنی است.

هم دردی عمومی آن قدر گسترده شد که حتی سبب جدا شدن بعضی از طرفداران میلوسوویچ و پیوستن آن به آتپور گردید و به این ترتیب مخالفینی حتی در حلقه طرفداران میلوسوویچ نیز ظاهرشدند.

 

پیام و مخاطب

آتپور، پیام ساده خود را برای مقاومت از طریق آرم خود که مشت گره کرده، سیاه و سفید بود به میان مردم می برد. این نماد بر در و دیوار همه شهرها در اقصی نقاط کشور نقش بسته بود.

جنبش می خواست مردم را متقاعد کند که آن ها نقش اصلی در تغییر رژیم را دارند و شعارها به نوعی طراحی شده بود که برای صرب ها انگیزه ساز باشد. شعارهائی مانند " مقاومت، برای اینکه صربستان را دوست دارم" و " مقاومت تا پیروزی" و برای این که رشد قدرت جنبش را نشان دهد " همه جا را فرا می گیرد" و یا " مردم آتپور هستند". آتپور از دیوار نوشته ، پوستر، اعلامیه و بر چسب برای اشاعه این شعارها بهره می برد و همیشه این شعارها همراه با آرم آتپور یعنی مشت گره کرده ،سیاه و سفید بود تا آرم خود را برای مردم رسمیت داده و آن به صورت نشانه جنبش در بین مردم جا بیاندازد. گسترش شعارها و آرم آتپور رژیم را عصبی می کرد. یک فعال سیاسی که نشان مشت آتپور را بر دیوار یک ایستگاه پلیس اسپری کرده بود متوجه می شود که روز بعد پلیس ها از این نشان عکس گرفته و مدت های طولانی آن را آزمایش می کنند. " من متوجه ترس آن ها شدم و حس کردم که این اعمال کوچک، ترسی در آن ها ایجاد کرده که با اعمال خشونت آمیز امکان نداشت." هم زمان که مبارزه آتپورفرا گیرتر می شد، دل نگرانی از آینده صربستان به دل نگرانی خود رژیم تبدیل شد. در اذهان پلیس و ارتش این شک به وجود آمد که میلوسوویچ تا کی می تواند ادامه دهد. آن گونه که یکی از رهبران مخالفین می گوید: " ما می دانستیم که میلوسوویچ بدون حمایت پلیس نمی تواند مقاومت کند. ما می دانستیم که اگر بتوانیم برروی پلیس و ارتش اطراف او اثر بگذاریم و آن ها را وادار به دوباره اندیشی در باره حمایت از او بکنیم، او نمی تواند نجات پیدا کند". هرچند اتهام های رژیم علیه آتپوراغراق آمیزترمی شد و بازداشت های بیشتری صورت می گرفت. آتپورفرصت بیشتری پیدا می کرد تا تناقضات و ادعاهای بی اساس رژیم را بر ملا کند و حقیقت را برای پلیس روشن نماید.به نظر فعالین با این شیوه "پلیس دشمن را می شناخت و متوجه می شد که دشمنان تعدادی جوان هستند که می خواهند با روش های مسالمت آمیز این رژیم را تغییر دهند و کشور را از شر این رژیم غیر دموکراتیک خلاص کنند". در مراحل نهایی مبارزه، حتی بعضی از افسران پلیس بر چسب آتپور را روی ماشین ها ی خود نصب کرده بودند و یک مقام رده بالای پلیس به یکی ازرهبران سیاسی مخالف گفته بود:" لطفا هر چه زودتر میلوسوویچ را شکست دهید. من حالم از او به هم می خورد"هم زمان با آن، شهرداری های محلی باپلیس و ارتش قرار گذاشته بودند که آن ها نه نافرمانی کنند و نه فرمان ها را اجرا کنند. به این معنی که وقتی میلوسوویچ دستور اجرای عملیات را می دهد جواب مثبت بدهند ولی در عمل هیچ کاری نکنند. آتپور، تظاهرات عمومی بزرگی را سازمان داد. از جمله تعطیل کلاس های درس، کنسرت موسیقی راک و راه پیمائی طولانی مانند راه پیمائی از بلگراد تا نوی ساد به طول 80 کیلومتر. در سیزدهم ژانویه 2000 شب سال نوی کلیسای ارتودوکس، آتپورتجمع عظیمی را دربلگراد سازمان داد که درآن موسیقی راک نواخته شد و در نیمه شب به جای جشن و پایکوبی، آن ها اقدام به نمایش تصویرونام بردن از صرب هائی نمودند که در دوران میلوسوویچ کشته شده بودند و سر انجام مردم را با این پیام به خانه فرستادند که " امسال سالی خواهد بود که سرانجام، زندگی در صربستان پیروز می شود."

در جولای آن سال میلوسوویچ خواستاربرگزاری انتخابات زود هنگام شد تا بلکه بتواند مشروعیت از دست رفته خود را باز یابد. آتپور مبارزه استراتژیک خود را برای انتخابات آغاز کرد. آتپور برای این مبارزه آماده بوده و یک سال تمام برای اتحاد مخالفین کار کرده بود و توانست به سادگی اعضای خود و احزاب مخالف را پشت سر یک کاندیدا ( ووچیسلاو کو ستو نیکا) جمع کند و سپس دو میلیون اعلامیه با شعار اصلی انتخابات " کار او تمام است" در سراسر کشور پخش کردند و این پیام را برای مردم فرستادند " ما نمی خواهیم که به ما رای بدهید. فقط از شما می خواهیم قبل از این که رای بدهید از فرزندان خود بپرسید به کی رای بدهیم؟ آن چه فرزندان شما گفتند انجام دهید."

در دوران مبارزات انتخاباتی، آتپور، کمپین " خروج برای رای" را ترتیب داد و آن را "وقت آن است" نامید. جنبش هزاران جوان را از طریق برگزاری کنسرت در سراسر کشور و حمایت هنرمندان شناخته شده، از کاندیدای خود، به حوزه های رای گیری کشاند. سر انجام به گفته یکی از فعالین جنبش " همه حس می کردند که پیام (کار او تمام است) یک پیام واقعی است و حقیقتا اتفاق می افتد". آتپوربا حمایت مالی ایالات متحده ،سی هزار نفر ناظر انتخاباتی را تعلیم داده و در 24 سپتامبر 2000 به حوزه های رای گیری فرستاد تا مانع از سرقت آرا توسط رژیم شده و نتایج آرا را پی گیری نمایند. نتایج اولیه آرا پیروزی کوستونیکا را نشان می داد و دو روز بعد میلسوویچ پذیرفت که نفر دوم شده است و خواستار بر گزاری دور دوم انتخابات شد. معترضین در بلگراد با به صدا در آوردن جغجغه کودکان، امتناع میلوسوویچ از پذیرش شکست را مسخره می کردند و سر انجام  آتپورآن چه ماه ها برای اجرای آن برنامه ریزی کرده بود اعلام کرد: اعتصاب عمومی در دوم اکتبر.

مردم پل ها و راه ها را مسدود کردند و دانشجویان کلاس ها را بایکوت نموده و ده ها هزار نفر ازمعدن کاران و کارگران نساجی به اعتصاب پیوستند. پلیس ها در حاشیه ایستاده بودند و دخالتی نمی کردند ماروویچ می گوید:" در طول ده روز، اعتصاب عمومی سراسر کشور را فرا گرفت و مملکت را فلج کرد. هیچ کس کار نمی کرد. جاده ها و راه آهن مسدود شده بود و کمپانی های بزرگ از کار باز ایستادند و رژیم هیچ کاری نمی توانست بکند". در پنج اکتبر، دویست هزار نفر، با اتومبیل، اتوبوس و بلدوزر به بلگراد آمدند و فریاد می زدند " خودت را بکش اسلو بودان و صربستان را نجات بده" اما هیچکس به خشونت روی نیاورد. پوپوویچ می گوید" ما به ملت آموزش داده بودیم که به پلیس حمله نکنند و خشونت به کار نبرند و منظم باشند" همان گونه که گاندی می گوید: "شما باید لشکر بی خشونت را آن قدر آموزش دهید که به نبرد نیازی نباشد."

فعالیت‌های فراگستر

احزاب مخالف در صربستان، در اثر مبارزه با یک دیگر برای سال های طولانی ضعیف شده بودند. ماروویچ می گوید" تنها نقطه اشتراک آن ها این بود که همه می خواستند قدرت را به دست گیرند". چالش عمده آتپور این بود که این گروه های مختلف را برای انتخابات سال 2000 با هم متحد نماید. آن ها به جای استفاده از روش های قدیمی که رهبران این احزاب را دور یک میز جمع کنند و هدف های مشترکی پیدا کنند تصمیم گرفتند ابتدا اعضای اصلی آتپورخود حول یک هدف مشترک با هم متحد شوند و آن هم بر کناری میلوسوویچ بود. سپس روش های رسیدن به این هدف را انتخاب کردند " اعتصاب عمومی و نافرمانی مدنی در واکنش به تقلب در انتخابات".  تنها پس از آن بود که با گروه های مختلف تماس گرفتند و آن ها را متقاعد کردند که از این روش حمایت کنند." به تدریج موفق شدیم که حمایت گروه های مربوط را برای این طرح جلب نمائیم."

در آپریل 2000 رهبران دو گروه اصلی اپوزسیون برای نخستین بار از سال 1997 با یک دیگر ظاهر شدند و ماه بعد هیجده حزب مخالف رژیم متحد شده و ائتلاف "اپوزسیون دموکراتیک صربستان" را به وجود آوردند. درهمین حال آتپور با اتحادیه های کارگری و سازمان های محلی و شهرداری ها ارتباط بر قرار کرد تا برای اعتصاب عمومی آماده شوند.

در روز انتخابات، اپوزسیون صربستان متحد و آماده اعتصاب بود. ماروویچ می گوید" مهم این بود که اکثریت مردم فعالانه در آن شرکت کردند و به همین دلیل بود که بسیار موثر واقع شد."

در اول آپریل 2001 میلوسوویچ دستگیر و سال بعد محاکمه او به جرم جنایت جنگی در لاهه آغاز شد. او در 11 مارچ 2006 در زندان مرد و محاکمه او به پایان نرسید و بنا براین رای نهائی در مورد او صادر نشد. اگر چه صربستان امروز هم چنان از فساد رنج می برد ولی اکنون کشوری دموکرات است و انتخابات آزاد در آن برگزار می شود و این همان چیزی است که بنیان گزاران آتپور می خواستند.

پوپوویچ می گوید:"میلوسوویچ و رژیم اش با نفرت پراکنی و تبلیغات خود، موعظه گر مرگ بودند. ما پیروز شدیم برای این که ما زندگی را بیشتر دوست داریم. ما تصمیم گرفتیم زندگی را دوست داشته باشیم. شما نمی توانید زندگی را شکست دهید. آن چه آتپور انجام داد همین بود و برای همین هم پیروز شد.

 

--
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شما این ایمیل را به جهت عضویت در گروه ۲۳ خرداد دریافت کرده‌اید
 
برای آگاهی از قوانین گروه ۲۳ خرداد اینجا را ببینید
http://groups.google.com/group/23khordad
 
برای لغو عضویت خود در گروه ۲۳ خرداد به آدرس زیر ایمیل بزنید
23khordad+unsubscribe@googlegroups.com
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

CopyRight © 2006 - 2010 , GODFATHER BAND - First Iranian News Portal , All Rights Reserved